هم میهن گرامی, مهر نموده و ما را در پخش نامه پان ایرانیسم یاری نمایید. سپاس!
نامه پان ایرانیسم
شماره 38، چهار شنبه 27 تیرماه 1397 – 18 ژوئیه 20018
www.paniranism.info . iran@paniranism.info
درود بر هم میهنان گرامی
نوشته های زیر تقدیم می شوند:
۲۵ تيرماه سالروز درگذشت دکتر علیرضا شاپور شهبازی است
“ملت” شدن که با یک مرز و انتخاب یک نام برای آن مرز شکل نمی گیرد.
مختصری پیرامون مسئلهی «هویت و تبار» و «زبان رسمی» در قانون اساسی ترکیه
ایران، تصوری ذهنی نیست!
بذرها در زمستان هسته سخت مقاومتند
دکتر عنایتالله رضا با قلم و فکرش برای حفظ تمامیت ارضی ایران کوشید
چشمه های باداب سورت به لطف و حمایت مسئولین دلسوز خشک شد.
پاینده ایران
نامه پان ایرانیسم
آبشار شکرآب، روستای آهار
***
۲۵ تيرماه سالروز درگذشت دکتر علیرضا شاپور شهبازی است
عليرضا شاپور شهبازي در خانواده اي اصيل در شيراز متولد شد و يكي از مفاخر بزرگ ايران محسوب ميشوند.او جزء بهترين هخامنشي شناسان جهان بود كه در راه شناخت اين دوره از تاريخ ايران زحمات فراواني كشيد. وي در اينباره صدها مقاله به چاپ رساند و نشريات فراواني را پايه گذاري كرد.شهبازي يكي از دانشمندان تاريخ ايران بود و او را به عنوان يكي از بزرگترين هخامنشي شناسان جهان مي شناختند.شاپور شهبازي نه تنها در دوره هخامنشي؛ بلكه در دوره هاي ساساني و اسلامي نيز يكي از صاحبنظرن ايراني محسوب مي شدند. عليرضا شاپور شهبازي در رشته باستانشناسي و زبانهاي باستاني دكتري داشتند .
زمان و علت فوت : عليرضا شاپور شهبازي به مدت 9 ماه براي درمان بيماري سرطان عازم آمريكا شد و در اين مدت تحت معالجه قرار گرفت اما سرانجام 25تير ماه 1385 دارفاني را وداع گفت.
مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : عليرضا شاپور شهبازي مدتها به عنوان مشاور عالي با بنياد پژوهشي پارسه و پاسارگاد همكاري ميكردند. در اين راه شاگردان فراواني را تربيت كرده اند و در كارهاي بنياد نظارت علمي داشتند. از جمله مهمترين فعاليت هاي مرحوم شهبازي در بنياد پارسه پاسارگاد ياري رساندن در ترسيم استراتژي پژوهشي بنياد بود. از ديگر فعاليتهاي دكتر شهبازي ميتوان به همكاري تنگاتنگ وي با فرهنگستان علوم اشاره كرد كه تدوين بخش هخامنشي دايره المعارف بزرگ اسلامي نيز توسط وي انجام گرفته است.
چگونگي عرضه آثار : عليرضا شاپور شهبازي كتابهاي زيادي درباره تاريخ و تمدن ايران نوشته اند . او كتابهاي زيادي در دست انتشار دارد كه برخي از آنها توسط بنياد پژوهشي پارسه و پاسارگاد منتشر مي شود .آثار : تدوين بخش هخامنشي دايره المعارف بزرگ اسلامي ويژگي اثر : در اثر همكاري وي با فرهنگستان علوم تهيه راهنماي گردشگري ويژگي اثر : تدوين بخش هخامنشي دايرهالمعارف بزرگ اسلامي3 راهنماي مستند و علمي تخت جمشيد ويژگي اثر : راهنماي مستند و علمي تخت جمشيد كه امروزه به عنوان يكي از مراجع محققين مورد استفاده قرار مي گيرد اشاره كرد.
یادش گرامی باد.
ایران بوم
***
“ملت” شدن که با یک مرز و انتخاب یک نام برای آن مرز شکل نمی گیرد.
