شماره 50 – مهر میهن و نکوداشت داریوش بزرگ

هم میهن گرامی, مهر نموده و ما را در پخش نامه پان ایرانیسم یاری نمایید. سپاس!

نامه پان ایرانیسم
شماره 50، آدينه، 20 مهر ماه 1397 – 12 اکتبر 20018
www.paniranism.info . iran@paniranism.info

درود بر هم میهنان گرامی

نوشته های زیر تقدیم می شوند

فردوسی الهام بخش
بخشی از سخنرانی استاد دکتر شفیعی کدکنی درباره‌ دشمنی با زبان فارسی و برنامه‌های زبانی دشمنان این زبان
ما ملت غیبیم و حافظ لسان الغیب
همایش «مهر میهن و نکوداشت داریوش هخامنشی» برگزار شد
قرار بازداشت آرش کیخسروی وکیل دادگستری تمدید شد
بی‌‌فرهنگی یا بی‌مایگی


آبشارهای شوشتر

فردوسی الهام بخش

توانا بود هرکه دانا بود

ز دانش دل پیر برنا بود

جالب است که فرانسیس بیکن متفکر انگلیسی، سال ها پس از فردوسی گفت:

دانایی باید به توانایی منجر شود.

برگرفته از خوزستان پاره تن ایرانزمین است t.me/khouzestan_iran1

***

بخشی از سخنرانی استاد دکتر شفیعی کدکنی درباره‌ دشمنی با زبان فارسی و برنامه‌های زبانی دشمنان این زبان

(۱۹ آبان زادروز استاد شفیعی کدکنی گرامی باد)

آنجا [آکسفورد] یک فرد انگلیسی که اسمش همه چیزش انگلیسی بود، عضو کمپانی هند شرقی بود، آمده #زبان_فارسی یاد گرفته و به فارسی شعر گفته و شعر در سبک هندی… شما تا بخواهید یک مصرع دیگری را بفهمید… شماهایی که زبان مادری‌تان هست، شما که بعضی‌هایتان فوق لیسانس و دکتر ادبیات فارسی هستید محال است شعر بیدل را بفهمید.

بیدل یک منظومۀ بسیار بسیار منسجم و پیچیده‌ای است که کُدهای هنریش را هر ذهنی نمی‌تواند اینکود[رمزگشایی] کند به اصطلاح زبانشناس‌ها. و این آدم آمده و به سبک بیدل شعر گفته و چقدر جالب و عالی… آدم باورش نمی‌شود که اینقدر این‌ها… بعد آن وقتی که مسلّط شدند، گفتند: گور بابای زبان فارسی، شما زبان فارسی برای‌تان خوب نیست. شما بیایید اُردو را که یک زبان محلّی است، این را بگیرید بزرگش کنید و همین کار را کردند.

می‌دانستند که زبان فارسی شاهنامه دارد، مثنوی دارد، سعدی دارد، حافظ دارد، نظامی دارد، می‌‌تواند با شکسپیر کُشتی بگیرد. ولی زبان اردو چیزی ندارد که با شکسپیر کُشتی بگیرد. بعد از مدتی بچّه‌ی هندی می‌ گوید: گور بابای این زبان اردو. من که می‌‌توانم شکسپیر بخوانم، چرا این شعرهای ضعیف و این ادبیات چی‌چی را بخوانم اصلاً زبانم را انگلیسی می‌کنم، چنانکه کردند.

ببینید آنهایی که روی زبان‌‌های محلّی ما فشار می‌آورند که من آقا به لهجه‌ی کدکنی بهتر است شعر بگویم، او می‌داند چه کار می‌کند، او می‌داند که در لهجه‌ی کدکنی، شاهنامه وجود ندارد، مثنوی وجود ندارد، نظامی وجود ندارد، سعدی [وجود] ندارد. این لهجه وقتی که خیلی هم بزرگ بشود چهار تا داستان کوتاه و دو سه تا شعر بند تنبانی میراثش خواهد شد. آن بچه هم می‌گوید من فاتحه این را خوندم. من شکسپیر می‌خوانم یا پوشکین می‌خوانم.

