شماره ١٢٤ – طرح مباحث قومی با نگاهی ابزاری

نامه پان ایرانیسم
شماره ١٢٤ – آدینه ١٨ بهمن ١٣٩٢ – ٧ فوریه ٢٠١٤
www.paniranism.info – iran@paniranism.info

درود بر هم میهنان گرامی

مطالب زیر تقدیم میشوند

طرح مباحث قومی با نگاهی ابزاری
گزارش تصویری مراسم نخستین سالروز درگذشت شادروان سرور مهندس رضا کرمانی
فریاد بحرین
فردوسی را دوست دارم
پـرواز هـمـای، ایـران ای سـرای مـن
در مورد منشور حقوق بشر
گفتگوی تلویزیونی سرور دکتر حسن کیانزاد با دکتر نصر اصفهانی

پاینده ایران

طرح مباحث قومی با نگاهی ابزاری

روشنک آسترکی
بر گرفته از تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست

بحث آموزش به زبان مادری که در پی یک بی‌تدبیری از سوی دولتمردان یازدهم به طور رسمی عنوان و باعث ایجاد مطالبه‌ای نامعقول از سوی برخی قومگرایان شده است، اعتراضات زیادی را از سوی کار‌شناسان و صاحبنظران به دنبال داشت.

Roshanak
شروع ماجرا به زمان انتخابات ریاست جمهوری در خردادماه سال جاری بر می‌گردد که حسن روحانی به عنوان نامزد انتخابات در بیانه شماره ۳ انتخاباتی خود اینگونه وعده داده بود: «تدریس زبان مادری ایرانیان (کردی، آذری، عربی و…) بطور رسمی در سطوح مدارس و دانشگاه‌ها دراجرای کامل اصل ۱۵ قانون اساسی». (۱)
پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات و روی کار آمدن دولت یازدهم، علی یونسی به عنوان مشاور رییس جمهور در امور اقوام و اقلیت‌های مذهبی در دی ماه سال جاری طی گفتگویی با خبرگزاری مهر عنوان کرد آموزش به زبان مادری در دستور کار دولت یازدهم قرار دارد. پس از طرح رسمی این موضوع، اعضای فرهنگستان زبان فارسی در نشست مشترکی با وزیر آموزش و پرورش هوشیارانه نسبت به این طرح اعتراض کردند. این در حالی بود که علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش در‌‌ همان نشست از تشکیل کارگروه و اتاق فکری در این وزارتخانه برای بررسی نحوه اجرای طرح آموزش به زبان مادری خبر داده بود.
وعده انتخاباتی برای جذب رای
در ابتدا به نظر می‌رسید چنین وعده‌ای از سوی حسن روحانی به عنوان نامزد انتخاباتی بیشتر با هدف جذب رای تبارهای مختلف ایران در حوزه‌هایی خاص صورت گرفته باشد. این در حالیست که مطرح کردن وعده‌هایی که تنها مطالبه بخشی از مردم مناطقی خاص از کشور است، آن هم با برجسته کردن بحث اقوام همچون بحث آموزش به زبان مادری در واقع نگاه ابزاری در جهت جذب آرای آن مناطق است.
کار‌شناسان معتقدند اینگونه نگاه ابزارگرایانه (Instrumentalist) بحث مهمى در علوم اجتماعى است. اتفاقاً یکى از بحث هاى بسیار مهمى که در تئورى هاى ناسیونالیسم، قومیت و به خصوص قوم گرایى مطرح شده، رهیافت ابزارى و نقش نخبگان سیاسى در آن است و بسیارى از تئوریسین‌ها چون آنتونى اسمیت و پل براس و کلاسیک هایى مثل «هانس کوهن» و دیگران همیشه معتقد بودند بحث هاى قومى اصولا ابزارى است؛ یعنى قبل از اینکه بحث هاى توده اى باشد، نخبگان سیاسى در فرآیند قدرت و مبارزه قدرت