نامه پان ایرانیسم۳۰ – ابوالفضل عابدینی و جام رمضان در بند ۳۵۰

نامه پان ایرانیسم
هواداران پان ایرانیسم در برون مرز
دوره دو، شماره آدینه ۸ مهر ۱۳۹۰ – ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۱
www.paniranism.info – iran@paniranism.info

درود بر هم میهنان گرامی‌،

مطالب زیر تقدیم میشوند:

– تاجیکان را نباید هم‌ تراز عرب‌های زیاده‌خواه دانست
– نگاهی به کتاب: «پان ترکیسم و ایران»
– ابوالفضل عابدینی و جام رمضان در بند ۳۵۰
– برگزاری انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس در بحرین به کمک گلوله‌های پلاستیکی و گاز اشک‌آور
– اهواز آلوده ترین شهر جهان ازنظر ذرات معلق در هوا است
– بازگشت پوتین به راس هرم قدرت;پوتین نامزد انتخابات ریاست جمهوری روسیه شد
– خشکیدن دریاچه‌ی اورمیه

پاینده ایران،
هواداران پان ایرانیسم در برون مرز


تاجیکان را نباید هم‌ تراز عرب‌های زیاده‌خواه دانست

برگرفته از : ماهنامه خواندنی – شماره شصت – اسفند 88 خورشیدی

از مدتی پیش، دولت تاجیکستان اسکناس‌هایی را به جریان انداخته که عکس نگاره ( پرتره ) عده‌ای از دانشمندان و نام‌آوران علم و ادب ایرانی بر روی آن‌ها خودنمایی می‌کند.
واحد این پول‌ها سومونی (‌somoni )‌ است و مثلا بر روی اسکناس 10 سومونی عکس نگاره‌ی شیخ علی همدونی ( همدانی ) و بر روی اسکناس 20 سومونی عکس‌نگاره‌ی ابوعلی‌سینا به چشم می‌خورد.


گروهی از خوانندگان باریک‌بین ما با توجه به این که دولت و سازمان‌های فرهنگی تاجیکستان هم گروهی از شخصیت‌‌های علمی و ادبی ایران را تاجیک می‌نامند وجود این عکس نگاره‌ها را بر روی اسکناس‌های تاجیکستانی، از موارد مصادره‌ی مفاخر، تاریخ و فرهنگ ایران‌ زمین ارزیابی می‌کنند و به آن، ایراد می‌گیرند.
گرچه این حساسیت شایان ستایش و موجب دل‌گرمی است، اما برای روشن شدن برخی واقعیت‌ها و جلوگیری از داوری نادرست، یادآوری پاره‌ای از نکات نادیده گرفته شده را، بایسته می‌دانیم:
در آخرین سفر رییس جمهور ایران به تاجیکستان، پس از سخنرانی ایشان در میهمانی رسمی رییس‌جمهور تاجیکستان، همتای تاجیکی آقای احمدی‌نژاد نیز سخنرانی خود را به زبان فارسی ( با لهجه‌ی شیرین تاجیکی که در شمال و مرکز افغانستان هم بر زبان‌ها جاری است ) ایراد کرد. همین مقام اول کشور تاجیکستان، نخستین کسی بود که پسوند ( اوف ) را که یکی از میراث‌های شوم استعمار روس پس از جداسازی قفقاز و فرارود از ایران است، از نام خانوادگی خود حذف کرد که همین حرکت نمادین او را باید کوششی ارزنده از استعمارزدایی در زمینه‌ی امور فرهنگی دانست.
اما تاجیکانی که سالیان درازی زیر ستم سیاسی و فرهنگی روسیه تزاری و اتحاد جماهیر شوروی قرار داشته‌اند، بی‌ یاری هم‌تباران خود (یعنی مردمان ایران) می‌توانند در استعمارزدایی همه‌جانبه‌ی فرهنگی کامیاب شوند؟
اگر به نوشته‌های روی همین اسکناس‌ها بنگریم درمی‌یابیم جواب،‌ « نه »‌ است.