مردم تاجیک و ازبک و افغان و تالش را دیدید چگونه در ورزشگاه سن پترزبورگ از ایران حمایت کردند؟
آنها هنوز ملت ایران هستند. خودشان را بطور “طبیعی” و “غیرارادی” ایرانی می دانند.
یک تاجیکستانی هر کاری بکند که ملت تاجیکستان باشد، باز هم مانند یک آهن ربا که جذب آهن می شود، جذب ذات ملیت خود یعنی ایرانی بودن می شود. چرا؟ چون ایرانی است و تاجیکستانی بودن ذیل ایران قرار دارد. حالا هزار خط مرز بکشند بین تاجیکستان و افغانستان با ایران.
سهم یک تاجیک ساکن در افغانستان و تاجیکستان و ازبکستان از ایران همانقدر است که سهم منِ خوزستانی است.
همانقدر که نوروز سهم منِ خوزستانی است، سهم آن تاجیکستانی و افغانستانی و کرد عراق و سوریه و ترکیه نیز هست.
زیرا ایران پیش از آنکه نام یک کشور با مرزهای سیاسی باشد، نام یک تمدن، هویت، فرهنگ و تاریخ است.
ایران کشوری است که مرزهای آن را همان تمدن، هویت، فرهنگ و تاریخ شکل می دهد.
کانال خوزستان پاره تن ایرازمین است
***
مختصری پیرامون مسئلهی «هویت و تبار» و «زبان رسمی» در قانون اساسی ترکیه
وحید بهمن
همراهان گرامی در این فرصت برآنم تا چند خطی را پیرامون مسئلهی «هویت و تبار» و نیز «زبان رسمی» در قانون اساسی کشور ترکیه را تقدیم حضورتان بکنم.
در آغاز متن قانون اساسی ترکیه اینچنین میخوانیم:
Türk Vatanı ve Milletinin ebedi varlığını ve Yüce Türk Devletinin bölünmez bütünlüğünü belirleyen bu Anayasa, Türkiye Cumhuriyetinin kurucusu, ölümsüz önder ve eşsiz kahraman Atatürk’ün belirlediği milliyetçilik anlayışı ve O’nun inkılâp ve ilkeleri doğrultusunda;
استفاده از عبارتهای بمانند «وطنِ تُرک»، «ملتِ تُرک»، «شهروندِ تُرک» و «دولتِ تُرک» در بخشهای مختلف قانون اساسی ترکیه پر شمار به چشم میخورد.
این در حالی است که نادیده گرفتن هویت تاریخی و تبار بومیان چند ده میلیونی غیر تُرکِ آناتولی بمانند کُردها و زازاکها و ارمنیها و آشوریها در شرق ترکیه، اقوام قفقازی تبار در شمال ترکیه (بمانند لازها و گرجیها و چرکسها و…)، اقوام یونانی تبار در غرب ترکیه، اقوام عرب در جنوب ترکیه و اقوام مهاجر از شرق اروپا (بمانند بلغارها، مقدونیهای، آلبانیاییها و …) از همان کلمهی نخست قانون اساسی ترکیه آغاز میشود.
در اصل سوم قانون اساسی ترکیه به روشنی زبان رسمی کشور ترکیه، ترکی ذکر شده است:
MADDE 3- Türkiye Devleti, ülkesi ve milletiyle bölünmez bir bütündür. Dili Türkçedir. Bayrağı, şekli kanununda belirtilen, beyaz ay yıldızlı al bayraktır.
در بخشی از اصل ۴۲ قانون اساسی ترکیه میخوانیم:
Türkçeden başka hiçbir dil, eğitim ve öğretim kurumlarında Türk vatandaşlarına ana dilleri olarak okutulamaz ve öğretilemez.
ترجمه به پارسی:
بجز زبان ترکی هیچ زبان دیگری بعنوان زبان مادری شهروندان تُرک در مراکز و موسسههای آموزشی و تعلیمی، آموزش داده نخواهد شد.
آنچه مسلم است سیاست یکسانسازی زبانی و هویتی طی یکصد سال گذشته در آناتولی با تمام امکانات دولتی و غیر دولتی در حال پیگیری است بطوریکه برای رسیدن به این هدف از تمام ظرفیتهای موجود، از قانون اساسی تا دستگاههای تبلیغاتی بمانند رسانههای صوتی و تصویری و روزنامهها بهره گرفته میشود.
