هم میهن گرامی, مهر نموده و ما را در پخش نامه پان ایرانیسم یاری نمایید. سپاس!
نامه پان ایرانیسم
هواداران حزب پان ایرانیست در برونمرز
شماره 143 ،آدینه 7 آبان مهر ماه 1400، 29 اکتبر 2021
www.paniranism.info . iran@paniranism.info
درود بر هم میهنان گرامی
نوشته های زیر تقدیم می شوند
سخنان نیل مک گرگور، مدیر موزه بریتانیا در باره منشور بشر کوروش بزرگ
کوروش بزرگ – مهربانو هما ارژنگی
هفتم آبان روز کوروش بزرگ گرامی باد – سازمان جوانان حزب پان ایرانیست
ریشههای آزاد اندیشی کوروش بزرگ – دکتر علی علی بابایی درمنی
سخنان شیخ اسعد در پاسارگاد – پیمان اقوام ایرانی با کوروش بزرگ در کنار آرامگاه او
اهمیت کوروش بزرگ و هخامنشیان در تاریخ ایران و جهان – علیرضا افشاری
حماسه سرایی دختر ایرانی بر مزار کوروش بزرگ پاسارگاد
سخنان نیل مک گرگور، مدیر موزه بریتانیا در باره منشور بشر کوروش بزرگ
سخنان نیل مک گرگور، مدیر موزه بریتانیا در باره منشور بشر کوروش بزرگ و تاریخچه و اهمیت آن در جهان امروز. این تاریخدان برجسته ی بریتانیایی می گوید منشور کورش بزرگ نخستین سند موجود در تاریخ جهان پیرامون مدیریت یک کشور چند فرهنگی است.
کوروش بزرگ برای آمریکا اهمیت ویژه دارد زیرا قانون اساسی آن از روی منشور حقوق بشر کوروش نوشته شده است.
***
هفتم آبان روز کوروش بزرگ بر همه ایرانیان میهن پرست و آزادی خواه گرامی باد.
سال ۵۳۸ پیش از میلاد ارتش کوروش بدون درگیری به بابِل وارد شد و مردم آن دیار را از دست نبوکدنصر(بخت النصر) حاکم خونریز آنجا رهانید. پس از این رویداد او فرمانی صادر کرد که بر یک استوانه گلی نبشه شد و امروزه به به عنوان منشور حقوق بشر کوروش نامیده میشود.
در سال ۱۲۵۸ هرمزد رسام باستانشناس آشوریتبار اهل بریتانیا این لوح گلی را که مایه افتخار ایران و جهان است، طی حفاریهای باستان شناسی در نیایشگاه اِسَگیله (معبد مردوک، خدای بزرگ بابلی) در شهرِ باستانی بابِلِ در میان رودان (عراق امروز) پیدا کرد. امروز نسخه اصل این استوانه گِلی موزه بریتانیا در شهر لندن نگهداری میشود.
***
کوروش بزرگ – مهربانو هما ارژنگی
***
ریشههای آزاد اندیشی کورش بزرگ
دکتر علی علی بابایی درمنی
گذشته از تحولات عمدۀ سیاسی که با فرمانروایی کورش بزرگ، یعنی برپایی بزرگترین شاهنشاهی جهان باستان و گذر از عهد عتیق به دوران باستان، میبینیم، در دوران این شاهنشاه بزرگ شاهد تحولات اخلاقی نیز در جهان باستان میباشیم، که به ویژه از نگاه مردم میان رودان که تا آن روزگار تحت حکومت شاهان مستبد میزیستند، بدعتی شگفت انگیز بود. بازتاب رفتار انسانمدارانه کورش بزرگ با ملتهای مغلوب را میتوانیم در تورات ببینیم، جایی که از کورش بزرگ به مانند یک پیامبرتجلیل میشود: «خداوند به مسیح خویش، یعنی کورش که: دست راست او را گرفتم تا به حضور وی امتها را مغلوب سازم و کمرهای پادشاهان را بگشایم، تا درها را به به حضور وی مفتوح نمایم و دروازهها دیگر بسته نشود، چنین می گوید: که من پیش روی تو خواهم خرامید، و جایهای ناهموار را هموار خواهم ساخت، و درهای برنجین را شکسته و پشت بندهای آهنین را خواهم برید و گنج های تاریکی و خزاین مخفی را به تو خواهم بخشید.» (اشعیا، باب 45، بند 3-1) و همچنین: « [خداوند] در باره کورش می گوید: او شبان من است و شادی مرا تکمیل خواهد کرد.» (اشعیا، باب 44، بند 28)