روی اسکناس‌های تاجیکستانی هنوز از حروف سریلیک برای نگارش استفاده می‌شود و این روند در تمامی‌ کتاب‌ها، روزنامه‌ها و به طور کلی الفبای نگارش رایج کنونی تاجیکستان جاری است.
پس از فروپاشی شوروی، استقلال یافتن تاجیکستان و با توجه به عشق شدید مردمان این سرزمین و باور آن‌ها به پیوستگی و هم‌وندی‌شان با مردمان ساکن در جغرافیای سیاسی کنونی ایران‌زمین، فرصتی گران‌بها و تکرار ناشدنی پیش آمد تا به مردم زادگاه رودکی‌ها یاری رسانیم تا خویش را از شر الفبای تحمیلی سریلیک برهانند و شاعری که در اوج اقتدار حزب کمونیست دست‌نشانده، مسکو می‌سراید:
ای سپاس مرزهای ایران
نیست کم در گردن من
قرض ایران
ناگزیر باشد شعرش را با خط سریلیک بنویسد.*

فروپاشی شوروی، استقلال تاجیکستان و قدرت یافتن احمد شاه مسعودها در افغانستان، فرصت بی‌همتایی فراهم آورد تا دست‌کم یک فدراسیون فرهنگی و تمدنی بین سه کشور ایجاد شود. اما ما این فرصت را به رایگان از دست دادیم و اکنون بزرگ‌ترین اشتباه این است که اقدام تاجیکستانی‌ها در تاجیک نامیدن برخی شخصیت‌های علمی و فرهنگی ایران را با همان چشمی بنگریم که به خلیج ع ر ب ی نامیدن خلیج فارس از سوی اعراب می‌نگریم.

ممکن است برخی افراد فریب‌خورده، بی‌ریشه و یا خود فروخته در تاجیکستان باشند که بخواهند در راستای تجزیه‌ی فرهنگی گستره‌ی فرهنگی ایران‌زمین کارهایی بکنند یا ایجاد سوءبرداشت و سوءتفاهم میان برادران و خواهران ساکن در جغرافیای سیاسی ایران کنونی با برادران و خواهران ساکن درجمهوری تاجیکستان آب را برای ماهی‌گیری بیگانگان گل‌آلود کنند، اما زینهار که ما به دام این گونه نیرنگ‌ها نیافتیم و اگر هم گاهی به مواردی ناخوشایند برخورد می‌کنیم، به جای جبهه‌گیری و نشان دادن رفتار غیردوستانه، بکوشیم مساله را برادرانه حل کنیم.
به یاد داشته باشیم تاجیکستانی‌ها از ملت بزرگ ایران بوده‌اند ـ و هستند ـ و از همین رو،‌ پس از فروپاشی شوروی، اولین کشوری که مجسمه لنین را به زیر کشید و تندیس امیراسماعیل سامانی را برجای آن نشاند،‌ تاجیکستان بود. ( همین جا باید یاد‌آور شویم واحد پول تاجیکستان در واقع « سامانی » است که به دلیل گویش تاجیکی و دلایل دیگر لاتین آن « سومونی » نوشته می‌شود )
تاجیکستان (‌که سیاست «تبر تقسیم» شوروی بخش‌هایی از آن را جدا کرده ) جایگاه سر برآوردن فارسی دری و استقرار اولین دولت‌های ایرانی پس از حمله‌ی اعراب به ایران و کوشش بی‌امان خلفای ستمکار اموی و عباسی برای زدودن تمدن، زبان و فرهنگ ایرانی است.
در پایان اشاره به این نکته را بایسته می‌دانیم که برای آگاهی از گوشه‌ای ( فقط گوشه‌ای ) از پایداری تاجیکستانی‌ها برای حفظ هویت و فرهنگی ایرانی خود می‌توان به کار ارزشمند آقای علی شعردوست، یعنی کتاب چشم‌انداز شعر امروز تاجیکستان که در سال 1376 از سوی نشر بین‌المللی الهدی به بازار کتاب عرضه شد، نگاهی انداخت.

