هم میهن گرامی, مهر نموده و ما را در پخش نامه پان ایرانیسم یاری نمایید. سپاس!
نامه پان ایرانیسم
شماره 104 – پنج شنبه 23 امرداد ماه 1399 – 13 اوت 2020
www.paniranism.info . iran@paniranism.info
درود بر هم میهنان گرامی
نوشته های زیر تقدیم می شوند:
دکتر امیر آقاجانی فعال پان ایرانیست به زندان منتقل شد.
چند توییت به پشتیبانی از دکتر امیر آقاجانی
زبان ملی به مثابه رکنی از ارکان هویت ملی، دکتر امیر آقاجانی
دهانت را می بویند مبادا گفته باشی پاینده ایران! کاوه شهریاری
دکتر امیر آقاجانی فعال پان ایرانیست و مشروطهخواه به زندان منتقل شد.
*امیر آقاجانی از جوانان پان ایرانیست و مشروطه خواه ظهر روز ۱۹ امرداد ۱۳۹۹ برای گذراندن حبس تعزیری خود به زندان اوین منتقل شد.
*وی در تاریخ ۴ دی ماه ۱۳۹۸ پس از مراجعه به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات بازداشت و به زندان اوین منتقل و پس از ۱۸ روز با قید وثیقه آزاد شده بود. دادگاه انقلاب او را به جرم تبلیغ علیه نظام مجرم شناخت.
بر گرفته از سازمان جوانان حزب پان ایرانیست
***
چند توییت به پشتیبانی از دکتر امیر آقاجانی
شاید بتوانند امیر آقاجانی را زندانی کنند اما اندیشه او را هرگز .قطعا به بزودی همراه او به استقبال شاهزاده خواهیم رفت.
امیر آقاجانی فعال مشروطه خواه و پان ایرانیست روانه زندان شد.جمهوری اسلامی نشان داد برای به بند کشیدن فعالین ملی همیشه در صحنه حاضر است.ایمان دارم استوار تر از گذشته باز می گردد و در جشن آزادی و رهایی ایران کنار هم سرود فتح خواهیم خواند.
دکتر امیر آقاجانی فعال ملیگرا و مشروطهخواه را امروز یکشنبه ۱۹ مرداد ۹۹ برای اجرای حکم حبس، با دستبند راهی زندان کردند
این روزهای تلخ میگذرد و ایرانِ فردا برای فرزند ۹ ماهه امیر و دیگر کودکان سرزمینمان، آباد خواهد شد اما بد به حال عاملان و آمران جمهوری اسلامی
امیر آقاجانی مبارز مشروطه خواه و پان ایرانیست امروز برای اجرای حکم، خود را به زندان معرفی کرد.
مشروطه خواهی جریان اصلی مبارزه با استبداد و فساد و فترت است و سیمای سیاسی فردای ایران از درون این موج و جریان پدیدار خواهد شد.مشروطه خواهان چنین بار بزرگ تاریخی را بدوش می کشند.
جمهوری اسلامی در آخرین روزهای حیاتش در دشمنی با میهن پرستان از هیچ تلاشی فروگذار نمیکند، دکتر #امیر_آقاجانی فعال مشروطه خواه و پانایرانیست را امروز روانه زندان و کودک ۹ ماههاش را از دیدن پدر محروم کردند
در تاریخ خواهند نوشت در ۴۲سال حکومت مشروعه میهنپرستی در ایران جرم بود
مادری که عشق به فرزند مانع آن نشد عشق به میهن و مسئولیت شهروندی فراموش شود #مریم_سامقانی زندانی مشروطه خواه،
پدر کودکی ۹ ماهه به زندان رفت تا فرزندان این سرزمین زندانی جمهوری.ا نباشند #امیر_اقاجانی مشروطه خواه
دکتر امیر آقاجانی فعال ملی گرا و مشروطه خواه همرزم و دوست عزیز را امروز ۱۹ امرداد برای اجرای حکم حبس با دستبند روانه زندان کردند،او یک فرزند ۹ ماهه دارد. عمر جمهوری اسلامی به سر رسیده است .مردم با اعتراضات سراسری به کمک همه زندانیان در بند ضحاک بشتابید.