الان شما فکر می‌کنید روس‌ها چه کار می‌کنند در آسیای میانه، در سرزمین آسیای میانه روس‌ها الان سیاستشان همین است. هر قومیت کوچکی را پروبال می‌دهند. می‌گویند خلق قزاق و… بگویید گور بابای ادبیات فارسی و سعدی و حافظ. شما بیایید لهجه‌ی خودتان را موسیقی خودتان را… و ما برایتان کف می‌زنیم، ما برایتان دپارتمان در مسکو تشکیل می‌دهیم. مطالعات قوم قزاق و چی و چی… آن بچه‌ی قزاق مدتی که خواند می‌گوید این زبان و فرهنگ قزاقی چیزی ندارد. من داستایوفسکی و چخوف و پوشکین می‌خوانم، لرمانتف می‌خوانم. فاتحه می‌خوانم بر زبان و فرهنگ ملی خودم. روس می‌شود.

زبان فارسی … این نظر من نیست که بگویید من یک شوونیست فارس هستم. زبان فارسی در همه کره‌ی زمین با رباعیات خیام و مثنوی جلال‌الدین و شاهنامه و سعدی و حافظ و نظامی و… شناخته می‌شود در همه‌ی دنیا. شکسپیر با آن نمی‌تواند کشتی بگیرد. پوشکین با آن نمی‌تواند کشتی بگیرد. اما با آن لهجه‌ی محلی که تشویقت می‌کنند، بعد از مدتی نوه‌ی تو، نبیره‌ی تو، می‌‌گوید …. به این زبان محلی خودم. من روس می‌شوم، انگلیسی می‌شوم. شکسپیر می‌خوانم، لرمانتف می‌خوانم، پوشکین می‌خوانم. این را ما هیچ بهش توجه نمی‌کنیم.

ما نمی‌خواهیم هیچ زبان محلّی‌ای را خدای‌ نکرده!از بین ببریم]، چون این زبان‌های محلّی پشتوانه‌ی فرهنگی ما هستند. ما اگر این زبان‌های محلّی را حفظ نکنیم، بخش اعظمی از فرهنگ مشترکمان را عملاً نمی‌فهمیم. ولی این زبان بین‌الاقوامی که قرن‌ها و قرن‌ها و قرن‌ها همه‌ی این اقوام درش مساهمت(همکاری و همیاری) دارند… هیچ قومی بر هیچ قوم دیگری تقدم ندارد در ساختن امواج این دریای بزرگ.

ما به این باید خیلی بیشتر از این‌ها اهمیت بدهیم. همین کار الان در آسیانه میانه دارد می‌شود، سه نسل، چهار نسلِ دیگر بگذرد، بچه‌های قزاق و اُزبک و تاجیک، روس هستند(خواهند شد). الان منقطع هستند، با ما هیچ ارتباطی ندارند.

پوتین اجازه نمی‌دهد به این‌ها که خط نیاکانشان را یاد بگیرند. نمی‌خواهند گلستان سعدی و بوستان سعدی و نظامی بخوانند، سنگ قبر پدربزرگشان را نمی‌توانند بخوانند این‌ها.

[انگلستان] آن شبه قاره هند را هم همینطوری کرد. اول زبان فارسی را از بین برد، بعد گفت: شما اردو بخوانید. اردو چه دارد که با شکسپیر کُشتی بگیرد. خیلی مهم است، ما این را باید بدانیم.

این زبان بین الاقوامی ما منحصر در فارسی‌ زبانان نیست همه‌ی اقوام، مساهمت‌کنندگان در خلاقیت این فرهنگ و زبان هستند.