* این شعر از بازار صابر است که از همان کتاب آقای شعردوست برگرفته شده است. همین شاعر، بیت‌های دیگری هم دارد که نشان‌دهنده‌ی رنجی است که تاجیکان از استعمار روسیه تزاری و روسیه شوروی کشیده‌اند:
داد، داد از روسیه
روسیاهی می‌کند، رویش سیاه

***

نگاهی به کتاب: «پان ترکیسم و ایران» (خواندن این کتاب به همه پژوهشگران پیشنهاد میشود)

تارنمای آذرگشنسپ

http://azargoshnasp.net/Pasokhbehanirani/pan-turkism-va-iran.pdf
نويسندهی کتاب: کاوه بيات
معرفی گر: عقاب علی احمدی

پس از پيروزی انقلاب کبير فرانسه، و در روزگاری که امپراتوری عثمانی اقوام و مل تھای بسياری در آسيا
و اروپا را تحت فرمانروایی داشت، اروپا نيز پا به عرصۀ ناسيوناليسم نھاد. چنين بود که شماری از
ملت ھای اروپایی در راه رھایی از چيرگی عثمانی، جنب شھای ناسيوناليستی خود را آغاز کردند. در قرن
نوزدھم و اوایل قرن بيستم که بسياری از مل تھای تحت ستم عثمانی با دستيابی به آگاھی ملی به
تنھا در واکنش به جنبش ھای ملت ھای « ناسيوناليسم ترک » ، سوی دستيابی به استقلال پيش م یرفتند
دربند، و زمانی موجودیت یافت که امپراتوری عثمانی کاملاً فروپاشيده بود.
« عثمانی گرایی » بدینسان، عثمانی ھا که در دو گرایش سياسی تمامي تخواھانه و توسعه طلبانه ھمچون
نام گرفت و از « ناسيوناليسم ترک » ناکام مانده بودند، دست به ابداع مشربی زدند که « اتحاد اسلام » و
نظریه ھای لئون کاھون، تاریخنگار یھودی فرانسوی و تاریخنگاری به نام دوگن سود می برد. دیگر حاميان
نظری این اندیشه، نظریه سازان تاتار قفقاز ھمچون شھا بالدین مرجانی، عبدالقيوم نصيری و حسين
فيض خانی و اسماعيل بيگ گاسپرالی بودند. پيش از آن، روسيه سياست سيویليزاسيون روسی را برای
روسی کردن و تجزیۀ فرھنگی سرزمينھای ایرانی نژاد و پایگاه ھای فرھنگ ایرانی در پھن های از تاجيکستان
تا قفقاز آغاز کرده بود؛ و جالب اینجاست که پان ترکيسم گاسپرالی بيش از ھر چيز، حرکتی بود در تأیيد
روسيه. گاسپرالی معتقد بود که نفع مسلمانان روسيه و ھمچنين رو سھا، بيشتر در ھمکاری و
ھماھنگی آن دو بود تا رویارویی شان.
در افق سياست عثمانی و پيروزی آن در شورش خود عليه سلطان « کميتۀ اتحاد و ترقی » با پدیدارشدن
عبدالحميد دوم که او را ناگزیر از اعادۀ حکومت مشروطه گردانيد، ناسيوناليسم ترک وارد دوره ای
تعيين کننده گردید. با جداشدن بوسنی و ھرزگوین از عثمانی، استقلال بلغارستان، پيوستن کرت به یونان
و حملۀ ایتاليا به ليبی و سرانجام جن گھای بالکان – که تقریباً ھمۀ مستملکات اروپایی را از چنگ عثمانی