نیروهای ملی صادقترین و سالمترین جریان اپوزیسیونند؛در همه این سالها خبر بازداشت و زندان فعالان ملی از سوی غالب رسانهها و فعالان اپوزیسیون بایکوت شد اما برای هر تروریست و یا اصلاحطلبی رگ حقوقبشرشان متورم شده و هشتگ میزنند!
ما البته پشتوانهمان قدرت خیابانهاست
از اوین خبر افزایش مبتلایان به کرونا می رسد و آقایان واجب دیدند که حکم #امیر_آقاجانی را در این بلبشو به اجرا در بیاورند .
آقایان وزارت و قوه قضاییه یادتان باشد که علاوه بر حفظ ستون های لرزان این نظام فاسد و رفتنی حفظ سلامت همرزم ما وظیفه شماست. #امیر_آقاجانی تنها نیست.
***
زبان ملی به مثابه رکنی از ارکان هویت ملی
دکتر امیر آقاجانی
سازمان جوانان حزب پان ایرانیست
وزیر آموزش و پرورش در واپسین روزهای تیرماه ۱۳۹۷ سخنانی را درباره آموزش به زبان محلی با تکیه بر اصل ۱۵ قانون اساسی ایران ایراد کرده است که موجی از انتقادات و واکنشهای منفی از سوی برخی چهرههای سیاسی کشور و نیروهای قومگرا را به همراه داشته است. آقای بطحایی بیان داشتند: «در برخی مناطق مشاهده شده است با زبان محلی به دانشآموزان آموزش داده میشود که این موضوع بسیار خطرناک است. زبان فارسی به عنوان خط قرمز وحدت کشورمان باید در مدارس استفاده شود.»
بلافاصله پس از انتشار این گفتههای وزیر آموزش و پرورش، عدهای از جمله برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی در واکنش به سخنان وزیر آموزش و پرورش درباره آموزش به زبان محلی در برخی مناطق، مواضع و اظهارات تند و تحریکآمیزی از خود نشان دادهاند. نیروهای قومگرا نیز بنا را بر غیرقانونی و غیراخلاقی بودن سخنان آقای بطحایی گذاشتند و چنین استدلال کردند که «آموزش به زبان غیرمادری به خصوص در دوره ابتدایی به معنی تحمیل رنجی باورنکردنی به کودکانی است که فارسی را نمیفهمند و مدرسه برای آنها به مکانی ترسناک بدل میشود. نگرانی وزیر برای زبان رسمی بیمورد و ناشی از ناآگاهی صرف و متأثر از نژادپرستی فرهنگی نهادینه در منطق بیماری است که آن را تقویت میکند.»
بدون شک سخنانی از این دست، یا در شرایط جهل نسبت به بنیانهای فکری در رابطه با دفاع از اصل ۱۵ قانون اساسی و حمایت از زبان ملی بازگفته شده است، یا اینکه گوینده آن به درستی میداند که چطور نیات شوم قومگرایانه و ارتجاعی خود را -به منظور تحریک اذهان هماندیش خود- از طریق هوچیگری و شلوغبازی و بهرگیری از واژههای تند و تحریکآمیز پیش ببرد.
در قانونی بودن آموزش به زبان فارسی به عنوان تنها زبان آموزشی کشور مطابق با اصل ۱۵ قانون اساسی جای هیچ شکی نیست. با کنار نهادن این موضوع به مباحث اصلی در رابطه با زبان فارسی به عنوان زبان ملی ایرانیان میپردازم.