کانال تلگرام وحید بهمن
***
ایران، تصوری ذهنی نیست!
ايران و ايرانشهر در گفتوگو با سيد صادق سجادی
محسن آزموده
درآمد: بحث درباره ايران و ايرانشهر، اين روزها يكي از اصليترين مباحث در ميان روشنفكران و انديشمندان ايراني است. سيد جواد طباطبايي از تدوين نظريه ايران ميگويد و برخي در تقابل با او، از اعتباري بودن اين مفهوم سخن به ميان ميآورند.
دكتر سجادي معتقد است كه مفهوم و مصداق ايران يك تصور ذهني نيست و انديشه ملي ايراني يعني جهانبيني ايراني، سابقه چند هزار ساله دارد. اين مورخ برجسته در گفتوگوي حاضر به پيشينه ايران و دلالتهاي آن اشاره و تاكيد ميكند كه مفهوم ايران، جعل پهلوي اول نيست و بسيار ريشه دارتر و با سابقهتر از اين حرفهاست. سيد محمد صادق سجادي، براي علاقهمندان به تاريخ ايران نامي آشناست، بيش از ٣٠ سال مدير بخش تاريخ و عضو شوراي عالي علمي مركز دايرهالمعارف بزرگ اسلامي بوده و نقش كليدي و موثري در تهيه و تدوين مجموعه عظيم تاريخ جامع ايران ايفا كرده است.
دكتر سجادي صدها مقاله و مدخل نوشته و غير از تاليف كتابهايي چون طبقهبندي علوم در تمدن اسلامي، تاريخ برمكيان و رساله اخبار برامكه، آثار ارزشمند فراواني را تصحيح و ترجمه كرده است:
نخست بفرماييد وقتي از «ايران» حرف ميزنيم، منظورمان چيست؟ آيا اشاره به كشوري (ملت-دولت) متاخر داريم كه در فروردين سال ١٣١٤ با تصميم پهلوي اول با مرزهاي مشخص جغرافيايي پديد آمد يا اشارهمان به هويتي به مراتب ريشهدارتر و كهنتر است؟
نمي دانم اين قضيه نادرست كه ايران- كلمه يا اطلاق يا حتي هويت- ساخته رضاشاه پهلوي است، از كجا آمده است.
متاسفانه بعضي از اشخاص صاحب وجهه علمي نيز گزارشهاي تاريخي را درست نميخوانند و درباره آن تحقيق نميكنند، يا متاثر از عدهاي مغرضِ عالِم نما و كممايه يا بيمايه ميشوند.
پهلوي اول نه كلمه ايران را ساخت، نه آن را بر سرزمين ما اطلاق كرد، نه هويت ايراني را با اين كلمه تبيين كرد و شناساند! ماجرا اين است كه تا پيش از سال ١٣١٤ش و البته گاه هنوز، به پيروي از سنتي باستاني، ايران در زبانهاي اروپايي غالبا پرشيا يا پرس (پارس) خوانده و نوشته ميشد. سبب آن هم روشن است. دو شاهنشاهي بزرگ ايراني را تيره پارسهاي قوم ايراني ايجاد كردند و به سبب اقتدار سياسي و نظامي و كشورگشاييهايشان، با اقوام ديگر مرتبط شدند و آن مردم ناچار در تداول خود يا نوشتههايشان، از پارس و پارسها سخن گفتند.
مراد منابع يوناني و سرياني از پارس، پارسها، آشكارا به معني ايران و ايرانيان است. اين وضع درباره غالب كشورهاي اروپايي مانند فرانسه و آلمان و انگلستان و بلغارستان و كرواسي و صربستان و غيره هم صادق است. مگر مردم اين كشورها را فقط فرانكها، ژرمنها، انگلو ساكسونها، بلغارها، كرواتها، يا صربها تشكيل ميدادند يا ميدهند؟
دهها قوم ديگر در اين سرزمينها بودهاند و هستند كه نام ديگر دارند. به هرحال كاري كه پهلوي اول كرد آن بود كه از بيگانگان خواست در نامهها و اسناد بينالمللي و اطلاقات ديگر از نام بس كهن ايران به جاي پارس كه نام جزيي از ايران است، استفاده كنند. اين نام كه در در زبانهاي اروپايي غريب نبود و بعضا ايران را با همين نام ميشناختند، به تدريج رايج شد و عموما جاي پارس را گرفت.
