نامه پان ایرانیسم
شماره ١١٤ – سه شنبه ٢١ آبان ١٣٩٢ – ١٢ نوامبر ٢٠١٣
www.paniranism.info – iran@paniranism.info
درود بر هم میهنان گرامی
مطالب زیر تقدیم میشوند
فاجعهای به نام قرارداد ترکمنچای ارزی
خط فارسی، بازماندۀ خطهای کهن ایرانی
موج اعتراضی به مدیران صدای آمریکا
متن زیبای دکتر هوشنگ طالع راجع به کوروش بزرگ
پاسداری از درفش شیر و خورشید
مجید دری، دانشجوی دربند، از زندان کارون اهواز به مرخصی آمد
بازداشت پزشک شاهد در خصوص ضرب و جرح ستار بهشتی
پاینده ایران
فاجعهای به نام قرارداد ترکمنچای ارزی
روشنک آسترکی/ رادیو کوچه
٢٠ آبان ١٣٩٢
فایل صوتی را از اینجا بشنوید
سه سال پیش سایت بازتاب، که از سایتهای منتقد دولت احمدینژاد بود، پرده از قراردادی سه ساله بین جمهوری اسلامی و دولت چین برداشت که بیش از منافع ایران، به نفع طرف چینی بود. منتقدان دولت این قرارداد را «ترکمنچای ارزی» نامیدند که مبلغ اصل و سود آن میتوانست معادل دوسال پرداخت یارانه به مردم ایران باشد.
بر اساس گزارش اولیه از این قرارداد چین نه تنها سودی بابت میلیاردها دلار پول ایران به این کشور نمیداد بلکه «چین مبالغ سنگینی به عنوان بیمه و ریسک از ایران دریافت میکرد».
حتی درآن زمان گفته میشد اگر ایران بجای این قرارداد، روی به خرید طلا آورده بود، «سرمایه ایران پس از سه سال ارزش ۵۰ میلیارد دلاری داشت که معادل پرداخت دو سال یارانه مستقیم به مردم ایران است.»
یکی از نکات جالب و البته تاسف بار در این قرارداد، این بوده است که دولت چین، هیچ گونه تعهدی نسبت به نتیجه اقدام خود ندارد و اگر به خاطر اشتباه سهوی یا عمدی دولت چین بخشی از سود یا اصل پول ایران با نوسانات نرخهای ارز از بین برود، مسئولیت آن بر عهده ایران است.
منتقدان دولت، «محمود احمدینژاد» را مسوول این قرارداد معرفی کردهاند اما معمولن قراردادهای با چنین اهمیتی، بدون تایید رهبر جمهوری اسلامی امضا نمیشود.
اما ترکمانچای بودن این قرارداد به اینجا ختم نشده و سایر مفاد قرارداد عجیبتر است؛ از جمله اینکه دولت چین برای افتتاح السی یا فروش نسیه کالا به ایران، در حالی که پول نقد ایران به عنوان پشتوانه در اختیار آن است، اقدام به دریافت بیمه از ایران میکند که امری عجیب و کم سابقه در بانکداری جهان است.
این موضوع به این معناست که فروشنده در حالی که مبلغی بسیار بیشتر از پول کالا به صورت نقد در اختیار دارد، اقدام به کشیدن درصد قابل توجهی بر روی مبلغ کالا به عنوان حق بیمه یا هزینه ریسک کرده که این مبلغ در سالهای قبل ۴ درصد بوده و احتمالا در شرایط فعلی به دو برابر این رقم افزایش یافته است که در مقیاس کلی میلیاردها دلار میشود.
محور دیگر این قرارداد ترکمانچای، عدم استفاده کامل ایران از انبوه سرمایه کشور است که نزد چین سرمایه گذاری شده است و گفته میشود این رقم در حال حاضر از مرز ۲۵ میلیارد دلار گذشته است.
به بیان دیگر، ۲۵ میلیارد دلار از سرمایه کشور طبق این قرارداد در اختیار دولت چین میباشد، اما به جای پرداخت سود به ایران، از ایران مبالغ سنگینی به عنوان بیمه و ریسک دریافت میشود.
