شماره 55 – من دلم برای این ایران تنگ است

هم میهن گرامی, مهر نموده و ما را در پخش نامه پان ایرانیسم یاری نمایید. سپاس!

نامه پان ایرانیسم
شماره 55، پنج شنبه، 24 آبان ماه 1397 – 15 نوامبر 20018
www.paniranism.info . iran@paniranism.info

من دلم برای این ایران تنگ است
نیرومندبودن هویت ایرانی: اساس امنیت ملی
صویری هوایي از تخت سلیمان
پیرامون مباحث فرهنگ ملی – ملت‌گرایی، دانش تحقیقی است
افزایش آمار بیکاری دانشجویان بعد از فارغ التحصیلی
علاقه ایرانیان به شاعران خود
یکصد روز از دستگیری آرش کیخسروی گذشت‎‎، ادامه بازداشت قاسم شعله سعدی و آرش کیخسروی

طبیعت زیبای جاده جنگلی عباس آباد کلاردشت پس از اولین بارش برف پاییزی


من دلم برای این ایران تنگ است

مطلب فیسبوکی بانو شهزاده سمرقندی در ستایش ایرانی بودن

*بانو شهزاده سمرقندی شهروند کشور ازبکستان می باشند. دلنوشته ایشان نشان می دهد که 200 جدایی نتوانسته مهر ایران در دل هم میهنان ما در آنسوی مرزهای قراردادی از بین ببرد.

«من دلم برای این ایران تنگ است و مرا هیچ کس نمی تواند از عشق به ایران دور کند. چون در ریشه و خون، من هم ایرانم. همه ما ایرانیم. چه گونه می‌توانیم از خود متنفر باشیم. مگر این که بیمار باشیم.»

خیلی نگرانم از این که چندین پیامی از دوستان مقیم ایران دریافت کردم که مفهوم ایران را با مفهوم جمهوری اسلامی یکی گرفته اند و یا از وضع کنونی آن قدر آزار دیده‌اند که به کل ایران بدبین شده اند.

ادبیات کلاسیک فارسی سرشار است از شکایت دوران و زمانه و امیر و شاه و معشوق و خدا، اما هیچ باری هم پیش نیامده یا حد اقل من نخوانده ام که به کل ایران و سرزمین مادری بدبین شده باشند یا نفرین بارش کرده باشند.

یکی از این پیغام‌ها درواقع به بحث طولانیی تبدل شد. بانوی از ایران به خود اجازه داد بیش از دو ساعت وقت بگذراند و مرا تشویق کند که دلم برای ایران تنگ نشود. عزم مرا و عشق من به ایران را توضیح دهد که غلط است و اشتباه، چون در ایران مشکلات بی‌حدی برای زندگانی دلخواه وجود دارد. از بازداشت دانشجو‌ها تا عدم آزادی بیان و مشکلات اقتصادی دندان‌شکن و غیره. و همه این‌ها از نظر آن بانو کافی اند که دور ایران را خط بکشیم. ایران و در اصل سرزمین ما ایرانیان همیشه این طور بوده. هیچ زمان و دورانی نبوده که به کام روشنفکر و هنرمند و فیلسوف باشد. همیشه حاکمان به حرف دل مردم زمانی گوش داده اند که دیر شده و دشمن پشت دروازه بوده یا با دست خود دروازه‌های ایران را باز کرده‌ایم. اما هیچ وقت همه این‌ها دلیل نشده که ایرانی ار ایران متنفر باشد. اگر بوده پس به ایرانیت اوست نه به ایران.

جالب است که همه این دست پیغام‌ها را از ایرانیان دریافت کردم نه مهاجران افغانستانی که میلین‌ها تن با تجربه‌های تلخ و تیره در خاک ایران کار وزندگانی کرده اند.

با این که تلاش می‌کنم قهر و منفی‌نگری این بانوی ارجمند را درک کنم، عمیقا به فکر فرو رفته ام. چه می‌شود کرد که خاک ایران را از حاکمان آن جدا دقیق و روشن جدا کرد. حتی احساس می‌کنم زبان فارسی نیز در حال قربانی شدن این وضع است. امیدوارم چنین نباشد و این حالت گذرا و رو به بهبود باشد.