پيشينه مفهوم ايران چيست؟
كلمه ايران در كتيبههاي باستاني و منابع بازمانده از آن ادوار به وفور آمده است و مراد از آن كشوري با مرزهاي معين و هويتي مشخص و نمايان بوده است. بديهي است كه مرزهاي سياسي در ادوار مختلف بر اثر جنگها و ظهور و سقوط دولتها تغيير ميكرده است، يعني قلمرو دولتها و سلسلهها انبساط و انقباض داشته است، اما مفهوم هويتي و سياسي ايران، هميشه ايران بوده است.
به همين سبب ما در تاريخ، كشوري ميشناسيم كه مرزهايش در دورههاي حكومت مادها و سپس پارسها و جانشينان اسكندر مقدوني، يعني هخامنشيان و سلوكيان و اشكانيان و ساسانيان و در ادوار اسلامي، متغير بوده است، اما همواره بر آن «ايران» اطلاق ميشده است.
فرق ميان ايران به عنوان يك واحد سياسي و آنچه به درستي جهان ايراني ميخوانيم و حدودش بسي فراتر از آن واحد سياسي است، همين جاست. مثلا قسمتي از شبه قاره هند، بخش بزرگِ ماوراءالنهر تا حدود چين، آسياي صغير و قلمرو عثماني حتي در بوسنياي اروپايي، قسمتي از قفقاز و حتي بخشي از سوريه، هيچگاه رسما در عصر اسلامي جزو خاك اصلي ايران، يا غالبا جزو واحد سياسي ايران نبوده است اما هميشه جزو جهان ايراني محسوب ميشده است، يعني ايران فرهنگي…
متن کامل این مصاحبه را با روزنامهی اعتماد در پیوند زیر بخوانید:
http://www.etemaad.ir/Default.aspx?NPN_Id=1036&PageNO=14
***
بذرها در زمستان هسته سخت مقاومتند
بذرها در زمستان هسته سخت مقاومتند؛برای رسیدن به نوبهار ایران،فکرهایی چنان درخشان،پاهایی چنان استوار ودست هایی چنان توانمند نیاز است،تا سرنوشت خود را در مسیر سربلندی ملی بنویسیم.سرنوشت چیزی ست که در سرها نوشته می شود؛این است آگاهی ایستاده بر فراز ایران!
تویتر حجت کلاشی
***
دکتر عنایتالله رضا با قلم و فکرش برای حفظ تمامیت ارضی ایران کوشید
به گزارش خبرنگار بخش فرهنگ و ادب خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، ناصر تکمیل همایون – استاد علوم اجتماعی و تاریخ و عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی – در این مراسم گفت: یکی، دو ماه گذشته برای اعضای پژوهشگاه علوم انسانی، ماههای غمناکی بود. چندی پیش برای عرض تسلیت درگذشت دکتر حقشناس به اینجا آمدیم، سپس دیری نگذشت دکتر دربندی از دنیا رفت و اینک برای فقدان دکتر رضا دور هم جمع شدهایم. همهی این افراد از اصحاب فرهنگ و بزرگان علم بودند.
او با بیان تاریخچهای از زندگی عنایتالله رضا و فرازونشیبهایی که از سر گذراند و اینکه چگونه وارد حزب توده شد و سپس از آن روی گرداند، اظهار کرد: عنایتالله رضا افسونزدهی حق، آزادی، عدالت و نجات مظلومان از سلطهی زورگویان بود و همین امر او را به بیخانمانی و هجران گرفتار کرد.
تکمیل همایون افزود: رضا در فرهنگ خودی ریشه دارد. او باپشتکار، توانمند، قادر و کنجکاو بود و سرانجام با هوشمندی و درایت خود توانست از همهی دامهایی که برایش پهن شده بود، رهایی یابد و به خانهی ابدی خود، ایران، بازگردد.
او در ادامه گفت: رضا مدت 20 سال در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود و اوایل فکر میکرد که در مدینهی فاضله است؛ ولی بعدها متوجه شد که اینطور نیست.
