شماره ١۶٣ – شصت و هفتمین سالگرد بنیاد مکتب پان ایرانیسم گرامی باد

درفش ملی ایران

نامه پان ایرانیسم
شماره ١۶٣ – چهار شنبه ١٢ شهریور ١٣٩٣ – ٣ سپتامبر ٢٠١۴
www.paniranism.info– iran@paniranism.info

درود بر هم میهنان گرامی

مطالب زیر تقدیم میشوند

شصت وهفتمین سالگرد بنیاد مکتب پان ایرانیسم خجسته باد
باز چاپ ویژه نامه سازمان جوانان حزب پان ایرانیست به مناسبت شصت و پنجمین سالروز بنیاد مکتب پان ایرانیسم
ضرورت و شرایط تشکیل مکتب پان ایرانیسم
تولد ققنوس از پس بامداد خونین
گفتگوی آرتمیس برهانی با سرور حجت کلاشی: «ایران با عظمت در پیش روی ما قرار دارد»
نظر برخی از دوستان غیر پان ایرانیست در مورد پان ایرانیسم: زنده یاد دکتر پرویز ورجاوند و آرش رحمانی

پاینده ایران

Rooz Bonyad 1392 -I

پانزدهم شهریور، سالروز بنیاد مکتب پان ایرانیسم بر همه ی هم میهنان ،آزادگان و مبارزان سرفرازی ملت ایران شاد باد.

Rooz Bonyad 1392 - II

شصت و ششمین سالگرد بنیاد مکتب پان ایرانیسم خجسته باد

در پانزدهم شهریور ۱۳۲۶،انجمن مقدس توسط کسانی که شعله های آتش وطن پرستی در قلبشان زبانه می کشید وارد “یک راه تغییر ناپذیر بسوی یک هدف والا” شد و ایده ای بزرگ را تقدیم جامعه ایرانی نمود .آنان در بیانیه خود خطاب به ایرانیان گفتند:”ای آیندگان، ای کسانی که روزی زمام امور انجمن کنونی ما را در دست می گیرید ،مردمان مبارز ،آنهایی که برای عظمت ایران به سازمان مقدس ما می پیوندید،زمامداران، ای افرادی که بر نواده های داریوش و سیروس حکومت می کنید، ای خواننده عزیز، شاید وقتی که این سطور را می خوانی اجساد ما خاک شده باشد ؛ شاید که مکان ما کنج زندان باشد و شاید به جرم وطن دوستی آواره کوه و دشت باشیم ،یا قلوب ما را که کانون آتش ایران پرستی است تبرهای جانگداز دشمنان میهن سوراخ سوراخ نموده باشند ،اما از تو می خواهیم و به تو می گوییم و تو را به اهورامزدا،خدای بزرگ ایران قسم می دهیم که به پاس احترام روح شهدای ایران و به یاد بنیانگذاران انجمن و به خاطر عظمت ایران و برای همیشه ،تو نیز یک آرمان داشته باشی و معتقد به یک عقیده کلی گردی،آن هم پان ایرانیزم، و شاید این آرزو در زمان ما ،در دوره تو یا بعد از تو به حقیقت بپیوندد ،اما باشد ،تو موظفی ذره ای از این اخگر را که در سینه داری در قلوب دیگران و آیندگان وارد کنی تا سینه سینه بگردد و خاموش نشود”
از آن زمان تا کنون کانون وطن پرستی پرفروز و پرفروغ در راه تبلیغ و گسترش آرمان وحدت ایرانزمین به راه خود ادامه داده است و در راه این وحدت،مبارزات همه جانبه ای را جهت استقرار حاکمیت ملت ،عدالت ،حقوق شهروندی و ممانعت از تحقق و بسط استبداد و استثمار و استعمار،پی گرفته است.اگر چه این مبارزات در بستری ناهموار و دشوار دنبال می شود ،و اکنون یکی از آن سخت ترین هنگامه هاست،اما آینده ای درخشان با ایمانی پرقدرت ،امید بخش ما در این مبارزه ی نابرابر هستند.باشد که دستهای همدیگر را با تحمل تفاوت نظرها و دیدگاهها جهت عبور از این باریکه ی پرخطر ،با صمیمیت بفشاریم و پشت هم باشیم
پاینده ایران

***

باز چاپ ویژه نامه سازمان جوانان حزب پان ایرانیست به مناسبت شصت و پنجمین سالروز بنیاد مکتب پان ایرانیسم

۱۵ شهریور ۱۳۹۱ خورشیدی

«سرآغاز»

پاینده ایران
ای آفریدگار پاک، تورا پرستش می کنم و از تو یاری می جویم برای پایداری و سرافرازی میهن پر افتخار خود، برای پایداری سرزمینی که نخستین جایگاه شناسایی تو و گهواره زندگی مردمان برگزیده توست، برای سرافرازی و پیروزی ملت بزرگوارم که همیشه وفادار به تو و راه راستی بوده است.
نیایش می کنم تورا، تورا ای نگهدار مرز و بوم ایران کهن، پایدار ساز سرزمین نیاکان مرا، سرزمینی که نور دانش و بینش بر دنیای تاریک و سیاه پاشید، سرزمینی که خانه نیاکان، خویشان و دوستان من است، آنها که راه راستی و سروری برگزیدند، راهی که راه تو و سروری یی که از آن پویندگان راه توست.
تا دنیا بپاست، تا زمین می گردد، تا خورشید می فروزد، تا ستاره ها بر سینه آسمان می درخشند، میهن بزرگ مرا پیروز و کامیاب کن، مرزهای میهن مرا از گزند نیروهای اهریمنی دور بدار، از بلندی کوههای مرز و بوم قفقاز، تا دورافتاده ترین کرانه های بحرین، از دامان آمودریا تا کناره های دجله خروشان و کف آلود،
پروردگارا، پاینده دار این سرزمین پاک نیاکان را .
سوگند به تو خدای بزرگ ایران، من راه دوستان وفادار تورا، تا خون در بدن دارم، تا قلب در سینه می تپد، برای پایداری و سرافرازی مرز و بوم تو و پیروزی راه راست تو ای آفریننده بزرگ می کوشم، میهن پر افتخار من گهواره فرهنگ ابدی توست. برای بزرگی و استواری این سرزمین می کوشم تا جهان تیره و خاموش نگردد.
یکتا کردگار توانا، می دانم فرمان تو خواست جاوید ملت من است، می دانم اگر ایران نباشد، نامی از تو و آیین پیروزمند تو نخواهد بود، پس من که یکی از مردمان این سرزمین می باشم، من که پرورده این خاک با فر و شکوه هستم از راه تو که راه بزرگی و پایداری ملت من است هیچگاه روی نمی تابم.

پروردگارا، این است همیشه خواست من:

ایران سرافراز در جهان
جهان به ایران سرفراز
پاینده ایران

«آشنایی با حزب پان ایرانیست»

۱- پان ایرانیسم یعنی چه ؟

پان ایرانیسم ، ترکیبی است از سه کلمه ” پان ” ، ” ایران ” و پسوند ” ایسم ” که به رستاخیز آزادگی خواه و یگانگی طلب ملت ایران گفته می شود .

واژه ” پان ” که به معنی همه می باشد , واژه ای است که هم در زبان های اروپایی به کار برده می شود و هم در گویش ها و لهجه ها ی ایرانی ریشه آن را می توان یافت ؛

پان ژرمن _ پان ترکیسم _ پان اسلامیسم _ پان عربیسم _ پان آمریکن و … در زبان های اروپایی و لاتین به معنی وحدت و همبستگی به کار برده می شود .

در لهجه ها و گویش های ایرانی واژه ” پهن ” به معنی وسیع و گسترده و … به کار می رود .

واژه ” ایران ” نام زیبای میهن ایرانیان می باشد.

واژه یا پسوند ” ایسم ” که نمودارمکتب ها و اندیشه ها و مرام ها است .

واژه یا پسوند” ایست ” معرف افراد یا تشکیلات وسازمانهای پیرو یک اندیشه است .

” پان ایرانیسم ” مکتب یگانگی خواه و وحدت طلب ملت و نیز آرمان ملت ایران در زمان فترت و پراکندگی است.

” پان ایرانیسم” مکتب و اندیشه و نهضت و ” پان ایرانیست ” افراد و تشکیلاتی را که به پان ایرانیسم باور دارند مشخص می کند .

۲_ ناسیونالیسم چیست ؟

” ناسیون ” (nation)که در زبان های اروپایی و لاتین به چند گونه تلفظ می شود به معنی ” ملت ” است .

” ناسیونال “(national) یعنی منسوب به ملت یا ملی؛ و ناسیونالیسم یعنی مکتب ملی یا مکتب اصالت ملت .

” ناسیونالیسم ” در مکتب آرمانشناسی حزب پان ایرانیست مفهوم گسترده و ژرفی یافته است , هماهنگ با فرهنگ ملت ایران و خواسته های تاریخی میهن ما , ناسیونالیسم این ژرفی و گستردگی را هرگز در هیچ جای جهان , پیش از کوشش های مکتب پان ایرانیسم نداشته است .

