شماره ٨٤ – پرونده سازی برای فعالان ملی و آزادی خواه در تعارض با مصلحت ملت ایران است

درفش ملی ایران

نامه پان ایرانیسم
شماره ٨٤ – چهار شنبه ١١ اردیبهشت ١٣٩٢ – ١ مه ٢٠١٣
www.paniranism.info – iran@paniranism.info

درود بر هم میهنان گرامی‌:

مطالب زیر تقدیم میشوند:

گفتگو با دکتر داوود هرمیداس باوند درباره ضرورت پاسداری از نام تاریخی “خلیج فارس”
پرونده سازی برای فعالان ملی و آزادی خواه در تعارض با مصلحت ملت ایران است
میلاد دهقان، زندانی پان ایرانیست با تودیع وثیقه آزاد شد
مهندس رضا کرمانی، مردی برای تمام فصول مقاومت
انتقال ابوالفضل عابدینی نصر و ۹ زندانی دیگر به انفرادی/ اعتصاب ملاقات در اوین
فقر و نارضایتی کارگران ایران در آستانه روز کارگر

پاینده ایران

 

گفتگو با دکتر داوود هرمیداس باوند درباره ضرورت پاسداری از نام تاریخی “خلیج فارس”

جعل نام برای خلیج فارس علاوه بر منافع ایران به فرهنگ جهانی لطمه می زند

شاهین زینعلی
بر گرفته از سازمان جوانان حزب پان ایرانیست

خوشحالیم که سرور شاهین زینعلی پس از آزادی از زندان به زندگی حرفه ای اش برگشت و برایش آرزوی پیروزی روزافزون داریم.

دکتر داوود هرمیداس باوند مدرک دکترای خود را در رشته روابط بین الملل از دانشگاه واشینگتن دی سی دریافت کرده و نیز دانش آموخته علوم سیاسی در دانشگاه تهران است. وی همچنین دارای سابقه خدمت در وزارت امور خارجه و نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل متحد و دارای تألیفاتی از جمله “نظام حقوقی دریاهای بسته و نیمه بسته” و ” مبانی تاریخی، حقوقی و سیاسی حاکمیت ایران بر جزایر تنبها و ابوموسی” است. با وی درباره ضرورت اقدام برای پاسداری از نام خلیج فارس به گفتگو نشسته ایم.

Bavand

در ادامه متن کامل گفتگوی شاهین زینعلی با دکتر هرمیداس باوند را می خوانید:

غالباً احساسات رمانتیک ملی-میهنی را تنها علت تأکید بر نام تاریخی “خلیج فارس” از سوی ایرانیان می دانند. شاید برای بسیاری از مردم این تنها انگیزه برای دفاع از نام ایرانی این آبراهه بین المللی است.گاهی نیز شاهدیم که برخی به عنوان انتقاد می گویند به جای تأکید بر یک نام بی اثر بهتر است تنها به فکر بهره برداری از منابع موجود در خلیج فارس باشیم. در کل این پرسش مطرح است که آیا به لحاظ منافع سیاسی یا اقتصادی نیز تأکید و پاسداری از این نام اهمیت دارد؟ اصولاً “فارس” بودن(به عنوان نشانی از ایرانی بودن) این “خلیج” چه نسبتی با منافع حیاتی و ملی ایران دارد؟

به طور کلی اسامی که بر پهنه های آبی گذاشته می شود بر اساس تعاملات تاریخی جامعه ساحلی از لحاظ نظامی-امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. اگر ما می گوییم دریای چین به دلیل این است که چین در گذر تاریخ در یک ارتباط دائم با این پهنه آبی بوده است.یا درباره اقیانوس هند هم به همین صورت. دریای مدیترانه را مادامی که امپراتوری روم بود به نام دریای روم می شناختند و بعدها اسم دیگری پیدا کرد و آن را درکنار دریای سرخ و دریای سیاه دریای سفید می نامیدند. به طور طبیعی نام”خلیج فارس” هم به همین ترتیب شکل گرفته است. از زمان تشکیل پادشاهی مادها، سلسله های مختلف از جملههخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان کنترل خلیج فارس را در دست داشتند. بعد از اسلام نیز حتی هنگامی که ایران دارای وحدت سرزمینی نبوده به هر حال پادشاهان یا حکام محلی که بر فارس حکومت می کردند بر خلیج فارس هم اعمال حاکمیت می کردند.برای مثال امرای هرمز که فعال بودند و ارتباطات تجاری با خاور میانه و شرق آفریقا داشتند و بر خلیج فارس یا دریای عمان احاطه داشتند، ولی جزء ابواب جمعی قلمرو پادشاهان وسلسله های مختلف مانند آل مظفر یا تیموریان و یا ایلخانیان و غیره بودند. بنابر این ارتباطی که در گذر تاریخ بوده بر نام این پهنه آبی تأثیر داشتهو این نام را نیز خود ایرانیان ندادند، رد پای آن را شما در نوشته های تاریخ نگاران یونانی از جمله گرنفون، هرودوت و استرابون می بینید. نکته جالب این است که آنها دریای سرخ را دریای عربی می گفتند. نوع دوم عبارت است از آبراهه ها یا پهنه های آبی که دریانوردان کشف کرده اند مانند دریای تاسمان یا تنگه ماژلان. پس از لحاظ حفظ اصالت تاریخی حفظ نام ها دارای اهمیت است. متاسفانه چه در داخل کشور و چه در عرصه بین المللی تغییر اسامی ابهامات تاریخی را افزایش می دهد. فرض کنید در سیستان کهسکاها آمدندو نام خود را به آن سرزمین دادند حالا اسم آن را عوض کنید و یک اسم دیگر بگذارید، بنابر این هرکس که تاریخ می خواند وقتی به نام سکاها و سرزمین آنها سیستان می رسد این برایش تاریک است و نمی داند راجع به کجاست و یا درباره گرگان: دریای مازندران با دو نام”کاسپین”و “هیرکانین” در منابع یونانی نامیده می شود به نام اقوام هیرکانی، حال نام آن راگلستان گذاشته اند که معلوم نیست در کجا ریشه دارد و این قبیل اشتباهات را خود ما در داخل کشور خود مرتکب می شویم. اسامی تاریخی ناظر بر مردمانی که در یک ناحیه زندگی می کردند را برمی دارند تغییر می دهند. در عرصه بین المللی هم به همین صورت، از لحاظ تاریخی دست کم از پانصد سال قبل از میلاد یک پهنه آبی به نام خلیج فارس وجود دارد و نباید نام بی اصالت دیگری برای آن جعل کرد چرا که همانطور که گفتم این بر ابهامات افزوده و تحریف تاریخ را سبب می شود. بنابراین از لحاظ فرهنگی این ضربه ای است به دانش بشری. نکته دیگر مربوط به واقعیات موجود است. طول سواحل شمالی خلیج فارس از اروندرود تا تنگه هرمز را دز نظر بگیرید. تقریبا تا میانه خلیج فارس فلات قاره و منطقه انحصاری ایران است که سرشار از منابع عظیم نفت و گاز است وایران 33 جزیره در این منطقه دارد. در مقابل در حاشیه جنوبی خلیج فارس چند کشورند:کویت،قطر،عربستان،بحرین،امارات متحده عربی و عمان. از نظر جمعیت و حجم تعاملاتی که گفته شدنقش مجموع آنها با توجه به جمعیت در مقایسه با ایران چه اکنون و چه در طول تاریخ بسیار اندک است. نکته دیگر اینکه ایرانیان از دوران باستان در این منطقه حضور داشتند ولی اغلب ساکنان عرب حاشیه خلیج فارس از نیمه دوم قرن هجدهم به بعد به این منطقه آمدند.طوایفی مانند آل خلیفه در بحرین، آل صبا در عمان و یا آل ثانی در قطر. و حتی گسترش عربستان به سمت خلیج فارس با تصرف منطقه الحصار در اوایل قرن نوزدهم میلادی بود. لذا این ادعا که در طول تاریخ حاکم بودند ادعای گزافی است و موجودیت این جوامع نهایت به 200 تا 250 سال پیش بر می گردد. لذا مجموعه این مسائل را از نظر فرهنگی، از نظر وسعت ارتباطات و تعاملات انسانی-جمعیتی و حضور تاریخی، باید درنظر گرفت.اعراب غالباً به اسرائیل ایراد می گیرند که اسامی را تغییر می دهد که دال بر یک انگیزه اشغال است و هیاهو به راه می اندازند،اما در این طرف به این صورت عمل می کنند. در سال 1955 به پیشنهاد کویت که هنوز مستقل نشده نام مجعول عربی مطرح می شود و بعد جمال عبد الناصر از آن استفاده می کند. حتی ناصر هم ابتدا در کتاب خود که درباره وضعیت اعراب است وقتی می خواهد از پراکندگی جمعیتی اعراب سخن بگوید به”خلیج فارس” تا اقیانوس اطلس اشاره می کند. بنابر این تغییر این اسامی نخست لطمه به فرهنگ جهانی و دوم زیر سؤال بردن حاکمیت ایران و تجاوز به حقوق ملت ایران است.نکته این است که اگر قرار بر تامین امنیت خلیج فارس باشد چه کشوری بیش از همه با توجه به طول سواحل و جمعیت و حظور تاریخی صلاحیت این مسؤولیت را دارد. کما اینکه وقتی انگلستان از خلیج فارس بیرون رفت تامین امنیت را ایران به عهده گرفت.بنابر این اولویت با ایران است. لذا این واکنش ایرانیان به تغییر نام خلیج فارس به دلیل آثار و تبعات منفی است که در پی دارد، هم به لحاظ دفاع از فرهنگ جهانی و هم به دلیل حفظ منافع ایران و از همه مهمتر برای حفظ ثبات و امنیت منطقه.برخی از کشورها هستند که منافع آنها ابعاد جهانی دارد، برخی ابعاد منطقه ای و برخی هم نه. ابعاد منافع و امنیت ملی ایران منطقه ای و حتی در دوره ای فرامنطقه ای بوده است.