اتحاد » بيرون آورد- جناح ليبرال کميتۀ اتحاد و ترقی به سود جناح تندرو آن تضعيف شد. این جناح نه به
را راه حلی می دانست. در این زمان یوسف آقچورا در رسالۀ « عثمانی گرایی » اعتقادی داشت و نه « اسلام
راه حل را در اتخاذ خط مش یای ،« اتحاد اسلام » و « عثمانی گرایی » خود، با بررسی نقاط ضعف دو گرایش
مبتنی بر ترک گرایی دانست. اشارۀ او به حضور تر کنژادان در خارج از عثمانی و ضروری دانستن اتحاد ھمۀ
ناميده می شود. « پان ترکيسم » این ترک نژادان، گرایشی را پدید آورد که امروزه
امروز گروھی بر اساس دیدگا هھای آقچورا و دیگر نظریه پردازان پا نترکيسم، آریایيان آذربایجانی در ایران را
تنھا به دليل رواج زبان ترکی در ميان آنھا، تر کنژاد می دانند و با حمایت دول تھای بيگانه و با عوامفریبی،
در پی گسترش این گرایش ضدایرانی و پيگيری اميال توسعه طلبانۀ خود در سرزمين ھای ایرانی ھستند.
تاریخچۀ شکل گيری پان ترکيسم و تحرکات آن « پان ترکيسم و ایران » کاوه بيات، تاریخنگار معاصر در کتاب
در ایران را با اتکاء به آثار پایه گذاران این گرایش در کتاب ھا و مطبوعات ترکيۀ عثمانی و قفقاز بررسی
می کند.
و نشان دادن مانعی که این « ناسيوناليسم ترک » او در فصل اول کتاب خود به چگونگی شکل گيری
گرایش سياسی از آغاز در وجود و آثار بر جا یمانده از ھویت ایرانی در قفقاز و ترکيه بر سر راه خود
می دید، می پردازد. مؤلف واکنش ھای اوليۀ ایرانيان در برابر پان ترکيسم را در بخش دوم ھمين فصل
بررسی م یکند.
در فصل دوم کتاب، تحرکات تازۀ پا نترکيسم در دھۀ 1300 خورشيدی، که به گون های بی پرده و صریح،
ایران را ھدف خود قرار داده بود و واکنش محافل دیپلماتيک و مطبوعاتی ایران به این تحرکات گزارش شده
است. مؤلف در ادامه به بررسی جریان ھای پان ترکيست در قفقاز و به ویژه جمھوری آذربایجان (اران) که
در فصل سوم کتاب، واکنش ایران در برابر حملات پا نترکيست ھا و کوشش ایرانيان برای ریشه یابی علل
شکل گيری این گرایش و اتخاذ تدابير دفاعی مقتضی در برابر پا نترکيسم نمایانده می شود.
در بخش پيوست ھا، شانزده مقاله و مطلب از آثار نظریه پردازان پان ترکيست و پاس خھای روشنفکران ایران
بدان ھا آمده است که ميزان اعتبار گرایش پا نترکيسم و ادعاھای آن را به طور جدی با چالش روبرو
می کند.
و « پردیس دانش » در 252 صفحه و با بھای 3600 تومان از سوی انتشارات « پان ترکيسم و ایران » کتاب
منتشر شده است. « شرکت نشر و پژوھش شيرازۀ کتاب »