برخی از مفاهیم مشهور ناسیونالیسم چنین است :

الف – ناسیونالیسم تاریخی

در مکتب ناسیو نالیسم تاریخی رویدادهای تاریخی با مقایسه با سیر حیات ملتها توجیه می شود. در این مکتب تاثیر آرمانخواهی ملت ها در حوادث و رویدادها ی تاریخی آشکار می شود .

تعلیمات این مکتب وسیله توجیه آرمانهای پان ایرانیسم می باشد , به عبارت دیگر پان ایرانیسم راهنمای مکتب ناسیونالیسم تاریخی است برای پیروزی و بهروزی ملت ایران در این مرحله از تاریخ .

به عنوان مثال زوال امپراطوریها دلیل بر بیداری ملتها و آگاهی آنان بر حقوق خود می باشد به این دلیل است که پان ایرانیست ها می گویند به حکم مکتب ناسیونالیسم هر امپراطوری محکوم به زوال است , نابودی امپراطوری روم _ خلافت اسلامی _ امپراطوری عثمانی _ امپراطوری انگلستان _ ….و اخیرا امپراطوری اتحاد جماهیر شوروی.

ب – ناسیونالیسم اجتماعی

مکتبی است هدایت کننده برای اتخاذ تصمیم ها ی اجتماعی , اعم از قانونگذاری و تدبیرهای دیگر , و تصمیمی جایز است که مغایر با بقا و پیشرفت ملت نباشد.

اگر تصمیمی به خاطرحفظ زندگی کل ملت باشد منافع اجزا’ آنرا نیز که افراد نسل کنونی و جمعیت آینده است فراهم خواهد کرد .

پ – ناسیونالیسم به منزله یک جهان بینی

جهان بینی عبارت است از یک سیستم فکری که بتواند آنچه را مورد بر خورد با اندیشه آدمی است توجیه کند.

در جهان بینی ناسیونالیسم می توان علل تاریخی و اجتماعی پدید آمدن مکتب های فلسفی گوناگون را توضیح داد

ت – ناسیونالیسم چون یک علم

علم ناسیونالیسم علم شناختن قانون ها و شرایط بقا و پیشرفت ملت است . این علم دارای تقسیماتی است که بر پایه دو مفهوم اصلی تشکیل دهنده ملت , بوجود آمده است , این دو مفهوم اصلی عبارتند از ( خاک و خون )

از مفهوم خاک به سرزمینی که ملت در آن زندگی می کند و عامل جغرافیایی منتقل می شویم و قوانین و شرایطی که در این زمینه تشخیص داده می شود سیاست جغرافیایی یک ملت را بوجود می آورد .

از مفهوم خون به دو عامل منتقل می شویم یکی عامل جمعیت یعنی بخش موجود از زنجیره زنده موجودیت ملت و دیگری عامل فرهنگ که ساخته جمعیت و شکل دهنده آن است .

قوانینی که در زمینه بقا و تکامل جمعیت یک ملت بدست می آوریم , سیاست جمعیت و قوانینی که در زمینه بقا و تکامل فرهنگ به دست می آوریم سیاست فرهنگی یک ملت را بدست می دهد .

ث – ناسیونالیسم به منزله یک نهضت جهانی

این نهضت که در میان هریک از ملت های جهان ریشه دارد نهضتی است جهانی و جهان شمول که مقصود آن توجه به واقعیت های سیاسی و اجتماعی است . به موجب تعلیمات این مکتب صلح و آسایش بین المللی هنگامی میسر است که حقوق هریک از ملت ها به طورکامل رعایت شده باشد و واقعیت ماجراهای کنونی جهان عبارت از آن است که چند ملت نیرومند دنیای امروز سعی دارند جهان را به منطقه هایی زیر نفوذ خود تبدیل کنند و استقلال و اراده ملت ها را بازیچه خود قرار دهند .

ناسیونالیسم جهانی می خواهد که هر ملت دارای استقلال ملی باشد و مناطق نفوذ با پیشرفت و همکاری ملتهای استعمار زده از میان برود و از این رو ناسیونالیسم تنها مکتبی است که با توجه به واقعیات جهانی در برابر هر گونه نفوذ استعماری , صرفنظر از سیمای ظاهری آن , قیام کرده است .

پان ایرانیست ها ضمن ابراز تاسف از رفتارهای نابخردانه حاکمیت، اعلام می دارند که این گونه تضییقات و اعمال فشارها بر میهن پرستان،تردیدی در راه راسخ ما برای مبارزه ایجاد نخواهد کرد.

مبارزه ای که برای حفظ و صیانت از منافع ملی،گسترش اندیشه های میهن پرستانه و تلاش برای ساختن ایرانی آباد و آزاد و نیرومند که همان آرمان های مقدس نهضت پان ایرانیسم و هدف اصلی شکل گیری مکتب پان ایرانیسم بوده، همواره در جریان است.

پاینده ایران

شامگاه ۱۵ شهریور۱۳۹۱

سازمان جوانان حزب پان ایرانیست

***

ضرورت و شرایط تشکیل مکتب پان ایرانیسم

هومن اسکندری

Homan Eskandari

پانزدهم شهریورماه ، سالروز بنیاد مکتب پان ایرانیسم از راه فرا رسید. در طول حیات یک ملت، روزهای خاص و سرنوشت سازی وجود دارد که این روزها و وقایع رخ داده در آنها، پیوندی شگفت و سرنوشت‌سازبا سرنوشت و اقتدار آن ملت دارد. از جمله این روزهای سرنوشت ساز در تاریخ معاصر ایران می توان به روزهایی چون ۱۴ امرداد ۱۲۸۵ ( صدور فرمان مشروطیت )، ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ ( ملی شدن صنعت نفت )، ۲۱ آذر ۱۳۲۵ ( گریز اهریمن از آذربایجان )و ۱۵ شهریور ۱۳۲۶ ( بنیاد مکتب پان ایرانیسم ) اشاره نمود .

برای درک اهمیت تشکیل مکتب پان ایرانیسم در تاریخ معاصر ایران، بررسی شرایط جامعه ایران در هنگام بنیاد مکتب ، بررسی عملکرد مکتب و پی آمد های تشکیل آن ضروری به نظر می رسد .

در حالی که ملت ایران پی آمد های شوم و ناگوار تجزیه بخش های بزرگی از سرزمین ایران و نسل کشی وحشیانه تیره ها و اقوام ایرانی در طول ۲۰۰ سال گذشته را هنوز فراموش نکرده بود، در سوم شهریور ۱۳۲۰ و درخلال جنگ جهانی دوم ، سرزمین ایران بار دیگر به اشغال نیروهای بیگانه (متفقین) درآمد .

اشغال ایران ، حفظ استقلال ، تمامیت ارضی و اقتدار ملی را به چالشی بزرگ برای ایرانیان تبدیل کرده بود . به تحریک بیگانه در هر گوشه ای از ایران ، از آذربایجان و کردستان گرفته تا بلوچستان ، نواهای شوم تجزیه به گوش می رسید . در حالی که رجال ملی و میهن پرستان خانه نشین شده بودند ، احزاب و گروه های بیگانه گرا و وابسته ، مانند حزب توده ، با اهدافی شوم و ضد ملی به گسترش فعالیت های تخریبی خود دست یازیده بودند . در این میان قدرت های خارجی با حمایت از رجال فاسد و وابستگان خود تلاش داشتند تا با نفوذ در هیات حاکمه از منافع بیشتری در ایران برخوردار شوند .

در این سال های سخت دو عامل باعث شده بود تا سخن گفتن از ناسیونالیسم چونان گناهی نابخشودنی و کفری بزرگ به نظر آید .

یکم – شکست آلمان نازی در جنگ جهانی دوم که سیاست های نژاد پرستانه و فاشیستی آن منجر به ویرانی بخش بزرگی از جهان و قتل عام میلیون ها انسان بی گناه در سراسر گیتی شده بود . این تجاوزات که تحت لوای ناسیونالیسم آلمانی صورت می گرفت ، انزجار افکار عمومی مردم جهان را نسبت به کلیه تفکرات مشابه و حتی واژه های مشابه برانگیخته بود . در این میان قدرت های استعمارگر غربی و شرقی تلاش داشتند تا با متصف کردن نهضت ها و اندیشه های آزادی خواهانه و ملت گرایانه به نژادپرستی و فاشیسم و در نتیجه تضعیف آنها ، راه را برای نفوذ در کشورهای جهان سوم و چپاول و غارت ملت های ستم کشیده هموار نمایند . لذا با سوءاستفاده از افکار عمومی داخلی و جهانی و با استفاده از دستگاه های عظیم و متنوع تبلیغاتی ، هرگونه جنبش ناسیونالیستی ، به ویژه در کشورهای جهان سوم را، مغایر با آزادی خواهی و دموکراسی معرفی کرده و ناسیونالیست ها را زیر تیغ تیز حملات تبلیغی خود قرار می دادند .

دوم – نظام رضاشاهی در طول دو دهه پیش از آن ، ناسیونالیسم ایرانی را با اقتدار حکومتی و استبداد پیوند زده بود . رضا شاه و طیفی از متفکرین آن دوره حرکت ایران به سوی مدرنیسم را تنها با اهرم ناسیونالیسم و در پناه حکومتی مقتدر میسر می دیدند . لذا رضا شاه با توجه به مقتضیات و شرایط حساس جامعه ی ایرانی تلاش داشت تا با تشکیل حکومتی مقتدر و نیرومند ، پروژه سازندگی و مدرنیسم در ایران را به مرحله ی اجرا در آورد .