بنابر این بحث تغییر نام مقدمه ای است برای زیر سوال بردن حاکمیت ایران در این منطقه و بعد جداکردن جزایر و تبعات دیگر مانند منابع نفتی که در فلات قارۀ متعلق به ایران وجود دارد.

دقیقاً همین طور است. امارات وقتی هرسال در اجلاس کشورهای حاشیه خلیج فارس بحث جزایر سه گانه را مطرح می کند قبل از هرچیز به این اشاره می کند که در طول تاریخ حاکمیت بر این مناطق داشته است.

عده ای معتقدند ادعای اعراب در مورد نام خلیج فارس یا حتی مالکیت بر جزایر سه گانه تا کنون مثمر ثمر واقع نشده و در آینده هم نخواهد شد. لذا نیاز به هیچ واکنشی از سوی مقامات یا حتی مردم نیست. تا چه حد با این نظر موافقید؟آیا اقدامات ایرانیان اعم از مردمی،مدنی و یا دولتی تنها اقداماتی اخلاقی محسوب می شوند یا به صورت موثر به پاسداری از منافع ایران یاری رسانده اند.

در خصوص سازمان های بین المللی تا کنون اقدامات اعراب مثمرثمر نبوده ولی در خصوص سازمانها و مؤسسات خصوصی و شرکت های بزرگ به دلیل اینکه تنها به دنبال منافع خود هستند بارها شاهد بودیم که جعل نام صورت گرفته است.مانند جریان نشریه”نشنال جئوگرافی”و برخی نقشه هایی که شرکت های نقتی اقدام به چاپ آنها می کنند و این در دراز مدت لطمه خواهد زد. بنابر این من عدم نشان دادن واکنش مناسب را به هیچ عنوان درست نمی دانم.

نکته دیگر اینکه ما باید با تمامی دنیا و به خصوص همسایگان خود رابطه داشته باشیم و به این رابطه در واقع محکومیم.می دانید که ما حتی در دورانی که ایران دولت اسراییل را به رسمیت شناخته بود همواره از حقوق اعراب و به ویژه فلسطینیان دفاع کرده و در سازمان های بین المللی به نفع آنها رای داده ایم. من خود مدتی پیش از انقلاب نماینده ایران در سازمان ملل بودم و شاهد آن بوده ام. ولی باور بفرمایید اعراب همواره به ضرر ما اقدام کرده اند. و یا همین جنگ ایران و عراق که تمامی اعراب از راه های گوناگون از کمک مالی گرفته تا ارسال سلاح و هواپیما و غیره از آن حمایت کردند و می دانید که به موجب حقوق بین الملل کشورهای حامی متجاوز نیز قابل تعقیب هستند. ولی جمهوری اسلامی ایران تاکنون پی گیر این مساله نبوده و این که می گویند ایرانیان رفتارخصمانه با اعراب دارند هرگز چنین چیزی نبوده است. حتی در ماجرای بحرین شاهدیم که دولت وقت ایران از حقوق تاریخی ایران چه چشم پوشی بزرگی کرد. اما جز سفیر آمریکا در سازمان ملل هیچ کدام از کشورهای عربی حتی تشکری از دولت ایران نکردند.

البته حکومت حق چنین گذشتی از حقوق ملت ایران نداشت و تبعات آن را هم امروز شاهدیم.

بله چنین حقی را نداشتند ولی به هر حال این کار انجام گرفت. و درست است و در مقابل اقدام دولت ایران آنها جری تر شدند و همچنان بحث جزایر سه گانه را مطرح کردند. بنابر این سکوت و عدم واکنش را به هیچ عنوان به صلاح نمی دانم. بعد از تغییر نام خلیج فارس-و حتی به موازات آن-بدون شک بحث خوزستان و بحث جزایر را هم جدی تر مطرح می کنند.متاسفانه بینکشورهای عربی در تعاملاتی که با یکدیگر دارند همچنان رفتار قبیله ای حاکم است و علی رغم ادعای استقلال همینطور به صورت فله ای ادعاهایی را مطرح می کنند.به خصوص در شرایط کنونی که دولت ایران با قدرت های فرامنطقه ای از جمله آمریکا و انگلستان مشکلاتی دارد کشورهای عربی گستاخ تر شده اند و لذا تلاش مضاعفی برای واکنش به اقدامات آنها باید صورت گیرد.

پس اقدام دولت ایران در چشم پوشی از بحرین را اشتباهی بزرگ و تاریخی می دانید؟

دقیقاً! و جدای از منافع ملی ایران از دیدگاهی آزادی خواهانه نیز این اقدامی نکوهیده بود. بلافاصله بعد از آن و تا همین امروز هم شاهدیم که اقدامات برای تغییر بافت جمعیتی بحرین آغاز شد تا ایرانی تباران آن را در اقلیت قرار دهند. و این خلاف حقوق مردم آن ناحیه است. به لحاظ سیاسی حتی اگر ایران توان دفاع و حفظ بحرین را در آن روزگار نداشت نمی بایست به آن رفراندوم تن دهد، تا همواره آن را به عنوان شمشیر دموکلس در دست داشته باشد. کما اینکه شاهد بودیم که چه اتفاقی افتاد و حتی رفراندومی هم انجام نگرفت و تنها به نظر سنجی از نهادهای حکومتی و برخی افراد خاص بسنده شد!

در ضمن علاوه بر همه اینها دولت ایران هیچ امتیازی در مقابل این اقدام دریافت نکرد. تنها قولی که به ایران داده شد به دست گرفتن حفظ امنیت منطقه بود؛امری که خواهی نخواهی محقق می شد و درواقع امتیازی محسوب نمی شود. چرا که انگلستان در حال خروج از منطقه بود و آمریکا هم در آن دوران به هیچ عنوان امکان حضور نظامی در خلیج فارس را نداشت،زیرا هم مسأله ویتنام در داخل آمریکا مطرح بود و هم در صورت حظور نظامی آمریکا در آنجا شوروی واکنش نشان می داد و این در آن دوران خلاف توافقات ضمنی و حتی علنی شوروی و آمریکا بود و به غیر از ایران نیز هیچ کدام از کشورهای حوزه خلیج فارس توان آن را نداشتند.بنا بر این به ایران اینطور القا کردند که به دست گرفتن مسؤولیت امنیت منطقه در قبال چشم پوشی از بحرین است که درست نبود و من باور ندارم. لذا این گذشت از بحرین با توجه به تمامی ابعاد و تبعات آن یک اشتباه بزرگ تاریخی بود.

