شماره 177،چرا باید نگران ایران بود؟!

هم میهن گرامی, مهر نموده و ما را در پخش نامه پان ایرانیسم یاری نمایید. سپاس!

نامه پان ایرانیسم
www.paniranism.info – paniranist1@gmail.com
شماره 177، سه شنبه 26 فروردین 1404 – Tuesday April 15 2025

چرا باید نگران ایران بود؟!
بر شاخه نشسته‌اید، بُن نبرید!
تبدیل جشن ملی به جشن قومی
نوروز را بدزدید، لطفا!
تسلیم و زبونی در برابر نوروز
اتا تورک به محمدعلی فروغی: شما ایرانی‌ها قدر ملیت خود را نمی‌شناسید

چرا باید نگران ایران بود؟!

گفت‌وگوی روزنامۀ اینترنتی فراز با احسان هوشمند، دربارۀ بیانیۀ بیش از ۸۰۰ چهرۀ فرهیخته و مخاطراتِ سیاستِ فرهنگی حاکم در کشور:

هشدارها درباره سیاست‌های فرهنگی حکومت، بلند شده است. به تازگی بیش از ۸۰۰ چهرۀ فرهیخته در بیانیه‌ای نسبت به وضعیت کنونی و در خطر بودن هویتِ ایران و انسجام ملّی ابراز نگرانی کرده‌اند. اما ریشۀ بحران‌های کنونی کجاست؟ چرا هویّت ایرانی و انسجامِ ملّت ایران از نظر طیفِ گسترده‌ای از فرهیختگان با راهبردها و سیاست‌گذاری‌های اشتباه به خطر افتاده است؟ احسان هوشمند، دکترای جامعه‌شناسی و ایرانشناس در گفت‌وگو با فراز به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهد. او که خود یکی از امضاکنندگان این بیانیه است، می‌گوید که سیاست‌های دولتِ چهاردهم بر چالش‌ها و مسائل دهه‌های گذشته افزون شده و نگرانی‌های را افزایش داده است.

به تازگی بیش از ۸۰۰ چهره فرهیخته کشور در بیانیه‌ای نسبت به سیاست‌های فرهنگی هشدار داده‌اند. به نظرتان ریشه مشکل سیاست‌های فرهنگی در دهه‌های اخیر چه بوده است؟

در طول دوره چند دهه‌ای پس از انقلاب شاهد بی‌اعتنایی، گاه تحقیر و گاه حتی تقابل با مفهوم ملت‌بودگی ملت ایران بودیم. از ابتدای انقلاب تعارضی در این باره وجود داشت که ما یک امت هستیم یا ملت. متاسفانه این دوگانگی در روح قانون اساسی نیز خود را وارد کرد. بخش‌هایی تصریح بر ملت‌بودگی شد و بخش‌هایی تصریح بر اینکه ما بخشی از یک امت بزرگ اسلامی هستیم. چندان فکر نمی‌شد که ابعاد و ملزومات و وجه بین‌المللی مبتنی بر حقوق بین الملل این موضوع چیست. آیا این به معنای مداخله در کشور‌های دیگر است؟ به این نکته نیز توجه نمی‌شد که اکثریت دنیای اسلام اهل سنت و جماعت هستند و اگر قائل به امت اسلامی باشیم ایرانی‌ها به اقلیتی در آن مبدل می‌شوند که باید از اکثریت تبعیت کنند. این مسائل در ابتدای انقلاب چندان مورد توجه شخصیت‌های سیاسی و نیرو‌های انقلابی نبود که عموما هم جوان بودند و دانشی نداشتند. شما ترکیب مجلس خبرگان قانون اساسی را ببینید بخش عمده‌ای از آنها حدود ۷۵ درصد روحانی بودند و تعداد کمتری که شخصی بودند نیز شبیه روحانیون بودند. درصد بسیار کمی از آنها تحصیلات دانشگاهی داشتند و حقوق خوانده بودند و درصد بسیار کمتری با مسائل داخلی و بین‌المللی آشنایی داشتند و اساسا ایران را می‌شناختند. بسیاری از آنها در فضایی ایدئولوژیک تنفس کرده بودند و با ملزومات حکمرانی و کشورداری آشنا نبودند. پس از آن در سیاست‌های جاری کشور این مسئله و تعارض استمرار داشت. به این معنا که در ترویج هویت ملی در آموزش و پرورش و رسانه‌ها و … کوتاهی شد و شاید اگر جنگ نیز رخ نمی‌داد این سیاست‌ها بیشتر و گسترده‌تر تداوم داشت. جنگ تلنگری بود که باید از منافع ملی دفاع کرد. چراکه کشور حمله‌کننده به ایران کشوری مسلمان بود و کشور‌های حامی او بسیاری از کشور‌های حاشیه خلیج فارس و عربی بودند که همگی مسلمان بودند و علیه ایران موضع‌گیری می‌کردند. این کشور‌ها همچنان در کنفراس اسلامی، اتحادیه عرب و سازمان کشور‌های حاشیه خلیج فارس علیه ایران موضع می‌گیرند. اما با وجود همه اینها و گذر سالیان هنوز متوجه نشدیم که بین دو مفهوم امت و ملت مصلحت و بالاتر از آن ضرورت و فوریت این است که به منافع ملی بچسبیم و حوادث داخل کشور را به پدیده‌های بیرون از کشور گره نزنیم.

