نامه پان ایرانیسم شماره ۲۶ – مهندس رضا کرمانی

نامه پان ایرانیسم
هواداران پان ایرانیسم در برون مرز
دره دو، شماره ۲۶ – پنج شنبه ۳ شهریور ۱۳۹۰ – ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۱
iran@paniranism.info – www.paniranism.info

درود بر هم میهنان گرامی‌:

مطالب زیر تقدیم میشوند:

– بازداشت مهندس رضا کرمانی و انتقال ایشان به زندان قزل حصار کرج
– خاطره‌ی دکتر مهدی خزعلی از ابوالفضل عابدینی در زندان اوین؛
روی تی شرت ابوالفضل برای حسین (حسین رونقی ) یادگاری نوشتم!
– شهریورشوم سروده‌‌ای ازحیدررقابی – هاله
– آن بامداد خونین، سوم شهریور روز یورش بیگانگان و متجاوزین به ایران
– سوم شهریور۱۳۲۰ ننگ خیانتی نابخشودنی
– سوم شهریور روز یورش اهریمن و آغاز نهضت ورجاوند پان ایرانیسم
– روز سوم شهریور را از یاد نبریم

پاینده ایران
هواداران پان ایرانیسم در برون مرز

بازداشت مهندس رضا کرمانی و انتقال ایشان به زندان قزل حصار کرج

رضا کرمانی

رضا کرمانی

سرور مهندس رضا کرمانی که علی رغم کهولت سن و بیماریهای جسمی متعدد از جمله ناراحتی قلبی و ابتلا به بیماری سرطان در سالهای گذشته متناوبا مورد بازداشت و حبس قرار گرفته بود؛ بار دیگ

ر به جرم اقدام علیه امنیت ملی توسط دستگاه قضایی نظام اسلامی محکوم و برای گذراندن دوران حبس به زندان قزل حصار منتقل شد. از جمله ی دیگر اتهامات رضا کرمانی گفتگو با رسانه های بیگانه است

این در حالی است که با توجه به شهر محل سکونت مهندس کرمانی و روال معمول زندانیان سیاسی؛ وی باید به زندان رجایی شهر کرج منتقل می شد و همین موضوع انتقال به زندان غیر سیاسی قزل حصار موجب ناراحتی و نگرانی بیشتر خانواده و آشنایان ایشان شده است

 

 

http://paniranist.org//

***

روی تی شرت ابوالفضل برای حسین یادگاری نوشتم!

آن روز حسین رونقی( بابک خرمدین) و ابوالفضل عابدینی در کتابخانه بند ۳۵۰ بودند، قدری گپ زدیم، در دفتر خاطرات حسین برایش یادگاری نوشتم، بعد تی شرتی داد و با قلم سبز بر روی آن نوشتم: ” حسین جان؛ بنده غیر نباش که خدای تو را آزاد آفرید” کمی بعد ابوالفضل با تی شرت آمد و گفت : ” این تی شرت من بود! به حسین دادم تا شما برای من بنویسید!” گفتم : ” حسین چیزی نگفت! شرمنده ام” قرار شد یکبار دیگر با نام ابوالفضل بنویسم.

یادش بخیر؛ چقدر با صفا بودند، با ۱۵ سال و ۱۱ سال حبس، خم به ابرو نمی آوردند و چون کوه استوار بودند.

تارنمای شخصی دکتر مهدی خزعلی

***

شهریورشوم سروده‌‌ای ازحیدررقابی – هاله

 

به مناسبت سوم شهریور روزی که متفقین جنگ جهانی دوم به خاک ایران هجوم آوردند.