***

ابوالفضل عابدینی و جام رمضان در بند ۳۵۰

سازمان جوانان حزب پان ایرانیست

دیروز تولد ابوالفضل عابدینی بود، انگار همین دیروز بود که صدایش از راهروی بند ۳۵۰ به گوش می رسید، به دنبالم می گشت، برای جام رمضان و مسابقات پینگ پنگ، با انرژی وصف ناشدنی، جدول مسابقات را تا فینال تنظیم و همه بچه ها را از اتاق هایشان برای مسابقه فرا می خواند، فکر می کنم روز بیست و چهارم اعتصاب غذا بود و بعد از ظهر رمضان، فشارم ۹/۶ بود، همان روز ی که پزشک برایم سرم تجویز کرد و من نپذیرفتم، افسر نگهبان آمد و به وکیل بند سپرد که اگر حالم بد شد، سریع مرا به بهداری برسانند، ابوالفضل در راهرو صدایم می کرد و من نای پاسخ نداشتم، تا دوستان وضع و حالم را برایش گفتند و رفت.

برایش ۱۱ سال بریده بودند، اما انگار نه انگار! او در بند ۳۵۰ زندگی خود را می کرد،گویی حاکم و قاضی و داروغه اسیر اویند، او به رتق و فتق امور امپراتوری خود مشغول و والی را مستاصل کرده بود. محتسب را به هیچ می انگاشت، ایکاش ذره ای از وجودش در جوانهای ما باشد، ایکاش دانشجویان ما از او الگو گیرند. من اگر جای دانشجویان بودم، در آغاز ترم، طی درخواست مکتوب از مسئولین می خواستم تا مرا هم به جرم مشترکی که با ابوالفضل مرتکب شده ام به او ملحق نمایند! تا درس آزادگی را در کلاس متولد اول مهر بیاموزم.

جوانان دانشجو؛ فرزندان من؛ ابوالفضل به جرمی در محبس است که همه ما در آن شریکیم، تمامی کسانی که ۲۵ خرداد در خیابان بودند در این جرم شریکند، اگر همه در یک حرکت مدنی تقاضای عدالت در قضا و ملحق شدن به زندانیان را بنمایند، صورت مسئله عوض می شود و جای متهم و شاکی نیز!

بگذریم… ابوالفضل نیز در دفتر خاطرات من صفحه ای دارد، که تقدیم حضورتان می شود:

۱۳۹۰/۷/۲ مهدی خزعلی

…………………………………….یادگاری ابوالفضل عابدینی در دفتر خاطرات من:……………………………………………………

به نام خداوند جان و خرد

موری بر تنه درختی لانه داشت، آوندی از آن درخت، چونان جویباری از کنار آن لانه می گذشت، و همواره بر مور زمزمه می کرد. روزی آن مور به پی جویی برخاست و با سنگینی خود، رو به پایین نهاد و همراه آوند برفت تا به ریشه های درخت . همراه آن ریشه ها ژرفای زمین را کاوید و با دانش بسیار به لانه بازگشت، او می دانست که آوند آن همه آب و خوراک را چگونه از دل خاک برمی گیرد.

مور دانشمند، روزی شاهین تیزبینی را از دانش خود با خبر ساخت، شاهین گفت:” راست است، چنین می آورند، اما می دانی کجا می برند؟ و می دانی اگر برای آن “بردن” نبود، هرگز نمی آوردند؟ ” شهید دکتر محمد رضا عاملی تهرانی”

دوست فرهیخته و هموطن گرامی ام دکتر خزعلی؛

دورادور شما را می شناختم و شجاعت شما را همواره ستایش می کردم. شجاعت شما و افرادی چون شما در راه ایران و ملت رنج کشیده ایران دیری نخواهد پایید که به ثمر می نشیند و چه زیباست آن روز ایران ما.

در پایان: پیروزی جنبش سبز ما نزدیک است.

ابوالفظل عابدینی
اوین – بند ۳۵۰
20/5/1390

***

برگزاری انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس در بحرین به کمک گلوله‌های پلاستیکی و گاز اشک‌آور

مروز نه وعده‌ی شش ماه قبل دولت بحرین برای توزیع کمک‌های نقدی ۲۶۵۰ دلاری بین همه‌ی خانواده‌های این کشور، آرای مردمی را به سمت صندوق‌های اخذ رای روانه کرد و نه سرکوب‌های پیاپی و خونین توانست به انتخابات مشروعیت ببخشد یا لااقل معترضان را ساکت کند. بدین ترتیب انتخابات میان‌دوره‌ای مجلس بحرین با تدابیر شدید امنیتی در شرایطی برگزار شد که میدان لؤلؤ در قلب منامه پایتخت بحرین صحنه‌ی درگیری بین معترضان با نیروهای نظامی و امنیتی بود و مردم معترض همزمان با تحریم انتخابات، به خیابان‌ها آمدند تا توجه رسانه‌ها و افکار عمومی را به رسوایی انتخابات نمایشی جلب کنند.