آشکار شدن ابعاد مختلف این قرارداد غم انگیز، یاد شکستهای بزرگ را در خاطره تاریخی ایرانیان زنده میکند. ترکمانچای و عهدنامه ننگینی که در قرن نوزدهم از آن بر خاست، یکی از این شکستها است. با ذلتی که امروز دامن ریال را گرفته، ایرانیان در قرن بیست و یکم میلادی «ترکمانچای پولی» را تجربه میکنند.
آنچه پیرامون بازار ارز ایران دردناک است، سقوط پول ملی ایران در سالهای پس از انقلاب است که یکی از نمادهای افول اقتصادی کشور در سی و سه سال گذشته است. بهای دلار در ایران از هفت تومان در سال ۱۳۵۷ به ۲۵۰۰ تومان در سال ۱۳۹۱ افزایش یافت و در واقع ۳۵ و۷ برابر شد.
کارشناسان معتقدند سقوط سهمگین ارزش ریال در برابر دلار، نشانه بحران بزرگی است که تنها از فعل و انفعالات اقتصادی منشاء نمیگیرد. سخن بر سر یک «بحران اعتماد» است که البته با متغیرهای اقتصادی پیوندهای تنگاتنگ دارد، ولی زیر فشار متغیرهای سیاسی و استراتژیک ابعادی چنین گسترده به خود گرفته است.
بازار ارز ایران از لحاظ اقتصادی عمدتن از دو متغیر عمده تاثیر میپذیرد که یکی تورم دو رقمی و دیگری تمرکز درآمدهای ارزی کشور در دست دولت است.
بر پایه آمار رسمی بانک مرکزی جمهوری اسلامی، نرخ تورم ایران طی سی و سه سال پس از انقلاب، به جز سالهای ۱۳۶۴ و ۱۳۶۹، همواره دو رقمی بوده و در بسیاری سالها بالای بیست در صد نوسان داشته است. تورمی چنین بالا، نرخ برابری پول ملی ایران را در رابطه با پولهای متعلق به کشورهای پیشرفته جهان، طبعن تنزل داده است.
متغیر دوم، تسلط دولت بر بخش بسیار مهمی از در آمدهای ارزی کشور است که از تک محصولی بودن اقتصاد ایران منشا میگیرد. دولت به عنوان تولید کننده و صادر کننده انحصاری نفت، درآمدهای حاصل از این کالا را در اختیار دارد و با این امتیاز، میتواند در بازار ارز دست اندازی کند.
طی سالهای ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۹، میانگین نرخ تورم سالانه رسمی ایران حدود پانزده درصد بود، حال آنکه میانگین نرخ تورم در منطقه دلار از دو در صد تجاوز نکرد. به رغم تفاوت شدید بین نرخ تورم در ایران و منطقه دلار، دولت جمهوری اسلامی توانست از راه تزریق انبوه ارزهای به دست آمده از محل صدور نفت، و ارضای تقاضا بهای اسکناس سبز آمریکا به ریال را کم و بیش ثابت نگهدارد.
در واقع با تقویت مصنوعی ریال – از راه تثبیت نسبی بهای دلار – دولت جمهوری اسلامی توانست طی مدتی نزدیک به ده سال، کالاهای خارجی را ارزان وارد بازار ایران کند. به بیان دیگر طی این مدت ایران یکی از معدود کشورهای جهان بود که از راه پرداخت یارانه به کالاهای وارداتی، به جنگ تورم رفت، هر چند که نتوانست میانگین سالانه تورم را از پانزده در صد پایینتر بیاورد. در عوض با این سیاست تولید کنندگان داخلی خانه خراب شدند و صادر کنندگان کالاهای غیر نفتی نیز (که سهمی محدود در بازرگانی خارجی کشور دارند) به سختی ناراضی شدند.