شهریور شوم

از شام مرگ، شوم تر وتیره گون تر است

روزی که بر وطن برسد پای اجنبی

خواهد ز ما جدائی هر پاره خاک ما

جز این نبود و نیست تقاضای اجنبی

لیک همواره ملت ایران باستان

خندد بدین توقع بیجای اجنبی

تا نشنود بگوش خود این نغمه های شوم

گیرد بدست همت خود نای اجنبی

کاری کند با اجنبی بد گهر که کرد

با نوکران خائن و رسوای اجنبی

آری که نشنود آوای شوم آن

شهریوری که بشنود آوای اجنبی

(بایندر) آن فدائی میهن که رفت

تا از وطن بریده شود پای اجنبی

سیما ز خون بآب وطن شست و جان سپرد

هرگز نگه نکرد بسیمای اجنبی

دیگر بخاک تیره گوراست جای ما

خاک وطن اگر بشود جای اجنبی

ما تن به مرگ داده و از جان گذشته ایم

مارا بدینقرار چه پروای اجنبی

آزاد ملتی که بپوشد قبای مرگ

این جامه را بریده به بلای اجنبی

دشمن گذشت و محنت دیروز ما گذشت

بنگر تو (هاله) محنت فردای اجنبی

حیدر رقابی (هاله) دوم شهریور ۱۳۳۰

برگرفته از نشریه ساسانی(ارگان حزب پان ایرانیست) شماره ۳۶

***

آن بامداد خونین، سوم شهریور روز یورش بیگانگان و متجاوزین به ایران

آن بامداد خونین
سوم شهریور برگی دیگر از تاریخ پر رنج دست درازی متجاوزین تاریخی ایران یعنی روس و انگلیس است و در برابر آن استادگی میهن پرستانی که حماسه ها آفریدند. در همین تاریخ نهضت جاودان پان ایرانیسم نیز آغاز می گردد.

علیرغم اعلام بی طرفی در جنگ جهانی دوم، کشور شاهنشاهی ایران مورد هجوم نیروهای متفقین قرار گرفت و در این هنگام خیانت بزرگ سرلشگر نخجوان و اعلام مرخصی همگانی و خالی نمودن پادگان ها از سربازان در برابر نیروهای پرقدرت بیگانه ضربه ای سهمگین بود که ایران را به زانو در آورد؛ باز هم دست خیانت خودی در کار آمد تا فصلی جدید در تاریخ ایران گشوده شود. فصلی جدید که با پایان یافتن دوره طلایی رضا شاه بزرگ پدر ایران نوین آغاز گشته بود. نخستین برخورد ها با نیروی دریایی ایران در خلیج پارس بود آنجا که بایندر و یارانش رشادت ها کرده به شهادت رسیدند. نوشتار زیر به پاس و یادآوری دلاوری های آن ایران پرستان است. بایسته است یادآوری کنم این نوشتار به شکل متن در چارچوب jpg از سرور دکتر منصور نراقی به دست ما رسید که با تایپ همراه ویرایش و افزوده هایی به آن با چند روز دیر کرد به شما یاران پیشکش می گردد.

* یادی از جانبازی های فرزندان فداکار ایرانزمین و یادی از پایداری نیروی دریایی شاهنشاهی ایران
* ننگ بر متجاوزین نامرد سوم شهریور و ننگ بر فراریان سوم شهریور
* پرچم های دزدیده شده ایران در سوم شهریور ۱۳۲۰ را باید از جهانخواران پس گرفت
* چرا رسانه های گروهی ایران ساکن آمریکا و انگلیس و… در برابر این هجوم تاریخی خاموش هستند؟گویا برای این رسانه ها ، اهمیت این فاجعه تاریخی به اندازه اعتصاب غذای برخی از ایرانیان نیست!!

 