شما تجربه خدمت در وزارت امور خارجه را دارید و مدتی هم نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد بودید. در شرایط کنونی و در مجموع عملکرد دستگاه دیپلماسی کشور را در خصوص دفاع از نام خلیج فارس چگونه ارزیابی می کنید؟

من فکر می کنم از لحاظ دفاع از نام خلیج فارس مثبت بوده. گرچه اشتباهات فاحشی هم گاهی صورت گرفته و نمونه آن نشستن رییس جمهور فعلی در زیر نام مجعول “خلیج ع.ر.ب.ی”بود.اما این را هم باید اضافه کنم که این عملکرد مثبت هیچ نقشی در تعاملات ما با جهان عرب نداشته و همچنان سیاست حمایت همه جانبه از اعراب پی گیری می شود. اینجا اشاره ای می کنم به نامه جرج حبش به سید حسن نصرالله که در آن نامه وی از مقاومت حزب الله لبنان قدردانی می کند و می گوید این نخستین بار است که یک جریانی توانسته در مقابل اسراییل بایستد ولی هیچ اشاره ای به نقش ایران در این ایستادگی نمی کند. ایران تا کنون تنها هزینه حمایت از حقوق اعراب در مقابل اسرائیل را متحمل شده و در مقابل چیزی دریافت نکرده و علاوه بر آن کشورهای عربی سعی زیادی در تضییع حقوق ایران دارند و متأسفانه همچنان خود را در مقابل ایران می بینند.البته غرض این نیست که به کلی از ارزشهای ایدئولوژیک چشم پوشی شود. بلکه زمان آن است که با بازنگری در سیاست خارجی یک موازنه منطقی و عادلانه بین ارزشها و منافع ملی به وجود بیاید. ولی تحت هیچ شرایطی نباید منافع ملی قربانی شود.

***

آرش کیخسروی:«پرونده سازی برای فعالان ملی و آزادی خواه در تعارض با مصلحت ملت ایران است»

بر گرفته از سازمان جوانان حزب پان ایرانیست

صبح روز دوشنبه، ۹اردیبهشت ماه۹۲، میلاد دهقان از اعضای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست به همراه آرش کیخسروی به شعبه سوم دادگاه انقلاب اهواز مراجعه نمود که به علت عدم حضور نماینده دادستان و استمهال صورت گرفته جلسه رسیدگی به وقتی دیگر موکول شد.

در گفت‌و‌گوی کوتاهی که در همین ارتباط با آرش کیخسروی وکیل میلاد دهقان انجام دادیم وی اتهامات وارده به میلاد را بی‌اساس دانست و اظهار امیدواری کرد که رسیدگی به پرونده بصورت عادلانه و منصفانه انجام پذیرد.

Arash_Kikhosravi

کیخسروی این قبیل پرونده سازی‌ها برای فعالان سیاسی، اجتماعی و صنفی را بر خلاف اصول قانون اساسی دانست و گفت حزب پان ایرانیست یک حزب کاملا قانونیست که صدای تظلم خواهی اعضای آن به مانند بسیاری از هموطنان فعال در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی به گوش مسوولان حاکمیت یا نمی‌رسد و یا مورد توجه قرار نمی‌گیرد.

وی افزود: حزب پان ایرانیست بمانند سایر احزاب به کسب قدرت از طرق دموکراتیک می‌اندیشد ولی بسیاری از حاکمان ما با انحصار طلبی راه را بر رقبای خود سد نموده‌اند که می‌باید برای تغییر این گونه نگرش‌های تمامیت خواهانه که ریشه‌های تاریخی هم دارد مبارزه کرد.

وکیل حزب پان ایرانیست در بخش دیگری از اظهارات خود به مشکلات بوجود آمده برای حزب و اعضای آن اشاره کرد و اقدامات برخی از مسوولان و کار‌شناسان نهادهای اطلاعاتی و امنیتی را در پرونده سازی برای فعالان حزبی، تخریب شخصیت‌های سیاسی، مداخله به شیوه‌های متفاوت در نهادهای جامعه مدنی و جلوگیری از برگزاری کنگره‌های حزبی را نادرست و در تعارض با مصلحت ملت ایران در دراز مدت دانست و گفت آستانه تحمل مسوولان ما علی رغم آنچه که در تریبون‌های رسمی می‌گویند بسیار پایین است و هر نظر مخالفی را با سرکوب پاسخ می‌دهند.

وی راه برون رفت از وضعیت نابسامان کنونی را در توجه بیشتر به حقوق احزاب مستقل و استفاده از توان تمام فرزندان ایران دانست و اظهار داشت: «حاکمان کشور ما اصرار دارند به همه بقبولانند که انتخابات در ایران آزاد است، در حالیکه ما فعالان سیاسی همچون بسیاری از هموطنان خود می‌دانیم که واقعیت بگونه‌ای دیگر است. برخوردهای قضایی و امنیتی با فعالان حزبی نشان دهنده فضای بسته سیاسی ایران است که می‌باید این فضا را تغییر داد و راه را برای بهترین‌ها باز کرد تا ملت ایران بتواند از همهٔ ظرفیت خود در رقابت‌های جهانی بهره گیرد.»

کیخسروی ضمن تقدیر از فعالیت‌های وطن پرستانه میلاد دهقان و همهٔ پان ایرانیست‌های خوزستان از همهٔ یاران حزبی خواست تا با حقوق شهروندی خود بیشتر از گذشته آشنا شوند و با امید به آیندهٔ ایران فعالیت‌های خود را بمانند گذشته بصورت قانونمند ادامه دهند.

***

میلاد دهقان، زندانی پان ایرانیست با تودیع وثیقه آزاد شد

میلاد دهقان از اعضای حزب پان ایرانیست، عصر امروز هفتم اردیبهشت ماه ۹۲ از زندان کارون اهواز آزاد شد.
بر گرفته از سازمان جوانان حزب پان ایرانیست

Milad_Free1

بر اساس گزارش سازمان جوانان حزب پان ایرانیست، میلاد دهقان که در آذر ماه سال گذشته توسط ماموران اطلاعات در شهر اهواز بازداشت شده بود عصر امروز با تودیع وثیقه ۴۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. حجت کلاشی -مسول سازمان جوانان حزب پان ایرانیست- و تنی چند از اعضای این حزب زمان آزادی ایشان در مقابل زندان کارون اهواز حضور به عمل رساندند .

این فعال سیاسی پان ایرانیست از ۱۹ آذر ماه ۱۳۹۱ به مدت ۴۳ روز در سلول انفرادی بازداشتگاه اطلاعات اهواز مورد بازجویی قرار گرفت و پس از آن به بند ۸ زندان کارون اهواز منتقل شد.

MiladFree2

اتهامات میلاد دهقان عضویت در حزب پان ایرانیست، اقدام علیه امنیت کشور، تبلیغ علیه نظام، فعالیت در حوزه حقوق بشر، فعالیت در فضای سایبری، ارتباط با محافل ضد نظام، ارتباط با دول متخاصم مطرح شده است.

دادگاه این فعال سیاسی روز نهم اردیبهشت ماه جاری برگزار خواهد شد.

بازداشت میلاد دهقان در پاییز گذشته و پیرو اعمال فشار و بازداشت اعضای حزب پان ایرانیست صورت گرفت.

***

مهندس رضا کرمانی، مردی برای تمام فصول مقاومت

هومن اسکندری
بر گرفته از سازمان جوانان حزب پان ایرانیست

در سپیده‌دم دهم بهمن ۱۳۹۱، مهندس رضا کرمانی جهان خاکی را بدرود گفت و به نظام هستی بزرگ پیوست.

Kermani va Parcham

مهندس کرمانی یکی از برجسته‌ترین افراد نسل دوم پان‌ایرانیست‌ها بود که در سال ۱۳۲۹ به مکتب پان‌ایرانیسم پیوست. مهندس کرمانی در کنگرهٔ دوم حزب پان‌ایرانیست به عضویت علی‌البدل کمیتهٔ عالی رهبری انتخاب شد و در تدوین برنامه‌های حکومتی حزب پان‌ایرانیست که به کنگرهٔ سوم تحویل شد و همچنین در روند کنگره‌های سوم و چهارم حزب حضور فعال داشت. ایشان از سال ۱۳۴۱ تشکیلات حزب پان‌ایرانیست را در کهگیلویه و بویراحمد بنیان گذاشت. از سال ۱۳۴۷ تا فروردین ۱۳۴۹ و توطئهٔ غم‌انگیز تجزیهٔ بحرین، شهردار خرمشهر بود و از‌‌ همان زمان تا سال ۱۳۵۸ مسوولیت و سرپرستی تشکیلات حزب در خوزستان را به عهده داشت.