این اقتدار حکومتی و استبداد ناشی از آن ، طبعا واکنش های منفی را دربسیاری از مردم ، روشنفکران و فعالین سیاسی جامعه به وجود آورده بود . اگرچه این استبداد در بسیاری از موارد گریبان گیر ملیونی چون دکتر مصدق ، مدرس ، ملک الشعرا بهار و بسیاری دیگر هم شده بود ، اما در سال های بعد از فروپاشی نظام مقتدر و البته مستبد رضاشاهی ، فرصتی فراهم شده بود تا احزاب وابسته ای مانند حزب توده و روشنفکران متعدد وابسته به آن با ملازم و مرادف دانستن ناسیونالیسم و دیکتاتوری ،تبلیغات ضد ناسیونالیستی خود را شدت بیشتری بخشند.

در این شرایط سخت و دشوار،ندای ایران پرستی و ناسیونالیسم بار دیگر توسط دهها جوان برومند ایرانی در سرزمین ایران صلا داده شد.هسته اولیه مبارزات پان ایرانیستی بعد از شهریور ۱۳۲۰ وتوسط تعدادی نوجوان از جمله محسن پزشکپور،محمد رضا عاملی تهرانی،مهدی بهره مند،پرویز صفیاری،فرید سیاح سپانلو،ابوالقاسم پورهاشمی وعده ای دیگر در محله پل چوبی تهران و با حمله به تانک های متجاوز روسی شکل گرفت.

به دنبال فعالیت های این نوجوانان و عده ای دیگر از جمله علینقی عالیخانی،مهدی عبده،ناصر معاضدی،داریوش همایون،نادر نادرپور،سیاوش کسرایی،محمود کشفیان،جهانگیر مقدادی و…در باشگاه ایران دوست،نهضت محصلین و حزب رستاخیز ملی، سرانجام (انجمن)در سال ۱۳۲۳ پایه گذاری شد تا محلی باشد برای آموزش نوجوانان میهن پرست و فعالیت های گسترده ملی و ضد بیگانه.واژه پان ایرانیزم به عنوان یک بنیاد فکری وایدیولوژیکی،برای نخستین باردر انجمن و در متن فرمان رییس(توسط محسن پزشکپور) مطرح گردید.

با گذشت زمان و ورود این جوانان به دانشگاه ودبیرستانها و پختگی بیشتر کوشش های ایران پرستانه،سرانجام مکتب پان ایرانیسم در روز پانزدهم شهریور ۱۳۲۶ تاسیس گردید.به گمان راقم این سطور،از نظر بنیان گذاران مکتب،ضرورت تاسیس و کارکردهای مکتب پان ایرانیسم را می توان در موارد ذیل مورد تحلیل و شناخت قرار داد:

الف-تشکیل کانون مبارزه و مقاومت ملی در سالهای پس از اشغال ایران

در این سالها اعضای مکتب ضمن کوشش برای گسترش اندیشه ها و آرمان های میهن پرستانه و ملی،تلاش نمودند تا فضای بسته وخطرناک جامعه برای کوشش های وطن پرستانه را تغییر دهند.این تلاشها نه تنها به صورت مبارزات فکری و فرهنگی در دانشگاه تهران و دبیرستانها که حتی به صورت مبارزات خیابانی و فیزیکی در شهرها با احزاب و گروههای بیگانه گرا و از جمله حزب توده ادامه داشت.مجموع این تلتشها منجر به شکسته شدن جو ارعاب و تهدید گروههای یاد شده و تغییر نسبی اوضاع به سود ملیون گردید که پیامدهای مهم آن را میتوان در جریان ملی شدن صنعت نفت مشاهده نمود.

ب-کوشش برای تدوین مبانی ناسیونالیسم ایرانی

با توجه به فقر مباحث علمی در ناسیونالیسم ایرانی،در سالهای ۱۳۲۶ تا ۱۳۲۸ مبانی پان ایرانیسم در کلاسهای مبلغان پان ایرانیسم،کلاس گویندگان و کلاس های آرمان شناسی توسط محسن پزشکپور،محمد رضا عاملی تهرانی و علعنقی عالیخانی برای پان ایرانیست های مکتبی تدریس و تحلیل میگردیده است.چکیده این درسها و تحلیل ها در سال ۱۳۲۸ در کتاب (بنیاد مکتب پان ایرانیسم)منتشر شد که مانیفست اولیه پان ایرانیستها می باشد.

ج-پرورش و آموزش نیروها و فعالین سیاسی میهن پرست

مکتب پان ایرانیسم،آنچنان که از نام آن پیداست،در آن سالها با آموزش حرفه ای جوانان میهن پرست تلاش داشت تا آنها را برای فعالیت های جدی تر سیاسی آماده سازد.بسیاری از دانش آموختگان مکتب پان ایرانیسم در سالهای بعد مصدر امور اجرایی کشور گردیدندکه میتوان به دکتر محمد رضا عاملی تهرانی(۲ دوره وزارت و ۲ دوره وکالت مجلس)،محسن پزشکپور(۲دوره وکالت مجلس و عضو هیات مدیره کانون وکلا)،علینقی عالیخانی(۷ سال وزارت اقتصاد)،داریوش همایون(وزارت)،فضل الله صدر(۲دوره وکالت مجلس)،داریوش فروهر(وزارت)،پرویز ورجاوند(وزارت)،رضا کرمانی(شهردار خرمشهر)،اسماعیل فریور(وکالت مجلس)،هوشنگ طالع(وکالت مجلس)،پرویز ظفری(وکالت مجلس)،حسین طبیب(وکالت مجلس)وموارد متعدد دیگر اشاره نمود.

لازم به ذکر است در سالهای بعد،از بطن مکتب پان ایرانیسم دو حزب سیاسی یعنی حزب پان ایرانیست و حزب ملت ایران بیرون آمدند که دستکم حزب پان ایرانیست نقش قابل توجهی در تاریخ معاصر ایران داشته است.همچنین گروههای فرهنگی و سیاسی بسیاری از درون مکتب پان ایرانیسم نضج گرفتند که مجموع آنها نقش مهمی در فرهنگ و سیاست ایران داشته اند که بررسی آن مجال دیگری می طلبد.

بررسی تحلیلی مواردی که به اختصار به آنها اشاره شد،ما را به این مهم رهنمون خواهد شد که بی گمان برای ملت ایران ،۱۵ شهریور ماه ۱۳۲۶ روزی مهم و فراموش ناشدنی خواهد بود.با تشکیل مکتب پان ایرانیسم،جوانان میهن پرست ایرانی سرآغاز راهی شدند تا اندیشه های بزرگی و عظمت ایران و دفاع از منافع ملی را در مکتب ایران پرستی به فرزندان میهن آموزش دهند و این اندیشه ها را دیگر بار به جامعه ایرانی تزریق نمایند.

در حال حاضر که جامعه ی ایرانی دوران سرنوشت ساز و پر خطر گذار به سوی مردم سالاری و دموکراسی را پیش رو دارد گسترش اندیشه ها و ایده های ناسیونالیستی و سوق دادن افکار عمومی داخلی به سوی حفظ و صیانت از منافع ملی اهمیتی به سزا دارد.اهمیتی که بار دیگر ضرورت حضور ناسیونالیست ها و به ویژه پان ایرانیست ها را در صحنه های مبارزاتی پررنگ تر میسازد.

بزرگداشت سالروز بنیاد مکتب پان ایرانیسم،بزرگداشت سرزمین ایران،ملت ایران و فرهنگ ورجاوند ملت ایران است.

***

تولد ققنوس از پس بامداد خونین

فرهاد باغبانی

Farhad Baghbani

ازپس آن بامداد خونین درسوم شهریورماه ۱۳۲۰ که بیگانگان یعنی دول متفق روس ،انگلیس و آمریکا برخلاف همه قواعد و قوانین بین المللی میهن عزیز ما را اشغال کردند چه بسا زنگ خطروبیداری عظیمی درمیان وطن پرستان ایرانی هویدا شد که مسیر تاریخ را ورق می زد.سوم شهریورهمزمان که نشان دهنده شکست وخیانت بزرگ ونابخشودنی به میهن بود،آغازگرنهضت وجنبش بزرگی است که دربرابراین یورش ناجوانمردانه وخفت بارازخود واکنش متهورانه نشان داد.