ناخدا بایندر است این…

بزرگ سرداری که در برابر پیام تسلیم شدن از سوی ناو انگلیسی به خود و یارانش با آگاهی به اینکه یارای ایستادگی در برابر آنها را ندارند جانانه تا پای مرگ ایستادند و اهریمنان جهانخوار سینه پرامید او و دیگر دلیران نیروی دریایی شاهنشاهی ایران را به رگبار مسلسل بستند و خون آنان را بر آبها و خاکهای میهن بریختند.
جوشش این خونها بر پهنه نیا خاک ماست که به سده ها و هزاره ها ، حماسه جاودانه نسل و نژاد ایرانی را سر داده و میهن ما را از گزند دشمنان و اهریمنان نجات داده است.
شادباد، شادباد، شاد باشید ای شهیدان راه ایران که به قرن ها در دل دشت ها، کوه ها و دریاهای میهن، به خون خود کفن پوشیده و خفته اید، نام شما و یاد شما، افتخار ماست و درس زندگی ما.
چکامه زیر سروده ای است از استاد حسین مسرور (چاپ شده در نشریه خاک و خون ارگان حزب پان ایرانیست شماره ۱۲۳ تاریخ ۰۳/۰۶/۱۳۴۵ ) که به انگیزه دلیری و جانبازی دریادار شهید میهن، غلامعلی بایندر رادمردی که در برابر تجاوز و یورش دشمنان اهریمنی ایران تاآخرین نفس و قطره خون ، از دریای همواره ایرانی پارس،از کرانه های میهن و از شرف ملت ایران پدافند نمود و جان باخت.
کیست یاران خفته در دامان بهمنشیر ایجا ؟
زیر این خاک سیه، با چکمه و شمشیر اینجا ؟
از چه هر کس پا گذارد، می شود دلگیر اینجا ؟
” بهمن ” اینجا، ” اردشیر ” اینجا، ” نژاد شیر ” اینجا،
ناخدا ” بایندر “ است این، تن مشبک، جامه گلگون
خون ایرانی است آری گشته با این خاک معجون
ناخدای ماست، پس کو کشتی دریا گذارش ؟
سازمان نوجوانش، نوجوانان دیارش ؟
غرقه کرد اما بخون خویش خصم نابکارش
حالیا، افکنده دریا تخته ی تن بر کنارش
می زند موج خروشان بوسه هر دم بر مزارش
بوسه های ماست این امواج لب بر لب نهاده
بهر دیدار مزارش، پشت بر پشت ایستاده
ناخدای ما چرا افتاده اینسان بر کرانه،
دست از سُکان کشیده، مست ِخواب جاودانه ؟
رستم است اینجا شده تیر خیانت را نشانه ؟
یا که بهرام است این، گم کرده اینجا تازیانه ؟
گور سرباز وطن، پامال کین دشمن است این
شعله یزدان فسرده از دم اهریمن است این
زد بعمر چند روزی پشت پای بی نیازی
با مسلسل، چون سر زلف مسلسل کرد بازی
گفت با پرچم چو کرد آنرا بخون خود نمازی
ای درفش سرفرازان، بیش بادت سرفرازی
آبت از خون می دهیم تا جاودان بالنده باشی
بر سر گردان ایران، اختری تابنده باشی
خوش بخواب ای سر که زیر تاج عز و افتخاری
شاد باش ای تن که در آغوش مام سوگواری
از نژاد شیر گیران دیارت یادگاری
گرچه اندر گوشه ای بر گوش ایران گوشواری
باش تا روزی پرستشگاه دلیرانت ببینم
لوح جاویدان ایوان ایرانت ببینم

ناخدا سوم شهید حسن میلانیان

زنده یاد ناخدا سوم شهید حسن میلانیان، نشان پایداری و فداکاری ملت ایران در برابر یورش غارتگران جهانی براستی حماسه آفرید.
این سرباز دلیر میهن بر فراز ناو پلنگ که آن زمان چشم چراغ نیروی دریایی شاهنشاهی ایران بود، تا آخرین نفس مردانه جنگید. در ان پگاه که گلوله های دشمن نامرد پیکرش را از هم می پاشید و او با ناو خود به ژرفای آبهای دریای همیشه ایرانی پارس فرو می رفت، با غرش خود باز هم فریاد بر می داشت و فرمان می داد: آماده … آتش آماده … آتش
گویی هنوز هم، فرمان این میهن پرست جانباز در سراسر خلیج پارس بگوش می رسد که: آماده … آتش

*********

ناخدا سوم شهید نصراله نقدی

زنده یاد ناخدا سوم شهید نصراله نقدی پدر بود.دشمنان تاریخی ایران در سپیده دمان سوم شهریور ۱۳۲۰ به نامردی خونش را ریختند و او دیگر فرزندانش را ندید. اما فداکاری های این جانباز وطن در راه پدافند از آبها و خاکهای میهن درس زندگی همه فرزندان ایران خواهد بود. باشد که بار دیگر بر پهنه خلیج همواره ایرانی پارس، ناوگان نیرومند ایران پرچم مقدس سه رنگ شیرو خورشید نشان ایران را به اهتزاز در آورند و ناوی های سرافراز ،سرود ستایش بر ناخدا سوم شهید نقدی شجاع و دیگر دلیران ایران را سر دهند.
***********
ناوبان ابراهیم هریسچی

روانشاد ناوبان ابراهیم هریسچی رادمرد ایران پرستی بود که دلیرانه در ان یورش نابکارانه اهریمنان در سوم شهریور۱۳۲۰ بر دریای پارس آنقدر جنگید تا به افتخار بزرگ شهادت در راه ایران نائل آمد. ناوبان هریسچی برای میهن و نیروی دریایی جوان و نوبنیاد ایران غرور و سرافرازی آفرید. روانش شاد و نامش در تاریخ ایران همیشه جاودان باد.
***********

ناوبان یکم شهید کهنمویی

زنده یاد ناوبان یکم شهید کهنمویی جوان بود و پرامید اما گلوله های دشمنان ایرانزمین در پگاه سوم شهریور۱۳۲۰ غافلگیرانه به زندگی او پایان داد ولی شراره های فروزان آیین و آرمان های او را هیچیک از قدرت های اهریمنی جهان نمی توانند در دل ملت ایران خاموش کنند.
***********
ناوسروان شهید یداله بایندر