پس از بازگشت محسن پزشکپور (رهبر حزب پان‌ایرانیست) به ایران، مهندس کرمانی با کمک دیگر یاران، کنگرهٔ هفتم حزب را برگزار نمود که در همین کنگره با اتفاق آرا به عنوان نخستین دبیر کل حزب پان‌ایرانیست برگزیده شد و این سمت را تا سال ۱۳۸۱ و برگزاری کنگرهٔ نهم بر عهده داشت (۱).
از سال ۱۳۸۱ به عنوان پیشکسوت حزب، فعالیتهای سیاسی را در چهارچوب حزبی ادامه داد و با نشر کتب و جزوات، تدوین تاریخچهٔ نهضت پان‌ایرانیسم، برگزاری جلسات حزبی و پرورش جوانان، کارنامهٔ درخشانی از خود بر جای گذاشت. در این سال‌ها بار‌ها به زندان رفت اما ذره‌ای از عزم راسخ او در طی طریق پان‌ایرانیسم کاسته نشد.

Kermani va Yaran Javan

آشنایی من با مهندس کرمانی به عصر یکشنبه یکی از روزهای پاییز سال ۱۳۷۹ باز می‌گردد. در آن روز برای نخستین بار به همراه سرور حسین شهریاری به دفتر حزب پان‌ایرانیست در خیابان دیباج رفتم و پس از آشنایی با سرور محسن پزشکپور (بنیان‌گذار نهضت پان‌ایرانیسم) و توسط ایشان به مهندس کرمانی معرفی شدم.

مهندس کرمانی در آن سال‌ها دبیر کل حزب پان‌ایرانیست بود و نشست‌های روزهای یکشنبه در دفتر حزب را، که جلسات تماس و آشنایی با دوستان تازه وارد بود، اداره می‌کرد. جوانان و فعالین سیاسی پس از دیدار با بنیان‌گذار نهضت پان‌ایرانیسم به مهندس کرمانی معرفی می‌شدند. برای شخص من، پس از سرور محسن پزشکپور، مهم‌ترین دلیل علاقه‌مندی و ادامهٔ فعالیت در حزب پان‌ایرانیست، آشنایی با مهندس کرمانی و سپس دوستی و همراهی با ایشان بوده است.

امروز که وقایع آن دوران را مرور می‌کنم، به روشنی می‌توانم بگویم برای نسل چهارم پان‌ایرانیست‌ها، که در آن سال‌ها به نهضت پان‌ایرانیسم پیوسته بودند، حضور موثر مهندس کرمانی در مصدر مسوولیت حزب، یکی از مهم‌ترین دلایل علاقه‌مندی و استمرار فعالیت‌های ایشان بوده است.

شجاعت، صراحت لهجه، شوخ‌طبعی و همدلی مهندس کرمانی با مخاطبان، همراه با تحلیل‌های ناسیونالیستی او از رخدادهای سیاسی، ایشان را محبوب نسل جوان ساخته بود. ادارهٔ صحیح و دمکراتیک جلسه‌های یکشنبه، نوشتار‌ها و مقالات مندرج در نشریهٔ «ضد استعمار» و بعد‌ها «حاکمیت ملت»، بیان مواضع سیاسی حزب در قالب سخنرانی‌های مهیج جلسات روزهای چهارشنبه، پیگیری‌های مداوم و بالاخره سخنرانی‌های شورانگیز و سرمست‌کنندهٔ مهندس کرمانی در نشست‌های ویژهٔ سالیانه از جمله دوم فروردین (دیدار نوروزی) و پانزدهم شهریور (سالروز بنیاد مکتب پان‌ایرانیسم) تجربه‌ای گرانب‌ها و آموزنده و خاطراتی شیرین از آن سال‌ها را برای جوانان آن روز رقم زده است.

این محبوبیت و قدرت جذبهٔ ایشان منحصر به جوانان حزب پان‌ایرانیست نبود؛ به خاطر دارم که یکی از دوستان می‌گفت با پخش لوح فشردهٔ یکی از سخنرانی‌های مهندس کرمانی در بلوچستان، طیف گسترده‌ای از جوانان بلوچ به ایشان علاقه‌مند شده‌اند. دوستان به شوخی و جدی می‌گفتند کسانی که با مهندس کرمانی آشنا می‌شوند، یا پان‌ایرانیست خواهند شد و یا همیشه به پان‌ایرانیسم علاقه‌مند خواهند ماند؛ تجربه‌ای که در طول دوازده سال شاگردی و دوستی با مهندس کرمانی، آن را، بار‌ها آزموده‌ام.

اما این موقعیت ممتاز و ارزشمند مهندس کرمانی در نهضت پان‌ایرانیسم، برآمده از ویژگی‌های منحصر به فردی بود که تلاش دارم در این نوشتار به اختصار، به برخی از آن‌ها اشاره کنم:

– مهندس رضا کرمانی کوشنده‌ای خستگی ناپذیز و جدی در فعالیت‌های حزبی بود. در طول سال‌ها فعالیت سیاسی و اجتماعی هرگز شخص دیگری را ندیدم که به اندازهٔ ایشان، عمیقا به مفهوم حزب و لزوم فعالیت‌های سیاسی و تشکیلاتی در چهارچوب حزب، اعتقاد و باور داشته باشد (۲). باور‌ها، تفکر، ذهنیت، خاطرات، علایق و حتی زندگی شخصی او در حیطهٔ آرمان‌های نهضت پان‌ایرانیسم و در قالب حزب پان‌ایرانیست و یاران و اندامان حزبی شکل گرفته بود. او بدون خودخواهی و با پرورش صحیح، که از مکتب پان‌ایرانیسم آموخته بود، پیروزی حزب را به موفقیت‌های فردی و موقعیت شخصی خود ترجیح می‌داد.
در سال‌های قبل از انقلاب ۱۳۵۷ و با وجود موفقیت‌های خوبی که در کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان داشت، تمامی پتاسیل‌ها و امکانات خود را در اختیار حزب پان‌ایرانیست قرار داده بود. مبارزات انتخاباتی دورهٔ بیست‌ودوم مجلس شورای ملی در کهگیلویه، اقدامات او به عنوان شهردار خرمشهر و فعالیت‌های پان‌ایرانیست‌های خوزستان در حزب رستاخیز که به مدیریت او و به نفع حزب پان‌ایرانیست انجام می‌شد، مسوولین حاکمیت وقت را خشمگین می‌نمود؛ بخشی از این اقدامات باعث حساسیت شده و در گزارش‌های ساواک نیز منعکس گردیده است (۳).
مهندس کرمانی که شرافت حزبی او زبان‌زد همگان بود، مطابق با سوگند حزبی خود، «دوستی و محبت هم‌آهنگان حزبی را بهترین و پایدار‌ترین دوستی‌ها و محبت‌های خود می‌دانست» (۴) و «به پاس منافع حزب پا بر روی ملاحضات دوستی و حتی خانوادگی می‌گذاشت» (۵).