در این بین موج جهانی‌شدن نیز آغاز شد. با تحول فناوری‌ها، آمدن ماهواره و سپس فراگیر شدن گوشی‌های هوشمند همراه در خلائی که با بی‌توجهی به هویت ملی و ایرانی ایجاد شد فضا برای بحث‌های قومی و محلی باز شد. در پاکستان، افغانستان، آسیای میانه و قفقاز ندا‌های تجزیه‌طلبانه و درگیری‌های قومی اوج می‌گیرد. به ویژه برخی کشور‌های همسایه ایران درگیر بحران‌هایی بودند که قصد صدور آن را به داخل ایران داشتند. اینها همه موجب می‌شود که فرصت برای قوم‌گرایی نیز بیشتر پدید آید.

این تحولات منجر به تغییر راهبرد سیاست‌های فرهنگی شد؟

متاسفانه همه این روند‌ها منجر نشد که سیاست معقولی دست‌کم برای استان‌های مرزی و نقاطی که در عین اشتراکات گسترده دارای ویژگی‌های محلی نیز هستند در پیش گرفته شود. این سیاست معقول باید مبتنی بر منافع ملی و حکمرانی عاقلانه می‌بود. اما به جای آن سیاستی پیش گرفته شد که امروز مثلا اگر بخشی می‌خواهد از شهر کازرون جدا شود خون‌ریزی رخ دهد. هنوز نتوانستند تابلویی نصب کنند که کجا اندیمشک تمام و دزفول آغاز می‌شود. تاکنون چندین نفر کشته و صد‌ها نفر زخمی شدند. محلی‌گرایی با این سیاست‌ها رشد پیدا کرده است. البته روند توسعه ناموزون نیز در این وضعیت بی‌تاثیر نبوده است.

به نظر می‌رسد که در دولت چهاردهم برخی سیاست‌های تامل‌برانگیز از جمله طرح آموزش زبان مادری یا دادن اختیارات فزاینده به استانداران نیز بر مسائل دهه‌های گذشته افزون شده است. فکر می‌کنید این رویکرد‌ها چه پیامد‌هایی خواهد داشت؟