یکی از مهمترین آثار یافت شده که گویای رفتار نیک این شاهنشاه هخامنشی با ملتهای مغلوب می باشد، استوانه کورش بزرگ است که در بابل یافت شده است، چنانچه شاهرخ رزمجو اشاره می کند: «این استوانه امروزه برای ایرانیان ارزشی نمادین پیدا کرده است که باورهای اصیل ایرانی و احترام به حقوق انسانی توسط نیاکانمان را به نسل امروز نشان می دهد.» (رزمجو، 1389، ص17) در این استوانه، کورش بزرگ در مورد سلوکش با ملتهایی که تحت حکومت هخامنشیان بودند، چنین می گوید: «خستگی هایشان را تسکین دادم، از بندها رهایشان کردم. مردوک سرور بزرگ، از رفتار [نیک من] شادمان گشت.» ( استوانه کورش بزرگ، بند 26، به نقل از: رزمجو، 1389، ص 65) و در جایی دیگر چنین می گوید:« من همۀ سرزمین ها در صلح قرار دادم.» ( همان، بند 36، ص 66) مردوک نیز گفته های کورش بزرگ را تصدیق می کند:« [کورش] به دادگری و راستی، شبانی کرد. مردوک سرور بزرگ، که پرورنده مردمانش است به کارهای نیک او و دل راستینش به نیکی نگریست.» ( همان، بند 14، ص 64)
یکی از مهمترین نمودهای منش انسانی کورش بزرگ، آزاد اندیشی آن مرد بزرگ است. تجلی این آزاداندیشی را هم میتوانیم در رها کردن ملتهای تحت ستم از قیود بندگی، و هم در آزاد نهادن ملتهای تحت حاکمیت هخامنشیان در انجام آیینهای دینیشان ببینیم. همانطور که کورش بزرگ خود در استوانۀ کورش به آن می گوید او «یوغ» بندگی را از روش ملل تحت ظلم و ستم برداشت و خستگی هایشان را تسکین داد و در سرزمینهایشان صلح برقرار کرد. یک منابع بابلی یعنی «روایت منظوم» اینچنین از آزادی بخشی کورش بزرگ تجلیل می کنند: « اکنون به ساکنان بابل قلبی شاد داده شد، آنان همچون زندانیانی هستند که درهای زندان بر رویشان گشوده شد است. به کسانی که گرفتار ستم بودند، بار دیگر آزادی عطا شده. همگان از دیدن او به عنوان پادشاه دلشادند.» ( همان، ص 71)
از دیگر سو کورش با رفتاری که بیانگر رواداری بی و حصر او می باشد، نه تنها از آزادی های دینی را در بابل حمایت می کند، بلکه در بازسازی برخی از پرستشگاه های بابل خود پیشقدم شد: «جایگاههای مقدس آن سوی دجله که از دیرباز محراب هایشان ویران شده بود، خدایانی را که درون آنها ساکن بودند، به جایگاه هایشان بازگرداندم و آنها را در جایگاه های ابدی خودشان نهادم. همه ی آن خدایان را گرد آوردم و به سکونت گاه هایشان بازگرداندم.» ( همان، بند 32-31، ص 66)
حال باید ببینیم، سر منشاء رواداری کورش بزرگ که ناشی از آزادمنشی این پادشاه بزرگ هخامنشی می باشد، چیست؟ به بیان دیگر شوند تحول شگرفی که در دوران کورش بزرگ در شیوۀ زمامداری به وجود می آید، چیست؟ چگونه به یکباره فرمانروایی آزاداندیش در جوامع مستبد میان رودان ظهور می کند؟ پاسخ این پرسش را باید در جهان بینی ایرانیان هخامنشی جستجو کنیم که به بهترین وجه ممکن در فرمانروایشان تجلی کرده است. بدون تردید «سرشت قدرت» و «نماد مشروعیت» کورش با فرمانروایانی که پیش از او بر قلمروی حکومتش، فرمانروایی می کردند، متفاوت بوده است. این تفاوت از پیروی کورش از آموزه های مزدایی سرچشمه می گرفت. منشا مشروعیت و قدرت «شاه فرهمند مزدایی» از اهورامزدا بود و شاه مزدایی به امید پیروزی نهایی نیروهای خیر در برابر نیروهای شر، باید رهبری نیروهای خیر را در برابر نیروهای شر را در گیتی به دست میگرفت و از هرگونه بدی پرهیز میکرد، این پرهیزکاری نقطۀ مقابل فرمانروایان جاه طلب و ستمکار پیش از کورش بود. یکی ار نمادهای پیروزی نیروهای خیر در برابر شر، آبادانی ملک و سعادت رعیت است و شاه مزدایی می بایست در برای آسایش خلق در حد توان خود بکوشد.