ناوسروان شهید یداله بایندر، ایرانپرست آگاه شجاعی بود که مردانه در سوم شهریور ۱۳۲۰ برابر یورش دشمنان دیرینه و متجاوزین شمال ایران و در راه پدافند از آبها و دریای مازندران ایستادگی کرد و جان سپرد. برچنین دلیری ها و قهرمانی های فرزندان جانباز ایران و در آیین انتقام خون آنان از دشمنان ایران است که پایندگی نیاخاک ما در درازای تاریخ رقم زده شده است. در آن هنگامه جنگ و مرگ و در واپسین لحظات زندگی ، آخرین فریادش این بود: پاینده ایران
***********
دست استعمار از خلیج پارس بریده باد
بر دریای ایرانی پارس،همیشه پرچم سه رنگ شیرو خورشید نشان ایران در اهتزاز خواهد بود
درود گرم ما به روان شهیدان سوم شهریور۱۳۲۰

به امید ایرانی آباد و آزاد در سایه حاکمیت ملی

پاینده ایران

***

سوم شهریور۱۳۲۰ ننگ خیانتی نابخشودنی

* جانبازی‌های فرزندان فداکار ایران‌زمین و پایداری نیروی دریایی شاهنشاهی ایران یادباد

* ننگ بر متجاوزین به ایران‌زمین در سوم شهریور و ننگ بر فراریان سوم شهریور.

* پرچم‌های دزدیده شده ایران در سوم شهریور ۱۳۲۰ را باید از جهان‌خواران پس گرفت.

* چرا رسانه های گروهی ایران ساکن آمریکا و انگلیس و… در برابر این هجوم تاریخی خاموش هستند؟

بعضی از روزها وحوادث تاریخی را نباید هیچگاه از یاد برد. روزهایی که یادآور وقایع و حوادثی هستند که برسرنوشت ملی ما ایرانیان تاثیری بس عمیق گذاشتند. هر قدر از عمر این روزها می‌گذرد، کهنه‌تر می‌شوند و همزمان در روح و روان تاریخی یک ملت ماندگار می‌شوند. ازجمله این روزها می‌توان به پیروزی‌هایی همچون روز فتح بابل به دست کورش بزرگ و یا پایان سرایش شاهنامه به دست حکیم فردوسی و یا صدور فرمان مشروطه و یا هشت سال دفاع مقدس برعلیه صدام تکریتی دیوانه و همه جهانخوارن استعمارگر یاد نمود…

برخی شکست‌ها نیز بوده‌اند که می‌توان از شکست سپاه یزدگردسوم در قادسیه و نهاوند، همان که عرب فتح‌الفتوح می‌خواند؛ شکست سربازان شاه اسماعیل صفوی در دشت چالدران و یامرگ نابهنگام نادرشاه و یا کشته شدن آقامحمدخان درکودتایی ننگین درشبی آلوده وآکنده به ننگ خیانت و دشمنی با ایران، نام برد. ولی اشغال ایران در سوم شهریور وشکست ایران در آن روز گویی از جنس ونوع دیگری است و مایه بسی شرمساری برای نسل ها.

در این روز انگلیس و روسیه وبعد آمریکا هرکدام به بهانه واهی حمایت ایران از آلمان‌ها، از شمال و جنوب به ایران حمله کردند. ایران اشغال شد و رضاشاه را به تبعیدی ناخواسته به جزیره موریس فرستادند. ملت و ارتش وطن‌پرست ایران بی‌گمان آماده هرگونه فداکاری و نبردی جانانه در برابر هر بیگانه‌ای بود ولی شوربختانه دراین روز سران ارتش بویژه «تیمسار نخجوان» بدون اطلاع رضاشاه دستور تسلیم‌شدن ارتش را می‌دهد.

گفته می شود رضا شاه احمد نخجوان کفیل وزارت جنگ و سرتیپ ریاحی را که به دستور آنها پادگان‌ها تخلیه شده و افراد ارتش مرخص شده بودند، جلوی فرماندهان به سختی با عصا کتک زد و درجه آنها را کند و سرنوشت آنها را به دادگاه نظامی سپرد. او همچنین گفت که شماها خائن هستید و نانی که ملت ایران برای حفاظت ایران به شما داده حرامتان باد.