طی این همه سال، تنها با تزریق انبوه دلارهای نفتی بود که ایران توانست دلار را به دروغ ارزان نگهدارد. ولی با شدت گرفتن تحریمهای اقتصادی و تیره شدن روابط بین المللی ایران، فنر فشرده شده دلار در بازار ارز ایران یکباره رها شد، زیرا بانک مرکزی دیگر نتوانست همچون گذشته دلارهای نفتی را روانه بازار کند و از راه پاسخگویی به تقاضا، بهای ارز را کم و بیش ثابت نگهدارد.
***
خط فارسی، بازماندۀ خطهای کهن ایرانی
دکتر آزاده احسانی
ایران آینده
دیدگاه برخی دربارۀ خط پارسی اینست که،
“این خط بازماندهایست از خطی که آن را عربی میخوانند”، و شگفت آنکه برین باورند، “خط عربی، بازماندۀ خط نبطی یا کوفی است!”.
حال آنکه وجود خطی با نام «خط عربی!» خود جای پرسش دارد. چرا که تا پیش از اسلام نشانی از وجود خط و دیوان و آموزش در میان عربها به ویژه در میان عربهای حجاز دیده نشده است. هر چند از عربهای شمال عربستان(حیره و غسان که یکی زیر فرمان شاهنشاهی ایران و دیگری زیر فرمان امپراطوری روم بود)، پنج مدرک که کهنترین آنها به ۱۵۰۰ سال پیش باز میگردد، به دست آمده است.
از عربهای جنوب نیز آثاری به دست آمده که پیوند با مردمان یمن دارند و آنان نیز همانند مردم حیره زیر فرمان شاهنشاهی ایران بودهاند.
دکتر رکنالدین همایونفرخ در کتاب «سهم ایرانیان در پیدایش و آفرینش خط در جهان» میگوید:
“مردم حجاز بر اثر صحرانشینی از نوشتن و خط بیبهره ماندند، اما کمی پیش از اسلام، برخی که به عراق و شام(حیره و غسان) میرفتند، نوشتن را از آنها آموختند و [زبان] عربی خود را به خط نبطی و سُریانی و عبرانی مینوشتند.برای نمونه «سفیان بن امیه» که از بازرگانان آن دوره بود، از کسانی بود که خط سریانی را به حجاز آورد”.
به هر روی، از مجموعۀ روایات چنین بر میآید که خود عربها نیز نخستین مرکز انتشار خط را شهر حیره و انبار(پیروزشاپور) میدانستهاند(۱) و شاید آنکه رواج خطهای ایرانی غربی در میانرودان(بینالنهرین) چنین احساسی را در میان آنان به وجود آورده باشد(۲)، و به ویژه انتشار خط سریانی در میان نسطوریان ایران، این احساس را تقویت مینموده است.
خطی که امروزه «کوفی» مینامندش، نخست به خط «حیری» مشهور بود و پس از آنکه مسلمانان، کوفه را در کنار شهر حیره بنا نهادند، این خط، نام کوفی به خود گرفت. نکتهای هست که میبایست بدان توجه داشت، خطی که امروزه «کوفی» نامیده میشود؛ صد سال پیش از پیدایی شهر کوفه، در حیره و انبار شناخته شده بود.(۳)
اما این نوشتار بر آن است تا روشن نماید که خط پارسی، نه برآمده از خط نبطی و نه برآمده از خط کوفی است، بلکه گونۀ تکامل یافتۀ خطهای رایج در پیشینۀ دراز آهنگ دیوان و دفتر در ایران است. برای روشن شدن این گفتار، نخست به پیشینۀ «خط نبطی» نگاهی میافکنیم.
زبان نبطی در واقع زبان پادشاهی «پترا» است. این پادشاهی، زمانی چند از سوریه تا حجاز و از اردن تا صحرای سینا در مصر گسترده بود(۴). طبیعیست که آثاری به خط و زبان نبطی در شمال عربستان امروزی نیز که زمانی بخشی از پادشاهی نبطیان بوده است، بدست بیاید.