برگرفته از خوزستان پاره تن ایرانزمین است t.me/khouzestan_iran1

سال‌هاست که روزهای سه‎شنبه‌ی هر هفته در دانشکده‌ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، طالبان دانش از هر کجای ایران و جهان، گرد استاد شفیعی کدکنی حلقه می‌زنند و بحث و درس او را به گوش جان می‎نیوشند.

ایران بوم

***

ما ملت غیبیم و حافظ لسان الغیب

دکتر جواد طباطبایی سخنرانی در نشست اندیشه و تمدن ایرانشهری.

عرب ها جایی عنوان کرده اند که عرب، نمی تواند شاهنامه داشته باشد. می بایست بیان کرد که، شاهنامه نوشتن مستلزم ملت داشتن است و اگر ملّت به اُمت مبدل شود؛ آن زمان دیگر نمی شود؛ شاهنامه داشت. اعراب نه تنها نمی توانند شاهنامه داشته باشند، بلکه حافظ و سعدی هم نخواهند داشت. حافظ ، بیان اسطوره ملی ما است. ما ملت غیبیم و حافظ لسان الغیب است چون لسان یک ملت است. مفهوم ایرانشهری و اندیشه ایرانشهری، در واقع کوششی است برای توضیح اینکه ملت ایران، ملت متفاوتی است. منطق ما، متفاوت از منطق امت است و ما ملتی هستیم، با تاریخی خاص و تنوع اقوام و گویش های متفاوت. ایران همیشه یک کشور بوده است و کشور نیز، یک ملت واحد است.

برگرفته از خوزستان پاره تن ایرانزمین است t.me/khouzestan_iran1

***

همایش «مهر میهن و نکوداشت داریوش هخامنشی» برگزار شد

آیلین فاطمی نژاد
عکاس: مجتبی عالیخانی

به فرخندگی فرارسیدن روز بزرگداشت داریوش بزرگ (شانزدهم مهر)، همایش مهر به میهن و نکوداشت داریوش هخامنشی دیروز به تاریخ هفدهم مهرماه سال 1397 در تالار فردوسی خانه اندیشمندان علوم انسانی تهران برگزار شد. این نشست که دومین نشست نکوداشت خدمات داریوش بزرگ برشمرده می‌شود، به کوشش انجمن هم‌اندیشان ایران فرهنگی، نشریه‌ی امرداد، نشریه‌ی وطن‌یولی، تارنمای ایران‌بوم و بنیاد فرهنگی فرهود انجام گرفت. در همایش یادشده که شماری از فرهیختگان و ایران‌پژوهان به نام کشور باشندگی داشتند و با اداره‌ی بانو سعیده پراش انجام شد، نخست دکتر داریوش فرهود به آمدگان خوش‌آمد گفت و از بایسته بودن همبستگی میان همه‌ی گروه‌های ایرانی‌تبار و نیاز به حس میهن‌پرستی سخن گفت. سپس در بخش خوانش شاهنامه‌ی دکتر حسن امین، پیش‌گفتاری از چرایی بزرگداشت داریوش بزرگ در روز شانزدهم مهرماه و یک روز پس از نشست ارزشمند و تاریخی هفت تن میان هفت بزرگ ایرانی گفته شد. اینکه داریوش بزرگ که بود، چه کرد و چرا و چگونه روز شانزدهم مهر، روز تاریخی و مستند بزرگداشت او است، از سخنان گفته شده در این بخش بود.

در بخش سوم، دکترعلی علی‌بابایی، دکترای تاریخ ایران باستان، به فرخندگی روز شانزدهم مهرماه، روز بزرگداشت داریوش بزرگ، درباره‌ی باورهای دینی او سخنرانی کرد و گفت پیرو سندهای در دسترس، هخامنشیان و به ویژه داریوش بزرگ، گرایش‌ به آیین زرتشتی داشته‌اند. سپس دکتر داود هرمیداس باوند درباره‌ی حقوق و رفتارهای سیاسی در ایران باستان سخن گفت. در پی او، شاهنامه‌خوانی و نقالی و اجرای رخداد سیاوش به هنرمندی زمرد یزدانی و نرگس اسماعیلی (زیر نظر فرنگیس توسی) انجام شد.