بدون شک ارتباط میان زبان ملی (زبان فارسی) با سایر زبانهای ایرانی ارتباطی از نوع تضاد و تقابل نیست، چرا که سایر زبانها (که البته جزوی از افتخارات و میراث فرهنگی این مرز و بوم هستند و ناحیههایی از نظام اندیشه و فرهنگ ایرانی را در خود حمل میکنند) در نسبت با زبان ملی –به لحاظ کارکردی- در جایگاهی قرار ندارند که بتوانند عَلم تضاد و تقابلِ گسستانداز را به دست بگیرند، چون از اساس کارکردی متفاوت برای ملت واحد ایران دارند. زبان فارسی به عنوان زبان ملی ایرانیان، زبان کلیتی است به نام (ملت) ایران در قلمروی «کلی» به نام (سرزمین) ایران. زبان فارسی همان زبانی است که به کثرتهای موجود در ایران کمک میکند تا در جامعۀ ایرانی و در نسبتی با مرکز-عام، خود را از جزئی به عام ارتقا دهند. زبان ملی تسهیلکنندۀ اندرکنشهای نیروهای مختلف و کثیر اجتماعی و سیاسی جهت ارتقا و بالندگی است. این زبان عامل اتحاد و پیوند ملت ایرانی است. زبان ملی بخشی از تمدن کلیت واحدی به نام ایران است که حجم انبوهی از تولیدات اندیشه و فرهنگ و سنت و «جدیدِ در قدیم»های مردمان ایرانی را در خود دارد و بخشی از روحِ «وحدتِ وحدت و کثرتها» است. زبان فارسی به عنوان زبان ملی ایرانیان، بخشی از نظم طبیعی حاکم بر ایران است که منجر به تداوم ایران میشود. با حمله به این زبان در واقع به رکنی مهم از ارکان این نظم طبیعی حمله میشود. بر هم خوردن این نظم طبیعی به معنای فروپاشی ایران هم در مفهوم و هم در مصداق است. به سبب مواردی چند از این دست کارکرها که در بالا برای زبان ملی (زبان فارسی) ذکر شد، این زبان در اساس و به لحاظ ماهوی در نسبت با سایر زبانهای محلی از جایگاهی ملی و فرامحلی برخوردار است. بنابراین جایی برای تضاد و همایستاییِ متقابلِ ضدیتگرا برای سایر زبانهای ایرانی با آن نمیماند. اما این امر دلیل نمیشود که سایر زبانهای ایرانی را پس زد، سرکوب کرد یا محکوم به فنا دانست. چرا که این زبانهای محلی یا غیرملی در درجه نخست جزئی از میراث ایرانزمین محسوب میشوند و در درجه بعدی در نسبتی که با فرهنگ ایرانی و زبان ملی برقرار میکنند (و نه تضاد و تقابل مبتنی بر ضدیت) میتوانند خود را از جزئی به عام ارتقا دهند که این ارتقا یک فرایند طبیعی در بستر اندرکنشهای نیروهای مختلف فرهنگی و اجتماعی است.
اینکه در ضربه زدن به زبان ملی و آموزش به زبان ملی، برخی از حربۀ مظلومنمایی همچون «نقض حقوق کودکان و رنج دادن غیراخلاقی به آنها» استفاده میکنند، جایی بس تأسفبار است. بدون شک تمدن انسانی در شکلگیری خود به پارهای محدودیتها در وضع بشری و شرایط مختلف انسانی نظر داشته است. در بدترین نگاه به تمدن انسانی، فروید آن را سدی در راه امیال و غرایز بشری نشان داده است. تمدن حاصل برقراری قوانین و کاربرد «تدبیر مدن» است و تدبیر مدن نیز به منظور تنظیم و نظمبخشی و جهتدهی و استمرار اجتماع یا جامعه به مثابۀ یک ارگانیسم و سیستم، دربردارندۀ پارهای محدودیتها و در نتیجه مشقتهای کوتاهمدت انسانی به منظور دستیابی به اهداف و نتایج مطلوب بلندمدت است (که این مورد اخیر را در روانشناسی به عنوان خویشتنداری و به تأخیر انداختن امیال و خشنودیهای کوتاه مدت به منظور دستیابی به اهداف مطلوب بلندمدت میشناسند). هر محدودیتی را نمیتوان با برچسب «ضداخلاقی بودن» نفی کرد. برای نمونه در دورۀ سنین دبستان که مرحلهای کلیدی برای یادگیری نظم و انضباط توسط کودک (به