به گزارش کلمه، امروز در حالی که رئیس پارلمان بحرین بر ضرورت حضور در انتخابات به عنوان یک «وظیفه‌ی ملی» تاکید می‌کرد و مجری اصلی انتخابات حضور گسترده‌ی مردم را پیش‌بینی می‌کرد، خبرنگار خبرگزاری فرانسه گزارش داد که در یکی از شعب اخذ رای شاهد حضور تنها ۱۰ نفر پای صندوق بوده است. اما حتی اگر این گزارش‌ها هم نبود، حاکم شدن شرایطی شبیه حکومت نظامی کافی بود تا مشروعیت انتخابات امروز را زیر سؤال ببرد.
تحریم مردمی در حالی انتخابات امروز بحرین را به نمایشی رسوا از دموکراسی غیر واقعی در این جزیره‌ی محصور در میان آبهای خلیج فارس تبدیل کرد که از چند ماه قبل، احزاب سیاسی مهم و تاثیرگذار این کشور خواستار آن شده بودند که حکومت به جای برگزاری انتخابات نامشروع، به انتخابات آزاد تن دهد و شرایط مخالفان را بپذیرد: رئیس دولت سرکوب‌گر را برکنار کند، زندانیان سیاسی را آزاد کند و به سرکوب معترضان و محروم کردن آنها از حقوق قانونی خود پایان دهد. آنها همچنین خواستار دولت منتخب، پارلمان منتخب و دارای اختیارات، و دستگاه قضایی مستقل بودند.

اما حکومت آل خلیفه به این شرایط تن نداد و در نتیجه امروز انتخاباتی در این کشور برگزار شد که بر اساس گزارش خبرگزاری‌های خارجی از جمله رویترز، فرانسه، العربیه و پرس‌تی‌وی، تنها حضور کم‌تعداد بخش‌هایی از اقلیت سنی وابسته به حکومت این کشور به آن رونق می‌داد. انتخابات میان‌دوره‌ای پارلمان بحرین برای پر کردن ۱۸ کرسی از ۴۰ کرسی مجلس این کشور انجام شد که صاحبان پیشین آنها که از حزب الوفاق بودند، در اعتراض به سرکوب‌های گسترده‌ی معترضان در ماههای گذشته استعفا داده بودند. الوفاق مهمترین حزب سیاسی مخالف حاکمیت فعلی بحرین است.

***

 اهواز آلوده ترین شهر جهان ازنظر ذرات معلق در هوا است

سازمان بهداشت جهانی درتازه ترین بررسی خود اعلام کرده است که شهرهای ایران، پاکستان، هند و مغولستان در صدر فهرست آلوده ترین شهرهای جهان قرار دارند.

به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، سازمان بهداشت جهانی تصریح کرده است: شهر اهواز، مرکز استان خوزستان، با اختلاف چشم گیر نسبت به دیگر شهرهای جهان در صدر آلوده ترین شهرها از نظر ذرات معلق درهوا کوچکتر از ۱۰ میکرومتر است.

سازمان بهداشت جهانی می گوید: اطلاعات و آمار این بررسی، براساس اندازه گیری سطح ذرات معلق در هوا کوچکتر از ۱۰ میکرومتر — به اصطلاح PM10 – که توسط یک هزار و ۱۰۰ شهر جهان جمع اوری شده و در اختیار این سازمان قرار داده شده است.

سازمان بهداشت جهانی همچنین تصریح کرده است، آلودگی هوا سالانه به مرگ زودرس یک میلیون ۳۴۰ هزار نفر در جهان منجر می شود. این گزارش اضافه کرده است سرمایه گذاری برای کاهش آلودگی ها هوا موثرین شیوه برای مقابله با بیماری ها دراین زمینه است.

سازمان بهداشت جهانی می گوید: در اهواز میزان ذرات معلق کمتر از ۱۰ میکرومتر به طور متوسط سالانه ۳۷۲ میکروگرم در هر متر مکعب بوده است.

در این گزارش از صنایع سنگین و سوخت خودرو با کیفیت پایین به عنوان عوامل اصلی آلودگی در این شهر یک میلیون و سیصد هزار نفری نام برده شده است.