ایران در هیچ دورانی با دین و دین‌داران، اقتصاد و سرمایه‌دارانش مشهور نبوده. ایران همیشه با اندیشه‌ورزان، شاعران و کشاورزانش، هنر و داستان‌نویسانش معروف بوده.

اگر خوب به اطراف نگاه کنیم هنوز هم هست. اما پشت صدای بلند دورانداران خاموش و ناپدید مانده اند. پس ایران بد نیست، گوش و چشم ما را دزدیده‌اند تا ایران حقیقی را نبینیم، نشنویم.

من دلم برای این ایران تنگ است و مرا هیچ کس نمی تواند از عشق به ایران دور کند. چون در ریشه و خون من هم ایرانم. همه ما ایرانیم. چه گونه می‌توانیم از خود متنفر باشیم. مگر این که بیمار باشیم.

ایران درون خود را سالم نگه باید بداریم به خصوص در تنگ‌ترین دوران‌ها و اگر بیمار است شفایش بدهیم. چون اگر ایران نباشد همه ما برای همیشه تا هفت و هفتاد پشت خود سرساان و آواره خواهیم بود. هر خانه قشنگ و زیبا ایران نخواهد شد. وطن نخواهد شد. این را از تجربه و از دل و جان می‌گوییم. بگذارید ایران را دوست داشته باشم و سرزنیشم نکنید وقتی می‌گویم دلم برای ایران تنگ است.

***
نیرومندبودن هویت ایرانی: اساس امنیت ملی

دکتر عطاء الله عبدی

به گزارش خبرنگار تشکل های دانشجویی « ایرنا »، عطاءالله عبدی در همایش « ایران و ابعاد هویت ملی ایران» که توسط انجمن اسلامی دانشجویان آزادیخواه دانشگاه علوم زمین و ادبیات دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد، افزود: «هویت تنها یک مقوله ی اجتماعی، فرهنگی یا سیاسی نیست، بلکه اساس و بنیان امنیت ملی است. به طوری که تمامی برنامه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشور حتی اگر به درستی هم تدوین شود ، بدون وجود نرم افزاری به نام «هویت ملی» دچار چالش شده و ناکام می ماند . »

وی با انتقاد از بی توجهی نظام آموزشی و رسانه ای کشور به این مهم تصریح کرد: « هرچند رسانه ها و دستگاه آموزشی برنامه ریزان هویت ملی هستند ، اما نگاه و رویکردی کاملا غیرمسئولانه به این موضوع داشته و نه تنها هویت ملی ما را تقویت نکرده اند بلکه با به غفلت بردن جوانان در دستگاه آموزش، همبستگی ملی را کاهش داده اند . »

این آگاه به مسائل قومی با نکوهش اقدام اخیر صدا و سیما در برنامه ی « فتیله » ادامه داد: « این رسانه نابخردانه عمل کرد، ولی واکنش هایی که در پی آن اتفاق افتاد نیز نشان داد که حساسیت نسبت به مسائل قومی بیشتر از مصالح و منافع ملی شده است ؛ که این زنگ خطری برای ما است. وقتی دو نفر برنامه ای را اجرا می کنند و در پی آن جامعه اینگونه ملتهب می شود، اگر کشورهایی که از این وضعیت سود می برند اقدامات برنامه ریزی شده ای را در این زمینه انجام دهند ، چه مقابله ای با آن می توان کرد ؟! »

وی نگاه جناحی به هویت ملی را محکوم کرده و افزود : « برخی تصور می کنند هویت ملی مربوط به یک دولت یا حتی یک حکومت است. سیاسیون ما آن را تبدیل به یک مقوله ی جناحی کرده و در انتخابات مختلف از آن خرج می کنند. از طرفی برخی روشنفکران ما با نگاهی تقلیل گرایانه ،اصل هویت ملی را انکار می کنند . »

عبدی، نگاه صرفا مذهبی یا باستانی به ملیت ایرانی را بسیار خطرناک دانسته و اضافه کرد : «افرادی تخت جمشید را ساخته ی رومیان دانسته و درمقابل عده ای هویت شیعی ما را نفی می کنند . امروزه هرکس بتواند به هویت باستانی- اسلامی ایران بتازد ، ژست روشنفکری به خود می گیرد. به قول بزرگی : همه چیز در این مملکت متولی و صاحب دارد به استثنای هویت ملی که بی کس و کار است. »

