شماره ٩٢ – نسرین ستوده به مرخصی آمد، ژیلا بنی‌یعقوب آزاد شد

درفش ملی ایران

نامه پان ایرانیسم
شماره ٩٢ – آدینه ٧ تیر ١٣٩٢ – ٢٨ ژوئن ٢٠١٣
www.paniranism.info iran@paniranism.info

درود بر هم میهنان گرامی

نسرین ستوده به مرخصی آمد، ژیلا بنی‌یعقوب آزاد شد
یابش (کشف) کاخهای هخامنشی در قفقاز
مراسم چهارمین سالگرد شهادت ندا آقا سلطان برگزار شد
نگذاریم خاک خوب ما را هم ببرند!
آخرین عکس از افشين اسانلو پيش از درگذشت در زندان

پاینده ایران

نسرین ستوده به مرخصی آمد، ژیلا بنی‌یعقوب آزاد شد

جرس: نسرین ستوده، وکیل مدافع حقوق‌بشر و ژیلا بنی یعقوب، روزنامه‌نگار، عصر امروز یکشنبه دوم تیر، از زندان اوین خارج شدند. ستوده به مرخصی آمد و بنی‌یعقوب با پایان دوران محکومیتش آزاد شد.
به گزارش جرس، نسرین ستوده، وکیل زندانی که در حال گذراندن دوران محکومیتش در زندان اوین تهران است، ساعتی پیش به مرخصی آمد.

Nastaran

به این وکیل دادگستری به مناسبت نیمه‌ شعبان مرخصی چهار روزه داده شده است.
نسرین ستوده وکیل دادگستری از شهریور ۱۳۸۹ در بازداشت است و در دادگاه به جرم “اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه نظام و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر” به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور و به جرم تظاهر به بی حجابی به ۵۰ هزار تومان جریمه نقدی محکوم شده است.
همچنین، ژیلا بنی‌یعقوب روزنامه‌نگار زندانی، ساعتی پپش پس از اتمام دوران حبس آزاد شد.
ژیلا بنی یعقوب ۱۲ شهریور سال گذشته برای گذراندن حکم یک سال حبس خود از سوی دایره اجرای احکام به زندان اوین فراخوانده شد.

بهمن احمدی امویی و همسرش ژیلا بنی یعقوب ۳۰ خرداد ماه سال ۸۸ و پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران ایران بازداشت شدند.
بهمن احمدی امویی، به پنج سال و چهار ماه حبس محکوم شده و ژیلا بنی یعقوب پس از برگزاری دادگاه به یک سال زندان و ۳۰ سال محرومیت از حرفه روزنامه نگاری محکوم شده است.
بهمن احمدی‌امویی همسر وی همچنان در زندان است.
وی با وجود داشتن دو فرزند کوچک و به رغم بیماری، تنها یک بار و به مدت سه روز توانسته بود از مرخصی استفاده کند.

***

یابش (کشف) کاخهای هخامنشی در قفقاز

Hakhamaneshi Dar Baku

گزارشی از بایگانی تارنمای ایران شمالی – تلویزیون دولتی باکو (AzTV) از کشف یک کاخ متعلق به پادشاهی هخامنشی در بخش شمکیر خبر داد. این شبکه تلویزیونی در بخش خبر اصلی در ساعت 20 روز چهار شنبه مورخ 3/6/89 اقدام به پخش گزارشی در مورد کشف یک کاخ هخامنشی در بخش شمکیر (آران – ایران شمالی) نمود. در این گزارش آمده است :

گروه مشترک باستانشناسی آلمان و گرجستان و نیز باستانشاسان دولت باکو کاوش در کاخ مربوط به قرن پنجم قبل از میلادی واقع در روستای قاراچمنلی بخش شمکیر را ادامه می دهد. به نظر کارشناسان تحقیق در مورد این کاخ نه فقط برای قفقاز جنوبی بلکه برای فراگیری تاریخ کل آسیا بسیار حایز اهمیت است.