براى بسیج سیاسى، این مسائل را سیاسى مى کنند، تا ابزار و حمایت مناسبى علیه یکدیگر داشته باشند. البته بعضى موارد نیز اثرات وخامت بار و فاجعه انگیزى به بار آورده است. کسانى که به مسائل قومى نگاه ابزارگرایانه دارند، در بارهٔ مسائل کشور مطالعهٔ دقیق ندارند و به همین سبب شعارهایى را مطرح مى کنند که به گمان آن‌ها مى تواند بسیج سیاسى ایجاد کند؛ اما با مشکل ایجاد شکاف در جامعه روبه رو مى شوند. در واقع، نادانسته، به راهى گام مى گذارند که ممکن است پیامدهاى خطرناکى براى همبستگى ملى، خود آن‌ها و کل نظام اجتماعى-سیاسی داشته باشد (۲).
برداشت نادرست از اصل پانزدهم قانون اساسی
آنچه مورد استناد حسن روحانی در زمان انتخابات و بعد‌ها مشاور وی در امور اقوام و اقلیت‌های مذهبی و وزیر آموزش پرورش دولت یازدهم قرار گرفت اصل پانزدهم قانون اساسی است که می‌گوید: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آن‌ها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است». (۳)
همانطور که در متن اصل پانزدهم قانون اساسی مشخص است، هیچ کجای آن آموزش به زبان مادری را تاکید نکرده است بلکه پس از تاکید بر زبان فارسی به عنوان زبان رسمی و مشترک مردم ایران، تدریس ادبیات محلی و قومی را در مدارس کشور و در کنار زبان فارسی آزاد دانسته است.
نخستین نکته‌ای که باید در نظر گرفت اینست که ادبیات یکی از مولفه‌های هر زبان است و تمام اجزای یک زبان از جمله صرف و نحو و قواعد زبانی را در بر نمی‌گیرد. دومین نکته اینست که بر اساس اصل پانزدهم قانون اساسی آموزش ِ ادبیات محلی و قومی آزاد است نه آموزش به زبان محلی و قومی که به نظر می‌رسد هوادارن آموزش به زبان مادری تلاش کرده‌اند با تغییر کسره به حرف اضافه «به» مفهوم اصل پانزدهم قانون اساسی را کامل تغییر داده و از آن به نفع خواست خود بهره برداری و تبلیغ کنند(۴). متاسفانه عبارت نادرست «آموزش به زبان مادری» در اظهار نظرهای آقایان یونسی و فانی هم تکرار شده است. نکته دیگر مطرح شده در اصل پانزدهم قانون اساسی بحث آزاد بودن آموزش ادبیات محلی و قومی و نه التزام به آن است. یعنی ایجاد کلاس‌هایی در کنار سیستم رسمی آموزش و پرورش که به زبان فارسی است، برای آموزش ادبیات بومی و محلی بلامانع است.
از سوی دیگر سالهاست در پی راه اندازی شبکه‌های تلوزیونی و رادیویی استانی شاهد هستیم زبان‌های محلی ایران در شبکه‌های استانی استفاده می‌شوند و حتی سالانه بودجه‌ای هم به طور جداگانه برای ساخت برنامه دریافت می‌کنند. همچنین در نشریات محلی در استان‌ها از زبان محلی استفاده می‌شود و هزاران جلد کتاب به زبان‌های محلی ایرانی تا کنون در کشور به چاپ رسیده است. پس می‌بینیم ادعای برخی نسبت به جلوگیری از رعایت اصل پانزدهم قانون اساسی ادعایی نادرست است.
نیاز به توسعه و ایجاد همبستگی ملی