با صدور فرمان مقاومت جز یک نفر از امرای ارتش (تیسمار دریادار غلامعلی بایَنُدر فرمانده نیروی دریایی ایران که در خرمشهر شهید شد) که آن را جدی گرفت و راه را برای انگلیسی‌ها بست، بقیه به جز چند مقاومت جزئی متواری شدند. همچنین در آن روز خلبانان نیروی هوایی رفتن به مرخصی و تحویل هواپیماها را نپذیرفتند و بر ضد فرمانده خود «احمد خسروانی» قیام کرده و او را بازداشت کرده بودند. همچنین آنها بدون اطلاع فرماندهان هواپیماهای خویش را به پرواز درآوردند و به مقابله با هواپیماهای شوروی پرداختند. این اقدام آنان نه تنها تشویق نشد بلکه چند واحد نیروی زمینی که هنوز در تهران بودند عازم تصرف پادگان «قلعه‌مرغی» شدند که به درگیری بین دو گروه منجر شد و خلبانان هواپیماها را از پایگاه خارج کردند و در یافت آباد نشاندند و استتارکردند.ولی دیگر برای اقداماتی از این دست دیرشده بود. خنجر خیانت بار دیگر پهلوی ایران مظلوم را درید. ایران درعین رعایت بی طرفی در جنگ جهانی دوم به اشغال دو دشمن دیرینه خود روس و انگلیس و بعد آمریکا درآمد.

دربنیاد مکتب پان ایرانیسم فرازی هست: ملت ها در برابر هم قیدی ندارند،هر شکست خارجی ناشی ازضعف و خیانت داخلی است…

ذکالملک فروغی هم دراین خیانت نقش داشت. سیاهی و ننگ تسلیم دربرابر بیگانه و فرار از جبهه نبرد بر همه صفحه زندگی سیاسی محمدعلی‌فروغی که آن زمان نخست وزیر ایران بود نقش بسته و هرگز پاک نخواهد شد.

درهر نبرد شکست و پیروزی وجود دارد. این‌دو همزاد یکدیگراند. مهم برخاستن و ایستادن از پس هر شکستی است. هیچ کس ناپلوون راپس از شکست در واترلو متهم به خیانت نکرده است. “رومل” روباه صحرا با اذعان به شکست در برابر “مونتگمری” فرمانده انگلیس در مصر، همیشه حتی برای هیتلر، قهرمان جنگ در آفریقا بود. شکست لهستان و روسیه در ابتدای جنگ جهانی دوم از آلمان نازی باعث نشد که مردم آن‌ها انگ خیانت به سیاستمداران و ژنرال‌های روس بزنند…

ولی تا ایران بجاست روزسوم شهریورماه که پان ایرانیست‌ها از آن به عنوان «یورش اهریمن» یاد می‌کنند؛ روز ننگ و خیانت سیاستمداران و امرای ارتش بی‌آزرم و بی وطنی است که به مادر میهن آن هم در حساسترین لحظات تاریخ پشت کردند… ناسیونالیسم ایران هرگز آنها را نخواهد بخشید. تاریخ ایران ننگین‌ترین شکست‌های خود را در جنگی که ارتش نجنگید و سربازها ازپادگان‌ها گریخته بودند،تقبل کرد. سوم شهریور تنها شکست بزرگ ارتش ایران‌زمین است که کشور ما با کمترین مقاوت تسلیم بی‌قید و شرط شد. دراین روز غرور و ناموس ملی ما جریحه‌دار شد. یادمان باشد باید ایستاده شکست خورد… مرگ با افتخار بهتر از زندگی به ننگ و حقارت است. قهرمانانه مردن هر سرباز افتخاری است برای هر ژنرال و سرداری؛ درس عبرت‌انگیزی که باید ملت ایران از روز سوم شهریور۱۳۲۰ و پیامدهای حقارت‌آمیز آن یاد بگیرد.

البته جانفشانی‌های سربازان فداکاری را که از دستور سران ارتش سرپیچی کردند و جان بر سر عقیده خود و پاسداری از میهن نهادند، هرگز از یاد نخواهیم برد. درود بر روان تیمسار دریادار غلامعلی بایندر فرمانده نیروی دریایی ایران که برابر بیگانه ایستاد و به آرزوی بزرگ هر ایرانی که شهادت در راه میهن است نایل گردید. درود بر روان ناخدا سوم شهید حسن میلانیان، شهید ناخداسوم نصراله نقدی، شهید ناوبان ابراهیم هریسچی، شهید ناوبان یکم کهنمویی، شهید ناوسروان یدالله بایندر.