مدت 5 سال است که این گروه به کاوش در این روستا ادامه می دهد. الیاس بابایف عضو آکادمی ملی علوم باکو و کلاوس فوریان معاون موزه مونیخ رهبری گروه کاوش را بر عهده دارند. در سال 2007 (1386) این گروه باقیمانده کاخ مربوط به امپراطوری هخامنشی را کشف کرد. کند و کاو در این کاخ توسط نقشه هایی که توسط ماهواره تنظیم شده انجام می شود. بخش اصلی کاخ دارای ابعاد 70 متر عرض و 80 متر طول می باشد. دیوارها از خشت خام و پایه ستونها از سنگ می باشند.

کارشناس آلمانی گروه باستانشناسی میگوید: «دیده می شود که این کاخ محل استقرار یکی از جانشین های امپراطوری هخامنشی در منطقه بوده است. بطور محض تمامی منطقه قفقاز توسط این کاخ اداره می شده است. این کاخ شبیه کاخ پرسپولیس ایران است.»

تا کنون 6 کاخ هخامنشی در قفقاز کشف شده است که دو تا از آنها در آران (ایران شمالی – جمهوری آذربایجان) واقع شده است.

الیاس بابایف کارشناس آذری گروه باستانشناسی میگوید : شبیه این کاخ در سال 1958 (1337) در بخش قازاخ (قزاق) کشف شده بود. البته آن کاخ در مقایسه با این کاخ بسیار کوچکتر بود. سپس نیز کاخ دیگری در منقطه قومباتای گرجستان در سالهای 90 قرن گذشته کشف شد. لیکن این کاخ به لحاظ شکوه و عظمت بسیار با دو کاخ مزبور متفاوت است. می توان گفت که هم اینک چنین کاخی در دنیا تحت بررسی قرار ندارد.

به نظر این گروه محقق بین المللی کاوش و تحقیق در مورد این کاخ نه فقط برای قفقاز جنوبی بلکه برای فراگیری تاریخ آسیا و تمامی دولتهایی که در حکومت هخامنشی قرار داشتند حایز اهمیت است. امپراطوری هخامنشی پس از حمله اسکندر مقدونی سرنگون شد. دولتهای آتروپاتن و آلبانیا نیز از جمله دولتهایی هستند که پس از سقوط حکومت هخامنشی ایجاد شدند.

برای آگاهی بیشتر بنگرید به:
http://mysteriousall.com/2012/03/azerbaijan-has-found-the-palace-of-the-achaemenid-empire.html

Palaces of the Achaemenid Empire found in Azarbaijan

Discovery of the great palace of the Achaemenid Empire – the largest outside Iran, said Academy of Sciences of Azerbaijan with reference to the Russian magazine “Science and Life.” In the large hall, opposite the entrance to the palace, is the place throne – it was first discovered in 2006 by the rising in the central part of the building (the first Achaemenid throne was found in in Pasargadae in the 1960s, by the British team of archaeologists led by D. Stronach). From the main entrance to the palace in the village “Garadzhamerli”, porticoes and columns (propylene) were found extending to the north and south exterior wall. During the excavations of the palace ceramic vessels, glass bowls and some ceramic sink for water (drainage) were found with portions of pluming. Two inscriptions probably written in Aramaic one of the Empire’s languages for communication at the time were also found. Archaeologists are now waiting for the finds of written sources – the cuneiform inscriptions on the pillars. Perhaps the signs are in three languages: Old Persian, Akkadian, Elamite. It is also possible that there may be archives of clay tablets.

Based on archaeological findings, the palace lasted about 200 years, and then was abandoned and stood empty for a long time. All the valuables were collected and removed from the palace in advance. (Power of the Achaemenid ceased to exist after the Battle of Gaugamela, which took place October 331 BC). After the departure of the Persians, some residents still resided in the halls of the palace, as evidenced by the findings of local production of table ware. Starting from the II century BC People broke away stones from the remains of the palace for the construction of their buildings.