اسناد بدست آمده در شمال عربستان امروزی عموماً در درازای سه سده، بین دو هزار تا هزار و هفتصد سال پیش پدید آمدهاند و به خط و زبان نبطی – و نه زبان عربی- نوشته شدهاند. البته میبایست یادآور شد که از ۱۶۰۰ سال پیش اثری در دست است که امروزه کتیبۀ «النّماره»* نامیده میشود و تقریباً به زبان عربی خالص است، اما باز هم به خط نبطی.
از سالهای نزدیک به ظهور اسلام(حدود ۱۴۵۰ سال پیش)، تنها دو نوشتۀ گُزیده(کمتر از دو رج) در دست است که در یکی از آنها که کتیبۀ «حرّان» نامیده میشود و به سال ۵۶۸ میلادی [هنگام شاهنشاهی انوشهروان ساسانی] باز میگردد، خط به کار رفته در آن با خطی که عربی نامیده میشود، همانندیهایی دارد(۵).
اما اینکه در این گسستِ تقریباً دویست ساله، یعنی از هنگام نگارش کتیبۀ «النّماره» که نخستین اثر به زبان عربی و خط نبطی میباشد تا زمان کتیبۀ «حرّان»، چه بر خط و دگرگونی آن گذشته است، بر کسی آشکار نیست؛ و جای بسی شگفتی است که این پژوهشگران بدون هیچ سند و مدرکی، خط کتیبۀ حرّان را با خط نبطی کتیبۀ «النّماره» پیوند میدهند! و نیز به باور استاد آذرنوش در کتاب «راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی» خلاء شگفتآوری که در آخرین قرنهای جاهلیت عرب به وجود آمده، بررسی تحول خط نبطی به عربی را دشوار میسازد(۶). پس بسیار دور مینماید که خطی چون خط امروز ما، بازمانده از خط موجود در دو کتیبهای باشد که به باور این پژوهشگران از خط نبطی به جای مانده است.
خط کوفی نیز آنچنان که پیشتر گفته شد، به باور پیشینهنگارانِ عربزبان نیز، خط مردم حیره و انبار(میانرودان) بوده است و شمار اندکی از عربها، که عموما از بازرگانان عرب بودهاند، آن را شناخته و با خود به حجاز بردهاند، چنانکه بلاذری مینویسد: «آن زمان که اسلام در رسید، هفده تن از قریشیان نوشتن میدانستند».(۷)
نکتۀ بسیار جالب در این زمینه، اشارههایی است که در اشعار و اخبار موجود به زبان عربی دربارۀ خط و نوشتار، به یادگار مانده است. به گفتۀ استاد آذرنوش «اشعار عربیای که در آنها به کتابت اشاره شده است، مانند دیگر اشعار جاهلی به هیچ وجه تاریخ معینی ندارند و در اصالت بسیاری از آنها تردید کردهاند و اعتبار زمانی و تاریخی آنها از قرن نخست اسلام عقبتر نمیتواند رفت، یعنی زمانی که میدانیم به سبب پیدایش اسلام، خط و نگارش رونقی یافته بود».(۸)
جالب اینجاست، در اشعاری که شاعران عرب در آنها به خط و کتابت اشاره میکنند نیز پای ایرانیان در میان است. برای نمونه، در اشعار جاهلی به واژۀ «مهارق» که جمع واژۀ «مْهرق» می باشد، اشاره شده است و این واژه را که به معنی «عهدنامهها، پیماننامهها، کاغذها» است، دلیلی میدانند بر وجود خط و نوشته در میان اعراب(!). حال آنکه این واژه، معربِ(عربی شدۀ) واژۀ «مهرک» پهلوی میباشد. بدینگونه که کاغذ و نامۀ مهر زده را «مهرق» مینامیدند. و حتا شاعران عرب، خود به پیوند واژۀ «مهرق» به ایرانیان اشاره کردهاند، برای نمونه به بیتی از حارث بن الحلزه بنگرید: «این خانهها که در حبس رو به نیستی نهادهاند از آن کیست؟ آثار و نشانههای آنها همانند «مهارق» پارسیان است».(۹)