در دولت چهاردهم افزون‌بر سوابق سوء در سیاست‌های فرهنگی و سیاست‌های هویتی گذشته، به صورت غیرکارشناسی و متاسفانه با برنامه برخی فرصت طلبان، گروهی از دولت‌مرد‌ها به مباحث قومی و محلی ورود پیدا کردند که عوارض بسیار سنگینی برای کشور داشته است. به عنوان مثال استاندار آذربایجان شرقی در سخنانی بسیار سبک‌سرانه، نادرست، غیرتاریخی و ضدانسجامی می‌گوید آذربایجان غیر از پیوند مذهب پیوند دیگری با ایران ندارد. این استاندار اگرچه دارای مدارج تحصیلی بالایی است اما به اندازه دانش آموز کلاس پنجم نیز سواد ندارد که بداند حتی نام آذربایجان برآمده از تمدن ایرانی پیش از اسلام است. حتی متوجه نیستند که در جای‌جای استان آذربایجان شرقی و دیگر استان‌های شمال غرب همچون تمام پیکره ایران فرهنگی نمونه‌هایی تاریخی بسیاری از میراث مادی و معنوی پیش از اسلام داریم که از آتشکده تا میراث تاریخی و سایر ابنیه باستانی و سنت‌های فراوان را شامل می‌شود تا نماد‌های تاریخی از تمدن ایران خود را همواره به رخ نظاره‌گران بکشاند. البته در فراسوی مرز‌های کشور در شمال غرب و غرب نیز بسیاری از ابنیه‌ها و آثار باستانی و حتی نسخ خطی ایرانی وجود دارد. افزون بر اینها اتفاقات جاری در ارومیه و بقیه مناطق به بهانه استقبال نوروزی توسط نهاد‌های حکومتی رخ داد. همه اینها باعث شد که بسیاری از چهره‌های فرهیخته و فاضل در بیانیه‌ای نگرانی خود را نسبت به روند‌ها و وضعیت کنونی ابراز کنند.
البته بسیاری از شخصیت‌های اصلاح‌طلب که در سال‌های گذشته انتقاداتی به وضعیت کشور داشتند متاسفانه از گذاشتن امضا پای این بیانیه خودداری کردند. کسانی که از دولت حمایت کردند که برخی از آنها با عنوان روزنه‌گشایان شناخته می‌شوند آیا مسئولیت ندارند امروز که خطایی رخ داده با ابراز نگرانی و هشدار به دولت متذکر شوند که این سیاست‌ها می‌تواند منافع ملی را تهدید کند. متاسفانه همه اینها موجب نگرانی است و این نگرانی خود را در قالب بیانیه نمایان کرده است. حتی از جناب سید محمد خاتمی هم انتظار می‌رفت که بی تفاوت نمانند که تا امروز چنین نشد.

در این وضعیت نوعی انعفال نیز نسبت به گرایش‌های قوم‌گرایانه در داخل و حتی ادعا‌هایی خارجی علیه تمامیت ارضی ایران نیز دیده می‌شود. به طور مثال دولت هیچ واکنش موثری به ادعای رییس جمهور ترکیه علیه ایران نشان نداد. این انعفال از کجا نشأت می‌گیرد؟