Today, archaeologists know about the 6 Achaemenid palaces in the South Caucasus;
1. “Benjamin” is known for the palace in Armenia, and
2. “Tsaritepe Garadzhamerli” in Azerbaijan,
3. another unnamed palace is located on the border of Azerbaijan and Georgia.
4. The most northern point of this path of placaes in Georgia:
5. a palace near the village of “Samadlo” and
6. the other one in the village of “Humbatov”.

The distance between the palaces is about 30 km. After the discovery of half of these findings, the archaeologist Ideal Narimanov Azerbaijani suggested that the chain relates to the palaces of Derbent, perhaps these were palaces of Darius I (the great) built to establish bases close to the Scythians and confront possible threats from the north.

An Achaemenid « Palace » at Qarajamirli (Azerbaijan) Preliminary Report on the Excavations in 2006

Authors: Babaev, Ilyas; Gagoshidze, Iulon; Knauß, Florian S.
Source: Ancient Civilizations from Scythia to Siberia, Volume 13, Numbers 1-2, 2007 , pp. 31-45(15)
Publisher: BRILL
Abstract:
Excavations on a small mound near the village Qarajamirli in western Azerbaijan provided remains of a monumental building, as well as quite a number of fragments of limestone column bases. The symmetrical ground plan of the building, the architectural sculpture and the pottery found on the floor closely follow Persian models from the Achaemenid era. Similar structures are known from Sary Tepe (Azerbaijan) and Gumbati (Georgia). These, as well as the building in Qarajamirli, can be interpreted as the residences of Persian officials, who left this area when the Achaemenid Empire collapsed. The painted pottery from the following period, when some peasants or herdsmen occasionally lived there, so far finds parallels only in Eastern Georgia.

http://www.ingentaconnect.com/content/brill/acss/2007/00000013/f0020001/art00003

***

مراسم چهارمین سالگرد شهادت ندا آقا سلطان برگزار شد

تارنمای کلمه

پنج شنبه سی ام خرداد ماه چهارمین مراسم سالگرد جان باختن ندا آقا سلطان در بهشت زهرای تهران برگزار شد.

به گزارش خبرنگار کلمه، در این مراسم که علیرغم فضای امنیتی آن، تعداد زیادی از دوستان و آشنایان و مردم عادی شرکت کرده بودند یاد این شهید جنبش سبز در شنبه ی سیاه سال ۸۸ گرامی داشته شد.

بر اساس این گزارش خانواده ی ندا آقا سلطان پس از ساعتی این مراسم را ترک کردند اما مردم و دوستان و فعالان سبز تا ساعت ۹ شب دسته دسته بر سر مزار وی حاضر شدند. اما ماموران امنیتی پس از ترک خانواده ی ندا به باقی شرکت کنندگان اجازه ی نشستن و طولانی شدن حضور را نداده و مرتب به شرکت کنندگان تذکر میدادند که پس از قرائت فاتحه مزار را ترک کنند.

Neda1

در همین رابطه خانم رستمی گفته که خدا را شکر توانستیم مراسم را برگزار کنیم. خیلی امن و راحت بود. مردم هم بودند. ما دیگر داشتیم برمی گشتیم خانه که جمعیت دیگری از دوستداران ندا بر سر خاکش می آمدند.

مادر ندا آقا سلطان در چهارمین سالروز کشته شدن دخترش در ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ و در جریان ناآرامی های پس از انتخابات ریاست جمهوری به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: «قرار بود دادگاه برگزار شود اما در چهار سال گذشته دادگاهی برگزار نشد. پرونده هم همچنان مفتوح است. من که دیگر نمی دانم چه بگویم. امیدوارم فقط یک روز قاتل را به من نشان بدهند و بگویند این قاتل بچه ات است.»