– اگر چه ویژگی‌های ذکر شده، از مهندس کرمانی شخصیتی تشکیلاتی، منضبط، اصولگرا و نسبتا لجوج ساخته بود، اما ایشان نمونه‌ای منحصر به فرد از رجلی سیاسی با روابط اجتماعی قوی و موثر در بین همهٔ کوشندگان سیاسی معاصر بود.
شجاعت، سخنوری، شوخ‌طبعی، حضور ذهن فوق‌العاده و مهربانی ذاتی او، جمع زیادی از فعالان سیاسی، اجتمای و فرهنگی و به ویژه جوانان را مجذوب ایشان ساخته بود. مهندس کرمانی به صورت منظم و مسوولانه با تمامی پان‌ایرانیست‌ها، از نسل اول تا نسل چهارم آن‌ها (۶)، دیدارهای حضوری و تماس تلفنی داشت؛ نظریات آن‌ها را جویا می‌شد و در جریان مسایل و مشکلات آن‌ها قرار می‌گرفت. به عنوان یکی از پیشکسوتان و مسوولین حزبی به استان‌ها و شهرستان‌های مختلف سفر می‌کرد و با یاران حزبی دیدار می‌نمود.
به خاطر دارم در سال ۱۳۸۸ با وجود بیماری و با پای شکسته و گچ گرفته، علیرغم مخالفت من و آرش کیخسروی، مسیر طولانی کرج تا اهواز را در اتومبیل، به شوق دیدار جوانان خوزستانی، با خوشرویی تحمل نمود.
در بیشتر مراسم شادی و سوگواری پان‌ایرانیست‌ها و دیگر میهن‌پرستان شرکت می‌نمود و با خانواده و فرزندان پان‌ایرانیست‌های نسل قدیم تماس مستمر و ارتباط دوستانه داشت. گاهی که دوستان از حوصلهٔ زیاد او به تنگ می‌آمدند، می‌گفت: «حفظ ارتباط با میهن‌پرستان و خانواده‌های آن‌ها، حتی آنان که توان هزینه دادن و فعالیت جدی در این شرایط سخت را ندارند، منجر به ایجاد فضای مناسب برای نهضت در روزهای آزادی و شکوفایی ایران خواهد بود» (۷).
مهندس کرمانی بدون تظاهر و ادعا و با حسن نیت تمام به خانواده‌های زندانیان سیاسی کمک‌های مالی و معنوی می‌کرد. برخی از زندانیان سیاسی آزاد شده در سالهای اخیر که در داخل و خارج کشور به سر می‌برند، حتما گواه این مدعا خواهند بود.

Kermani va Iran

– مهندس کرمانی تلاش داشت با انتقال تجربیات و دستاوردهای نسل‌های گذشتهٔ پان‌ایرانیست‌ها به نسل‌های کنونی، سنت کوشش‌های حزبی و تشکیلاتی را، که در ایران امروز به شدت محتاج آن هستیم، تداوم بخشد. در این مسیر، او صادقانه، با پشتکار و علاقهٔ فراوان و بدون غرض‌ورزی به تدوین تاریخچهٔ مکتب پان‌ایرانیسم و حزب پان‌ایرانیست همت گماشت و با درج ده‌ها مقاله و نوشتار در نشریات «ضد استعمار» و «حاکمیت ملت»، اندوخته‌ای گرانب‌ها برای نسل‌های بعدی بر جای گذاشت.
در همین راستا به جمع‌آوری و تدوین آثار همهٔ اندیشمندان و نویسندگان نهضت پان‌ایرانیسم همت گماشت که ۱۴ جزوهٔ جمع‌آوری شدهٔ ایشان، توسط تشکیلات کرج چاپ و تکثیر شده است.
امید است آرشیو بی‌نظیر او توسط خانواده و شاگردانش در سازمان جوانان حزب پان‌ایرانیست، در اختیار علاقه‌مندان تاریخ معاصر، به ویژه پژوهشگران جریانات و احزاب ملی، قرار گیرد.

– مهندس کرمانی به عنوان یکی از باسابقه‌ترین فعالین نهضت پان‌ایرانیسم، احترامی عمیق و واقعی به مسوولین و پیشکسوتان حزب پان‌ایرانیست و دیگر پیشگامان مکتب و نهضت داشت و این احترام و علاقه را مرتبا به جوانان یادآوری می‌نمود. در طول این سال‌ها شاهد علاقهٔ واقعی و بدون تظاهر ایشان به سرور محسن پزشکپور (بنیان‌گذار و نخستین سرباز نهضت پان‌ایرانیسم) بودم؛ احترامی که منصفانه و البته گاهی هم منتقدانه بود.

– مهندس کرمانی سیاست‌مداری دموکرات بود؛ او باور داشت ساختن ایرانی مقتدر، آباد و آزاد در آینده جز با مشارکت و همدلی همهٔ فرزندان ایران و تمامی جریانات سیاسی امکان‌پذیر نخواهد بود. ایشان نسبت به همهٔ نحله‌های فکری و سیاسی در تاریخ معاصر ایران نگاهی منصفانه و غیر خذفی و البته منتقدانه داشت. ارتباطات گستردهٔ او با دیگر فعالین سیاسی از طیف ملی و حتی غیر ملیون، نمونه‌ای جالب و قابل تامل از رفتار مردان استخوان‌دار عرصهٔ سیاست است که باید مورد توجه جدی و سرمشق دیگر مبارزان سیاسی قرار گیرد.
در سال‌های سخت دهه‌های شصت و هفتاد خورشیدی و در دورانی که از وسایل نوین ارتباط جمعی مانند اینترنت، وبلاگ‌ها و ماهواره خبری نبود، مهندس کرمانی با صرف هزینهٔ شخصی و با تلاش زیاد، مقالات و نوشته‌های دیگر رجال سیاسی را منتشر و تکثیر نموده و در اختیار دیگران قرار می‌داد.
طبیعی است که روحیهٔ دموکراتیک و نگاه غیر حذفی ایشان به تنوع اندیشه‌های ملی در داخل نهضت بزرگ پان‌ایرانیسم نمود بیشتری داشت و علیرغم بی‌مهری‌ها و کژ‌فهمی‌های عده‌ای محدود، تلاش داشت تا زمینهٔ همکاری مشترک کلیهٔ فعالین نهضت را با همدیگر فراهم کند. نمونهٔ بارز این عملکرد را در برگزاری کنگره‌های حزب در سالهای پس از انقلاب شاهد بوده‌ایم.
به خاطر دارم مهندس کرمانی در آخرین روزهای حیات پربار خود و در بستر بیماری از شاگردانش موکدا می‌خواست تا زمینهٔ حضور همهٔ اندامان خانوادهٔ بزرگ پان‌ایرانیست‌ها و به ویژه منتقدان را در کنگرهٔ آتی حزب فراهم کنند؛ امری که امیدوارم به همت شاگردان او و با پیروی از روش مردان بزرگی چون مهندس کرمانی، در آینده محقق گردد.

– مهندس کرمانی در طول سال‌های پس از انقلاب ۱۳۵۷، تلاش زیادی برای نزدیکی و هماهنگی بیشتر احزاب و فعالین سیاسی ملی داشت و به اتحاد نیروهای ملی برای نقش‌آفرینی در تحولات سیاسی ایران، به عنوان راهبردی آرمانی و استراتژیک، توجهی ویژه داشت. به اذعان همهٔ موافقان و مخالفان، در نشست‌های مشترک نیروهای ملی، مهندس کرمانی از جمله معدود سیاست‌مدارانی بود که حسن نیتی تام و تمام از خود نشان می‌داد.
ایشان با تواضع بسیار زیاد و عجیب، حتی تمایل به نزدیکی و همکاری با ملیونی داشت که نزدیکی به او را برای خود دردسر می‌دانستند و یا به علت سوابق درخشان سیاسی و سطح بالا‌تر مبارزاتی مهندس کرمانی، از قرار گرفتن در کناراو واهمه اهمه داشتند. این تواضع ومنش گاهی با انتقادهای دیگر پان‌ایرانیست‌ها روبرو می‌شد؛ اما مهندس کرمانی با سعدی صدر و درایت مرتبا ضرورت هماهنگی و اتحاد ملیون را به یاران خود یادآوری می‌نمود.

– مهندس کرمانی با درک اهمیت قدرت ملت بزرگ ایران در معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی و با شناخت پتانسیل‌های «ایران بزرگ» به آرمان اصلی نهضت پان‌ایرانیسم یعنی «هماهنگی و اتحاد کلیهٔ اقوام و تیره‌های جامعهٔ بزرگ ایرانی» باوری راستین و عمیق داشت. او دیگران را تشویق به گسترش فعالیت‌های میهن‌پرستانه در گسترهٔ ایران بزرگ و در خارج مرزهای استعمارساختهٔ کنونی می‌نمود و خود نیز با پیگیری مستمر رویدادهای کشورهای ایرانی‌تبار منطقه، تماس مستقیم با فعالین فرهنگی و سیاسی افغانستان و ارسال کتاب به مناطق فارسی‌زبان در همین مسیر گام برمی‌داشت.
دوستان شور و اشتیاق ایشان را در سفر ماه‌های آخر زندگیشان به تاجیکستان و توصیه‌های اکید به شاگردانش برای گسترش ارتباطات فرهنگی با هم‌تباران تاجیکستانی را هرگز فراموش نخواهند کرد.