اگر قرار بر دخالت و میراث معنوی برشمردن باشد، هزاران میراث معنوی ما در دل آناتولی و قفقاز نهفته در خاک و زمین برقرار یا جاری در زندگی مردمان است. ما اگر تعدای از دانش‌آموزان علوم سیاسی یا عالی‌ترین مقامات کشور ترکیه را به قونیه بیاوریم. از ایران هم تعدادی از دانش‌آموزان روستا‌های دورافتاده کلاس پنجم ایران را به آنجا می‌آورم. ببینیم عالی‌ترین مقامات ارشد ترکیه یا مهم‌ترین دانشمندان علوم سیاسی ترکیه می‌توانند سنگ قبر‌های قونیه را بهتر بخوانند و معنای آن را درک کنند یا دانش‌آموزان کلاس پنجم روستا‌های دورافتاده ایران آن هم در جایی که به قول خودشان پایتخت معنوی ترکیه است یعنی در شهر قونیه در کنار مقبره مولانای بلخی! به مرکز اسناد خطی ترکیه مربوط به دوره عثمانی سری بزنیم ببینیم دانش اموزان ما بیشتر ان‌ها را درک می‌کنند یا محققان ترکیه‌ای ادعا‌های سیاسی مقامات ترکیه نیازی به آزمون گسترده ندارد با آزمون‌های ساده هم در معرض تردید است. اگر قرار بر نفوذ تمدنی باشد کافی است اشاره کنیم که دیاربکر و بخشی از اطراف آن حوزه تمدنی ماست. کافی است به بنا‌های مربوط به دوره هخامنشی و اشکانی و ساسانی در آن مناطق اشاره کنیم. مهم‌ترین کتاب‌های تاریخی درباره کشور ترکیه امروز در بخش نخست آن اشاره شده که کتاب به زبان فارسی نوشته شده، چون جمهور مردم می‌خواستند مانند کتاب تاریخ سلاجقه روم. آنقدر زبان فارسی در عثمانی ارج و قرب داشت که برخی از شخصیت‌های آن کشور خود را با حیله و نیرنگ، ایرانی جا می‌زدند که بگویند به زبان فارسی مسلط هستند و در دربار جا بگیرند. معروف‌ترین این شخصیت‌ها لعالی است که، چون فارسی را خوب بلد بوده خود را ایرانی جا زده و در دربار جا گرفته و البته بعدتر لو رفته است. گاهی نیز ترکیه به این اشاره می‌کند که در فلان جنگ یک نفر تبریز هم برای عثمانی کشته شده است. این به دلیل فتوای علمای تشیع در جنگ جهانی اول در حمایت از عثمانی است که باعث شد تعدادی از ایرانیان در حمایت از عثمانی در برابر حمله کشور‌های غربی کشته شوند. تاریخ را جعل‌کردن کار کشور‌هایی است که فقر تاریخی دارند و ایدئولوژی‌زده هستند.

تمرکز وزارت خارجه ایران امروز روی مسائل دیگری است و به بحث‌های هویتی و ملی توجهی ندارد. تمرکز وزارت خارجه امروز معطوف به بحث‌های مربوط به جنگ و رویارویی با امریکا و مسائل هسته‌ای و سوریه و فلسطین و لبنان است. این مسائل چنان وزارت خارجه را به خود مشغول داشته که نگران است بیش از این کشور را درگیر مسئله نکند و کشور را با همسایه‌ها دچار چالش نکند. حتی اگر آنها منافع ملی ما را مورد تهاجم قرار دهند و جعل تاریخ کنند. به عبارت دیگر ما گرفتار سیاست خارجی هستیم که ارکان آن که از قبل شکل گرفته چندان متوجه مسائل اساسی نبوده و امروز که ایران درگیر چالش‌ها بسیار بزرگ‌تری است نمی‌تواند به این مسائل پاسخ متناسب با مصالح ملی واکنشی نشان دهد.

در موضوع آموزش به زبان مادری نیز ابهام‌ها و پرسش‌های بی‌پاسخ بسیاری مطرح است. مثلا در استانی مثل کرمانشاه چندین زبان کردی وجود دارد و در بسیاری نقاط دیگر ایران نیز چنین است. این ابهام‌ها نشان‌دهنده غیرکارشناسی بودن طرح دولت نیست؟