درسوم شهریورکه چه بسا بزرگترین خیانت در تاریخ معاصرازسوی سیاست پیشگان خائن وامرای ارتش وطن فروش صورت پذیرفت،برای اولین بار میهن مابدون مقاومتی چشمگیرتسلیم و اشغال بیگانه گردید.بی گمان دراین میان خیانتی که درسوم شهریوربه سرزمین ما شد برابری می کند به آن شب تیره و تاری که نادرشاه افشار درچادرخویش به ضرب کینه مقتول شد ویا هم سان کودتایی است که درقلعه شوشی تفلیس برعلیه آقا محمد خان آخرین سرداربزرگ ایران زمین صورت گرفت.درآن شب آغشته به ننگ وخیانت آن هنگام که خنجر آن ناجوانمرد صادق نهاوندی ودوخائن دیگر پهلوی سردار بزرگ ایران زمین را می درید،آقا محمد خان گویی آینده شوم و تار ایران زمین را به چشم بصیرت می دید، خطاب به کودتاگران گفت:

شماآقا محمد خان را نکشتید بلکه ایران را کشتید.چه سخن عمیق و دوراندیشانه وازسرمهرعجین شده به عشقی پایان ناپذیر به میهن!. بله سوم شهریور ۱۳۲۰ نیز برای ملت ایران اتفاق نامیمونی بود ازاین دست.ولی چنانچه بپذیرم ازپس هرتزی،آنتی تزی است که سنتز خود را می آفریند. هرچه تضاد خود را می آفریند.دربرابراین یورش سهمگین وهجوم ناجوانمردانه دفاعی شکست ناپذیر؛عمیق ومبتنی بر آموزهای ریشه درباورهایی نیاخاکی این سرزمین شکل گرفت.

چندی ازسوم شهریور نگذشته بود که نهضت مقابله با این یورش بزرگ از کالبد ونهاد وجدان بیدارجامعه ایرانی نمایان گشت.

درهمین شهریورماه عده ای از نوجوانان در محل پل چوبی تهران سر کوچه آسیاب بادی (نزدیک به میدان فوزیه یا امام حسین فعلی) با توجه به خدشه ای که به غرور ملی آن ها وارد آمده بود با همان حس کودکانه خود به مقابله با تانک ها و سربازانی روس برآمدند و با سنگ و آجر وچوب به بیگانه حمله ور شدند. این نوجوانان عبارت بودند از : محسن پزشکپور ـ محمد رضا عاملی تهرانی ـ ابوالقاسم پور هاشمی ـ پرویز صفیاری ـ فرید سیاح سپانلو ـ مهدی بهره مند و چند تن دیگر که نام نشانی از آنان در دست نداریم .

جرقه ای که آغاز گر نهضت بزرگ پان ایرانیسم درایران شد. ولی بی گمان این اقدام آن ها ریشه درگذشته داشت. چنانچه سرور مهندس کرمانی در جستارهایی پیرامون شکل گیری نهضت پان ایرانیسم می نویسد: درنخستین یک شنبه آبان ماه ۱۳۱۶ خورشیدی ، در کلاس درس چهارم دبستان امیر معزی تهران چهار دانش آموز که در کلاس به ایران دوست بودن یکدیگر پی برده بودند ، گردهم آمده و با خون خویش متنی را امضاء نمودند که همواره در راه ایران تلاش کنند . این چهار نفر عبارت بودند از : محسن پزشکپور ، محمدرضا عاملی تهرانی ، ابوالقاسم پورهاشمی و مهدی بهره مند.

بعدها این نهضت وجنبش درعناوین مختلف متجلی گشت (بانامهای انجمن ایران دوستان،نهضت محصلین ونهضت رستاخیز ایران) اکنون نهضت پس از کسب تجربه های فراوان در مبارزه که شرح آن در این مجال نمی گنجد وپس از شهادت علی رضا رییس در ۱۵ شهریور ماه ۱۳۲۶ نام راستین وجلوه تشکیلاتی خود به نام پان ایرانیسم را برگزید.گفتنی است نوشته ای سراسرمیهنی و آغشته به پیمان خون و باور به خاک به نام فرمان رییس ازسوی سرور محسن پزشک پور تهیه شد که همچون سوگند نامه ومیثاقی بود که از سوی این جوانان میهن پرست برای پاسداری از ارزش های ملی و نیاخاکی تهیه شده بود.متن این فرمان که آغشته به امضا خون این جوانان میهن پرست وبرومند بودسندی ازاحیای دوباره ناسیونالیزم ایرانی است که توسط محسن پزشک پورنوشته شد:

«ما بنیان گذاران انجمن ، که نخستین پایه ی ایران پرستی را به روی شانه های خود برپا کردیم ، امروز در این ساعت به خاطر آن که انجمن مقدس خود را وارد یک راه تغییر ناپذیر و به سوی یک هدف مقدس جاوید رهسپار سازیم و به خاطر آن که آرزو و ایده مشترکی را که همگی در قلب داریم تقدیم جامعه ی ایرانی نموده و مبنای تعلیمات وفلسفه و کلیه عقاید انــجمــن خویــش سازیـم می گوییـم پان ایرانیسم آن آرزوی مقدسی است که بر قلوب جملگی حکومت می کند . اکنون به خدای خود وشرافت انجمن خود و به خون نخستین شهید و سرباز فداکار انجمن علیرضا رییس سوگند یاد می کنیم که برای همیشه و تا ابد جز پان ایرانیسم برای خود هدف وآرزویی تخصیص ندهیم و ایران را جز به سوی این آینده درخشان و دوست داشتنی نرانیم .ای آیندگان ، ای کسانی که روزی زمام امور انجمن کنونی ما را در دست می گیرید .مردان مبارز- کسانی که برای عظمت ایران به سازمان مقدس ما می پیوندید ، زمامداران ، ای افرادی که فرزندان داریوش و کوروش حکومت می کنید ، ای خواننده ی عزیز ، شاید وقتی که این سطور را می خوانی اجساد ما خاک شده باشد. شایدکه جای ما کنج زندان باشد و شاید به جرم وطن پرستی آواره ی کوه و دشت باشیم ، یا قلوب ما را که کانون آتش ایران پرستی است تیره های جانگداز دشمنان میهن سوراخ سوراخ نموده باشد.

اما ازتومی خواهیم وبه تومی گوییم و تو را به اهورامزدا خدای بزرگ ایران سوگند می دهیم که به پاس احترام روح شهدای ایران و به یاد بنیان گزاران انجمن و به خاطر عظمت ایران و برای همیشه تو نیز یک آرمان داشته باشی و معتقد به یک عقیده ی کلی گردی ، پان ایرانیسم ، شاید این آرزو در زمان ما و در دوره ی تو به حقیقت نپیوندد ، اما باشد ، تو موظفی ذره ای از این اخگر را که در سینه داری در قلوب دیگران و آیندگان وارد کنی تا سینه به سینه بگردد و خاموش نشود مطمئن باش روزی می رسدکه این آتش پلیدی ها را بسوزاند و جز پاکی چیزی برجای نگذارد ، تا آن روز این وصیت ماست شما هاله ی سیاه را از پرچم ایران برنگیرید ، این هاله نشانه ی عزاداری و ماتم ماست تا وقتی که به هدف مقدس خود نرسیده اید تا زمانی که عظمت ایران را اعاده ننموده اید شما را به ناموس وطن سوگند این هاله را برنگیرید و نعره کشان بگویید.

به پیش برای محو این هاله ی سیاه ، به پیش برای روز تاریخی و مقدس

آن روز سعادت بار فرح بخش ، آن روز برای نخستین بار پرچم سه رنگ ما بدون هاله سیاه در دست جوانان فداکار ایران و سربازان غیور انجمن در اهتراز خواهد بود .

هم وطنان درود برشما و شهدای ایران ، درود بر قهرمان پیش آهنگ و شهید راه آزادی ایران ، علیرضا رییس ، ایران را به شما می سپاریم و شما را به اهورامزدا.

پاینده ایران

آری این چنین بود که پس از آن یورش شوم و خفت بار یکی از بزرگ ترین جنبش های میهن پرستانه شکل گرفت که خود را نگاهبان و پاسدارارزشهای ملی و فرهنگی تبار ایرانی درطول تاریخ می داند. جنبشی که تنها راه نجات و بهروزی جامعه ایرانی را برقراری پیوند های دوباره فرهنگی و تباری همه اقوام وتیره های جدا گشته از مام میهن می داند. اکنون ۶۵ سال از ۱۵ شهریور ۱۳۲۶ می گذرد.

نهضت پان ایرانیسم همچنان در مقام پاسدار فرهنگ و آیین نیاخاکی به ایفای مسوولیت در برابر ملت و میهن خود می پردازد.

پان ایرانیسم همچنان با اتکا و باور به آرمان های همان نوجوانانی که در برابر بیگانه با دست خالی در محله پل چوبی به مبارزه برخواسته بودند راه مبارزه خویش را برای از هم زدودن همه چهره های سیاه وپلیدی که دامان ایران زمین را فرا گرفته ادامه می دهد.

پان ایرانیسم همچنان به فرد فرد جامعه بزرگ ایرانی این نوا ونغمه جاودانه را صلا می دهد که: به پیش تا مرز خویش.

پان ایرانیسم اکنون پس از گذار از تندبادهای بسیار همچنان در برابر هر گونه اندیشه ی تجزیه طلبانه و نوای شومی که از سوی بیگانگان برای به مخاطره افکندن کیان ملی ما صورت می پذیرد پویا و استوار چونان دژی مستحکم و خدشته ناپذیر ایستادگی می کند.

پان ایرانیسم همچنان در راه اعاده حق ارده ملت در تعیین و ایفای حقوق ملی خویش مبارزه خویش را پیگیرانه ادامه خواهد داد.