– در طول فعالیت‌های سیاسی، انگشت‌شمار افراد سیاسی از نسل قدیم را دیده‌ام که عمیقا و بدون تظاهر و ژست سیاسی، به مدیریت امور سیاسی توسط جوانان باور قلبی داشته باشند و اعتبار و آبروی سیاسی خود را در این راه هزینه کنند.
مهندس کرمانی هم در دوران قبل از انقلاب و هم پس از آن، نمونهٔ کاملی بود برای تشویق جوانان به انجام امور سیاسی و به عهده گرفتن مسوولیت‌ها. ایشان همواره با اصرارو سماجت از مسوولین حزب می‌خواست از انجام امور توسط جوانان حمایت کنند که در جایی دیگر به آن خواهم پرداخت.

Kermani va Yaran Javan2

– سرانجام اینکه مهندس کرمانی در طول بیش از شصت سال مبارزهٔ سیاسی، نقشی مهم، کلیدی و بی‌بدیل در برهه‌های سرنوشت‌ساز حزب پان‌ایرانیست ایفا نمود که در این نوشتار به سه مورد آن اشارهٔ مختصری می‌کنم:

۱- در پی انقلاب بهمن ۱۳۵۷ در ایران، فقدان دکتر محمدرضا عاملی‌تهرانی، مهاجرت سرور محسن پزشکپور به پاریس و با مسدود شدن فضای فعالیت‌های سیاسی در ایران، بسیاری گمان می‌بردند فعالیت‌های حزب پان‌ایرانیست نیز به پایان راه خود رسیده است. اما مهندس کرمانی با همراهی تعداد دیگری از یاران حزبی از جمله سروران ابراهیم می‌رانی، مهدی صفارپور، حسین شهریاری، دکتر افسرپور، قدرتالله جعفری و… در این سال‌ها با برگزاری نشست‌های خانوادگی، جلسات شاهنامه‌خوانی، جشن‌های ملی و تماس با پان‌ایرانیست‌ها، شاکلهٔ اصلی حزب را برای سال‌های آینده حفظ نمودند.

۲- پس از بازگشت سرور محسن پزشکپور به ایران در سال ۱۳۷۰، سرور کرمانی با تلاشی خستگی‌ناپذیر و با سماجتی خاص، با منسجم کردن پان‌ایرانیست‌های پراکنده، ۳ کنگرهٔ حزبی را برگزار نمود. البته نباید فراموش کرد این کوشش‌ها در سال‌هایی انجام می‌شد که فشارهای امنیتی و حذفی حاکمیت بر علیه منتقدان و مخالفان، به اوج خود رسیده بود. مهندس کرمانی در این سال‌ها نقش مهمی را در استمرار فعالیت‌های تشکیلاتی و انتقال مدیریت حزب به رهبری شورایی (که از روحیهٔ دموکراتیک او نشات می‌گرفت) بر عهده داشت.

۳- به زعم نگارنده، مهم‌ترین و درخشان‌ترین جلوهٔ مبارزاتی مهندس کرمانی را می‌توان در سال‌های اخیر و پس از درگذشت سرور محسن پزشکپور «پندار» برجسته نمود. مهندس کرمانی در سخت‌ترین سال‌های حیات حزب پان‌ایرانیست و در دوران حساس و پر خطر گذار حزب با شجاعت، درایت و مقاومتی شکوه‌مند و مثال‌زدنی به صورتی تمام قد در دفاع از کیان حزب ایستادگی نمود.
علیرغم تنگ‌نظری، خودبینی و کژاندیشی معدودی از پان‌ایرانیست‌های نسل سوم و برخی از شاگردانش، نقشی اساسی و بی‌بدیل را در انتقال مدیریت حزب به جوانان نسل چهارم ایفا نمود. با وجود بازداشت‌های متعدد در شهرهای کرج، اصفهان و اهواز، غارت چندین بارهٔ اموال شخصی، تهدیدات مکرر مامورین امنیتی به ویژه در کرج و علیرغم توطئه‌ها، جوسازی‌ها و پرونده سازی‌های متعدد، هرگز تسلیم فشار‌ها نشد. با سفرهای متعدد به شهرستان‌ها و با سعدی صدر مسایل و مشکلات فعلی جامعه و حزب را به یاران و اندامان حزب توضیح می‌داد و بعد از هر بار بازداشت و آزادی مجدد از زندان، به برگزاری نشست‌های حزبی اقدام می‌نمود. مهندس کرمانی حتی نسبت به بازجویان و مامورین امنیتی که عموما دارای سطح پایینی از سواد و تحلیل سیاسی بودند احساس مسوولیت می‌کرد و تلاش داشت آنان را با وظایف و مسوولیت‌هایشان نسبت به ایران و میهن‌پرستان آشنا سازد؛ تلاشی که اغلب با انتقادهای شوخی و جدی یاران پان‌ایرانیست روبرو می‌شد.

در اینجا لازم می‌دانم مراتب سپاس و احترام خود را تقدیم پیشکسوتان و جوانانی می‌نمایم که در این دوران سخت و پرآشوب، همرزم و استاد خود را تنها نگذاشتند. بدون شک با گذشت زمان، ارزش این فداکاری‌ها بر همگان آشکار خواهد شد.
به نظر من و با ویژگی‌هایی که گفته شد، مهندس رضا کرمانی مردی برای تمام فصول مقاومت بود. آشنایی و همراهی با او برای پان‌ایرانیست‌ها و جوانان نسل من، افتخاری بزرگ، تجربه‌ای دلنشین و توشه‌ای گرانب‌ها برای ادامهٔ مسیر مبارزه خواهد بود. زیبا‌ترین خاطرات تجربه‌های سیاسی و حزبی هم‌نسلان من در همراهی با مهندس کرمانی ثبت شده است.
در روزهای آخر سال و در حالی که عادت کرده بودیم دیدارهای نوروزی دوم فروردین را در کنار ایشان برگزار کنیم به استقبال نوروز طبیعت و نوروز ملت بزرگ ایران خواهیم رفت.

ادامه دادن مسیر مبارزاتی بدون حضور مردان بزرگ و سرسختی چون محسن پزشکپور، ابراهیم می‌رانی و رضا کرمانی سخت و دشوار است، اما غیرممکن نیست و کماکان در حال تجربهٔ لذت مبارزه هستیم (۸).

Mazare Kermani

ادامهٔ مبارزه و مقاومت، دغدغهٔ مردان بزرگی چون مهندس کرمانی بود؛ اگر چه او به صورت فیزیکی در کنار ما نیست، اما روان پاک او نگران ایران و مشتاق گسترش هر چه بیشتر آرمان‌های نهضت پان‌ایرانیسم است؛ این مسوولیت معنوی که بر دوش خود حس می‌کنیم باعث می‌شود که این مقاومت بزرگ را تا دستیابی به آرمان‌های این مردان بزرگ تاریخ معاصر ایران ادامه بدهیم. مقاومتی که تا رسیدن به آرمان‌های وحدت‌بخش و عظمت‌طلب ملت ایران استمرار دارد؛ روش و منشی که از بودن در کنار این مردان بزرگ آموختیم؛ مردانی برای تمام فصول مقاومت ملت بزرگ ایران.