وی اتفاقات اخیر آذربایجان را ناشی از این بی تفاوتی ها دانسته و گفت: « باید از شعاردادن تجزیه طلبان درون ورزشگاه ها علیه هویت ایرانی نیز جلوگیری شود . »

این استاد دانشگاه به رابطه میان محیط زیست و هویت ملی پرداخت و افزود : « هویت ملی یک بسته است که بخش مهمی از آن توسط ویژگی های جغرافیایی زیست در فلات ایران شکل گرفته است. از این رو وقتی دریاچه ای مثل هامون خشک می شود فرهنگ اسطوره ای مربوط به آن نیز تقلیل می یابد و شخصیت تاریخی مثل سیاوش کمرنگ می شود . »

عبدی ظرفیت های بالقوه ی فرهنگی «هویت ایرانی» را در منطقه بسیار مثبت ارزیابی کرده و گفت : « هر چند قاجار بخش بزرگی از ایران را با بی کفایتی تقدیم استعمارگران کرد، اما پیوندهای فرهنگی ما با مناطق جداشده همچنان پابرجاست. برای نمونه ، کشوری مانند تاجیکستان که به « هارتلند آسیای مرکزی » معروف است و بزرگترین منابع آبی منطقه را دارد، همانندی های فرهنگی و زبانی بسیاری با ما دارد که می تواند منافع اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دو کشور را تامین کند . »

وی به مساله ی سوریه و عراق نیز اشاره کرد و گفت : « چند دولت جاعل تاریخ، می خواهند زنجیرهای فرهنگی ما با اطراف را قطع کنند. همین ها وهابیت و داعش را راه انداخته و تقویت می کنند. صرف نظر از مباحث سیاسی و جناحی باید دانست که مساله ی بنیادگرایی و وهابیت ، مقوله ای مربوط به « شامات » سابق نیست که کاری به ما نداشته باشد ؛ بلکه واقعیت این است که اگر نتوانیم آنها را در سرزمین شام شکست دهیم به سراغ ما نیز خواهند آمد . »

عبدی تصریح کرد : « پیوندهای هویتی مشترک میان ایرانیان بسیار مهم است تا بتوانیم با یاری جستن از آنها بر رقبای خود در منطقه غلبه کرده و مانع از سوء استفاده ی آنها از مسائل قومی و هویتی شویم . »

برگرفته از تارنمای ایرانچهر به نقل از پایگاه آذری ها ( با ویرایش )

***

تصویری هوایي از تخت سلیمان

این اثر تاریخي در آذربایجان غربی قرار دارد و از میراث جهانی یونسکو شمرده می‌شود. برخي بر این باورند که زرتشت پیامبر در اینجا متولد شده است. / تابناک

***

پیرامون مباحث فرهنگ ملی – ملت‌گرایی، دانش تحقیقی است

دکتر هوشنگ طالع

آن چه که نیرومندی و سربلندی ملت من در آن است، قلب من به درستی آن گواهی میدهد.
(آژیر: ناسیونالیسم چون یک علم)

در تقسیم بندی پاره‌ای از علوم، آنها را به علوم تحقیقی و علوم تکلیفی، دسته‌بندی می‌نمایند.

دسـتهٔ نخست، عبارتـند از علومی که رابطهٔ موضـوع‌ها، آنگونه که مورد بررسی قرار می‌گیرند. دانشهای تجربی در این گروه، «هستند» جای دارند.
دستهٔ دوم، عبارتند از علومی که در آن، رابطهٔ موضوع‌ها، آن گونه بررسی می‌گردند. شاخص این دسته از علوم، علم،«باید باشند» که اخلاق است. در این علم، سخن از تحقیق و پژوهش نیست، سخن بر سر است. «باید» تکلیف و دانش ملت گرایی، تا آن جا که مربوط به حوادث گذشته و حال باشد، در رده‌ی علوم نوع اول قرار دارد. بر پایهٔ بررسی و پژوهش می‌توان دریافت که سبب دوام و بقای یک ملت چیست و ریشه‌های عوامل نیرومندی امروز ملت، در گذشته چه بوده است. در این جا، بدون این که تمایلات خود را دخالت دهیم و یا این که لازم باشد که دخالت دهیم، تنها وقایع گذشته را، مورد مطالعه قرار داد ه و برای توجیه رویدادهای کنونی، نتیجه‌گیری می‌کنیم.