آری همچنان بر سر پیمانی که با خون آغشته گشت خواهیم بود. به ایران بزرگ می اندیشیم وهر لحظه و هر هنگام که زمان می گذرد جامعه بزرگ ایرانی و اقوام و تیره های وابسته به این سرزمین بیش از پیش به عمق و راستی این پیام ونهضت بزرگ پی می برند.

حال ازپس این حوادث در طول نزدیک هفت دهه کوشش و جانبازی در راه ایران، نهضت پان ایرانیسم چونان فولاد آبدیده شده به راه خویش ادامه می دهد. اکنون آن نوجوانان که یا در راه ایران چون دکتر عاملی کشته شدند و یا چون سرور پزشک پور غریبانه بازدر شب تیرو تاری که آغشته به ننگ و خیانت به ایران بود به خاک سپرده شده اند و دار فانی و زندگی خاکی را بدرود گفته است ،پرچم مبارزه برای برپایی جامعه بزرگ ایرانی را دوباره به دست جوانانی سپرده اند که با تجربه ای گرانبها از سال های نا آرامی به ایفای وظیفه در برابر تبار ونژاد ایرانی می پردازند.

گزافه نخواهد بود که گویی که ازپس این هم مصیبت و رنج که برمیهن مظلوم ما روانه گشته وسینه میهن پرستان مملو ازغم و رنجی وصف ناشدنی به میهن است نهضت و جنبش گویی تولدی دوباره داشته است .چونان ققنوسی که از پس خاکستر آتش پرمی گشاید.

نهضت پان ایرانیسم نیزدر قلوب ملت ایران شعله ور گشته است.

پان ایرانیسم اکنون بانگ رستاخیز خود را بلند تر از همیشه چونان صور اسرافیل در تمام فلات ایران زمین صلا داده است… به پیش تا مرز خویش

سرانجم چه نسل ما بتواند و چه نسل های آینده : کنگره بزرگ اقوام ایرانی را به تاسی از وصیت نابغه دروان نادر ایران زمین به روزگاری در دشت مغان بر پا خواهد شد. روز رستاخیز بزرگ تبار ایرانی.

آری اکنون ۶۴ سال از آغاز جنبش و نهضت ما می گذرد. پان ایرانیسم خود را نقطه آغاز نمی داند بلکه خطی است ممتد درادامه نهضت های پیشین جامعه بزرگ ایرانی در برابر هرگونه یورش و تجاوز به میهن. در برابر اشغالگزان. پان ایرانیسم مجموع نقطه هایی است که خط دفاعی و تهاجمی تاریخ ایران را در طول زمانه و دوران ها ترسیم و تدوین می کند.

آری اینچنین بود که از پس آن بامداد خونین سوم شهریور که به ننگ خیانتی نابخشودنی ونزدونی آکنده بود نهضتی شکل گرفت که خود را وامدار فرهنگ و تبار ایرانی می داند برای همیشه و برای تاریخ.

چنین است آتش ایران پرستی و مهر به میهن که حتی در سخت ترین لحظات و هنگامه های دشوار تاریخی، در زمانی که هیچ امیدی به بهبود و نجات میهن نیست بزرگ ترین مقاومت های تاریخی نیزهمزمان شکل می گیرند،چنین است رمز وراز ماندگاری و پایداری این سرزمین مقدس و ورجاوند. چنین است که از پس خاکستر هرآتشی ققنوسی مبارک متولد می شود و مام میهن را از گزند اهریمنان محفوظ می دارد.

آری همیشه خیانت های بزرگ بر این سرزمین بوده ولی آن چه که نمایان تر می شود، وجود همین فداکاری ها واز جان گذشتگی هاو مقاومت هاست.

بدین سان ایران پس از یورش اهریمن در سوم شهریور ماه ۱۳۲۰هنگامی که هیچ کس گمان مقاومت و ایستادگی نداشت عده ای نوجوان آرمان خواه نهضتی را پدید آورند شگفت. گویی دست غیبی که ما خداوند ایران زمین می نامیمش همیشه به توسط فرزندانی فداکار،این سرزمین را از اهریمن، دشمن و بدسگالان در امان نگاه داشته است. این است راز ماندگاری سرزمین ما. تولد ققنوس از پس بامداد خونین.

***

گفتگوی آرتمیس برهانی با سرور حجت کلاشی: «ایران با عظمت در پیش روی ما قرار دارد»

حجت کلاشی، کار‌شناس ارشد علوم سیاسی و از مسول سازمان جوانان حزب پان ایرانیست در گفتگویی به بررسی انگیزه های فعالیت جوانان و همچنین وضعیت کنونی مبارزات پان ایرانیستی پرداخته است.

Kalashi

سازمان جوانان حزب پان ایرانیست به مسولیت حجت کلاشی در سالهای اخیر توانسته است به عنوان فعال ترین بخش حزب پان ایرانیست تاثیر بسزایی در معرفی اندیشه و آرمان های این حزب داشته باشد و عضوگیری گسترده ای از میان جوانان میهن پرست انجام داده است. سرور کلاشی و همرزمانش در سازمان جوانان حزب پان ایرانیست توانسته اند گام های موثری در زمینه دفاع از حاکمیت ملی و دموکراسی، روشنگری و مبارزه با استبداد، اعلام مواضع شفاف و مشخص در مورد منافع ملی و تمامیت ارضی و مبارزه با تجزیه طلبی به ویژه در استان های خوزستان و آذربایجان، تلاش برای ایجاد وحدت ملی در استان های مرزی ایران بردارند،همچنین برپایی تجمع معروف “خلیج پارس” در مقابل سفارت امارات متحده عربی در سال۱۳۸۷ که با استقبال و همراهی بی نظیری از سوی مردم مواجه شد ، روشنگری پیرامون جزایر سه گانه ایران در خلیج فارس از نمونه فعالیت های علنی آنها بوده است.

سرور کلاشی به عنوان اولین پرسش، چرا در حزب پان ایرانیست سازمان جوانان یکی از رکن‌های خیلی زنده و پویا است. درواقع چرا جوانان؟

جنبش پان ایرانیست با نوجوانان و جوانان آغاز شد. استنباط من از سازمان جوانان‌‌‌ همان پان ایرانیست‌های جوان است که تنها به معنای سن و سال نیست بلکه به معنای جوانه زدن هم است. می‌خواهد تجدید حیاتی را اشاره کند یک نوع رجعت و یک نوع بازگشت به آغاز. حزب باید تجدید حیات کند و می‌توان در سازمان جوانان به عنوان مجموعه‌ای پیشرو در درون حزب به این تجدید حیات فکر کرد. همانطور که شد در آغاز پرسش‌های جدی و حیاتی آشکار‌تر است باید به آن سرچشمه بازگشت. شکل گیری سازمان جوانان هم چیزی بود برای اشاره به این منظور که پان ایرانیست‌ها بعد از فشار سنگینی که بعد از انقلاب تحمل کردند و مصائبی که برایشان بوجود آمد که در نتیجه ساختار و سازمان فرو پاشید و نظم حزبی از بین رفت و شکاف عظیم نسلی بوجود آمد، دوره‌ای جدید از حیات خود را آغازیده است. این دوره جدید را نیرویی جدید و نوظهور قرار است پیش ببرد با انرژی بهتر و درک دقیق از زمانه.

از لحاظ زمانی هم وقتی حزب با فشارهای بیشتری روبرو شد و راه هر گونه حرکتی را مسدود کردند. برای فعالیت‌های حزب سازمان جوانان اعلام موجودیت کرد تا بتواند مسیر را اگر چه سخت اما به هر حال با تدبیر طی بکند. از این رو سازمان جوانان به معنای زندگی جدید حزب پان ایرانیست اعلام موجودیت کرد و تلاش کرد با دمیدن شادابی و روحیه مبارزاتی و آرمان خواهی به بدنه حزب دربرابر مسائلی که دستگاه‌های امنیتی برای حزب ایجاد می‌کند مقابله کند.

اما مساله‌اش تنها مقاومت به این معنا نیست بلکه اهدافش‌‌‌ همان است که در بالا اشاره شد و حزب پان ایرانیست باید بتواند به موجودیتی پیشرو در این مسیری که ترسیم شد تبدیل شود.

یعنی می‌خواهید بگویید دلیل فعال کردن سازمان جوانان به خاطر درصد قابل توجه جوانان در جمعیت کشور و به هدف تاثیر گذاری بر آن‌ها و استفاده از پتانسیل آن‌ها نبوده است؟

خوشبختانه جمعیت ایران جمعیت جوانی است و وقتی قرار است حزبی تجدید حیات کند و زندگی نو و پر شکوه تری را شروع کند طبیعی است که باید از جامعه خودش نیرو بگیرد و از همین جامعه به بدنه مبارزاتی خودش اضافه کند و در بین مردم گسترش پیدا کند. هر چند در آن لحظه مساله اصلی این نبود اما طبیعتا این طور می‌شود.