پاینده ایران
اسفند ۱۳۹۱

پی‌نوشت‌ها

(۱) مراجعه کنید به مقدمهٔ تاریخچهٔ پان‌ایرانیسم، پیام پندار، دی و بهمن ۱۳۸۷.
(۲) مهندس کرمانی این پرورش را از مکتب پان‌ایرانیسم و در همراهی با مسوولین حزب پان‌ایرانیست، سروران محسن پزشکپور و دکتر محمدرضا عاملی تهرانی آموخته بود.
(۳) رجوع کنید به:
– حزب پان‌ایرانیست، مظفر شاهدی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران، ۱۳۸۹.
– حزب پان‌ایرانیست به روایت اسناد، شهلا بختیاری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ۱۳۸۵.
(۴) بخشی از سوگند حزبی پان‌ایرانیست‌ها در پذیرش به دورهٔ آموزشی.
(۵) فرازی از سوگند حزبی پان‌ایرانیست‌ها در هنگام ورود رسمی به حزب.
(۶) با اشغال ایران توسط متفقین، اولین نطفهٔ نهضت پان‌ایرانیسم توسط جوانان محلهٔ پل چوبی و در حمله به تانک‌های روسی شکل گرفت. این نوجوانان که در سال‌های بعد «باشگاه ایران‌دوست»، «نهضت محصلین»، «انجمن» و سپس «مکتب پان‌ایرانیسم» را بنیان نهادند، پان‌ایرانیست‌های نسل اول شمرده می‌شوند که از جمله آنان می‌توان به سروران محسن پزشکپور، محمدرضا عاملی تهرانی، علینقی عالیخانی، داریوش همایون، داریوش فروهر و… اشاره نمود. بعد از تشکیل مکتب پان‌ایرانیسم، چهره‌های متعددی در این مکتب پرورش یافتند که بعد‌ها وارد فعالیت‌های سیاسی شده و احزابی چون حزب پان‌ایرانیست و حزب ملت ایران را بارور نمودند؛ این دسته که می‌توان به افرادی چون دکتر هوشنگ طالع و مهندس رضا کرمانی اشاره نمود، پان‌ایرانیست‌های نسل دوم هستند. پان‌ایرانیست‌های نسل سوم در دهه‌های چهل و پنجاه خورشیدی و در زمان فعالیت‌های گستردهٔ حزب، جذب آن شدند؛ و سرانجام پان‌ایرانیست‌های نسل چهارم بعد از بازگشت رهبر حزب و فعالیت تشکیلات جدید حزب، به تدریج و از اواسط دههٔ هفتاد خورشیدی به نهضت و حزب پان‌ایرانیست پیوستند.
(۷) نقل به مضمون.
(۸) تعبیری عمیق و دلنشین از دوست اندیشمندم، حجت کلاشی.

***

انتقال ابوالفضل عابدینی نصر و ۹ زندانی دیگر به انفرادی/ اعتصاب ملاقات در اوین

بر گرفته از سازمان جوانان حزب پان ایرانیست

بنا بر گزارش سایت «کلمه»، ۳۵ زندانی بند ۳۵۰ زندان اوین در اعتراض به انتقال ۱۰ تن از هم‌بندی‌هایشان به انفرادی دست به اعتصاب ملاقات زده‌اند. پیش‌تر مسئولان زندان خواستار عزل وکیل‌ بند منتخب زندانیان شده بودند.

Abedini_Evin

۳۵ زندانی بند ۳۵۰ زندان اوین در اعتراض به «انتقال همبندی‌هایشان به انفرادی و مداخلات غیر قانونی در اداره امور داخلی بند»، دست به اعتصاب ملاقات زده‌اند.

به گزارش وبسایت «کلمه»، دوشنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۲ که موعد ملاقات هفتگی زندانیان با خانواده‌هایشان بود، ۳۵ زندانی از گروه‌ها و گرایش‌های مختلف با عدم حضور در سالن ملاقات دست به اعتصاب ملاقات زدند و خواستار بازگشت فوری هم‌بندان خود به بند ۳۵۰ شدند.
پیش از این، مقامات زندان خواستار عزل سعید مدنی، وکیل بند منتخب زندانیان شده بودند و این امر اعتراض‌ زندانیان را در بند امنیتی ۳۵۰ زندان اوین برانگیخته بود.

در جریان این‌ اعتراض‌ها با مداخله گارد ویژه ده تن از زندانیان به نام‌های سعید مدنی، عبدالله مومنی، ابوالفضل عابدینی نصر، سیامک قادری، امیر خسرو دلیر ثانی، محمد حسن یوسف‌پور سیفی، سعید عابدینی، کامران ایازی، محمد ابراهیمی و پوریا ابراهیمی به انفرادی منتقل و ممنوع الملاقات شدند.
آن‌طور که در گزارش کلمه آمده است مسئولان زندان گفته‌اند تا دو روز آینده ۱۰ زندانی منتقل شده به انفرادی به بند ۳۵۰ باز خواهند گشت اما زندانیان تهدید کرده‌اند در صور عدم تحقق این وعده، دست به اعتصاب غذا خواهند زد.

Evin

زندانیانی که دست به اعتصاب ملاقات زدند

علیرضا رجایی، علیرضا بهشتی شیرازی، عبدالفتاح سلطانی، محمدامین هادوی، فیض‌الله عرب سرخی، عماد بهاور، حسن اسدی زیدآبادی، محمدرضا مقیسه، محمدقادر ربانی املشی، مسعود پدرام، سیاوش حاتم، محمدحسین نعیمی‌پور، محمد رضایی، مهدی خدایی، محمد داوری، حمیدرضا مرادی، افشین یدالهی، مهدی تاجیک، محمدرضا نوری، عبدالرضا قنبری، غلامرضا خسروی، مجید اسدی، علی معزی، اصغر قطان، محمد صائمی، سید محمود باقری، محمدولی غلام‌نژاد، مجید محمدی، غلامرضا حسینی، مهدی ساجدی‌فر، پیمان کاسن‌نژاد، داوود ایزی، وحید اصغری، فرزاد روح و امیر شاه مرادی از جمله زندانیان بند ۳۵۰ هستند که به اعتصاب ملاقات دست زده‌اند.
بند ۳۵۰، بند ۲۰۹ و بازداشتگاه ۲۴۰ زندان اوین جزو بندهای امنیتی این زندان هستند که زیرنظر سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران اداره می‌شوند.

***

«فقر و نارضایتی کارگران ایران در آستانه روز کارگر»

۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۱
روشنک آسترکی / رادیو کوچه
روز جهانی کارگر یادمان شورش کارگران آمریکائی در اول ماه می‌ سال ۱۸۸۶ در شیکاگو است.

Roshanak3
ده‌ها سال است که به این مناسبت روز یکم ماه می، در کشورهای مختلف (به استثنای ایالات متحده، کانادا و چند کشور کوچک) مراسم ویژه برگزار می‌شود. ایالات متحده و کانادا نخستین دوشنبه هر سپتامبر (شهریور ماه) را به عنوان «روزکارگر» برگزار می‌کنند.
در ایران نیز از پنجم تا یازدهم اردیبهشت ماه «هفته کارگر» و روز یازدهم اردیبهشت «روز کارگر» نامگذاری شده است.
در ادامه نگاهی خواهیم داشت به گرامیداشت هفته کارگر امسال در ایران.
کارگرانی در انتظار هدیه مجلس
هفته کارگر در حالی سپری شد که کارگران در ایران وضعیت ناگواری را در یکسال گذشته پشت سر گذاشته اند. کارگران نه تنها به دلیل وجود تورم و بحران اقتصادی در کشور، به عنوان آسیب پذیر ترین قشر جامعه بار سنگینی از مشکلات را به دوش می کشند، بل‌که از سوی دیگر نسبت به اقدام مسولین برای کاهش مشکلات صنفی خود ناامید هستند.
در همین زمینه «هادی ابوی»، سخنگوی کانون عالی انجمن های صنفی کارگران کشور در آغاز هفته کارگر گفت: «از اصلاح قانون کار خاطره خوشی نداریم و به تدوین «سند کار شایسته» هم خوشبین نیستیم ولی امیدواریم که نمایندگان مجلس بررسی قانون بودجه را سریع‌تر به پایان برسانند و با درایت هرچه تمام قانون کار را اصلاح کنند تا عیدی خوشی به کارگران در هفته کارگر باشد».

وی در ادامه به تدوین «سند کار شایسته» اشاره و اظهار کرد: «اگر سند کار شایسته آن طور که در متن پیش نویسش آمده با حضور شرکای اجتماعی و نظرخواهی از آن‌ها تدوین شود قابل دفاع است ولی متاسفانه تجربه نشان داده هر زمان که نیاز به تصمیم و نظر جمعی بوده این اتفاق نیفتاده و موفقیتی هم حاصل نشده است».