نکته دیگری که طرح آن حائز اهمیت است بحث توسعه کشور و ابزارهای آن است. امروز درحالیکه به گفته کار‌شناسان اقتصادی و حتی دولتمردان یازدهم، کشور پس از سال‌ها بحران در سیاست خارجی و سوء مدیریت داخلی در حوزه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دچار بحران‌های شدید است و از سوی دیگر برنامه توسعه در حوزه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نیازمند ایجاد یک عزم و وحدت ملی است، بهتر است دولت یازدهم در راه ایجاد همدلی و عزم ملی برای رسیدن به اهداف توسعه‌ای کشور گام بردارد و مسائلی چون اشتغال پایدار و تخصیص امکانات و سرمایه به مناطق محروم را در دستور کار خود قرار دهد تا اینکه با ایجاد مطالبات نامعقول در راه گسستن پیوندهای مشترک میان ملت ایران گام برداشته و بحران تازه‌ای بسازد.
گفتنی است زمانی که از عزم و اتحاد ملی برای بازسازی سخن می‌گوییم باید در نظر داشته باشیم هر چند زبان‌ها و گویش‌های محلی همه ارزشمند و بخشی از منابع و هویت ملی ما هستند و باید در حفظ آن‌ها بکوشیم اما زبان فارسی به عنوان زبان مشترک ملت ایران از محکمترین رشته‌های پیوند دهنده میان فرهنگ‌های متنوع و عامل ایجاد یکپارچگی فرهنگی-اجتماعی در کشور ما است و بدون شک در صورت قطع این رشته مهم و اثر گذار نمی‌توانیم به سوی ایجاد وحدت ملی و حرکت به سوی ابعاد چندگانه توسعه گام برداریم.
از منظر دیگر وزارت آموزش و پرورش دولت یازدهم بر اساس گزارش عملکرد ۱۰۰ روزه خود لیستی بلند بالا از کمبود‌ها و کاستی‌های این وزارتخانه از جمله کسری بودجه ۶۰۰ میلیارد ریالی در سال تحصیلی جاری، مطالبات معوقه ۹۷۰ میلیارد ریالی پرسنلی و رفاهی فرهنگیان، مشکلات طرح تحول نظام آموزشی و عدم اجرای آن در دولت پیشین، کمبود امکانات و فضای آموزشی مناسب که حتی منجر به برچیده شدن دوره اجباری پیش دبستانی در برخی نقاط کشور شده است را مطرح کرده است. حال وارد کردن بحث آموزش زبان مادری که بی‌شک با توجه به تنوع گویش و لهجه در نقاط مختلف ایران، هم نیازمند بودجه‌ای کلان و هم نیازمند تربیت تیم آموزشی ماهر است و در وظایف اصلی وزارت آموزش پرورش هم نیست، منطقی به نظر نمی‌رسد. این در حالیست که بحث آموزش دروس تخصصی در دوره‌های متوسطه، کنکور و تحصیل در دانشگاه هم هر کدام با اجرای این طرح دچار چالش‌های خاص خود خواهند شد.
در پایان مشخص است دولت یازدهم در تلاش برای کسب مشروعیت در میان مردم است که یکی از این تلاش‌ها وعده آموزش به زبان مادری بوده تا نشان دهند دولت یازدهم، دولتی به اصطلاح قومیت دوست است اما باید در نظر داشت تبعات ناشی از اجرای طرح آموزش به زبان مادری بی‌شک تبعاتی پر هزینه و بحران آفرین برای دولت و ملت ایران خواهد بود که هزینه آن را نه تنها دولت یازدهم بلکه کل نظام سیاسی و حتی نسل های آینده ملت ایران متحمل خواهند شد.
پی نوشت ها:
۱. سایت رسمی دکتر حسن روحانی
۲. رفتارهای قومگرایانه در انتخابات ریاست جمهوری، دکتر حمید احمدی، روزنامه ایران، فروردین ۱۳۸۴
۳. متن قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
۴. تحلیل اصل پانزدهم قانون اساسی، مهرداد معمارزاده تهران, تارنمای ایران آینده