در کتاب مقدس ایرانین باستان نیز اشو زرتشت پیامبر ایرانیان اینگونه مزدا را خطاب می کند. این بند از اوستا، از آزادی باور های دینی در اندیشه ی مزدیسنان حکایت می کند: « ای مزدا ! آنگاه که تو در آغاز، تن و دین ما را بیافریدی، و از منش خویش [ما را] خرد بخشیدی، آنگاه که جان ما را تن پدید آوردی، آنگاه که ما را نیروی کارورزی و گفتار راهنما ارزانی داشتی، از ما خواستی که هر کس باور خویش را به «آزادکامی» بپذیرد.» ( یسنای 31، بند 11)
منابع:
اوستا، گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه، انتشارات مروارید، تهران، 1382
تورات با ترجمه فارسی، مترجم موسی زرگری، ماشاءالله رحمان پور داوود ، انجمن فرهنگی اوتصر هتورا، گنج دانش، تهران، 1364
رزمجو، شاهرخ، استوانه کورش بزرگ، انتشارات فرزان روز، تهران، 1389
گفتنی است که این نوشته پیش از انتشار در تارنمای ایرانبوم، به صورت مصاحبه در شماره 330 هفته نامه امرداد، (3 آبان 1394، سال شانزدهم) به چاپ رسیده است.
***
سخنان شیخ اسعد در پاسارگاد
پیمان اقوام ایرانی با کوروش بزرگ در کنار آرامگاه او
https://www.youtube.com/watch?v=ZMTrMIgPkNA
***
اهمیت کوروش بزرگ و هخامنشیان در تاریخ ایران و جهان
علیرضا افشاری
شاهنشاهی ایران با نخستین اعلامیهی حقوق بشر آغاز میشود. هنگامی که کوروش بزرگ در پی شکایت گروهی از مردمان و بزرگان بابل از پادشاهشان، با سپاه پیروز خود به درون آن شهر پا گذارد، اعلامیهای منتشر ساخت که اگر عین آن به دست نیامده بود کسی نمیتوانست باور کند که پادشاهی در دو هزار و پانصد سال پیش از این، در منتهای قدرت خود و در روزگاری که هیچ نیرویی در برابرش نمیدید و در وضعی که نه مردمان مغلوب و نه خدایان ایشان انتظاری جز نظیر آنچه آشور بانیپال بر سر ایلام آورد– و با افتخار در سنگنوشتههایش از ویران و چپاول کردن آن سرزمین یاد کرد- میتوانستند داشته باشند، از پیروزی نظامی کامل خود برای انجام یک انقلاب اساسی به نفع خود مغلوبان استفاده نماید:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/1476
در این زمینه بهتر است بخشی از باورهای داریوش بزرگ را، چنانکه خود در سنگنوشتهاش اعلام کرده، از نظر گذراند: «به خواست اهورا مزدا،من چنینم که راستی را دوست دارم و از دروغ روی گردانم. دوست ندارم که ناتوانی از حقکشی در رنج باشد. همچنین دوست ندارم که به حقوق توانا به سبب کارهای ناتوان آسیب برسد. آنچه را که درست است من آن را دوست دارم. من دوست بردهی دروغ نیستم. من بدخشم نیستم. حتا وقتی خشم مرا میانگیزاند، آنرا فرو مینشانم. من سخت بر هوس خود فرمانروا هستم».