سخنگوی کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران کشور با ابراز نگرانی از اینکه «سند کار شایسته» بدون مشورت و همفکری با شرکای اجتماعی تدوین شود، ابراز امیدواری کرد: «استانداردهای سازمان جهانی کار در تهیه و تدوین سند بکار گرفته شود».
گفتنی است کمپین بین‌المللی حمایت از حقوق کارگران ایران به مناسبت روز جهانی کارگر با انتشار فراخوانی هفته گذشته فعالیت خود را آغاز کرد. در این فراخوان از کلیه افرادی که نگران آینده ایران و خواهان آزادی تشکل‌های مستقل کارگری و عدالت اجتماعی و آزادی کارگران مبارز در بند هستند، درخواست شده است تا به هر شکل و شیوه ممکن، از اول تا ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ صدای همه کارگران ایران اعم از کارگران شاغل، کارگران بیکار، زنان کارگر، کودکان کار، کارگران افغان، به ویژه کارگران در بند باشند.
شدت اعتراض کارگران در آستانه روز جهانی کارگر
امسال جامعه کارگری ایران در حالی به استقبال روز کارگر می‌رود که دولت از تجمعات کارگری در سال گذشته ممانعت به عمل آورد. این امر در کنار مشکلات عدیده کارگران، سبب شد کارگران در نقاط مختلف کشور به اعتراضات و اعتصابات مختلفی دست بزنند.
تجمع اعتراضی کارگران فولاد زاگرس، تجمع بازنشستگان پالایشگاه آبادان، تجمع کارگران کارخانه نساجی اصفهان سیمین نو، تجمع کارکنان منابع طبیعی استان کهگیلویه و بویراحمد جلوی استانداری، تجمع کارگران راه آهن یزد، تجمع کارگران کاشی رویال سمنان، اعتراض کارگران قند اهواز همزمان با سفر «محمود احمدی‌نژاد» به خوزستان و اعتصاب بزرگ کارگران کارخانه نورد لوله صفا تنها نمونه‌ای از این اعتراضات کارگری است.

از سوی دیگر برنامه‌های دولت برای گرامیداشت روز کارگر که دیدار با رهبر جمهوری اسلامی، حضور در مرقد امام خمینی، شرکت در نماز جمعه و تجدید میثاق‌ها با انقلاب و ولایت محورهای اصلی آن را تشکیل می‌داد، بیش از پیش باعث خشم کارگران نسبت به بی‌تفاوتی مسولین از وضعیت جامعه کارگری ایران شد.
در پی گسترده تر شدن اعتراضات جامعه کارگری ایران، صد‌ها نفر معترض روز جمعه (۲۹ فروردین) تاسیسات و تجهیزات و ماشین‌آلات معدن «دهبید» در استان فارس را تخریب کرده و به آتش کشیدند.

به گزارش منابع خبری استان فارس این حمله پس از آن صورت گرفته که هیات دولت تصمیم گرفت این معدن را از موسسه بهره‌بردار به بخش تعاون منتقل کند.
گزارش‌ها حاکی از آن است که صد‌ها نفر بی‌اعتنا به هشدار پلیس با حمله به این معدن٬ تجهیزات آن را تخریب، به آتش کشیده و مدیران آن را مورد ضرب و شتم قرار دادند. سایت «آخرین نیوز» نوشته پلیس با دخالت در این درگیری‌ها چند نفر را از مرگ حتمی نجات داده است.
به نوشته این سایت، میزان خسارت وارده به تجهیزات این معدن ده‌ها میلیارد تومان ارزیابی شده است.
در سال ۸۹ در زمان تمدید مجدد دوره بهره‌برداری، مصوبه کارگروه سفر استانی اول هیأت دولت به استان فارس و وعده‌های ریاست هیأت دولت به برخی افراد مبنی بر واگذاری معدن به یک شرکت تعاون محلی دردسرساز شد و شروعی گردید برای یک بحران اجتماعی، اقتصادی و امنیتی در منطقه «فارس» و «صفاشهر» به طوری‌که در دو ماه اخیر فضای شهر صفاشهر متاثر از این موضوع بوده و دو طرف، اتهامات متعددی در خصوص بهره‌برداری و سود حاصله از این معدن را به صورت بیانیه، شبنامه و اطلاعیه متوجه یکدیگر کرده‌اند.
همچنین سایت «ماهان‌نیوز» در روز یکشنبه گذشته، هشتم اردیبهشت از حمله یگان ویژه پلیس به تحصن اعتراضی کارگران کارخانه ذوب مس «خاتون آباد» استان کرمان خبر داده است..
کارگران معترض که تعداد آن‌ها ۳۰۰ نفر اعلام شده است از چهارشنبه گذشته با بستن دروازه ورودی کارخانه ذوب مس «خاتون آباد» فعالیت‌های آن را متوقف کرده بودند.
این اقدام در اعتراض به تحقق نیافتن وعده‌های مسئولان مس در خصوص استخدام‌هایی که پیش‌تر قول آن را به کارگردان داده بودند٬ صورت گرفته است. معترضان از چهارشنبه گذشته و با بستن دروازه ورودی مجتمع مس خاتو‌ن آباد جلوی ورود هرگونه مواد اولیه به این مجتمع تولیدی را گرفته و آن را تعطیل کرده‌اند.
گفتنی است در۱۱ اردیبهشت ماه سال ۹۱ و همزمان با روز جهانی کارگر، ۳۰ هزار کارگر از کارخانه‌های مختلف سراسر کشور با امضای طوماری در اعتراض به پایین بودن دستمزد‌ها از وزارت کار و شورای عالی کار خواستار بازنگری در مصوبه وقت شورای عالی کار شدند.

آن‌ها خواهان افزایش حداقل مزد، مبتنی بر اجرای بی‌کم و کاست ماده ۴۱ قانون کار و تحقق دیگر خواست‌هایشان شدند. اما در آخرین روزهای سال گذشته حداقل مزد به میزان بسیار ناچیز ۲۵ درصد افزایش یافته و مبلغ ۴۸۷ هزار تومان را به عنوان حداقل مزد کارگران تعیین شد..
بعد از اعلام حداقل مزد در سال ۹۲ اتحادیهٔ آزاد کارگران ایران با انتشار اطلاعیه‌ای اعلام کرد این تصمیم شورای عالی کار جنگ با طبقهٔ کارگر است و فقر و گرسنگی غیرقابل تصوری را بر میلیون‌ها خانواده کارگری تحمیل خواهد کرد. قابل ذکر است تا کنون دولت به اعتراض اتحادیه آزاد کارگران پاسخ مشخص و شفافی نداده است.
طی سال گذشته هزینه‌های زندگی به چندین برابر افزایش یافته و از اولین روزهای سال جدید سیر صعودی قیمت‌ها نیز همچنان ادامه دارد.
تشدید فشار‌های اقتصادی، بیکاری و مشکلات معیشتی کارگران ایران همچنان در حال تشدید است. میلیون‌ها کارگر در سراسر کشور از اداره زندگی عاجز مانده‌اند و حتی دستمزد زیر خط فقر آنان نیز ماه‌ها است که پرداخت نشده است.

***

پان ایرانیست ها و همه زندانیان سیاسی را آزاد کنید

FreeA.Abedini

FreeAbolzal

 

Saman

***

تارنمای نامه پان ایرانیسم
http://paniranism.info

تارنمای هواداران پان ایرانیسم:
www.paniranism.net

فیسبوک هواداران پان ایرانیسم:
www.facebook.com/paniranism

تارنمای حزب پان ایرانیست:
http://paniranist.org

فیسبوک حزب پان ایرانیست
www.facebook.com/paniranistparty

تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست:
http://paniranist.info

تارنمای تریبون آزاد پان ایرانیست در خوزستان:
www.pan-iranist.net

کانال یوتیوب حزب پان ایرانیست:
http://www.youtube.com/paniranistparty

 

درفش ملی ایران

سازمانهای برونمرزی حزب پان ایرانیست
همبستگی‌ ملی‌ . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی‌: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید
iran@paniranism.info
http://www.paniranism.info

کنون ای هم وطن ای جان جانان / بیا با ما بگو پاینده ایران

You can leave a response, or trackback from your own site.

Leave a Reply

Copyright©2010-2018.