***

گزارش تصویری مراسم نخستین سالروز درگذشت شادروان سرور مهندس رضا کرمانی

بر گرفته از تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست

روز گذشته، دهم بهمن ماه نخستین سالروز درگذشت شادروان مهندس رضا کرمانی از پیشکسوتان حزب پان ایرانیست در بهشت زهرای تهران برگزار شد.

در این مراسم تعداد زیادی از اعضای حزب پان ایرانیست از تهران و شهرستان ها شرکت کرده و یاد این کوشنده  خستگی ناپذیر مکتب پان ایرانیسم را گرامی داشتند.

یادش گرامی و راهش پررهرو

پاینده ایران

در ادامه گزارش تصویری مراسم نخستین سالروز درگذشت شادروان  سرور کرمانی را مشاهده می کنید(با کلیک روی تصاویر آنها را با اندازه بزرگ ببینید).

1781278_10202253505773076_331189854_n

 

1546288_10201343733103361_130575036_n

1557709_10201343773024359_1504786111_n

1797328_10201343761704076_554914655_n

16588_10201343733903381_445614534_n

71557_10201343788384743_1955766565_n

1619257_10201343676101936_1866689317_n

1798817_10201343763624124_738101691_n

1800927_10202253663577021_301119918_n

1797143_10202253491732725_1840573805_n

1779279_10201343788784753_487626931_n

 

***
فریاد بحرین – استاد ادیب برومند

برگرفته از مجله افراز (نامه درونی انجمن فرهنگی ایران‌زمین)، شمارهٔ چهارم، بهار 1382 خورشیدی، صفحه 14 تا 16 به نقل از کتاب «سرود رهایی»

Bahrain Faryad

فریاد بحرین
این قصیده را به سال 1328 در شکایت‌گزاری از حسب‌حال جزیره‌ی بحرین سروده‌ام که چندین بار در روزنامه‌های تهران و شهرستان‌ها چاپ شده است.
منم بحرین نفت‌ آلوده دامن
که بر تن آتشم افروخت دشمن
منم ایران‌زمین را زرفشان خاک
منم ایرانیان را پاک مسکن
جنوب ملک را باغی فرح‌زا
خلیج فارس را جایی مزین
به هنجار منوچهری سخنگوی
به‌کردار حمیدالدین(1) قل‌مزن
هم از گفتار سعدی حکمت‌اندوز
هم از اشعار حافظ سینه‌آکن
به ایران فخر دارم هم‌چو رستم
ز ایران نام دارم همچو قارن(2)
به پایش سر فرود آرم به تعظیم
چنان کاندر بر بت‌ها برهمن
بپایم چون نهد بیگانه زنجیر؟
که باشد طوق ایرانم به گردن
از ایران یاد دارم داستان‌ها
زعهد گیو و گودرز و تهمتن
زمن بنیوش وصف کاوه وجم
زمن بشنو حدیث زال و بهمن
چه شیرین قصه‌ها دارم ز خسرو
هم از شیرین مهین بانوی ارمن
بتاریخ وطن دارم چه بسیار
نصیب از افتخارات مدون
به دور اردشیر و عهد شاپور
مرا پیوند ایران بود متقن
درود من به شه‌عباس کزمهر
زقصد پرتغالم داشت ایمن
به‌عصر نادر چون عهد عباس
امان بود از گزند دیو ریمن
من آن فرزانه فرزند دلیرم
که باشم پاسدار مام میهن
از ایران دورم و بیگانگان را
به‌چاه جور، دربندم چو «بیژن»
تنی را مانم از این قصه بی‌سر
سری را مانم از این غصه بی‌تن
چرا پژمرده گردم، من که باشم
گل بویای این دیرینه گلشن!
گریبان چاک خواهم زد کز اندوه
دلی دارم بسان چشم سوزن!
به تهران که خواهد برد پیغام؟
که دارم شکوه ز آمریکا و لندن!
مرا از شیخ عار آید که دارم
نشان از شهریاران دژافکن!
من از دریادلی گشتم گهر خیز
که والا گوهرم جویای گرزن(3)!
به دل گنجینه‌ها دارم پر از سیم
هم از زر سیه قیرینه مخزن!
زر اندر معدنم زآن اجانب
دل اندر سینه‌ام چون تفته آهن!
چو شد بیگانه از نفت من آگاه
روان شد از پی تاراج معدن!
از ایرانم به‌دور افکند تا گشت
چو شام تیره بر من روز روشن!
مرا احوال شد زار و دژمناک
مرا گلزار شد مانند گلخن!
منم زندانی و خواهم کز ایران
بتابد نور امیدم ز روزن!
نوایی کآیدم زآن خطه در گوش
کند شادم بسان بانگ ارغن(4)!
نسیمی کآید از گلزار ایران
مرا خاطرنواز آید چو سوسن؟
مرا در سایه‌ی دادار یکتا
چه باک از قدرت دیو و هریمن!
کز ایرانم جدا کردن، همانا
بود چون آب کوبیدن به‌هاون!
ز فرزندانم ار پرسند روزی
کز آنِ کیستند از مرد و از زن؟
خروش آید، کز ایرانیم ایران
فدای خاک او جان و سر وتن!
ادیبا وصف حال من نکو گوی
که گردد بس اثر پیدا زگفتن!