منظور رشد روانی-اجتماعی مناسب و سالم او) محسوب میشود، کودکان در نحوه و سبک زندگیشان با محدودیتهایی از سوی والدین و مدرسه و جامعه روبرو میشوند، مانند بیداری در صبح زود به جای بهرهمند شدن از لذت خواب خوش، حضور مرتب بر سر کلاسهای درس و آموختن مطالب درسی به جای بهرهمندی بیحد و مرز از اوقات فراغت ، و یا انجام تکالیف درسی به صورت منظم و پیوسته به جای انجام بازیهای لذتبخش انفرادی و گروهی. آیا در این موارد هم میتوان گفت که کودکان در نتیجه امور تربیتی-آموزشی دچار رنجهایی میشوند که غیراخلاقی است؟
افزون بر اینها، میدانیم که کودکان قدرت یادگیری چندین زبان را تا سن ٦ سالگی دارند، بدون اینکه به هیچ مشکل یا مشقتی برخورد کنند. بسیاری از ایرانیان زبان محلی یا مادریشان، زبانی به غیر از زبان فارسی است اما از کودکی همراه با زبان مادری، زبان ملی (زبان فارسی) را هم میآموزند و به همین دلیل مشکلی در مدارس و در یادگیری مواد درسی ندارند. اینکه چه میشود برخی از کودکانی که زبان محلی یا مادریشان فارسی نیست، در یادگیری مواد درسی به زبان فارسی دچار مشقت میشوند، میتواند به سبب یکی از علل زیر باشد (که باید مورد بررسی قرار گیرند): ۱-عدم آشنایی والدین یا محیط رشد فرد با فرهنگ و زبان ملی، که این امر منجر به کمکاریِ غیرتعمدی والدین یا سرپرستان در امر پرورش کودک در قالب فرهنگ و زبان ملی میشود. ۲-کمکاری دولت یا قوه مجریه در امر اجرای سیاستهای آموزشی و فرهنگی، که میتواند به دلیل تبعیض یا ضعف در مدیریت باشد. ۳-کمکاری تعمدی والدین در باب تربیت و پرورش کودک در قالب فرهنگ و زبان ملی. یعنی در اینجا والدین بنا بر تعصب یا برخی عقاید خاص سیاسی، از مواجهه کودک با فرهنگ و زبان ملی جلوگیری میکنند. با توجه به این سه مورد، مسأله مشقت آموزشی کودکان در یادگیری زبان ملی یک امر معطوف به اخلاق نیست (که مشقت حاصل از یادگیری با زبان ملی را غیراخلاقی بدانیم) بلکه منبع کوتاهیها مشخص است و باید به صورتی آسیبشناسانه رفع شود.
آموزش به زبان فارسی به عنوان زبان ملی ایرانیان، یکی از موارد لزومِ قانونی برای تنظیم و نظمبخشی به جامعه ایرانی به عنوان یک سیستم اجتماعی، حفظ تمدن و فرهنگ و هویت ایرانی، استمرار کلیت ایران در مفهوم و در مصداق و جلوگیری از فروپاشی ایران به معنای یک کلیت مشخصِ دارای مختصات و ارکان هویتی معین است، که هر ایرانی به این موارد باور دارد و احترام میگذارد و در پی آنها است. این آموزش به زبان فارسی از دستاوردهای ملت ایران در طول تاریخ و بر اساس نظمی طبیعی و همچنین از ضروریات انضباط و تداوم تمدن و جامعه ایرانی است که دانشآموزان ایرانی به عنوان اعضا و شهروندان ایرانی از کودکی میبایست با آن مواجه شوند و این امر نه غیراخلاقی بلکه امری با ارزش اجتماعیِ کلان و ملی است. اما اینکه راهحل در مورد حفظ زبانهای محلی یا غیرملی چیست، یکی همان است که در ذیل عنوان «آموزش زبان مادری در مدارس» میشناسیم. کسی در ایران مانع از یادگیری زبان مادری توسط شهروندان ایرانی نمیشود و حتی شهروندان مناطق مختلف ایران میتوانند به زبانهای محلی یا مادری خود شعر و حماسه بسرایند و داستان بگویند و فلسفه تولید کنند و به صورت کتاب و نشریه و روزنامه منتشر کنند. همه این زبانهای ایرانی اتفاقاً حامل روح و تمدن ایرانی است و محتواهای تولیدشده در این زبانها نیز ناحیهای از نظام اندیشیه ایرانی محسوب میشوند.