درود برهمه سربازان گمنامی که در این روز کشته شدند ولی از خاک و خون و غرو ملی خویش پاسداری نمودند. نام و یاد شما همیشه دردل ماست ودرس زندگانی ما.

پاینده ایران

فرهاد باغبانی

دراین جستار از سایت تریبون آزاد پان ایرانیست خوزستان بویژه عکس‌های شهدای سوم شهریور۱۳۲۰یاری گرفتم. با سپاس فراوان از این دوستان وسروران عزیز.

***

شهریور روز یورش اهریمن و آغاز نهضت ورجاوند پان ایرانیسم

شهریور ۲, ۱۳۸۷
شهریور ماه آغاز نهضت ورجاوند پان ایرانیسم

پاینده ایران

هم میهن
نهضت پان ایرانیسم شصت و هفت سال است مبارزه در راه وحدت و بزرگی ایران زمین را آغاز کرده است .

در شهریور ماه ۱۳۲۰ هنگام اشغال ایران توسط نیروهای بیگانه انگلیس و روس و آمریکا و عبور تانکهای شوروی از خیابانهای تهران در محل پل چوبی تهران سر کوچه آسیاب بادی ( نزدیک به میدان فوزیه یا امام حسین فعلی ) چند نوجوان با سنگ تانکها را مورد حمله قرارداند که خسرو معتضد تاریخدان معاصر نیز اشاره ای به اسناد این رویداد در بایگانی راکد وزارت امور خارجه شوروی نیز داشته است. این نوجوانان عبارت بودند از : محسن پزشکپور ـ محمد رضا عاملی تهرانی ـ ابوالقاسم پور هاشمی ـ پرویز صفیاری ـ فرید سیاح سپانلو ـ مهدی بهره مند و چند تن دیگر که نام نشانی از آنان در دست نداریم . … و این آغاز این نهضت پان ایرانیسم بود.

این جوانان پس از ورود به دبیرستان پایه کوششهای میهن پرستانه را نهاده و با نامهای انجمن ایران دوست ـ جویندگان ـ رستاخیز ملی ایران ـ نهضت محصلین و . . . به همراه گروه دیگری از جوانان وطن پرست دست به مبارزه زدند

مکتب پان ایرانیسم به صورت جلوه تشکیلاتی نهضت پان ایرانیسم از پانزدهم شهریور ماه ۱۳۲۶ بنیان گذاری و تا پایان شهریور ماه ۱۳۳۰ به کوشش ادامه داد .

حزب پان ایرانیست جهت پرورش نیروهای اداره کننده کشور از دیماه سال ۱۳۳۰ بربنیاد مکتب پان ایرانیسم شکل گرفت و تا امروز با نیز به کوشش های خود در راه آرمان ایران بزرگ در پهنه سیاست ادامه داده است. باشد که در راه ایرانی بزرگ و آباد و آزاد با نظامی شایسته ملت بزرگ ایران و حکومتی ایرانپرست و آرمانخواه دست در دست یکدیگر بگذاریم. در روز های آینده با نزدیک شدن به ۱۵ شهریور روز بنیاد مکتب پان ایرانیسم، فیلمهای سخنرانی هموندان (اعضا) شورای عالی رهبری و جزوه های آشنایی با نهضت،مکتب و حزب در چارچوب پی دی اف روی تارنما جای خواهد گرفت.

به امید ایرانی آباد و آزاد در سایه حاکمیت ملی

پاینده ایران

***

روز سوم شهریور را از یاد نبریم

برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 67، امرداد و شهریور 1390، رويه 10 تا 11

دکتر یزدگرد

روز اول سپتامبر 1939 نهم شهریورماه 1318، به دنبال اعلان جنگ دولت‌های بریتانیا و فرانسه به آلمان، نبرد دوم جهانی آغاز شد.
دولت ایران بدون درنگ، با صدور بیانیه رسمی، اعلام داشت که در این جنگ بی‌طرف مانده و بی‌طرفی خود را محفوظ خواهد داشت.
روز اول تیرماه 1320 (23 ژوئن 1941)، ارتش آلمان قلمرو اتحاد شوروی را مورد حمله‌ی نظامی قرارداد. و بدین‌سان روس‌ها برای رهایی از چنگال ارتش نازی، دست به دامان انگلستان شدند. انگلیس‌ها نیز زیر ضربه‌های ارتش آلمان قرار داشتند و در پی متحدانی برای جنگ با آن‌ها.