“رجیس بلاشر” معتقد است که وجود ابیاتی در اشعار شاعران عرب که در آنها به نگارش اشاره شده است، دلیل بر اندکی نگارش در میان عربهاست. زیرا شاعر در برابر نوشتههای راهبان مسیحی و یهودی یا بازرگانان، چنان دچار شگفتی میشده که از آن به عنوان موضوع شاعرانه و تازهای استفاده میکرده است.(۱۰)
در این بخش، با گفتهای از «زیگموند فرنکل» سخن دربارۀ نبودن خط و کتابت در میان اعراب را به پایان میبریم. فرنکل میگوید: «تقریباً تمام واژگانی که در زبان عربی با نگارش رابطه دارند، از زبانهای بیگانه گرفته شدهاند، از آن جمله است: … «قلم» که تا دیرزمانی از واژههای اصیل سامی تصور میشد، در حقیقت یونانی است،(khalamos) و اصل هند و اروپایی [ایرانی] دارد. دوات، به گفتۀ «لاگارد» از زبانهای ایرانی گرفته شده است. «حِبر» با همین تلفظ سُریانی و «سفر» به معنی کتاب آرامی است…»(۱۱)
امروزه از بسیاری پژوهشگران میشنویم و میخوانیم که: «پس از آنکه تازیان ایران را تسخیر کردند، چون بیشتر تازیان خواندن و نوشتن نمیدانستند، ایرانیان را برای کارهای دیوانی استخدام کردند. ایرانیانِ دیوانسالار نیز که پی به مشکلات «خط عربی»[!] برده بودند تلاش کردند شیوۀ نگارش آن را بهبود بخشند».(۱۲)
اما باید اندیشید این خط که پژوهشگران آن را «خط عربی» مینامند، چگونه خطی بوده است که چند سالی پیش از اسلام از مرزهای خارج از سرزمین حجاز(عموماً از مرزهای ایران) به وسیلۀ برخی بازرگانان وارد سرزمین عربها شده است و خود عربها آن را نمیدانستهاند و نمیتوانستند بدان بنویسند و بخوانند، و از سوی دیگر دبیران و دیوانسالاران ایرانی آن را به نیکی میشناختند و میتوانستند بدان بنویسند و بخوانند و در آن دگرگونی نیز پدید آورند و بهبودش بخشند؟
باید یادآور شد که پیشینۀ خط امروز ما(به هر نامی که آن را بخوانند، خط پارسی یا عربی) بیگمان همان خطهای رایج در ایران کهن بوده است.
در ایرانزمین از گونههای مختلف خطهای ایرانی، نوشتههای بیشماری به دست آمده است و هر یک از آن خطها در حوزۀ جغرافیایی ایران و به همت ایرانیان به وجود آمده و کاملکنندۀ خط و نگارشِ پیش از خود بوده است.(بهترین نمونۀ ابداع خط موسوم به اَوستایی به وسیله دانشمندان ایرانیست. خطی بسیار کامل و دقیق که نگارش همه واکهای -حروف- زبان به درستی و روشنی بدان امکانپذیر است).
اما باید دانست که تاکنون هیچ اثر و نوشتهای از هیچ خطی که زادگاه آن سرزمین اعراب باشد، به دست نیامده است. پس چگونه میتوان پذیرفت که خط فارسی امروز که آشکارا پیوندش را با خطهای موجود در ایران از روزگار کهن تا امروز پاس داشته، در سرزمینی به وجود آمده باشد که به زحمت، تنها چند نمونۀ انگشتشمار از خط نبطی و کوفی در آن یافت شده است.
اما خط پارسی در کجا و چگونه به وجود آمد؟
برای پاسخ به این پرسش میبایست به نزدیک به سه هزارسال پیش بازگردیم. باور برخی بر اینست که، “گونهای از الفبای سامی که آن را «خط آرامی»(۱۴) میخوانند نزدیک به سه هزارسال پیش، از «الفبای فنیقی» پدید آمد! این پژوهشگران بر این باورند که این خط در پهنۀ غربی سرزمین ایران به وجود آمد، به ویژه پس از روی کار آمدن شاهنشاهی هخامنشی که سرزمینی گسترده از ماوراءالنهر(فرارود) تا میانرودان را در بر میگرفت، رواج بسیار یافت و نامبردار شد. [بنابراین] نیاز به یک خط و زبان ارتباطی یگانه در شاهنشاهی پهناور هخامنشی، بر گسترش خط و زبانِ آرامی در پهنۀ ایرانزمین افزود”.