با توجه به فاصله‌ای که در بین فعالیت‌های تشکیلاتی حزب پان ایرانیست از زمان انقلاب ۵۷ تا اوایل دهه ۷۰ در ایران افتاد و به تبع این گسست سنی که شما از آن به عنوان شکاف نسلی یاد کردید باعث اختلاف سنی قابل توجه بین اعضای قدیمی و نیروهای جوان باعث اختلاف در دیدگاه‌ها و تعیین تاکتیک‌ها و فهم شرایط سیاسی نشده است؟

در ابتدا باید بگویم سازمان جوانان در درون سنت حزبی متولد شد یعنی همه سنت‌های حزبی را به ارث برد و از سوی دیگر با اتصال به سرور پزشکپور و دیگر پیشکسوتان حزبی توانست وارث این سنت حزبی شود و توانست با آرمان‌های نهضتی هم ارتباط برقرار کند و روح حاکم بر نسل جوان هم‌‌‌ همان آرمان‌های ورجاوند پان ایرانیسم بوده و است؛ از این رو طبیعی می‌باشد که یک وحدت و هم اندیشی مابین نسل‌ها وجود دارد. بدون اینکه بخواهیم از نسل‌ها صحبت کنیم، طبیعی هست بین برخی فعالین اختلاف نظرهایی وجود دارد که لازمه هماهنگ شدن هم تن دادن به گفتگو و ارتباط بیشتر و هم اندیشی می‌باشد. البته باید اصول تشکیلات را رعایت کرد و مباحث را تقلیل نداد.

به نظر شما چه ضرورتی حس می‌شود که یک جوان در وضعیت کنونی کشور با وجود فشارهای شدید اقتصادی و اجتماعی تصمیم می‌گیرد برای فعالیت‌های ناسیونالیستی وقت بگذارد در حالی که می‌تواند به دغدغه‌های روزمره‌اش پاسخ دهد؟

بحث این هست که یک جوان یا یک ایرانی در کدام ایران می‌تواند خوشبخت باشد؟ به طور یقین در ایرانی آباد و آزاد می‌تواند احساس خوشبختی کند و مشکلات معیشتی و اجتماعی را تقلیل دهد. حال پرسش مطرح می‌شود که چه کسی ایران آباد و آزاد را می‌سازد؟ آیا دست غیب با نیروی خارجی قرار است ایران را بسازد؟ خب همین جوانان باید ایران را بسازند. ساختن هویت می‌خواهد و چیستی‌اش را باید بشناسد. کما اینکه در کشورهای پیشرفته‌ای که توانسته‌اند روی معنا و هویت کار کنند مردمش زندگی بهتری تا کشورهایی مثل کشورهای آفریقایی که دچار این بحران معنا هستند پیدا کرده‌اند با آگاه سازی جوانان در این مسیر همراه خواهند شد.

آیا حزب پان ایرانیست توانسته موفق عمل کند؟

بله مقاومت خوب و تاریخی انجام گرفته اما هنوز نتوانسته حوزهٔ عمومی را در پیوند با آرمان‌ها و برنامه‌ها ی خود سمت و سو ببخشد. باید بتوانیم در زمینهٔ تاریخی معنا و مفهموم بودن و سمت و سوی عمل خود را بیان کنیم. علت وجودی این حزب و کارکردش باید توسط اعضای جامعه فهمیده و حمایت شود و این وظیفهٔ حزب است که خود را معرفی کند. بنظرم هنوز ما نتوانسته‌ایم خود را در زمینهٔ ملی و در ارتباط با سمت و سوی سیر حیات ملت معرفی کنیم. ما نمی‌توانیم بیرون از تاریخ قرار بگیریم ما موجودیت تاریخی هستیم این موجودیت باید حیثیت گفتاری داشته باشد یعنی در قالب مفهوم بیان شود. به همین خاطر به تاریخ نیاز داریم که سنت ما در دل آن قرار گیرد و از این طریق مسالهٔ نقش و مسیر، پاسخی با قابلیت انکشاف و تحول پیدا کند. از این رو تاریخ حزب ضرورت دارد که با نگاه و در بستر تاریخ عمومی نوشته شود. البته این تاریخ تنها تاریخ به معنای دراز دامن کردن توصیف رویداد‌ها نیست بلکه تاریخ مفهومی است.

این تاریخ نوشته شده است؟

خیر. رویداد نویسی شده است که در جای خود بسیار اهمیت دارد .

در زمینهٔ مقاومت خوب عمل شده؟

بله مقاومت خوب و تاریخی انجام گرفته. ما مبارزه‌ای صادقانه و شجاعانه انجام داده‌ایم.

چرا مقاومت و مبارزه؟

بگذارید با یک مثال توضیح دهم. شما شناگری را تصور بکنید که در مقام شناگری با استخر خالی مواجه باشد. کارویژهٔ شناگر شنا کردن است اما وقتی آب نیست کارویزه‌اش بسط می‌یابد و باید استخر را پر کند. ما با نظام حکومتی مواجه هستم که در طرحش حوزهٔ عمومی نمی‌تواند و نباید دارای افکار و بیان و عمل ازاد باشد. به یک معنا حوزهٔ عمومی که در آن بتوان به مصلحت ملی اندیشید را می‌خواهد معدوم کند و حوزهٔ عمومی اطاعت محوری بسازد که استقلالی ندارد. حالا در این وضعیت باید مقاومت کرد. این می‌شود در برابر.

اما برای چه مقاومت و مبارزه می‌کند؟

خب این پرسش جدی تریست که باید خطر کرد و در صدد پاسخ دادن به آن بر آمد. پاسخ دقیق این پرسش در این مختصر نمی‌گنجد. اغلب کسانی که که درگیر مبارزه هستند در ایران نمی‌دانند با چه بطور دقیق و برای چه بطور روشن مبارزه می‌کنند و نه از واقعیت و نه از اهداف، تصوری روشن ندارند. این گفتهٔ مرحوم بازرگان درست نیست که می‌دانستیم با چه مبارزه می‌کنیم اما نمی‌دانستیم برای چه مبارزه می‌کنیم. اغلب آنهایی که بعنوان نیروی مترقی شناخته می‌شدند نمی‌دانستند با چه مبارزه می‌کنند. اندیشهٔ پان ایرانیسم با دقت در ضعف ایران وعوارض ناشی از آن سلامت و قدرت و عظمت ایران را هدف خود قرار داده است. اما نقطهٔ عزیمت باید اینجا باشد که عوارض مشهود معلول ضعف درونی هستند و باید مساله را در داخل جستجو کرد و از سیطرهٔ فهم تاریخی شادروان محمود محمود خارج شد.

یعنی دو پرسش باید پیش روی خود بگذاریم. اول اینکه ایران چرا ضعیف شده است و حال و روزش مناسب نیست و در مسیر مرگ افتاده‌ایم. چرا بختمان سیاه شده است؟ برای پاسخ به اینکه چرا بختمان سیاه شده است هم نباید دنبال دستی بگردیم که این بخت را اینطور نوشته است بلکه باید ببینیم ما چطور بوده‌ایم که اینطور شده‌ایم و یا چطور نبوده‌ایم.

پرسش بعدی اینکه چطور باید باشیم. اگر می‌خواهیم وضعیت بهتر داشته باشیم و به زندگی احترام بگذاریم و امکنات حیات را شناسایی کنیم و تجلی ببخشیم باید ببینیم چطور باید باشیم. از هر چیزی که هر چیزی صادر نمی‌شود. باید بگونه‌ای باشیم تا برآمده از ما و افریده‌های ما مطلوبمان باشد و با ضرورت بقا و شکوه سازگار باشد

یعنی توطئه وجود ندارد؟

چرا توطئه همیشه وجود دارد اما معلولهای تاریخی را نمی‌توان با آن مفهوم توضیح داد. راه به فهم تعلیلی نمی‌برد.

برخی معتقدند اندیشه‌های ناسیونالیستی مرزی به باریکی مو با فاشیست و راسیست دارد. شما با این اعتقاد موافقید؟

اندیشه ناسیونالیستی ممکن است به فاشیست منجر شود کما اینکه در برخی کشور‌ها این اتفاق افتاد. اما مرز بین ناسیونالیست و فاشیست به باریکی مو نیست و خیلی با هم تفاوت دارند.

پان ایرانیست‌ها اگر به قدرت برسند ممکن است به فاشیست گرفتار شوند؟

آن چیزی که ما پیش روی خودمان انتخاب کردیم و درفکر تحقق آن هستیم هیچ ارتباطی به فاشیست ندارد بلکه با دموکراسی ارتباط برقرار می‌کند. این ارتباط با دموکراسی هم هیچ ارتباطی به مد زمانه ندارد و به فهم ما از تاریخ این آموزه را در اختیار ما قرار می‌دهد.