در کنار این موارد، هر ایرانی باید به این امر واقف باشد که زبان فارسی بخشی از خودآگاهی ملی ما به عنوان ایرانیان است، همین خودآگاهی است که باعث میشود تا ما (ایرانیان) از خود و از منافع خویش به عنوان ملت ایرانی در برابر خطرات مناسبات جهانی دفاع کنیم و موجب استمرار و بقای خویش در سطح منطقهای و جهانی شویم. در شرایط کنونی ایران که بحرانی بس عمیق، تداوم و تمامیت ایران را مورد تهدید قرار داده و گروههای تجزیهطلب مختلف نیز بر این بحران میافزایند و تهدیدات را شدت میبخشند، آموزش به زبان مادری و پسراندن زبان فارسی از مناطق مختلف ایرانزمین، از عبارات رمز اصلی این گروههای تجزیهطلب است، چرا که آنها به خوبی میدانند زبان فارسی یکی از ارکان اصلی هویت ایرانیِ ملت و کشور ایران است. نفی کلیتی به نام ایران و نپذیرفتن موجودیت این کل (یعنی ایران) به معنای ایستادن در مقابل آن و در جایگاه ایجاد تقابلِ ضدیتجو است. این جایگاه ایستادن متضاد منجر به برقراری تنشهایی تضادافکن و گسستانداز در تقابل میان نیروهای اجتماعی و سیاسی میشود که نه تنها «ناظر بر نیل به وحدتی بالاتر» و سازنده نیست بلکه در واقع اعلان جنگ با ایران و ایرانیان است. ما دقیقاً در میانه یک جنگ سرنوشتساز بر سر تداوم ایران (هم به لحاظ مفهوم و هم به لحاظ مصداق) قرار داریم که عباراتی همچون «آموزش به زبان مادری»، «فدرالیسم»، «خودمختاری» و امثالهم، عبارات رمز و کلیدیِ سربازان بنیادگراییهای قومی و تجزیهطلب است که از سوی اتاق فکرهای فعال آنها به ایشان تزریق و در میان مردمان بیخبر از این جنگ سرنوشتساز منتشر میشود. در این شرایط جنگی جای هیچ کوتاهی و تساهل و مسامحهای در امور و مسائل بنیادی همچون زبان و هویت ملی و تمامیت ارضی نیست.
***
دهانت را می بویند مبادا گفته باشی پاینده ایران !
کاوه شهریاری
من فکر می کردم در سالهای ۷۸ تا ۸۷ و حتی تا ۹۱ که هنوز شبکه های اجتماعی و تلوزیونهای فارسی زبان خارج نشین پا نگرفته بودند کسی خبر دستگیری و زندان میهن پرستها و پان ایرانیستها را پوشش نمیدهد . ( نمونه اش از پدر خود من- حسین شهریاری-) خودم تا ویدا دهقانی تا مهدی ملکی تا هومن اسکندری تا دکتر میرانی تا مهندس کرمانی تا ابوالفضل عابدینی ، حجت کلاشی ، تا …. ) ولی حالا برایم جالب است که باز ما پان ایرانیستها در بایکوت خبری هستیم . دکتر امیر آقاجانی برای اجرای حکم به اوین می رود ، از لای سنگ هم صدا در نمی آید ! یعنی حتی برادر معصومه علینژاد قمکلا هم سر تیتر اخبار است اما یک وطن پرست مشروطه خواه نه !
دهانت را می بویند مبادا گفته باشی پاینده ایران !
***
حزب پان ایرانیست
همبستگی ملی . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید
کنون ای هم وطن ای جان جانان / بیا با ما بگو پاینده ایران
درخواست هموندی
hamvandi@paniranist.org
شبکه های اجتماعی نامه پان ایرانیسم
تارنما: www.paniranism.info
فیسبوک: facebook.com/nameh_paniranism
تویتر: twitter.com/paniranism
تلگرام: t.me/Naameh_Pan