این استاد دانشگاه سپس توضیحاتی دربارهی روند کار علمی و پژوهشها و تحقیقات عنایتالله رضا در زمینهی ایرانشناسی ارائه کرد و گفت: تحقیقاتی که رضا در این زمینه انجام داده و کتابهایی که منتشر کرده، کمنظیر است.
به گفتهی او، نداشتن تعصب، شجاعت در بیان اشتباهات و شک در تمام مسائل از ویژگیهای بارز رضا بود، همچنین چرا گفتن به همه چیز از ویژگیهای برجستهی وی بود که خوب است ما نیز این خصیصه را بیاموزیم.
محمدتقی راشد محصل – استاد دانشگاه – نیز در سخنانی گفت: پژوهشگاه در چند سال اخیر به سوگ بسیاری از همکاران نشسته است و از این حیث آسیبهای معنوی فراوانی دیده؛ ولی در دو ماه اخیر از این رهگذر، زیانهای جبرانناپذیر بیشتری یافته است.
او افزود: آخرین فقدان تأسفانگیز که برای همهی همکاران، مایهی تأثر فراوان است، درگذشت مؤلف و مترجم گرانقدر، استاد عنایتالله رضاست.
راشد محصل اظهار کرد: از خدمات علمی و فرهنگی 50سالهی استاد رضا در این مجال کوتاه نمیتوان سخن گفت؛ چرا که ابعاد کار استاد بسیار گسترده است.
او افزود: تسلط استاد رضا بر مسائل فرهنگی و زبانی ایران، بویژه کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز در کمتر پژوهشگر ایرانی دیده میشود.
به گفتهی این عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، عنایتالله رضا در کار ترجمه استادی و مهارت کامل داشت، استوار و متین مینوشت؛ ولی در عین حال انتقاد هم میکرد و از یادکرد خطاهای نویسندگان غفلت نمیکرد.
او کتاب «شهرهای ایران در روزگار پارتیان و ساسانیان» دکتر عنایتالله رضا را از آثار ارزشمند در حوزهی ایرانشناسی عنوان کرد و گفت: جامعهی علمی ما به خلأیی دچار شده است که به سادگی پرنخواهد شد.
راشد محصل گفت: رضا با همهی شایستگی که داشت، هیچگاه ادعای استادی نداشت. در کار علمی دقت و وسواس داشت و تا صحت گفتاری بر او معلوم نمیشد، آن را به زبان نمیآورد و یا نمینوشت.
به گفتهی این پژوهشگر، عنایتالله رضا مرجعی بود که هرکس میتوانست به سهم خود از آن بهرهای بگیرد.
محسن خلیجی – استاد دانشگاه – هم دربارهی تحقیقات تاریخی استاد رضا و کتاب «آذربایجان و ایران» او سخن گفت.
به گفتهی خلیجی، عنایتالله رضا در این کتاب نشان میدهد که چقدر به تمامیت ارضی کشورش علاقه دارد و چه دغدغهی شورانگیزی در داخل وجودش در اینباره میگذرد.
این عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی افزود: رضا در این کتاب با دقت و وسواس خاصی مسائل را موشکافی میکند و به نظر من در میان 10 – 12 اثری که در این زمینه چاپ شده، ویژگی کار رضا چشمگیرتر است و آن را از بقیه متمایز میکند.
او اظهار کرد: رضا در تحقیقات خود بسیار توجه دارد که یک حقیقت تاریخی را بیان کند و در عین حال درنظر دارد که جنبههای علمی را فدای علاقه و تعصب خود نکند.
به گفتهی خلیجی، برای کامل شدن این کتاب، رضا تحقیقات گستردهای در زمینهی جغرافیا، مردمشناسی، زبانشناسی و اقوام انجام میدهد.
او اظهار کرد: پروفسور رضا کاری را انجام داد که ارتش و سپاه ما در دوران جنگ انجام دادند. اگر آنها وحدت و تمامیت ارضی کشور را با خون خود حفظ کردند، عنایتالله رضا با قلم و فکر خود این کار را انجام داد.