یکی از آرمان‌های پان ایرانیست‌ها برگرداندن سرزمین‌های جدا شده از ایران را مام میهن هستند. در ابتدای بوجود آمدن مکتب و بعد حزب پان ایرانیست این آرمان قابل درک بود چرا که از تجزیه این سرزمین‌ها خیلی زمانی نمی‌گذشت اما در زمان کنونی و با مناسبات بین المللی امروز آیا این یک رویا نیست؟

رویا نیست ولی آرمان است. ما معتقد به برگشت این سرزمین‌ها به مام میهن نیستیم بلکه معتقدیم همه این‌ها مام میهن هستند و همه این نقاط و سرزمین‌هایی که پراکنده شده‌اند و هر کدام یک دولت سیاسی و نامی سیاسی را یدک می‌کشند در ذات خودشان ایران هستند و اینطور نیست که تنها ایران امروزی ایران باشد. قصد ما برگرداندن جایی به جایی نیست بلکه بحث ما دمیدن یک خود آگاهی هست در ایران زمین که همه تباری که در ایرانزمین زندگی می‌کنند ایرانی هستند و سیاست مشترکی را باید دنبال کنند و مسیر مشترک زندگی را برگزینند. این امر با آگاهی و معرفت ارتباط دارد و ما بسط آگاهی و معرفت را رویا نمی‌دانیم و معتقدیم که زندگی انسان از مسیر این آگاهی‌ها و معرفت‌ها می‌گذرد بنابراین طبیعی است که به دنبال این هیئت تاریخی برویم و بخواهیم در سرزمین‌های ایرانی بسطش دهیم.

پس لزوما بسط این معرفت و آگاهی در واقع حل شدن نظام سیاسی یا دولت‌های این مناطق با نظام سیاسی و دولت ایران نیست؟

اولا باید ببینیم در ایران چه حکومتی بر سر کار است و اگر یک حکومت نا‌توان و ناکارآمد سر کار باشد به یقین حاضر نیستیم که آن‌ها را هم به این بدبختی بکشانیم اما الویت ما اصلا دولت‌ها درنیست. ما می‌توانیم یک ملت – چند دولت را هم تجربه کنیم. مهم اینست که ما بدانیم یک ملت هستیم با چند دولت مختلف اما این دولت‌ها باید در مسیر زندگی و حیات این ملت حرکت کنند و در این حالت می‌شود دولت‌ها در درون یک اتحادیه یا کنفدراسیون و بعد یک فدراسیون عمل کنند. بنابراین ما بحثمان در پایه است یعنی اتحاد ملت.

از دید شما این اتحاد ملت‌ها با همدیگر چه سودی دارد؟

اتحاد ملت‌ها نیست بلکه اعضای مختلف یک ملت هست. ما یک ملت هستیم به نام ملت ایران که چندپاره هستیم، پراکنده و بخش بخش شدیم و اعضای مختلف این ملت دارند در جهات مختلف حرکت می‌کنند. نه تنها در مسیر شایسته زندگی نمی‌کنند بلکه بعضا در مسیر مرگ همدیگر را سوق می‌دهند. طبیعی است در چنین شرایطی ما بخواهیم همه اعضای این ملت با وحدت در کنار هم زندگی کنند و یک مسیر را رو به سربلندی طی کنند.

در اندیشه‌های ناسیونالیستی خیلی روی مساله هویت ملی تاکید می‌شود. برخی معتقدند روند دنیا دارد به سمت جهانی شدن می‌رود و ملت افراد دیگر اهمیت چندانی ندارد و به همین دلیل در چنین شرایطی مفهوم هویت کمرنگ می‌شود. در چنین شرایطی اندیشه ناسیونالیستی هم پاسخگوی نیاز اجتماعی افراد نخواهد بود. شما با این دیدگاه موافقید؟

من فکر می‌کنم در عصر جهانی شدن بحث هویت ملی به عنوان یک بحث جدی نه تنها کمرنگ نمی‌شود بلکه پررنگ‌تر هم می‌شود. برای اینکه انسان نگاه جدی تری در بحث مفهومی و شناخت پیدا می‌کند. حتی اگر باور کنیم که جهان آینده جهان دهکده جهانی است همین دهکده هم به خانه‌هایی نیاز دارد و هر خانه حریمی دارد و منافع خاص خودش و ساکنین خودش را دارد. پس به هر شکلی بخواهیم جهان آینده را ترسیم کنیم به نظرم هویت‌ها بازیگران اصلی خواهند بود. فکر می‌کنم جهان آینده به سمت حوزه‌های تمدنی اصیل‌تر و بنیادی‌تر حرکت خواهد کرد تا در جهان صورت‌های جدید از زندگی را تجربه کرد. جهان بینی و نیاز‌ها و انتظارات اجتماعی – سیاسی یک جوان چهل نیم قرن پیش با یک جوان امروزی متفاوت است.

اندیشه‌های پان ایرانیست چقدر سعی کرده به روز باشد و بتواند با توجه به خواستگاه جوانان همگام شود؟

ببینید چون حزب پان ایرانیست با امر قدرت درگیر است و از سوی دیگری منتقد قدرت حاکم می‌باشد و از سوی دیگر به دلیل اینکه در صحنه است، دغدغه دارد و در جریان امور سیاسی و اجتماعی است پس به روز است و همچنین به دلیل اینکه جوانان بسیاری از نقاط مختلف ایران با سازمان جوانان این حزب همکاری و فعالیت دارند لذا به مسائل و مشکلات جامعه آشناست و به نوعی زبان جامعه می‌باشد.

آیا پان ایرانیست‌ها همه نگاه‌شان به گذشته است؟

نگاه پان ایرانیست ها همیشه به گذشته نیست اما به گذشته هم نگاه دارند. ما معتقدیم اگر بخواهیم درست آرمان را منتقل کنیم باید بتوانیم معنای دقیق حوادث گذشته را تعیین کنیم و بدانیم به طور مثال جدایی بحرین از ایران چه بوده ؟ پان ایرانیست ها آن دوران چه چیز را می دیدند؟ پس باید تمام رخدادهای گذشته را معنا شناسی کنیم و از گذشته استفاده کنیم که رو به اینده سوق داده شویم و با این رویکرد گذشته انرژی خواهد داشت . ضمن اینکه افتخارات گذشته هم باید برای ما یادآوری شود.ما باید گذشته را بفهمیم تا بتوانیم آینده را درست ترسیم کنیم. در واقع آینده مخلوق گذشته است. ما نگاهمان رو به آینده است برای ساختن ایرانی آزاد و آباد که در مقابل ما قرار دارد نه در پشت سر ما. چون ایران با عظمت در پیش روی ما قرار دارد.

***

نظر برخی از دوستان غیر پان ایرانیست در مورد پان ایرانیسم

Parviz Varjavand

زنده یاد دکتر پرویز ورجاوند: یکپارچگی ایران و وحدت ملی

شکل گیری و حضور فعال سازمان های سیاسی طی چند سده اخیر در کشورهای جهان، به ویژه ایجاد ‏حزب های ماندگار و تأثیر گذار در مغرب زمین که تا به امروز به عنوان بدنه جامعه مدنی آن کشورها ‏نقشی اساسی را در سیاست گزاری و سازمان دهی دولت ها در تمامی زمینه ها برعهده داشته اند، بحث ‏کلانی است که نیاز به تجربه و تحلیل رویدادهای تاریخی و تحولات ساختاری جامعه غرب دارد که ‏طرح آن در این نوشتار کوتاه نمی گنجد. اما بدون آن که بخواهم به چگونگی شکل گرفتن دیدگاه ها و ‏عملکرد سازمان های سیاسی ایران از دوران مشروطه به بعد بپردازم و دلایل ناپایداری عمده آن ها را بر ‏شمارم، لازم می دانم به یک نکته اساسی اشاره کنم و آن این که در میان چند سازمان سیاسی که تا به ‏امروز در ایران فعال بوده اند، شمار کمی از آن ها دارای حضور فعال سیاسی هستند. در این نوشته ‏فرصت آن نیست که شرایط تاریخی ایران از دوران تجاوزگری های استعمارگران غربی و به ویژه نقش ‏دو قدرت سلطه گر روس و انگلیس در دو سده گذشته، در سرزمینی وسیع به نام ایران زمین مورد بحث ‏قرار گیرد، ولی یادآور شوم که برای شناخت واقعی لطمه های شدیدی که به این سرزمین وارد شده ‏است و آگاهی از چگونگی انحطاطی که کشور ما در زمینه های مختلف به آن گرفتار آمده، راهی جز ‏تحلیل آگاهانه و متکی بر واقعیت و بر کنار از تحلیل های ایدئولوژیک پیش ساخته، دست کم در ‏محدوده این دو سده نیست.‏

جریان نهضت پان ایرانیسم، حرکتی بود که با وجود گذشت شش دهه از حضور آن، هنوز چنان که باید ‏کوششی برای شناساندن اهمیت و ارزش های نقشی که در بحرانی ترین شرایط کشور بر عهده داشت، ‏صورت نگرفته است.‏

نهضت پان ایرانیسم در شرایطی از بطن جامعه ایران جوشید و پا به عرصه وجود گذاشت که مرحله ‏جدیدی برای تجزیه بخش های دیگری از ایران به وسیله دو استعمارگر کهنه کار روس و انگلیس طرح ‏ریزی شده بود. بر خلاف دیگر سازمان ها و حزب ها و جریان های سیاسی، این تنها سازمانی است که ‏هسته مرکزی و هیأت مؤسس آن را چهره های سیاسی شناخته شده و صاحب اعتبار جامعه در زمینه ‏های مختلف تشکیل نمی داد، بلکه آنان جوانان گمنامی بودند که به طور عمده سال های آخر ‏دبیرستان را می گذراندند و هیچ گروه و جریان مطرحی از آن ها حمایت نمی کرد و جز پول توجیبی ‏خودشان هیچ منبع درآمد دیگری نداشتند. ‏