اما همین که به آینده می‌پردازیم و می‌گوییم که ملت ما در آینده باید از چنین شرایطی برخوردار باشد و موجبات نیرومندی ملت خود را بر می‌شمردیم، به ظاهر از دانش تکلیفی سخن میگوییم و در این فرآیندها را به میان آورده‌ایم؛ اما این، «باید» تمایلات و خواسته‌های خود و یا تنها ظاهر مساله است. حتا در مورد ارایهٔ تکلیف های آینده نیز، یک علم، «ملت گرایی» پژوهشی است، نه مانند اخلاق، یک علم تکلیفی. هنگامی که گفته می‌شود که باید چنین سیاستی را دربارهٔ جمعیت پیش گرفت و یا باید این دسته از کشورها را به عنوان دوست و هم پیمان برگزید، به ظاهر تعیین تکلیف می‌شود؛ اما باید بدانیم که دلایل این تکلیف، فرآیند پژوهشهایی است که در این زمینه به عمل آمده است. بررسی رویدادهای تاریخی در علم ملت‌گرایی، همان شأن و ارزشی را دارد که تجربه، در علوم تحقیقی دیگر. در مسایل اجتماعی، نتیجه‌گیری از حوادث گذشته، جایگزین تجربه می‌شود. زیرا در این علم، نمی‌توان تجربه‌های مصنوعی در مورد اجتماع و ملت، را به کار برد. درست است که دانش ملت گرایی ایجاد تکلیف میکند، اما این علم، تنها بیانگر شکل دل خواه زندگی آینده نیست. تکلیفی را که علم ملت گرایی الزام میکند، به حکم آن است که فرد را با پیوندهایی که با ملت خود دارد، در نظر گرفته و سیر حیات ملت را، به حکم شناخت نهادهای اجتماعی که حوادث آینده را بالقوه با خود دارند، بر وی آشکار میکند. باید بدانیم که خواست‌ها، آرزوها و آرمانهای افراد وابسته به یک ملت، نهادهای اجتماعی هستند. «همزاد» بخشی از آن و آن چه را که دانش ملت گرایی بر پایهٔ بررسی و پژوهشی اعلام می‌دارد، افراد وابسته به آن ملت نیز با خواست‌ها و آرمانهای قلبی خود، قبول و تایید می‌کنند. از این رو، تکلیف در علم ملت گرایی، همبسته‌ای است از فرآیند «ژرف اندیشی علمی» و «آرمان شناسی فردی».

برگرفته از ماهنامه خواندنی شماره 86، سال سیزدهم، اردیبهشت و خرداد 1394، رویه 35

***
افزایش آمار بیکاری دانشجویان بعد از فارغ التحصیلی

***
علاقه ایرانیان به شاعران خود

داریوش شایگان

شما در هیچ ‌جای دنیا سراغ ندارید که مردم بر سر مزار شاعران خود بروند و با مقبره شاعرانشان همچون زیارتگاه برخورد کنند. هر فرد ایرانی برای مثال رابطه‌ای شخصی با حافظ دارد، اینکه آن فرد فرهیخته است یا عامی یا عارف است و رند، اهمیت چندانی ندارد، هریک به فراخور حال و استعداد ذاتی خود آن را تعبیر می‌کنند و از آن بهره می‌گیرند و از خواندن اشعار وی لذت می‌برند؛ به‌قول مولانا “هرکسی از ظن خود شد یار من/ از درون من نجست اسرار من”.

این نشان ‌دهنده ارتباط عمیقی است که میان ایرانیان و شاعرانشان وجود دارد.

حضور اینچنینی ایرانیان بر مزار عطار، حافظ، خیام و سعدی پدیده‌ای کاملا استثنایی است. شما هیچ ‌گاه فرانسوی ‌ها را به این شکل در گورستان پرلاشز یا پانتئون نمی ‌بینید. مقبره بودلر در مونپارناس در نزدیکی خانه من در فرانسه است ولی تا حالا ندیده‌ام که کسی به نیایش بر سر مزار او بنشیند. پس این شکل از مواجهه، خصلتی کاملا ایرانی است.