بدین‌سان، روس‌ها و انگلیس‌ها، با وجود دشمنی‌ها و رقابت‌های دیرین و لاف‌های سیاسی و ایده‌ئولوژیک، در 12 ژوئیه همان سال (21 تیرماه 1320)، موافقت‌نامه‌ی اتحاد در جنگ را در مسکو امضاء کردند. بر پایه‌ی قرارداد مزبور، دو طرف متعهد شدند:
دو دولت اقدام به انجام هر گونه یاری و پشتیبانی متقابل در جنگ حاضر با آلمان هیتلری می‌کنند.
آن‌ها هم‌چنین متعهد می‌شوند که در دوران این جنگ، هیچ‌گونه گفت‌وگو یا متارکه‌ی جنگ یا پیمان صلح [با آلمان] به عمل نیاورند مگر با آگاهی یکدیگر.

روز 26 تیرماه 1320 (17 ژوئیه 1941) دولت‌های بریتانیا و شوروی، درباره‌ی لشکرکشی و اشغال ایران به توافق رسیدند. از این‌رو، روس‌ها و انگلیس‌ها، دست به پرونده‌سازی برای توجیه تجاوز نظامی قریب‌الوقوع به ایران زدند.
روز 28 تیرماه 1320 (19 ژوئیه 1941)، دو دولت مزبور با تسلیم یادداشت‌های همانند، خواستار اخراج کارشناسان آلمانی از ایران گردیدند.

باید دانست از 4540 تن شهروندان بیگانه ساکن ایران در پیش از شهریور 1320، شمار 2980 نفر از شهروندان بریتانیا و روسیه بودند و تعداد آلمان‌ها، 690 نفر بود.
دولت ایران پاسخ داد که وجود کارشناسان مزبور برای صنایع ایران ارزشمند‌اند و تعداد آن‌ها قابل‌ملاحظه نیست و افزون بر آن، زیر نظارت جدی قرار دارند.

روز 25 امرداد ماه 1320 (16 اوت 1941)، دولت‌های روس و انگلیس، در یادداشت‌های جداگانه‌ای، پاسخ دولت ایران را قانع‌کننده ندانستند و خواستار اخراج همه‌ی اتباع آلمان از ایران شدند. دولت بریتانیا، برای توجیه عملیات احتمالی خود علیه ایران، تبلیغات دامنه‌داری را در راستای تمایل و سرسپردگی رضاشاه و هیات حاکمه‌ی ایران به «نازی‌»ها، آغاز کرد:
در حالی که روابط ایران و آلمان، پیش از آن که مبین نوعی گرایش‌های نازی‌خواهی» باشد، حاصل مقتضیات اقتصادی کشور و خواست مردم ایران جهت‌ رهایی از چیرگی روس و انگلیس بود.

مزار شهدای گمنام در کنار رود ارس که به تنهائی در مقابل ارتش متجاوز روس مقاومت کردند

روز دوم شهریور‌ماه 1320 (24 اوت 1941)، بخشی از ناوگان دولت بریتانیا به بهانه ی بازدید از خرم‌شهر وارد اروند‌رود شد و در آب‌های قلمرو حکومت عراق برابر آبادان، لنگر انداخت. دریادار بایندر، فرمانده نیروی دریایی ایران، به ناوهای ببر و پلنگ دستور داد تا از ناوگان بریتانیا استقبال کنند. فرمانده ناوگان بریتانیا، نزدیک شدن شب را بهانه کرد و بازدید را به روز بعد موکول نمود. اما در نیمه‌های شب، ستون‌های ارتش انگلیس که از سوی سربازان مستعمراتی هندی همراهی می‌شدند، از بندر بصره به سوی ایران به حرکت درآمدند. آنان از اروندرود گذشتند و سحرگاه روز سوم شهریور (25 اوت)، خرم‌شهر و آبادان را مورد آفند قرار دادند. هم‌زمان، نیروی دریایی انگلیس، ناوگان جنگی ایران را از فاصله‌ی نزدیک، زیر آتش گرفت. در این نبرد، سربازان و ناویان ایران، با وجود غافل‌گیری، پایداری شایسته‌ای از خود نشان دادند.