در بخش پایانی، دکتر فرشید خدادادیان، دکترای تاریخ باستان ایران به سخنرانی پرداخت و از گروه‌ها و کسانی که در برگزاری همایش مهر به میهن و نکوداشت داریوش هخامنشی، یاری رسانیدند، سپاس‌گزاری کرد. سپس بانو هما ارژنگی، سراینده‌ی سرایش‌های میهنی، به خواندن سروده‌ای درباره‌ی میهن پرداخت. در ادامه نیز، دکتر بقایی ماکان، درباره‌ی فرهنگ ایرانی میترایی و تاثیرات آن بر جامعه‌ی ایرانی در درازای تاریخ سخنرانی کرد. در پایان و به فرخندگی کردار داریوش بزرگ در یکپارچه‌سازی و همبستگی ایران بزرگ فرهنگی، عبدالرحمن حسنی سروده‌هایی از شاعر بزرگ تاجیکستان، لایق شیرعلی را خواند. در این همایش، بزرگانی چون استاد قدرت الله انتظامی از بزرگان به نام موسیقی ایران و سحاب (نقشه‌نگاری یا کارتوگرافی سحاب) نیز باشندگی داشتند. بدین گونه و با انجام دومین نشست درباره‌ی بزرگداشت روز داریوش بزرگ در پیشگاه بزرگان ادب و تاریخ‌پژوهی ایران، در سومین سال پیشنهاد این روز گامی دیگر و این‌بار بزرگ‌تر، به سوی تثبیت شدن مستند روز شانزدهم مهر برای این بزرگداشت برداشته شد.

ایران بوم

***

محمد دبیرسیاقی درگذشت

سیدمحمد دبیرسیاقی، پیشکسوت ادبیات و از شاگردان علامه دهخدا، در سن ۹۹سالگی درگذشت.

محمدجواد حضرتی – مدیرکل میراث فرهنگی استان قزوین – با تأیید خبر درگذشت این نویسنده، پژوهشگر و مصحح متون کهن ادبیات فارسی به ایسنا گفت: متأسفانه ایشان امروز صبح (۱۶ مهرماه) نزدیک اذان صبح از دنیا رفت. زمان مراسم تشییع هنوز مشخص نیست و منتظر یکی از فرزندان‌شان که در خارج از ایران زندگی می‌کند هستیم. اما احتما روز چهارشنبه یا پنج‌شنبه به خاک سپرده می‌شود.

سیدمحمّد دبیرسیاقی (زادهٔ ۴ اسفند ۱۲۹۸ خورشیدی در قزوین) پژوهشگر، نویسنده، شاعر، مدرس ادبیات فارسی و مصحح متون کهن پارسی و از شاگردان دهخدا بود. او در سال‌های ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۴ در گردآوری لغت‌نامه دهخدا با علی‌اکبر دهخدا همکاری داشت و از نخستین دستیاران دهخدا بود؛ مدت ۹ سال با علامه علی‌اکبر دهخدا در تنظیم مطالب حروف «ظ»، «ض»، «ل» و «پ» و ۱۱ سال با دکتر محمد معین در «لغت‌نامه دهخدا» و در انجمن ایران‌شناسی همکاری داشت. پس از پایان تالیف لغت‌نامه دهخدا، بنا به وصیت علامه دهخدا در کنار دکتر معین و دکتر سیدجعفر شهیدی به بررسی و تالیف لغت‌نامه پرداخت. دهخدا از او به عنوان یک جوان کوشا در زمینه تنظیم لغت‌نامه یاد کرده است. دبیرسیاقی نزدیک به ۸۰ متن ادبی و تاریخی را تصحیح و منتشر کرده‌ است، که از میان آن‌ها می‌توان به «شاهنامه فردوسی»، «دیوان منوچهری»، «نزهةالقلوب»، «فرهنگ سُروری و سلطان جلال‌الدین خوارزمشاه» و «تصحیح لغت فرس اسدی طوسی» اشاره کرد.