هاجر رستمی مطلق، مادر ندا آقا سلطان در پاسخ به این سوال که در این ۴ سال چه انتظاراتی از مقامات مسول داشته و آیا پاسخی گرفته است گفت:« انتظار داشتم دادگاه دخترم برگزار شود که نشد. نمی دانم تا زمانیکه زنده ام پاسخی می شنوم یا نه!»

مادر ندا آقا سلطان با اظهار اینکه پاسخ به سوالات در خصوص پرونده ندا برایش مشکل است، گفت:« نمی دانم چه بگویم. فقط امیدوارم روزی همه به آزادی برسند و ندا هم انشالله به هدفش برسد. چیز دیگری نمی توانم بگویم. جواب دادن به این سوال ها برایم مشکل است.»

ندا آقاسلطان متولد ۳ بهمن۱۳۶۱، در جریان اعتراض به انتخابات ریاست جمهوری ایران، روز شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ در محله امیرآباد، تقاطع خیابان شهید صالحی و کوچه خسروی به ضرب گلوله کشته شد. تاکنون مشخص نشده است که چه کسی او را به ضرب گلوله به قتل رسانده و یا کسی مسوولیت قتل وی را به عهده نگرفته است. طی ماه های پس از فوت وی، صدا و سیما و برخی مقامات جمهوری اسلامی در چندین نوبت روایت های مختلفی از مرگ وی ارائه دادند. در سال های قبل حضور بر سر قبر ندا آقا سلطان و برگزاری مراسم او با محدودیت ها و خشونت نیروهای پلیس و امنیت همراه بود.

کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران دو هفته قبل از ارائه گزارش وضعیت حقوق بشر در ایران در سازمان ملل توسط گزارشگر ویژه این سازمان در مهر ماه ۱۳۹۰ با مادر ندا آقا سلطان گفتگویی کرد. خانم هاجر رستمی در آن گفتگو با اشاره به اینکه تا کنون پیگیری های آنها برای شناسایی قاتل فرزندش بی نتیجه مانده است، گفت:« من فقط می خواهم پس از دو سال و سه ماه و دو روز که از مرگ دخترم می گذرد از آقای احمدی نژاد اولا بپرسم چرا ما باید اینقدر کشور ناامنی داشته باشیم که بیایند بکشند و بروند، بدون اینکه اتفاق خاصی بیفتد. اما حالا که آقای احمدی نژاد با یکی از معتبرترین رسانه های دنیا صحبت می کند و می گوید ندا توسط عوامل بی بی سی کشته شده حتما سند و مدرکی برای حرف هایش دارد، پس من هم می خواهم عوامل مرگ دخترم را تحویل من بدهد.»

Neda2

Neda3

***

نگذاریم خاک خوب ما را هم ببرند!

شکوه میرزادگی
تارنمای میراث پاسارگاد

Khak Ma
این روزها، در میان شلوغی و جابجایی دو رییس جمهور حکومت اسلامی، عده ای بی خرد یا ایران ستیز، سعی دارند بی سر و صدا، «لایحه ی خاک» را دوباره به مجلس اسلامی ببرند(۱) و با تصویب آن فاتحه ی «خاک خوب» ایران خوانده شود. لایحه ی خاک، که این بار با نام «طرح منابع طبیعی» به مجلس خواهد رفت، فروش خاک حاصلخیز و مایه ی زندگی مردمان ایران به کشورهای دیگر را قانونی خواهد کرد.