معانی واژه‌ها:
1 – حمیدالدین = ابوبکر بلخی فرزند عمرفرزند محمود، قاضی و نویسنده‌ی معروف است که مقامات حمیدی نگارش اوست.
2 – قارن = فرزند کاوه آهنگر و از قهرمانان ایران باستان است.
3 – گرزن = تاج.
4 – ارغن = ارغنون ( نام یکی از آلات موسیقی).

مجمع‌الجزایر بحرین که با ترفندهای سیاست استعماری انگلستان از سال‌های پایانی پادشاهی ناصرالدین شاه به طور عملی، نه رسمی از پیکر ایران جدا شده و موضوعش به‌گونه‌ی عقده‌یی در گلوی عواطف میهن‌پرستانه‌ی ایرانیان جای گرفته بود همواره باز پیوستنش به ایران از جمله آرمان‌های ملی به شمار می‌رفت و برای این مقصود فرصت و موقع مناسبی مورد انتظار بود.
از هنگام دور افتادن بحرین از پیکر مام وطن، هیچ‌گاه دولت ایران از فکر بازگرداندن این ایالت آباد به‌کشور منصرف نبود و شیخ بحرین را مردی یاغی می‌شناخت که خود را به انگلیس‌ها بسته و زیر چتر حمایت آنها حکومت می‌کند.
در دوران زمام‌داری دکتر مصدق که آوازه‌ی افتخارآمیز نهضت ملی ایران چشم جهانیان را با احترام فراوان به‌سوی خود متوجه ساخته بود از بحرین تومارهای بزرگی به امضای مردم به دفتر نخست‌وزیری می‌رسد که خود را ایرانی و تابع ایران خوانده و درخواست داشتند که دولت برای بازگرداندن بحرین اقدام‌های لازم را بنماید و من از نزدیکان مصدق شنیده بودم که وی آهنگ آن داشت که پس از پایان بخشیدن به‌کار نفت، موضوع بحرین را عنوان کند و برای پیوند دادن آن به‌سرزمین اصلی کوشش‌های بایسته را به‌کار برد که اندوهگنانه برای این اقدام میهن‌پرستانه زمان نیافت.
در سال 1336 خورشیدی ناگهان موضوع بحرین از سوی دولت ایران مطرح و به‌عنوان استان چهاردهم نام‌گذاری شد و در جغرافیای درسی دبستان‌ها جزو استان‌های کشور به حساب آمد و در جدول انتخابات نیز دو نماینده برایش پیش‌بینی شد که به مجلس شورای ایران بفرستد. در آن هنگام در پیرامون اقدام‌هایی که برای بازپیوستن این خطه‌ی نفت‌خیز به‌کشور در جریان بود با شور و شوق سروصداهایی در مطبوعات و رادیو برخاست و من که همواره به این قضیه به حکم احساسات میهنی دل‌بستگی داشتم این قصیده‌ را سرودم و در روزنامه‌ها منتشر کردم. بدبختانه چند سال گذشت و در این‌ مورد کاری انجام نگرفت تا در سال 1348 ناگهان اراده‌ی شاه بر این تعلق گرفت که دولت ایران از ادعای مالکیت بحرین صرف‌نظر کند و به همه‌پرسی بی‌اساسی که دور از نظارت ایران و با حضور حکومت شیخ غاصب به‌‌وسیله‌ی سازمان ملل در بحرین انجام می‌گیرد، گردن نهد! انتشار این خبر مانند پتکی گران بر پیکر عواطف ملی و میهنی ضربه زد و در محیط خفقان‌آور آن روز هیچکس را یارای آن نبود که به این تصمیم خودسرانه اعتراض کند و به شاه بگوید: شما چه حق دارید که یک ایالت زرخیز و مهم ایران را هرچند به‌طور موقت از اصل خود دور افتاده به شیخ یاغی ببخشید و احساسات میهن‌پرستان ایرانی را جریحه‌دار نمایید.
تنها نغمه‌هایی که در مخالفت با این کار برخاست یکی سخنرانی محسن پزشکپور رهبر حزب پان‌ایرانیست در مجلس شورای ملی بود و دیگری اعلامیه‌ی دایوش فروهر، رهبر حزب ملت ایران که منتهی به زندانی شدن او گردید و انتشار دوباره‌ی این قصیده در شماره 576 روزنامه‌ی مکرم اصفهان مورخ فروردین ماه 1349 که شماره‌هایی از آن در تهران نیز منتشر شد.