کارشناسان محیط زیست می گویند، ذارات کمتر از ۱۰ میکرومتر بر اثر احتراق سوخت های فسیلی در خودروها، ژنراتور ها یا از تغییرات شیمیایی جویی به وجود می آیند که قابلیت نفوذ به عمق ریه ها را دارند.

پس از اهواز، اولان باتور، پایتخت مغولستان با میزان متوسط ۲۷۹ میکروگرم ذرات معلق کمتر از ۱۰ میکرومتر قرار دارد.

***

بازگشت پوتین به راس هرم قدرت;پوتین نامزد انتخابات ریاست جمهوری روسیه شد

به گزارش مهر به نقل از خبرگزاری شینهوا، “دیمیتری مدودف” امروز شنبه مقابل کنگره حزب حاکم مسکو ضمن اعلام نامزدی “ولادیمیر پوتین” در انتخابات آتی ریاست جمهوری خواستار حمایت حزب حاکم روسیه از نخست وزیر کنونی شد.

پوتین نیز از مدودف خواست تا بر انتخابات چهارم دسامبر (۱۳ آذر) پارلمانی روسیه نظارت داشته باشد و رئیس جمهوری نیز آمادگی خود را در این باره اعلام کرد.

مدودف درحالی رسما نامزدی پوتین را در انتخابات آتی اعلام کرد که رئیس جمهوری روسیه پیشتر با اعلام تمایل خود برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرده بود با پوتین برای رسیدن به این پست رقابت نمی کند.

مدودف گفته بود: من و پوتین رفقای قدیمی هستیم و رقابت ما به آنچه در سالهای اخیر به دنبال تحققش بودیم، لطمه خواهد زد. هر رئیس جمهوری موظف است علاقه به ادامه کار داشته باشد، اما اینکه تصمیم بگیرد در رقابت شرکت کند یا نکند، موضوع دیگری است .

***

خشکیدن دریاچه‌ی اورمیه

نوشته‏ی شهربراز
برگرفته از تارنمای شهربراز

مدتی است که داستان غم‌انگیز خشکیدن دریاچه‌ی اورمیه (اور + میه = شهر آب) در خبرها است و گویا اقدام‌هایی هم برای حل این مشکل در دست است که شاید یادآور نوشداروی پس از مرگ سهراب باشد. من شایستگی و کارشناسی و آشنایی کافی با موضوع و دلیل‌های آن ندارم. اما به نظر من، این داستان غمناک اشاره‌ی ظریفی دارد به دگرگونی و کیبش (shift) در اندیشه و شیوه‌ی زندگی نسل ما و گذشتگان ما.

نیاکان سختکوش و تلاشگر ما بر این باور بودند که «نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود» و می‌گفتند «آن که گندم می‌کارد راستی می‌افشاند» و آبادانی و شادی و زندگی را در آباد کردن و کار تولیدی می‌دانستند. به همین خاطر در دل کویر خشک و بیابان‌ها آبادی پدید می‌آوردند، با کندن کاریز و قنات و روان کردن آب، روستا و شهر می‌ساختند و با ساختن بادگیر در بیابان خنکنایی پدید می‌آوردند که جان آدمی را تازه می‌کند. از دل همین خاک همه گونه رستنی و میوه را برمی‌کشیدند و از جاهای دیگر دنیا رستنی می‌آوردند و در این خاک سبز می‌کردند. با آن که هندوستان و فرنگ و اروپا از ایران پرآب‌تر و سرسبزتر بودند «باغ‌های ایرانی» است که زبان‌زد شده‌اند و شهرت جهانی دارند و «تاج محل» را معماران ایرانی می‌سازند و کاخ ورسای لویی چهاردهم به تقلید از باغ‌های ایرانی ساخته می‌شود.