اهمیت آب و خاک همه می دانیم که وطن نام های گوناگونی دارد، زادگاه، میهن، سرزمین، کشور. و نام زیبای دیگر آن هم «آب و خاک» است. وقتی می گویی «آب و خاک ایران» همان معنی را می دهد که بگویی«کشور ایران» و یا «سرزمین ایران». اما این آب و خاک، غیر از معنای عاطفی یا جغرافیایی وطن و سرزمین و دیگر کلمات معادل اش، یک معنای واقعی و ملموس هم دارد و آن اینکه اشاره به خاکی می کند که تو از آن روییده ای و به آبی که از آن نوشیده ای. یعنی اشاره فقط به این نیست که تو در جایی متولد شده باشی، بلکه اشاره به مادر حقیقی و طبیعتی تو نیز هست، چرا که تو از نظر بیولوژیکی دقیقاً از جنس آن خاک و آب هستی. تفاوت این «مادر طبیعتی» با «مادر خونی» در آن است که تو تا زنده ای نیازمندش هستی، تا زنده ای تغذیه ات از آن خاک و آب است. یعنی زندگی ات به آب و خاک بستگی مستقیم دارد. و این همان آب و خاکی است که در بعدی بزرگتر تبدیل به سیاره ی خاکی می شود که تو بر آن رسته ای و بر روی دو پا بر آت ایستاده ای. آن ها که معنای نگاهبانی و حفظ طبیعت را می دانند این را هم می دانند که اگر مراقب خاک و آب نباشیم یعنی مراقب زندگی انسان نیستیم و می دانند که همه ی آن چه در جهان وجود دارد و برای بود و نبود انسان است با همین آب و خاک ارتباط مستقیم دارد. و به همین دلیل یکی از مهمترین تلاش هایی که اکنون در کشورهای پیشرفته به وسیله ی کوشندگان میراث طبیعی و محیط زیست می شود، حفظ سلامت آب و خاکی است که در آن زندگی می کنند. و سعی می کنند که خاک ها و آب ها ارزش حیاتی خود را از دست ندهند.

ارزش حیاتی خاک؟ در هر سانتی ‌متر مکعب خاک بیش از پنج هزار گونه ی حیاتی، و در هر هکتار بیش از شش تن توده ی جانوری وجود دارد، یعنی چرخه ی حیات بشری از خاک است. علاوه بر این، ساده ترین نکته برای هر انسان اجتماعی آن است که بداند تغذیه ی روزانه ی همه ی جانداران روی زمین با خاک ارتباط مستقیم دارد، چه از گیاهخواران باشند و چه از گوشت خواران. و مهم اینکه بدانیم همه ی «مواد خوراکی موجودات زنده تنها برگرفته از «بخشی از این خاک» است که ارزش حیاتی خود را در راستای تولید خوراک گیاهی و حیوانی حفظ کرده باشد.

تهی شدن خاک از منابع حیات بخش پاسخ مفصل و علمی این پرسش که «چگونه ممکن است خاک از ارزش های حیاتی اش خالی شود؟» را می توان در کتاب های مربوط به علم طبیعت، یا زیست شناسی، خواند و متن های کوتاه ترش را هم می شود حتی در اینترنت و به قلم کارشناسان محیط زیست و میراث طبیعی به زبان های مختلف پیدا کرد. مطلب به شکل ساده اش اما چنین است: از آنجایی که ارزش حیات بخش یک «خاک قابل کشت» یا «خاک خوب» و یا «خاک حاصلخیز» در محدوه ی ۳۰ سانتیمتری قسمت بالایی آن وجود دارد، اگر این مقدار از پوششی خاک برداشته شود، آنچه بجا می ماند دیگر دارای ارزش حیات بخشی نخواهد بود. یعنی دیگر مواد غذایی در آنجا نمی رویند و بیش از سیصد سال طول می کشد تا این خاک دوباره حاصلخیز و حیات بخش شود. از بین رفتن بخش حاصلخیز خاک را «فرسایش» می خوانند، که همانا به معنی کاهش تدریجی مواد حیات بخش آن است. «فرسایش خاک» به دو عامل بستگی دارد، یکی طبیعی ـ مثل تغییرات جوی، بادها و باران های شدید، خشک بودن، ـ و دیگری غیر طبیعی و انجام شده به دست انسان، مثل ساختن سدهای بی رویه و مدیریت غلط آب ها، نابود کردن جنگل ها که از مهم ترین عوامل محافظ خاک هستند، تراکم جمعیت، کشت بی رویه برخی از گیاهان و دیگر عواملی که منجر به از بین بردن پوشش گیاهی طبیعی خاک می شود؛ به معنی نابودی بخش حاصلخیز خاک.
وضعیت خاک در سرزمین ما چگونه است بر اساس آمارهای جهانی، خاک ایران یک دوم درصد از خشکی‌های کره زمین را تشکیل می‌دهد. با این حال، به دلیل مدیریت غلط، خاک ایران با تلفاتی دو میلیارد تنی در هر سال، بیشترین فرسایش را بین کل کشورهای دنیا دارد. در واقع، شصت در صد از خاک های کشاورزی در ایران در معرض فرسایش هستند. و همین آمارهای رسمی منشاء این فرسایش را بیشتر به خاطر نابود کردن جنگل ها به بهانه ی عمران و آبادانی، آلودگی محیط زیست، و ساختن سدهای بی رویه و غلطی اعلام می کنند که طی چندین سال گذشته سرزمین ما را گرفتار بدترین بدبختی های زیست محیطی کرده است.