ایران بوم

***

یکی از آثار ماندگار دانشمند و ادیب برجسته زبان فارسی، زنده‌یاد دکتر محمد دبیرسیاقی که چندروز پیش در آستانه یکصد سالگی عمر پربارش به پایان رسید و دیده از جهان فرو بست، تدوین شاهنامه فردوسی بزرگ به نثر بود.

شاهنامه فردوسی به نثر، در سال ۱۳۸۰ خورشیدی به قلم دکتر دبیرسیاقی منتشر شد و تاکنون ۱۴ بار تجدید چاپ شده است. مطالعه این کتاب می‌تواند هم موقعیت مرور دگرباره رویدادهای شاهنامه برای کسانی باشد که با ابیات حکیم بزرگ توس مانوس هستند، و هم فرصتی برای کسانی که به هر دلیل نمی‌توانند از خلال این ابیات رویدادهای شاهنامه را بخوانند.

تیرداد بنکدار

***

قرار بازداشت آرش کیخسروی وکیل دادگستری تمدید شد

پیام درفشانی وکیل مدافع #آرش_کیخسروی، وکیل بازداشتی گفت: عناوین اتهام موکلم از یک به چهار عنوان افزایش یافته است. آخرین دفاعیات او در مرحله بازپرسی انجام و برای او قرار #بازداشت مجدد صادر شد.

وی افزود: اتهام موکلم نخست اخلال در نظم عمومی عنوان و قرار شد قرار کفالت صادر شود که اتهام اجتماع علیه امنیت ملی به آن اضافه و قرار بازداشت موقت برای او صادر شد.

وکیل کیخسروی درباره احضار موکلش به دادسرا با پابند گفت: وکیل دادگستری را پابند زدند و به دادسرا بردند حتی کمی دورتر از دادسرا آنان را پیاده کردند تا در انظار عمومی شخصیت‌شان را زیر سوال ببرند طوری که رئیس قوه قضاییه هم نسبت به این موضوع انتقاد کردند و فرمودند کسی را با پابند به دادسرا نبرید.

وی ادامه داد: ما تاکنون نسبت به این قضیه اقدام قانونی نکردیم تا شاید ادامه برخوردها منطقی تَر باشد که نه تنها چنین نشد بلکه اوضاع بدتر از قبل شد. درفشانی خاطرنشان کرد: راجع به این موضوع طرح شکایت خواهیم کرد.

کانال خبری پان ایرانیست

***

بی‌‌فرهنگی یا بی‌مایگی

تیرداد بنکدار

شرق: ما مردم بی‌‌‌فرهنگی هستیم! قبول کنیم که ایرانیان فرهنگ ندارند! ایرانی بی فرهنگ است! شما ادعای تمدن ٢۵۰۰ ساله هم دارید ولی فرهنگ ندارید! و … اینها نمونه‌هایی از تعابیری هستند که در سالهای اخیر، از سوی شمار زیادی از ایرانیان در توصیف خویشتن به کار برده می‌شود و همانطور که تلاش شد در نمونه‌ها هم نمایانده شود، این خودکم‌بینی ملی ابتدا به صورت خودزنی و با ضمیر ما به کار می‌رود، اما سپس بسیاری از مدعیان ارزیابی فرهنگ ایرانی، به پشتوانه لابد آنچه نقادی خود پنداشته‌اند، از موضع دانای کل، خود را تافته‌‌‌ای جدا بافته فرض کرده و با نگاهی از بالا به شماتت و تحقیر هم‌میهنان خود می‌پردازند.