این استاد دانشگاه گفت: کشوری استوار و مقاوم است که دانشمندان و محققان اینچنینی داشته باشد که عملیات جهادی و دفاعی را برای سپاهیان و ارتشیانش انجام دهند. این کار بزرگی است که رضا انجام داده و ایران بهوسیلهی همین افراد تا به حال، ایران باقی مانده است.
به گفتهی او، ایران کشوری بود که کسانی از شمال و کسانی از جنوب و کسانی از شرق و غرب به آن چشم داشتند؛ ولی در هر شرایطی و در برابر هر هجومی، ایران باقی ماند؛ چون به وسیلهی رزمندگان علمی و جهادی خود وحدت و یگانگیاش را حفظ کرد.
در ادامه، سعید فیروزآبادی – مترجم و از اعضای پژوهشکدهی ادبیات پژوهشگاه علوم انسانی – گفت: رضا سالهای سال با گروه فرهنگ خاورشناسان همکاری داشت؛ گروهی که شرح حال همهی ایرانشناسان را گردآوری و آثار آنها را ترجمه میکند.
او افزود: این گروه بخش مغفولماندهای داشت که با آمدن دکتر رضا برطرف شد و آن بخش، بخش ایرانشناسان اتحاد جماهیر شوروی سابق بود؛ چرا که به دلیل سیاست پردهی آهنین، دسترسی به آثار و نویسندگانشان مشکل بود.
به گفتهی فیروزآبادی، رضا دریچهای را به بخش ایرانشناسی باز کرد؛ بخشی که بسیار وسیع و گسترده است.
این استاد دانشگاه فروتنی را از ویژگیهای بارز شخصیت استاد رضا عنوان کرد که همیشه در ذهن او ماندگار خواهد ماند.
همچنین سیدسجاد علمالهدی – رییس پژوهشکدهی اقتصاد پژوهشگاه علوم انسانی – در این مراسم دربارهی شخصیت و ویژگیهای رضا سخن گفت.
به گفتهی او، یکی از آفتهایی که جامعهی علمی کنونی را گرفتار کرده، این است که به اخلاق علمی کمتوجه شدهایم. مسألهی علم و مفاهیم علمی را میتوان در کتابها و مقالات یافت؛ ولی مسألهای که کمتر به آن توجه میشود، تربیت دانشجویانی با اخلاق علمی است.
علمالهدی اظهار کرد: در جلسات معدودی که در خدمت استاد رضا بودم، چیزی که از او آموختم، ادب در گفتار و رفتار، تواضع در علم و به راحتی ندانستن خود را ابراز کردن بود.
او افزود: رضا از جمله شخصیتهایی بود که این مشی شخصیتی را داشت که علم در وجودش استقرار پیدا کرده بود.
رییس پژوهشکدهی اقتصاد پژوهشگاه علوم انسانی تصریح کرد: آن تعبیری که دربارهی فقدان یک عالم به کار میرود، باید دربارهی فقدان شخصیتهایی چون پروفسور رضا به کار رود.
او افزود: مسیر زندگی دکتر رضا نشاندهندهی مسیر جستوجوگری حقیقت است.
علمالهدی ابراز امیدواری کرد، برگزاری جلسات نکوداشت بهانهای شود برای آشنایی نسل جوان ما با استادان ما و اخلاق علمی درست.
او در پایان تصریح کرد: رضا از جمله افراد خوشبختی بود که توانست در مسیر پرخطری که در طول زندگیاش طی کرد، به سلامت به سرمنزل مقصود برسد.
در این مراسم پیام تسلیت سیدکاظم موسوی بجنوردی – رییس مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی – و همچنین متن تسلیت احمد سمیعی گیلانی به نمایندگی از دوستان و نزدیکان عنایتالله رضا خوانده شد.
برگرفته از خبرگزاری دانشجویان – ایسنا
***
فاجعه ای دیگر در طبیعت ایران…
چشمه های باداب سورت به لطف و حمایت مسئولین دلسوز خشک شد.
***
حزب پان ایرانیست
همبستگی ملی . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید
facebook/nameh-pan-iranism – @paniranism – www.paniranism.info
درخواست هموندی
hamvandi@paniranist.org
کنون ای هم وطن ای جان جانان / بیا با ما بگو پاینده ایران