بحرین
این قصیده در اندوه جدا افتادن بحرین از سرزمین اصلی خود (ایران) و دور ماندن ایرانیان ساکن بحرین از مام وطن در اردیبهشت ماه 1336 خورشیدی سروده شد و در چند روزنامه و مجله انتشار یافت.
در غم هجر تو ای «بحرین» مروارید بار
چشم ایران، گاه چون بحرست و گه چون رودبار(1)
بس که «ایران» در غم «بحرین» خود زاری نمود
شد روان از چشم خونبارش «دو دریا»(2) در کنار
تا زمام خویش دور افتادی‌ای دردانه پور
نی ترا باشد شکیب و نی ورا باشد قرار
تا ترا چون نی بریدند از نیستان وطن
بس نواهای حزین سر دادی از نای فکار
چون فتادی طاق و تنها در کف دشمن اسیر
جفت آه و ناله گشتی در غم یار و دیار
تا شدی صیاد استعمار را سرگشته صید
شد نصیب مام میهن داغ و درد جانشکار
چون کمند انداز مغرب(3) را فتادی در کمند
هم‌کندانی به‌مشرق یافتی نالان و زار
جمله چون در پنجه‌ی ضرغام(4)، آهوی دمن
جمله چون در چنگل شهباز، کبک کوهسار
هر یک اندر بند ذلت نزع را در جست‌وجوی
هر یک اندر دام خفت مرگ را در انتظار
گه به دام حیله‌ی افسونگران خوار و نژند
گه به بند سلطه‌ی اهریمنان، زار و نزار
مالشان افسونگران را جملگی صرف سرور
جانشان اهریمنان را سربه سر وقف نثار
بندگان و بردگان دیدی فراوان در کمند
بندگانی سربه‌زیر و بردگانی بردبار
وانگه آن صیاد خون آشام استعمارگر
ریسمان بر گردن هر یک فکنده بره‌وار
می‌کشاند گلهیئی را سوی مسلخ از یمین(5)
می‌فرستد دسته‌یی را سوی مطبخ از یسار(6)
برکشیده شیخ و حاکم، در میان هر گروه
شیخکی آلوده خوی و حاکمی نستوده کار
حاکم و فرمان‌روا و شیخ و سلطان و امیر
برنشانده هر یکی را بر سریر اقتدار
از پی فرماندهی بر بندگان مستمند
در ره فرمان‌بری از خواجگان مستشار
**
روزگاری گشت و اینت نبودی سرگذشت
در کمند آن شکار افکند سوار نابکار
شکوه‌ها کردی همی از فتنه‌ی دور زمان
لطمه‌ها دیدی بسی در گردش لیل و نهار
گرچه ایران هم ز نیش زهرناک ایمن نبود
لیک افتادی تو یک سر در دهان گرزه مار
ای‌که چندی دور ماندی ناروا از اصل خویش
خوش بود گر بازیابی وصل را خوش روزگار
سال‌ها بگذشت و در باغ دلارای وطن
هم‌چو بلبل ساز کردی نغمه‌ها بر شاخسار
قرن‌ها طی گشت و با اقران همی بودی قرین
در گلستان وطن چون کاج و سرو و جویبار
با ملامت همرکاب، اندر گه غمگین خزان
با مسرت هم‌عنان، اندر گه خرم بهار
در شکست و نامرادی‌ها، شریک آه و رنج
در فتوح و سربلندی‌ها، قرین افتخار
بهر ایران تیغ تو مغفر(7) شکاف اندر نبرد
روز میدان گرز تو دشمن شکن در کارزار
تو همان بحرین ایرانی که در بحران سخت
در دل بحر خطر بودی وطن را پاسدار
تو همان «بحرین» فرخ‌پی که در عهد «کریم»(8)
فر دادار کریمت داد دشمن را فرار
تو همان بحرین دریا دل که در هجران مام
اشک مروارید گونت خوش بغلتد بر عذار
از گه «سیروس» تا پایان دور «ناصری»
بودی اندر راه نصرت مر وطن را دست‌یار
بوده پیوند تو با ایران ز دوران کهن
محکم و سخت و متین وین گفته بسیار استوار
چند سالی گر به‌ظاهر دور کردنت ز قوم
قطع پیوند تو نتواند از خویش و تبار
جنبشی باید تو را و کوششی ما را کنون
تا چو مردان باز پیچی سر ز قید انکسار
تا فرود آری سر دشمن به‌زیر خاره سنگ
تا برون آری ز روز و روزگار وی دمار
وانگهی اندر ثنایت چامه‌یی خواند «ادیب»
هر یک از ابیات نغزش به ز در شاهوار