پیش از هر سخنی باید ابتدا تعریفی مشخص از مفهوم چندوجهی فرهنگ را که مورد پذیرش درعلوم اجتماعی باشد، برای این مختصر در نظر بگیریم. به این ترتیب است که می‌توانیم فرهنگ را به مفهوم مجموعه‌ای از باورها، آداب، عادات و نگرشهایی که پیوند دهنده اعضای یک جامعه با یکدیگر است، بدانیم. با در نظر داشتن این تعریف است که درمی‌یابیم اساسا جامعه بی‌فرهنگ، خواه ایران باشد و خواه هرجای دیگر، تعبیری نادرست و بی‌معنی است. فرهنگ جوامع بشری هم پدیده ایستا و ساکنی نیست و کل یا بخشی از اجزای تشکیل‌دهنده آن، به فراخور تحولات جامعه دگرگون می‌شوند. به این ترتیب است که می‌توان به ارزیابی میزان توسعه‌یافتگی و پیشرفت فرهنگ جوامع پی برد. اینجاست که می‌توان اجزایی از فرهنگ ایرانی را برشمرد که شاید متناسب با تحولات جهان معاصر، پیش نرفته باشد، اما در همین جا هم نباید از نظر دور داشت که این عدم تناسب نه فقط محدود به جامعه ایران، که در واقع دامنگیر اغلب جوامع در حال توسعه است. علاوه بر این هم باید تاکیدی دوباره داشت بر این‌‌که بی‌فرهنگ قلمداد کردن جامعه ایران یا هرکجای دیگر، با ارجاع به عدم تناسب در برخی از اجزای فرهنگی، سخنی غیرعلمی و گزاف است.

اما این‌که چرا تعبیری چنین بی‌پایه، در میان شمار روزافزونی از ایرانیان، گسترش یافته است، جای بررسی‌های کارشناسانه آن‌دسته از جامعه شناسان و روان‌شناسان اجتماعی را دارد که در مواجهه با پدیده‌های اجتماعی، رویکردی تحلیلی و مسئولانه را دنبال می‌کنند. روشن است که در این مختصر نمی‌توان به بررسی دقیق و همه‌جانبه این موضوع پرداخت. لذا ناگزیر هستیم که در اینجا مروری کوتاه بر آنچه که پیرامون این خودزنی جمعی، قابل مشاهده و تامل است، بسنده کنیم.

شاید بشود گفت که در فضای مجازی پارسی‌زبان، می توان شاهد بیشترین حجم از این خودزنی جمعی معطوف به بی‌فرهنگ شمردن ایرانیان بود. نه اینکه در فضای حقیقی سخنانی از این دست میان بخشی از مردم نباشد، بلکه از این جهت که فضای مجازی فرصتی برای مخاطب قراردادن گستره وسیع‌تری از دایره محدود آشنایان را فراهم می‌آورد، و طبیعتا این قبیل مواضع نیز در آنجا مجال حضور چشمگیرتری پیدا می‌کنند. به ویژه آنکه اغلب هم از سوی کسانی ارائه می‌شود که نه دانش کافی برای سنجیده سخن گفتن دارند، و نه در قبال گفتار خود احساس مسئولیتی به خرج می‌دهند. لذا تعبیر نادرست بی‌فرهنگی ایرانیان، مانند دهها گزافه دیگر، به راحتی در فضای مجازی تولید و تکثیر می‌شوند. به این ترتیب است که هر رویداد تلخ و ناخوشایندی که روی می‌دهد، شمار زیادی را در فضای مجازی به اظهارنظر درباره بی‌فرهنگی ایرانیان ترغیب می‌کند. به ویژه در شبکه‌های اجتماعی، این کار به نوعی مناسک تبری‌جویی از هر رویداد ناخوشایندی تبدیل شده است و بسیاری از کاربران بلافاصله با متهم کردن ایرانیان به بی‌فرهنگی، گویی خود را از هرآنچه در پیرامونشان رخ می‌دهد منفک کرده و دیگران را هم دعوت می‌کنند تا با تائید گفتارشان، به افتخار این دگرباشی فرضی نائل آیند!