گرچه به نیکی میدانیم در کتیبۀ بیستون- ستون چهارم- بندهای ۷۰-۸۸، دربارۀ خط و زبان ایرانی چنین آمده است، «داریوش شاه گوید: به خواست اهورامزدا این است کتیبهای که من برساختم. علاوه بر این به «ایرانی» بود، و در روی الواح گلین و روی چرم تصنیف شده بود. علاوه بر این پیکرهام را نیز بر ساختم … و آن نوشته شد و خوانده شد پیش من. پس از آن، من این کتیبه را در همۀ ایالت فرستادم. مردم همکاری کردند».(۱۵)
آشکار است، خطی که روی چرم نوشته میشده است خط میخی نبوده، بلکه خطی بوده است که امروزه آن را البته به نادرست «آرامی» مینامند. این خط را میتوان خط رایج در غرب ایران خواند، چرا که مردم میانرودان از تیرههای نژاد ایرانی بوده و پیوستگی نژادی و فرهنگی این مردمان به سرزمین مادری امری آشکار میباشد. خط ایرانیای که بر پایۀ کتیبۀ بیستون روی چرم نوشته شده بود، خطی بود که در درازنای تاریخ ایران، دبیران ایرانی در آن دگرگونیهایی پدید آوردند و به یاری آن خطهای پارتی، پهلوی کتیبهای، پهلوی کتابی، سُغدی، مانَوی، سُریانی، پهلوی مسیحی و اَوستایی و بسیاری خطهای دیگر که امروزه دیگر جز نامی از آنها نمیدانیم را پدید آوردند، و خط فارسی امروز، ادامۀ همین روند تکامل خط در ایران بوده و این موضوع آشکارا در جدول مربوط به سیر تکامل خط در ایران(پیوست) نیز دیده میشود.
دبیران دانشمند و هوشمند ایرانی که معمولاً با یک یا چند الفبای زمان خود مانند پهلوی، سریانی، سغدی، مانوی و اوستایی آشنایی داشتهاند، میتوانستند بهتر از هر کس دیگر خط فارسی امروز را پدید آورده و قانونمند ساخته باشند.
منابع:
۱) برزین، پروین، نگاهی به سابقۀ تاریخی کتابت قرآن، مرکز اسناد و مدارک میراث فرهنگی.
۲) راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی، آذرتاش آذرنوش، توس ۱۳۷۴٫
۳) www.siddiqi.at
4) www.ancientscripts.com
5) راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی، آذرتاش آذرنوش، توس ۱۳۷۴٫
۶- ۱۳) همان
۱۴) در اینجا میبایست به چند پرسش «مهرداد معمارزاده(ایرانمهر)» در مقالۀ «خط و زبان هخامنشیان، ایرانی است» اشاره کرد. در مقالۀ نامبرده شده، نویسنده میپرسد: «آرامیها که بودند؟ جایگاهشان کجا بود، همدوره با کدام دورۀ تاریخی بوده و در کجا میزیستند، و پادشاههایشان که بودند؟» بیگمان بر پژوهشگران است که پاسخی روشن برای این پرسشهای مطرح شده دربارۀ آرامیها، به دست دهند.