1- رودبار= رودخانه – کناررود
2- دو دریا = مقصود خلیج فارس و دریای مازندران است
3- کمند انداز مغرب = سیاست استعماری انگلستان مقصود است
4- ضرغام = شیر
5- یمین = راست
6- یسار = چپ
7- مغفر = کلاه‌خود
8- عهد کریم = مقصود دوران کریم‌خان زند است که بحرین را از تسلط عثمانیان رهایی بخشید.

[youtube]http://www.youtube.com/watch?v=6Ui28vUbvw4[/youtube]

***

فردوسی را دوست دارم

برگرفته از فیسبوک سرور امید

3 بهمن 92
در منزلی مشغول به تعمیرات برق بودم.فرزند 12 ساله صاحب خانه به یاری من امد.
با وی شروع به گپ زدن کردم.
از او سوالات تاریخی میکردم.با سن کمش دست و پا شکسته پاسخ میداد.
از او سوال کردم از چه شاعری خوشت می آید.چند لحظه سکوت کرد و در جواب گفت فردوسی را دوست دارم.
به او گفتم چطور؟ آیا شاهنامه هم داری؟
جواب داد خیر.ندارم
به او گفتم اشعار فردوسی را از کجا گوش دادی یا خواندی؟
گفت :گوش ندادم ولی میدانم به زبان فارسی بسیار کمک کرد.
کار تمام شد و صدایش کردم.
به او گفتم من میروم و بر میگردم و برایت هدیه ای دارم.
به خانه آمدم و دو جلد شاهنامه را برداشتم و برگشتم و شاهنامه ای به او هدیه دارم.
بسیار شادمان شد و سپاسگذاری کرد.دستی به سرش کشیدم و به او گفتم این کتابها شناسنامه ی من است.از انها مانند افکار و چشمانت نگهداری کن.

Ferdowsi

هر جا ندایی از وطن باشد ما هم آنجا هستیم و تقویت کننده ی چنین کردار و پنداری هستیم.
پاینده ایران

***

پـرواز هـمـای، ایـران ای سـرای مـن

[youtube]http://www.youtube.com/watch?v=UPrJ4lbUfKA[/youtube]

***

در مورد منشور حقوق بشر

[youtube]https://www.youtube.com/watch?v=lJOrKvLjcNQ[/youtube]

***

گفتگوی تلویزیونی سرور دکتر حسن کیانزاد با دکتر نصر اصفهانی

***

پان ایرانیست‌ها و همه زندانیان سیاسی را آزاد کنید

FreeA.Abedini

FreeAbolzal

Abedini dar Tazahorat

رزمنده پان ایرانیست ابوالفضل عابدینی پیش از زندان هنگام تظاهرات در مقابل سفارت شیخک نشین امارات

Saman

Mehdi Maleki Azad Konid

***

تارنمای نامه پان ایرانیسم:
http://paniranism.info

فیسبوک نامه پان ایرانیسم:
www.facebook.com/paniranism

تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست:
http://paniranist.info

فیسبوک سازمان جوانان حزب پان ایرانیست:
https://www.facebook.com/paniranist.info

تارنمای هواداران پان ایرانیسم:
www.paniranism.net

تارنمای حزب پان ایرانیست:
http://paniranist.org

فیسبوک حزب پان ایرانیست
www.facebook.com/paniranistparty

تارنمای تریبون آزاد پان ایرانیست در خوزستان:
www.pan-iranist.net

کانال یوتیوب حزب پان ایرانیست:
http://www.youtube.com/paniranistparty

 

سازمانهای برونمرزی حزب پان ایرانیست
همبستگی‌ ملی‌ . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی‌: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید

iran@paniranism.info
www.paniranism.info

درخواست هموندی
www.paniranist.org/a.htm

کنون ای هم وطن ای جان جانان / بیا با ما بگو پاینده ایران

You can leave a response, or trackback from your own site.

Leave a Reply

Copyright©2010-2018.