موارد غیر قانونی برای نابودی خاک ایران غیر از این مسایل بی خردانه که ظاهراً تکیه بر «قانون» دارند، اقدامات زیادی نیز در جهت فرسایش و ویرانی خاک ایران از سوی سودجویان انجام می شود که کاملاً به اصطلاح «غیر قانونی» اند. چند دهه است که هر چند وقت یکبار صدای دلسوزانه ی برخی از کارشناسان و یا کوشندگان میراث طبیعی و یا روزنامه نگارانی مسئول به اعتراض بر می خیزد اما از آنجا که پشت هر نوع ویرانی میراث های طبیعی و فرهنگی مان زورمندانی قلدر ایستاده اند، این صداها را به سرعت خاموش می کنند. آخرین و دردناک ترین این نوع ویرانگری ها فروش خاک ایران به کشورهای حاشیه ی خلیج فارس است که سه چهار سالی است که خبرش جسته و گریخته و این طرف و آن طرف شنیده یا خوانده می شود. اخیراً اما یکی از سایت های خیری داخلی به نام «سیرنیوز» جزییات تکان دهنده ای از این فاجعه را فاش کرده است. این سایت می نویسد: «آن گونه که در گزارشات گمرک است، فقط در سال ۱۳۹۰ معادل ۲۱۵ هزار تن خاک حاصلخیز ایران به کشورهای اطراف خلیج فارس صادر شده است.» (۲) باید توجه داشت که عبور دادن این مقدار خاک از مرزهایی صورت می گیرد که یک پرنده هم به سختی می تواند از آن عبور کند و چگونگی عبور آن از چشم مسئولین دولتی به دور بماند. این سایت همچنین می نویسد که: «خبر فروش خاک ایران به قطر برای اولین بار دو سال قبل از سوی رسانه‌ های عربی منتشر شد و بعدها سفیر وقت ایران در این کشور از ورود ۵ هزار تن خاک ایران به قطر خبر داد». حتی آقای عباس پاپی زاده، سخنگوی کمیسیون کشاورزی مجلس اسلامی، نیز در تایید فروش خاک کشاورزی استان های بوشهر و هرمزگان به کشورهای قطر و امارات گفته است که: «این موضوع درست است و متاسفانه اتفاق افتاده و خاک حاصلخیز کشاورزی ایران به این کشورها صادر می شود.» حیرت انگیز آنکه می بینیم برخی به جای آن که بر دولتمردان بی خرد یا خائنی که حاکم بر سرنوشت مردم ایران هستند لعنت بفرستند، چوب را بر می دارند و به «عرب» ها ناسزا می گویند؛ غافل از این که آن ها به خاطر آباد کردن و شاداب کردن سرزمین هاشان، و به خاطر راحت و سلامت مردمان شان این کارها را رسمی و قانونی، و با اطلاع مردمان شان، انجام می دهند. قطر و بیشتر کشورهای حاشیه ی خلیج فارس که به ارزش های حیاتی خاک و آب واقف هستند، و در چندین سال گذشته تمام کوشش خود را برای حاصلخیز کردن و شاداب کردن زمین های خشک کشورهاشان به کار گرفته اند، با توجه به این که خاک ایران بهترین و ارزان ترین خاک برای آن هاست، در این سال ها به خرید آن اقدام کرده اند.