چنین بیانیهای از زبان یک شاه در سدهی ششم پیش از میلاد به معجزه میماند. از بررسی دقیق لوحهای دیوانی تختجمشید ـ که نزدیک به هفتاد سال پیش در دیوار استحکامات تختجمشید به دست آمده و در حقیقت بخش کوچکی بود از بایگانی دیوان شاهی ـ نتیجه میگیریم که داریوش واقعاً هم با مسائل مردم ناتوان همراه بوده است. این لوحها میگوید که در نظام او حتا کودکان خردسال از پوشش خدمات حمایت اجتماعی بهره میگرفتهاند، دستمزد کارگران در اساس نظام منضبظ «مهارت و سن»طبقهبندی میشده، مادران از مرخصی و حقوق زایمان و نیز حق اولاد استفاده میکردهاند، دستمزد کارگرانی که دریافت اندکی داشتند با جیرههای ویژه ترمیم میشد تا گذران زندگیشان آسودهتر شود،فوقالعادهی سختی کار و بیماری پرداخت میشد،حقوق زن و مرد برابر بود و زنان میتوانستند کار نیمهوقت انتخاب کنند تا از عهدهی وظایفی که در خانه به خاطر خانواده داشتند، برآیند.
این همه تأمین اجتماعی که لوحهای دیوانی هخامنشی گواه آن است برای سدهی ششم پیش از میلاد دور از انتظار است. چنین رفتاری که فقط میتوان آن را مترقی خواند، نیازمند ادراک و دورنگری بیپایانی بوده است و ویژهی فرهنگی که شاه بزرگ و مقتدر برآمده از آن میگوید: «من راستی را دوست دارم» و حتا به همسران خود آموخته بود که با تمام توانشان این راستی و عدالت را نگاهبانی کنند. آنها هم درست مانند هر مستخدم و کارمند دولت هخامنشی ناگزیر از پذیرش دقیق حسابرسی کلیهی درآمدها و مخارج خود بودند و همان نظم و سختگیری عمومی را شامل میشدند.
شاه بر کلیهی مخارج دربار خویش از جمله مخارج سفر خود و همراهانش نظارت داشت.
دستگیری ناتوان و دادگری از پایههای جهانداری ایرانیان بود. قانونشکنی به شدت مجازات میشد و درستکاری و وفاداری با پاداش مناسب همراه بود. آخرین بخش نوشتهی آرامگاه داریوش در «نقش رستم» به روشنی و زیبایی برداشت داریوش را از یک جهانداری دادگرانه بیان میکند. در این نوشته او مستقیماً مردم کشورش را مخاطب قرار داده و یادآوری میکند: «تو ای بنده! نیک بدان که هستی، تواناییهایت کدام و رفتارت چگونه است. نپندار که زمزمههای پنهانی و درگوشی بهترین سخن است. بیشتر به آنی گوش فرادار که بیپرده میشنوی. تو ای بنده! بهترین کار را از توانمندان ندان و بیشتر به چیزی بنگر که از ناتوانان سر میزند».
ناتوانترین مردم میتوانستند و میبایست در کار گروهی نقشی داشته باشند. هر مهارتی به کار گرفته میشد و هر کس نقش خود را در بنای اجتماعی ایفا میکرد. داریوش به کار گروهی همهی مردم شاهنشاهی همواره و همیشه اشاره کرده است. برای نمونه تخت داریوش در نگارههای آرامگاه، فراز سر نمایندگان همهی مردمان شاهنشاهی قرار دارد و چنین است در نگارههای آپادانا که همهی مردمان با هدایای سرزمینهای خود حضور دارند. بر این همکاری عمومی سرزمینهای شاهنشاهی به تکرار در نقشهای مختلف تأکید میشود. در حقیقت تجربهی دیوان اداری ایلامیها و بابلیها در سیستم حکومتی هخامنشی به کمال رسید. این میراثها و تجارب در صورت لزوم متحول میشد، با برداشتها و ظرایف در میآمیخت و نظام دیوانی تازهای را پدید می آورد که شرایط اصلی و تعیینکنندهی بقای شاهنشاهی بزرگ بود…».
دنباله نوشتار:
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/koroshe-bozorg/1472
برگرفته از ایران بوم
***
حماسه سرایی دختر ایرانی بر مزار کوروش بزرگ پاسارگاد
***
اندیشه وحدت بخش پان ایرانیسم و کوشش در حزب پان ایرانیست و سازمان جوانان حزب پان ایرانیست یگانه راه نجات ایران از تجزیه و فروپاشی است.
***
hamvandi@paniranist.org
شبکه های اجتماعی نامه پان ایرانیسم
تارنما: www.paniranism.info |
شبکههای اجتماعی حزب پان ایرانیست
تارنما:www.paniranist.info |