نقش مؤثر پان ایرانیست ها در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت و قدرت نمایی آنان در برابر ‏مانورهای حزب توده برای مرعوب ساختن ملت ایران نیز، پدیده ای نیست که نسل ما بتواند آن را از یاد ‏ببرد. حزب توده بر آن بود تا با ایجاد جو وحشت در همه جا، دولت ملی دکتر مصدق را ناتوان جلوه ‏دهد و در صورت برخورد با آشوب گران، بر آن مارک فاشیست و سرکوب گر زند. حضور نیروهای پان ‏ایرانیست در دانشگاه ها، دبیرستان ها و کارخانه ها سبب شد تا یکه تازی های حزب توده و توطئه های ‏در پس پرده انگلستان (به گفته دکتر مصدق؛ توده – نفتی ها) فلج شود و سرانجام نهضت ملی شدن ‏صنعت نفت به نتیجه برسد. در این راه نیز حضور بی با کانه زنده یاد فروهر عاملی مؤثر به شمار می ‏آمد.‏

کسانی که دستور دشنه آجین کردن داریوش و پروانه فروهر را صادر کردند و بزرگ ترین ننگ را برای ‏خود خریدند و امروز با تمامی نیرو برآنند تا از فعالیت نیروهای ملی به صورت سازمانی، گسترده و آزاد ‏جلوگیری کنند، باید بدانند به دلیل سیاست های نابخردانه آنان و نداشتن تعریفی روشن از منافع ملی ‏و مانورهای نادرست و تشنج آفرین به نیت تثبیت سلطه بر جامعه، کشور از نظر منافع کلان ملی در ‏شرایطی بسیار بحرانی قرار دارد. کشور کوچکی که در تمامی طول تاریخ تا زمان تجاوز تزارها، همیشه ‏بخشی از ایران به شمار می رفته است، به پشتیبانی آمریکا و همگامان آن در منطقه، بی شرمانه چشم ‏طمع به بخش هایی گسترده از میهن ما دوخته است یا شیخ نشینی با گستاخی، چشم طمع به جزایر ‏ایران دوخته است. همچنین وضع ما در قبال اوضاع بحرانی دو همسایه شرقی و غربی مان در موقعیت ‏نگران کننده و آسیب پذیری قرار دارد.‏

در چنین شرایطی، راهی جز تمکین در برابر خواسته های به حق ملت در جهت استقرار حاکمیت ملی، ‏ایجاد یک مجلس واقعی آزاد منتخب مردم و بازگذاردن دست نیروهای ملی برای بسیج جامعه به منظور ‏مقابله با تهدیدهای همه جانبه برای نجات کشور وجود ندارد. آن ها که برآنند برای حفظ قدرت ‏انحصاری خویش همه چهره های معتقد به استقرار یک حکومت ملی توان مند و واقع گرا را از پیش پا ‏بردارند، باید بدانند که بر سر شاخه بن می برند و به جریان های تجزیه گرا فرصت می دهند تا کشور را ‏به آشوب و درگیری های درونی بکشانند.

***‏

آرش رحمانی: به مناسبت ۱۵ شهریور، سالروز بنیان مکتب پان ایرانیسم

Arash Rahmani

ایرانیان به علت تنوع قومی و مذهبی، هیچگاه به برتری قومی یا مذهبی معتقد نبودند. فرهنگ ایرانی با اعتقاد به آزادی همه مذاهب و اقوام بنا شده است. اینگونه است که پیروی از مکتب پان ایرانیسم و خود را فرزندان کوروش، خشایارشا، انوشیروان و… دانستن افتخارآمیز است. چراکه تاریخ به درستی در مورد تفاوت رفتار بزرگان ایران با امثال آتیلا، چنگیز و تیمور قضاوت کرده است.

مکتب پان ایرانیسم در فضای امروز ایران نقش مهمی را بازی می کند. در ابتدا لازم یه تذکر است که در این نوشتار، مکتب پان ایرانیسم از حزب پان ایرانیست جداست. حزب پان ایرانیست یک حزبِ سیاسی است که انتقادات زیادی به آن دارم. به عنوان نمونه موضع گیری این حزب را نسبت به کودتای ۲۸ مرداد به هیچ وجه نمی پسندم.

هر تفکری دارای یک نمود خارجی است. مکتب پان ایرانیسم یک تفکر دفاعی در مقابل به یغما رفتن خاک و فرهنگ ملت ایران بوده است. به گفته شادروان دکتر پرویز ورجاوند، این مکتب توسط چند جوان غیرتمند دبیرستانی با دست خالی، جهت دفاع از ایران در مقابل هجوم خارجیان بنیاد گردید.

در زمانی که از یکسو حزب توده به پشتوانه مالی اتحاد جماهیر شوروی، با امکانات وسیع تبلیغاتی و نظامی به فعالیت می پرداخت و از سوی دیگر نوکران انگلیس دست به تاراج سرمایه های مادی و معنوی ایران زمین زده بودند، این جوانان غیرتمند، دست در دست هم گذاشته تا با این پدیده های شوم مقابله کنند. از قضا بسیاری از آذربایجانیان نیز جزو این جنبش ملی – مردمی بودند.

گروه های پان ترک این تفکر را در مغالطه ای آشکار، شعبه تهرانِ حزب نازی می نامند. ولی به هیچ وجه این مقایسه درست نیست؟ چون هیچ گاه تفکر برتری هیچ قوم ایرانی ای در این مکتب مطرح نبوده است. نام آن پان ایران و به معنی هم سنگ دانستن تمام باشندگان ایران زمین از هر قومی که هستند می باشد. مکتب پان ایرانیسم هیچ گاه در موقعیت تهاجمی در مقابل ملت های همسایه قرار نداشته بلکه با اتکاء به فرهنگ والای ایرانی در جهت برقراری صلح، گام برداشته است.

حال بیاییم سری به عملکرد پان ترک ها بزنیم. دولت عثمانی جز جنایت در اروپا چه کرده است؟ هنوز مردم رومانی، مجارستان، لهستان و صربستان خاطره های بسیاری از حملات وحشیانه این به اصطلاح قوم برتر دارند. در ابتدای قرن بیستم قبل از هیتلر آنان با بی رحمی تمام دست به نسل کشی و قتل عام ارمنیان زدند. لازم به گفتن است که اصولاً در ترکیه، فرهنگی غیر از فرهنگ ترکی آنهم از نوع استانبولی آن و نه حتی از نوع آناتولی، حق فعالیت ندارند. کردها از نظر آنها وجود خارجی ندارند و صحبت به زبان کردی جرم است. یونانیان بخش شمال غرب و مردم ساکن آناتولی هم وضع مشابه دارند.

این نگاهی بسیار کوتاه و گذرا بود به تفاوت این دو مکتب. هر چند نباید رفتار پان ترک ها را به معنی جنایتکار دانستن تمام مردم ترکیه دانست. چه بسیارند مردمان ترکیه که خود از این تفکر نژاد پرستانه بیزارند. خدمات بسیار ارزنده کمال آتاترک در مبارزه با این تفکر، قابل تقدیر است.

ایرانیان به علت تنوع قومی و مذهبی، هیچگاه به برتری قومی یا مذهبی معتقد نبودند. فرهنگ ایرانی با اعتقاد به آزادی همه مذاهب و اقوام بنا شده است. اینگونه است که پیروی از مکتب پان ایرانیسم و خود را فرزندان کوروش، خشایارشا، انوشیروان و… دانستن افتخارآمیز است. چراکه تاریخ به درستی در مورد تفاوت رفتار بزرگان ایران با امثال آتیلا، چنگیز و تیمور قضاوت کرده است.

باز نمود “نامه پان ایرانیسم”: ما از آقای آرش رحمانی بخاطر نوشته زیبا پر معنای ایشان سپاسگزاریم، ولی فکر میکنیم که “موضع گیری” حزب پان ایرانیست” در ۲۸ مرداد لازم به مرور اسناد دارد.

***

پان ایرانیست‌های دربند و زندانیان سیاسی را آزاد کنید

FreeA.Abedini

***

تارنمای نامه پان ایرانیسم:
http://paniranism.info

فیسبوک نامه پان ایرانیسم:
www.facebook.com/paniranism

تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست:
http://paniranist.info

فیسبوک سازمان جوانان حزب پان ایرانیست:
https://www.facebook.com/paniranist.info

تارنمای حزب پان ایرانیست – سازمان برونمرزی (شاخه آمریکای شمالی)
www.paniranism.net

تارنمای حزب پان ایرانیست:
www.paniranism.org

فیسبوک حزب پان ایرانیست
www.facebook.com/paniranistparty

تارنمای تریبون آزاد پان ایرانیست در خوزستان:
www.pan-iranist.net

کانال یوتیوب حزب پان ایرانیست:
http://www.youtube.com/paniranistparty

حزب پان ایرانیست – سازمان برونمرزی
همبستگی‌ ملی‌ . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی‌: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید

iran@paniranism.info
www.paniranism.info

درخواست هموندی
www.paniranist.org/a.htm

کنون ای هم وطن ای جان جانان / بیا با ما بگو پاینده ایران

You can leave a response, or trackback from your own site.

Leave a Reply

Copyright©2010-2018.