مجوز رسمی برای غارت خاک و زندگی مردم همه ی کارشناسان و کوشندگان میراث فرهنگی و طبیعی ما می دانند که سال هاست که در کشور ما اقداماتی جدی به نام حفظ میراث های فرهنگی و طبیعی صورت نگرفته است. نه تنها دولت های اسلامی، که به قول آقای خاتمی تدارکچی هایی بیش نیستند، که کل حکومت اسلامی درکی از این مسایل ندارد. متاسفانه در سال اخیر، به خصوص، وضعیت این میراث های ملی و بشری به صورتی درآمده که خود کارشناسان دولتی نیز به زبانی دیگر همین حرف ها را مطرح می کنند. همین دو روز پیش آقای محمد بهشتی، رئیس پیشین سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، در زمان آقای خاتمی، با انتقاد از سیاست‌های دولت محمود احمدی نژاد در قبال میراث فرهنگی و گردشگری گفته است که: «دولت آینده باید سازمان میراث فرهنگی را دوباره تاسیس کند»؛ یعنی در واقع به این واقعیت اشاره کرده است که در این هشت سال سازمان میراث فرهنگی نه تنها همه چیز را ویران کرده بلکه خود سازمان نیز به ویران کشیده شده است.البته ایشان سه سال پیش در یک گفتگوی بلندی توضیح داده است که در دوران های به اصطلاح «سازندگی» و «اصلاحات» نیز «به دلیل کارها و مشکلات موجود » اقدامی اساسی انجام نشده است.(۳) و هم ایشان بودند که، در زمان مرعشی، کسی که یک سال آخر دوران خاتمی رییس سازمان بود، گفت که: «ویرانی هایی که در ده سال گذشته در این کشور و در ارتباط با میراث فرهنگی و تاریخی صورت گرفته به اندازه ی هزار سال بوده است». چنین است که می بینیم اکنون کار از تخریب بناهای تاریخی و فرهنگی و آلوده کردن رود و تالاب و دریاچه و … و … گذشته و «مسئولان!» به فروش خاک ایران پرداخته اند. اکنون دبیر کمسیون کشاورزی «وجود خلاء قانونی در خروج خاک از کشور» را از دلایل اصلی بررسی مجدد «لایحه خاک» ـ و با نام «طرح منابع طبیعی» ـ عنوان کرده و گفته است : «برای این که نگرانی ِ از بین رفتن جنگل ها و مراتع طبیعی، و ضایع نشدن حق سرمایه گذار، و از بین نبردن خاک ایران از قبیل خاک جنگل‌ها و مراتع حاصلخیز، حفظ منابع ملی در جنگل ها، حفظ و نگهداری چوب کشور از بین برود این طرح را به مجلس می فرستند تا از این پس خاک حاصلخیز کشور فقط با صدور مجوز قانونی طبق لایحه ی منابع طبیعی و بررسی کارشناسی حق خروج از کشور را داشته باشد!» و چه کسی است که نداند در سرزمین ما، تصویب این قانون ها یعنی تبدیل کردن کاری که تا کنون غیر قانونی انجام می شده به امری بدیهی و قانونی، تا سود جویان با خیالی آسوده تر و با در دست داشتن مجوز های «قابل خرید و فروش» کار خود را گسترده تر ادامه دهند. پس آیا همچنان باید سکوت کرد و اجازه داد که چنین قوانین ننگینی برایمان تصویب شوند و پایه و ریشه ی همه ی «آب و خاک» مان را نیز نابود کنند؟ البته چه زیبا بود اگر که جهان را مرزی نبود و همه ی آب ها و همه ی خاک ها متعلق به تمامی مردمانی بود که بر سیاره ی زمین زندگی می کنند؛ اما اکنون که بر اساس قوانین بین المللی هر سرزمینی مرزی شناخته شده دارد، منابع طبیعی آن نیز جزو داشته های مردمان همان سرزمین به حساب می آید. و طبیعی است که، بر اساس همان قوانین، حفظ این داشته ها جزو وظایف ضروری دولت ها است. اینگونه است که می توان با اطمینان گفت که در هر کجای این سیاره ی خاکی، اگر دولتی خود دست به چپاول و یا ویرانگری این ثروت ها بزند، مسئولان اش خائن به آن سرزمین و مردمان اش شناخته می شوند و مشروعیت خود را از دست می دهند. و یادمان باشد که هر آن کس که این واقعیات را بداند و سکوت کند خود در چنان خیانتی سهیم و شریک خواهد بود.