***
یکصد روز از دستگیری آرش کیخسروی گذشت‎‎

ادامه بازداشت قاسم شعله سعدی و آرش کیخسروی

روز یک‌شنبه همچنین ابوذر نصراللهی، وکیل مدافع آرش کیخسروی، خبر داد که با وجود تبدیل قرار بازداشت موقت موکلش به وثیقه، او همچنان در بازداشت است.

وی اضافه کرد: «البته اعلام نشده که وثیقه را از ما نمی‌پذیرند بلکه گفته شده که در موقعیت بعدی برای پذیرش وثیقه با شما تماس می‌گیریم ولی تا این لحظه وثیقه را از ما قبول نکرده‌اند».

به گفته آقای نصراللهی، خانواده قاسم شعله سعدی، دیگر وکیل زندانی، نیز به دادگاه مراجعه کرده‌اند اما وثیقه آنها نیز پذیرفته نشده است.

قاسم شعله سعدی به همراه آرش کیخسروی و مسعود جوادیه، دو وکیل دادگستری دیگر، روز شنبه ۲۷ مرداد در مقابل مجلس بازداشت شدند.

قاسم شعله‌سعدی با انتشار ویدئویی اعلام کرده بود که با «تأسی به محمد مصدق»، در اعتراض به نظارت استصوابی در مقابل مجلس حاضر می‌شود.

در ماه‌های گذشته دیدبان حقوق بشر و برنامه‌ نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر از تداوم فشارها علیه وکلای مدافع حقوق بشر عمیقا ابراز نگرانی کرده‌اند.

با استفاده از خبرگزاری‌های ایرنا و ایسنا و رادیو فردا / ا.م / پ.پ
***

آخرین وضعیت آرش کیخسروی از زبان وکیل ایشان

وکیل مدافع آرش کیخسروی می‌گوید با وجود تبدیل قرار بازداشت موقت موکلش به #وثیقه، او همچنان در #بازداشت است.

ابوذر نصراللهی در گفت‌وگو با ایسنا(۲۰آبان۹۷)، در خصوص آخرین وضعیت پرونده آرش کیخسروی اظهار کرد: به دادگاه مراجعه داشته‌ایم اما هنوز نتوانسته‌ایم پرونده را بخوانیم و امکان مطالعه آن نبوده است. وی افزود: هنوز هم وثیقه تعیین شده را قبول نکرده‌اند و آرش کیخسروی همچنان در بازداشت قرار دارد.

وکیل مدافع آرش کیخسروی با بیان اینکه منتظر قبول وثیقه هستیم، گفت: البته اعلام نشده که وثیقه را از ما نمی‌پذیرند بلکه گفته شده که در موقعیت بعدی برای پذیرش وثیقه با شما تماس می‌گیریم ولی تا این لحظه وثیقه را از ما قبول نکرده‌اند.

نصراللهی در رابطه با قاسم شعله سعدی، وکیل دیگری که به همراه آرش کیخسروی بازداشت شده بود توضیح داد: خانواده آقای شعله سعدی نیز به دادگاه مراجعه کرده‌اند ولی وثیقه آنها نیز پذیرفته نشده و همچنان در بازداشت قرار دارد.

ابوذر نصراللهی ۲۵ مهرماه ۹۷ از صدور کیفرخواست برای آرش کیخسروی خبر داد و همچنین گفت که قرار بازداشت موقت موکلش فک و تبدیل به وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی شده است.

آرش کیخسروی و قاسم شعله سعدی دو وکیل دادگستری، ۲۷ امردادماه ۱۳۹۷ در پی حضور در برابر مجلس شورای اسلامی بازداشت شدند و پس از گذشت سه روز با لباس زندان و پابند و دست‌بند به دادسرای اوین منتقل شده و پس از تفهیم اتهام و صدور قرار بازداشت یک ماهه به زندان تهران بزرگ بازگردانده شدند.

***

پان ایرانیست ها و همه ایراندوستان را آزاد کنید!

حزب پان ایرانیست
همبستگی‌ ملی‌ . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی‌: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید
کنون ای هم وطن ای جان جانان / بیا با ما بگو پاینده ایران

نامه پان ایرانیسم در شبکه های اجتمایی

تارنما: www.paniranism.info
فیسبوک: facebook.com/nameh_paniranism
تویتر: twitter.com/paniranism
تلگرام: t.me/Naameh_Pan

You can leave a response, or trackback from your own site.

Leave a Reply

Copyright©2010-2018.