این دقیقا همانجایی است که بی‌مایگی این مدعیان برملا می‌شود. به این ترتیب که ناتوانی و درماندگی حاملان این تفکر یا در واقع تصور نادرست را در مواجهه با مشکلات و معضلات اجتماعی بازتاب می‌دهد. هیچ‌گاه کسانی که در حوزه‌ای، در جهت رفع مشکلات و اصلاح و بهبود امور می‌کوشند، به همنوایی با این هیستیری خودزنی جمعی نمی‌پردازند و تعابیری از قبیل بی‌فرهنگی ایرانیان اغلب از جانب کسانی وضع می‌شود که هم مشخصا فاقد دانش کافی حتی در اندازه تعابیری که به کار می‌برند هستند و هم خود احتمالا به طریقی، مروج و یا بازتولیدکننده آنچه ناپسند قلمداد کرده‌اند هم می‌باشند!

این نکته هم ناگفته نماند که عدم توازن فرهنگی و منزلتی و گسلهای ااجتماعی میان بخشهایی از جامعه ایران هم زمینه‌ساز مناسبی برای رواج این جریان می‌شود.به این ترتیب که برای بسیاری از مروجان و تائیدکنندگان این قبیل تعابیر، نه دشمنی با کشور یا همه مردم ایران، بلکه تبری جستن از آن بخشی از جامعه که آن را به درست یا نادرست، همطراز خود یا گروه اجتماعی خود قلمداد نمی‌کنند، تعین‌کننده می‌باشد.

به هر روی تردیدی نباید داشت که این گفتمان‌سازی نادرست و خطرناک ایرانی ستیزی، محدود به شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی نخواهد ماند و اگر متولیان امر، به ویژه نخبگان فکری و ابزاری جامعه، تمهیدی برای مواجهه با آن نیندیشند، اثرات نامطلوبی را بر روحیه و شخصیت ملی ایرانیان به دنبال خواهد داشت. دیگر کار به جایی رسیده است که مثلا یک کمدین آماتور، که برنامه سرشار از توهین و غرض‌ورزی‌اش در یک شوی تلوزیونی مورد پسند و انتخاب بینندگان آن برنامه قرار نگرفته است، آنقدر به خود جسارت می‌دهد که گستاخانه ملت ایران را به دلیل آنکه در آن برنامه انتخاب نشده است، بی‌فرهنگ بنامد! جدای از ویژگی‌های شخصیتی که موقعیت چنین وقاحتی را برای شخصی فراهم می‌آورد که به یک ملت برای چنان دلیل پوچی توهین کند، بی‌گمان همین قبح‌زدایی از توهین به ملت ایران که دستاورد گفتمان نادرست مورد بررسی می‌باشد، در جسورتر کردن آن خانم آماتور و امثال او موثر بوده است. لذا بایسته است که پیش از آنکه این قبیل یاوه‌بافی‌ها بیش از این مجال گسترش و غالب شدن را بیابد، از سوی همه ایرانیانی که با هر اندیشه ای دل در گرو پیشرفت و بهبود اوضاع کشور دارند، با این گفتمان ایران‌ستیزانه که بذر نفرت و جدایی را در میان ایرانیان می‌پاشد، به جد مقابله کنند.

آذری ها

***

حزب پان ایرانیست
همبستگی‌ ملی‌ . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی‌: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید
کنون ای هم وطن ای جان جانان / بیا با ما بگو پاینده ایران

نامه پان ایرانیسم در شبکه های اجتمایی

تارنما: www.paniranism.info
فیسبوک: facebook.com/nameh_paniranism
تویتر: twitter.com/paniranism
تلگرام: t.me/Naameh_Pan

You can leave a response, or trackback from your own site.

Leave a Reply

Copyright©2010-2018.