***

آخرین عکس از افشين اسانلو پيش از درگذشت در زندان

کميته دانشجويی دفاع از زندانيان سياسی: آخرين تصوير ثبت شده از افشين اسانلو، زندانی سياسی بند ويژه امنيتی زندان رجايی شهر کرج (گوهردشت).

افشين اسانلو در حالی به علت بی توجهی مسئولان زندان به وضعيت پزشکی و سلامت زندانيان روز گذشته جان خود را از دست داد که تنها هشت ماه تا پايان محکوميت اش باقی مانده بود.

Afshin Asanlou

سازمانهای برونمرزی حزب پان ایرانیست درگذشت درد ناک افشین اسانلو را به خانواده محترم، دوستان، آشنایان، همکاران و همه ملت ایران تسلیت میگوید.
یادش گرامی و روانش شاد.
به امید آزادی همه زندانیان سیاسی

***

سرود ای ایران در ورزشگاه تبریز
هزاران درود و آفرین بر هم میهن ایران پرست آذربایجانی فرزندان بابک خرمدین، ستار خان و باقر خان. این فرزندان راستین میهن.

***

پان ایرانیست ها و همه زندانیان سیاسی را آزاد کنید

FreeA.Abedini

FreeAbolzal

Saman Arayaman Ra Azad Konid

***

تارنمای نامه پان ایرانیسم
http://paniranism.info

تارنمای هواداران پان ایرانیسم:
www.paniranism.net

فیسبوک هواداران پان ایرانیسم:
www.facebook.com/paniranism

تارنمای حزب پان ایرانیست:
http://paniranist.org

فیسبوک حزب پان ایرانیست
www.facebook.com/paniranistparty

تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست:
http://paniranist.info

تارنمای تریبون آزاد پان ایرانیست در خوزستان:
www.pan-iranist.net

کانال یوتیوب حزب پان ایرانیست:
http://www.youtube.com/paniranistparty

 

درفش ملی ایران

سازمانهای برونمرزی حزب پان ایرانیست
همبستگی‌ ملی‌ . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی‌: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید
iran@paniranism.info
www.paniranism.info

درخواست هموندی:
www.paniranist.org/a.htm

کنون ای هم وطن ای جان جانان / بیا با ما بگو پاینده ایران

You can leave a response, or trackback from your own site.

One Response to “شماره ٩٢ – نسرین ستوده به مرخصی آمد، ژیلا بنی‌یعقوب آزاد شد”

  1. Mardavij گفت:

    لطفأ فرتوری که از ایران در بالای همین صفحه گذاشته و نوشته اید یاشاسین ایران اگر توجه کنید اشتباهأ قطر را شما بجای بحرین که به درستی خاک ایران است را سرخ کرده اید. بحرین در کنار قطر قرار دارد و بسیار کوچکتر است.
    امید است که در آینده چنین اشتباهی نشود

    با مهر
    مرداویج زیاری

Leave a Reply

Copyright©2010-2018.