http://kuroshebozorg2.persianblog.ir/post/22
15) فارسی باستان، رولاند، ج، کنت، ترجمه و تحقیق: سعید عریان، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، ۱۳۷۸٫
***
موج اعتراضی به مدیران صدای آمریکا به دلیل دعوت از قوم گرایان و تجزیه طلبان در پوشش جامعه شناس و پژوهشگر تاریخ
بیش از ۱۲۰ تن از پژوهشگران، دانشجویان، روزنامهنگاران، فعالین سیاسی و حقوق بشر و کاربران فضای مجازی با نگارش نامه ای ضمن اعتراض نسبت به سیاستهای ناعادلانه و غیرحرفهای برنامه افق در شبکه صدای امریکای فارسی از مدیریت این برنامه میخواهیم به تحریف تاریخ، وارونه جلوه دادن حقیقت و نفرت پراکنی قومی پایان دهد. امضا کنندگان در نامه ابراز داشته اند مدیریت این برنامه آگاهانه و یا ناآگاهانه با دعوت از افرادی غیر متخصص بعنوان کارشناسان امر که بعضن دارای تعصبات واپسگرای قومی و مذهبی، ایران ستیزانه و تجزیه طلبانه نیز میباشند با ارایه اطلاعاتی نادرست، ناکافی و گاه بیان و تبلیغ دیدگاههای قوم گرایانه و ضد ایرانی خود نه تنها قوانین شناخته شده بین المللی مبنی بر حقوق سیاسی دولتها و ملتها را پایمال میسازند بلکه به شعور مخاطب توهین کرده و اصول حرفهای یک رسانه معتبر را زیر پا نهاده و جریان آزاد اطلاعات را به چالش میکشند.
قابل ذکر است این نامه در سطح فضای اجتماعی فیس بوک و همچنین در لینک زیر برای امضا قرار داده شده است و تا کنون در حال جمع آوری امضا می باشد. علاقمندان می توانند از طریق لینک به جمع امضا کنندگان بپیوندد.
http://www.gopetition.com/petitions/stop-ethnic-conflict-lies.html
***
متن زیبای دکتر هوشنگ طالع راجع به کوروش بزرگ
“کورش تو را با زبان نماز نتوان کرد
تو را با سخن نیایش نتوان کرد
تو را با شعر نتوان ستود
ای کورش
ای آزادگی بخش انسانها
ای برترین برترینها…”
***
پاسداری از درفش شیر و خورشید
22 آبان ماه، سالروز صدور فرمان حزب پان ایرانیست به اعضا برای پاسداری از درفش شیر و خورشید تا روزی که دگر بار درفش شیر و خورشید، به عنوان درفش رسمی کشور برافراشته شود.
***
مجید دری، دانشجوی دربند، از زندان کارون اهواز به مرخصی آمد.
***
بازداشت پزشک شاهد در خصوص ضرب و جرح ستار بهشتی؛ انتقال دکتر حیدرپور به 209 اوین
دکتر رضا حیدرپور، پزشک بند 350 اوین که در هنگام ورود یک روزه ستار بهشتی به زندان اوین، وی را معاینه و در گزارش خود ضرب و شتم ستار را منعکس کرده بود به بند 209 زندان اوین منتقل شد. وی یکی از شاهدان شکنجه ستار بهشتی بوده و ماهها بود که در بند مالی زندان اوین به دلیل گزارش شکنجه ستار بهشتی زندانی بود و بعد از ماهها بازداشت به بند 209 اوین منتقل شد.
***
پان ایرانیستها و همه زندانیان سیاسی را آزاد کنید
رزمنده پان ایرانیست ابوالفضل عابدینی پیش از زندان هنگام تظاهرات در مقابل سفارت شیخک نشین امارات
***
تارنمای نامه پان ایرانیسم:
http://paniranism.info
فیسبوک نامه پان ایرانیسم:
www.facebook.com/paniranism
تارنمای هواداران پان ایرانیسم:
www.paniranism.net
تارنمای حزب پان ایرانیست:
http://paniranist.org
فیسبوک حزب پان ایرانیست
www.facebook.com/paniranistparty
تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست:
http://paniranist.info
فیسبوک سازمان جوانان حزب پان ایرانیست:
https://www.facebook.com/paniranist.info
تارنمای تریبون آزاد پان ایرانیست در خوزستان:
www.pan-iranist.net
کانال یوتیوب حزب پان ایرانیست:
http://www.youtube.com/paniranistparty
سازمانهای برونمرزی حزب پان ایرانیست
همبستگی ملی . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید
iran@paniranism.info
www.paniranism.info
درخواست هموندی
www.paniranist.org/a.htm