اما در دوران ما، بیشتر مردم به دنبال گنج بادآورد و یک شبه راه صدساله رفتن و ثروتمند شدن ضربتی از راه مضاربه و شبکه‌های هرمی و چندضلعی و دزدی و وام بی‌برگشت و «جوش دادن معامله» و حق دلالی هستند. کمتر کسی به فکر کار تولیدی و زحمت و رنج کشیدن برای دستیابی به آرزو است. همه چیز وارداتی شده است و حتا سیر و پیاز هم از جاهای دیگر به بازار می‌آید. کشاورزان بیچاره شده‌اند و زمین‌ها را رها کرده به شهرها روی آورده‌اند. مردمان باغ‌ها را ویران می‌کنند تا در کوچه‌ی شش متری به تقلید کورکورانه از فرنگ، آسمان‌خراش (آسمان و خرهایش؟) ده طبقه از فولاد و سیمان بسازند (که تازه در برابر زمین‌لرزه هم پایدار نیست!). آنگاه به خاطر ناآگاهی و بیگانگی با اقلیم و به خاطر نابود شدن باغ‌ها، خانه‌ها در تابستان داغ است و در زمستان سرد! برای چاره، کولر گازی و بخاری می‌آورند که خود باعث مصرف انرژی بیشتر و برهم خوردن تعادل محیط زیست می‌شود.

بدین ترتیب سرزمینی که روزگاری مردم روشن‌بین و سختکوش آن از دل کویر آب بیرون می‌کشیدند امروز به دست نسل تن‌آسان و کوته‌بینی افتاده که نه تنها در آن شبکه‌های آبیاری ساخته نمی‌شود بلکه رودخانه‌های پرآبی که هزاران سال روان بوده و جان این سرزمین تشنه و مردم آن را سیراب می‌کرده همچون زنده رود (به معنای رود خروشان یا زاینده رود امروزی) می‌میرند و دریاچه‌هایی چون بختگان و اورمیه از بخت بدشان در برابر چشم همگان می‌خشکند. «بخوشید سرچشمه‌های قدیم / نماند آب جز آب چشم یتیم». رودها و دریاها همان پدیده‌های طبیعی هستند که به خاطر اهمیت‌شان در زندگی آدمی، در چشم نیاکان ما ایزدبانوی خود را داشتند و احترام به آنها بخشی از باورها و آداب زندگی ما بودند و پس از اسلام نیز با جمله‌ی «آب مهریه‌ی فاطمه زهرا» است کوشیدیم جنبه‌ی مذهبی بودن و مقدس بودن آب را در نظر مردمان همچنان بالا نگه داریم.

اما امروزه بیشتر مردم «آب را گل می‌کنند و برایشان مهم نیست که در فرودست انگار کفتری می‌خورد آب، یا دست درویشی نان خشکی فرو برده در آب یا که این آب روان می‌رود تا فروشوید اندوه دلی». تنها می‌خواهند بر هر سر هر آب روانی که می‌بینند سدی بسازند و از آن کره بگیرند. تا یک سال را نان و کره بخورند. تا سال بعد کی زنده است و کی مرده؟ دیگی که برای من نجوشد در آن سر سگ بجوشد!

خداوند این سرزمین را از دروغ و دشمن و خشکسالی بپایاد!
ایدون باد!
ایدون‌تر باد!

***

 پان ایرانیست‌های دربند و زندانیان سیاسی را آزاد کنید.

***

تارنمای هواداران پان ایرانیسم:
www.paniranism.net

تارنمای نامه پان ایرانیسم

http://paniranism.info

فیسبوک هواداران پان ایرانیسم:
www.facebook.com/paniranism

تارنمای حزب پان ایرانیست:

http://paniranist.org

تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست:

http://paniranist.info

تارنمای تریبون آزاد پان ایرانیست در خوزستان:
www.pan-iranist.net

کانال یوتیوب حزب پان ایرانیست

http://www.youtube.com/paniranistparty

فیسبوک حزب پان ایرانیست:
www.facebook.com/paniranistparty

حزب پان ایرانیست
همبستگی‌ ملی‌ . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی‌: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید.

iran@paniranism.info
http://www.paniranist.org/a.htm

You can leave a response, or trackback from your own site.

Leave a Reply

Copyright©2010-2018.