هنگامی که ناوگان بریتانیا بدون اعلام قبلی، عملیات جنگی علیه نیروی دریایی ایران را آغاز کرد، به جز افراد اندک، بقیه افراد، در خواب گاه‌ها و خانه‌های خود بودند. با آغاز تعرض ناجوانمردانه بریتانیا، پرسنل مزبور خود را به یگان‌های مربوط رسانیدند و به دفاع پرداختند. دریادار بایندر فرمانده نیروی دریایی ایران، هنگامی که عازم محل فرماندهی بود، از سوی نیروهای زرهی انگلستان که از پایگاه‌های خود در خاک عراق وارد ایران شده بودند به محاصره درآمد و به شهادت رسید. بدین‌سان، نیروی دریایی نوپای ایران با از دست دادن ناوهای ببر و پلنگ و کمابیش هفت‌صد تن شهید، از هم پاشید.
لحظاتی پس از آن که دولت شوروی از تجاوز ارتش انگلیس به خاک ایران اطمینان حاصل کرد، دست به تهاجم علیه ایران زد.

( شهید دریادار غلامعلی بایندر فرمانده نیروی دریایی ایران ) – طرح از مریم شمسایی

سحرگاه روز سوم شهریورماه، ارتش سرخ، هم‌زمان و از چند محور، از راه زمین،هوا و دریا(دریای مازندران) استان‌های آذربایجان، گیلان، مازندران و خراسان را مورد تهاجم قرار داد.
پس از اشغال ایران از سوی روس‌ها و انگلیس‌ها، بر اثر خیانت هیات فاسد حاکمه، آمریکایی‌ها نیز به جمع اشغال‌گران پیوستند.

نیروهای اشغال‌گر، صنایع و زیرساخت‌های ایران را مورد بهره‌کشی سخت قرار دادند. نیازهای ریالی ارتش‌های اشغال‌گر، باعث تورم شدید اقتصاد ایران گردید و به ویژه آمریکایی‌ها، فساد را در شئون گوناگون جامعه‌ی ایران، گسترش دادند و روس‌ها و انگلیس‌ها، کشور را تا مرز تجزیه به پیش بردند که در این کار، ناکام ماندند.

چندی پیش، دولت جمهوری اسلامی، گفته‌هایی را پیرامون ستاندن غرامت زیان‌های وارده بر کشور ایران و مردم ایران، مطرح کرد، اما تاکنون، گام‌های اساسی در این زمینه، برداشته نشده است.

باید غرامت زیان‌های وارده به کشور و مردم ایران، در یورش روس و انگلیس و عثمانی در جریان جنگ جهانی نخست، لشکرکشی‌های بسیار روسیان، در جریان‌های پس از مشروطیت به ایران، یورش روس، انگلیس و آمریکا به ایران در جریان جنگ جهانی دوم و اشغال کشور به مدت چند سال، هم‌چنین غرامت زیان‌های وارده به کشور و مردم ایران در جریان کودتای 28 امرداد 1332 امپریالیسم آمریکا و استعمار بریتانیا و نیز همیاری اتحاد شوروی، علیه دولت قانونی و مردم‌سالاری ایران، یورش حکومت بعث عراق به پشتیبانی سیاسی – نظامی غرب و شرق و نیز حمایت مالی عربستان سعودی، کویت، امارات و… بازستانده شود.

برای این کار و برآورد زیان وارده (بر کشور و مردم ایران)، نیاز به تشکیل یک نهاد نیرومند با بودجه کافی دارد. هر گونه کوتاهی در این موارد، پایمال کردن زیان‌های وارده بر کشور ایران و مردم ایران است.

***

 

پان ایرانیست‌های دربند و زندانیان سیاسی را آزاد کنید.

***

به سرویس رایگان وبگاه میهن دوستان ایران بپیوندید و مطالب میهن دوستانه ی خود را در آن منتشر کنید این تارنما امکان انتشار مطالب را یه صورت ایمن برای شما فراهم می کند:
www.webgah.org

تارنمای هواداران پان ایرانیسم:
www.paniranism.net

تارنمای نامه پان ایرانیسم
http://paniranism. info

فیسبوک هواداران پان ایرانیسم:
www.facebook.com/paniranism

تارنمای حزب پان ایرانیست:
http://paniranist. org

تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست:
http://paniranist. info

تارنمای تریبون آزاد پان ایرانیست در خوزستان:
www.pan-iranist.net

کانال یوتیوب حزب پان ایرانیست
http://www.youtube.com/paniranistparty

فیسبوک حزب پان ایرانیست:
www.facebook.com/paniranistparty

حزب پان ایرانیست
همبستگی‌ ملی‌ . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی‌: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید.
iran@paniranism.info
http://www.paniranist.org/a.htm

You can leave a response, or trackback from your own site.

Leave a Reply

Copyright©2010-2018.