نکته مهمی اشاره کردید. مطالعات ما برای اینکه بدانیم در کشور چند گونه زبانی وجود دارد کامل نیست. مطالعات موجود نشان می‌دهد که ۴۰۰ گونه زبانی در ایران شناسایی شده است. سازمان جغرافیایی ارتش در دوره پهلوی این کار را شروع و بعد سازمان میراث فرهنگی آن را ادامه داد. هنوز مطالعات کامل نشده و تقریبا دو سوم کشور مانده است. اگر مطالعات کامل شود پیش‌بینی می‌شود در کشور حدود ۱۴۰۰ گونه زبانی وجود دارد که بعضی از آنها در حال نابودی هستند. اتفاقا سازمان‌های بین‌المللی مثل یونسکو نیز نگران آنها هستند. در حالی که بحث‌های پیرامون اصل ۱۵ قانون اساسی در کشور متوجه آنها نیست و بیشتر معطوف به بحث‌های قومی‌سازی مناسبات اجتماعی هستند. برخی به غلط می‌خواهند زبان‌هایی را معیار کنند و به مردم شهر‌های مختلف تحمیل کنند. در این زمینه نیز متاسفانه تلاش علمی و فرهنگی زیادی نشده و آگاهی‌بخشی نشده و در نتیجه کشور دچار مسئله خواهد شد. چراکه دولت به جای کار کارشناسی اقدامی با مبنای سیاسی انجام داده است.

آیا نسبت به واکنش دولت به بیانیه خوش‌بین هستید؟ فکر می‌کنید امکان دارد تجدیدنظری در سیاست‌های فرهنگی صورت بگیرد؟

امضا‌ها نشان می‌دهد که مهم‌ترین چهره‌های مرجع فرهنگی، هنری و علمی در کل کشور این بیانیه را امضا کردند. به میزانی که دولت از این نگاه کارشناسی و خیرخواهانه فاصله بگیرد مطمئنا به معنای این است که بخش بزرگی از جامعه ایران را رو‌درروی خود قرار داده است. تصور نمی‌کنم دولت بخواهد چنین گامی بردارد و خود را در مقابل فرهنگ و تمدن ایرانی قرار دهد. تصور می‌کنم دولت باید تجدید نظر کند و استاندار و مسئولانی که در این رخداد‌ها وارد شدند مورد مواخذه قرار بگیرند. البته مقصود من برخورد با یک شخص و دو شخص نیست بلکه اصلاح رویه‌ها و نگاه‌هاست. استاندار آذربایجان شرقی و مسئولان دیگری که نقش داشتند باید از ملت ایران و شهروندان آذربایجان عذرخواهی و بر پیوند تاریخی ایرانیان تاکید کنند. همچنین کسانی که در سوء‌تدبیر‌های اخیر آذربایجان و کردستان نقش داشتند متنبه شوند. از این مسیر می‌توانیم امید داشته باشیم که اصلاحاتی صورت گیرد و دولت بدون کار کارشناسی وارد این‌گونه مباحث پرچالش، مخاطره‌آمیز و احیانا هزینه‌زا برای کشور نشود. این بیانیه یک نقطه عطف تاریخی برای توجه دادن دولتمردان و نیرو‌های سیاسی و احزاب و نهاد‌های مدنی به مصالح کشور است.

***
بر شاخه نشسته‌اید، بُن نبرید!

هشدار صدها تن از اصحاب علم و فرهنگ و هنر از سراسر کشور نسبت به سیاست‌های فرهنگی نوروزی

نوروز، این جشن ملی و باستانی ایرانیان، با اتفاقاتی کم‌سابقه در ایران آغاز شد. اتفاقاتی که بیش از آنکه باعث شادکامی شود، کام بسیاری از ایران‌دوستان را تلخ کرد. عملکرد مسئولان و واکنش دولت‌مردان در مواجهه با این رخدادها اما سویه دیگری به ماجرا اضافه کرد که نگرانی اصحاب علم و فرهنگ و هنر را دوچندان کرد. حالا بیش از ۸۰۰ نفر از چهره‌های برجسته علم و هنر در بیانیه‌ای با اشاره به سیاست‌های فرهنگی حاکمیت، نسبت به مخاطرات فعال‌شدن گسل‌های قومی و رویکرد دولت در این زمینه هشدار و ابعاد نگران‌کننده آن را از منظر خود شرح داده‌اند.

در این بیانیه که تاکنون امضای چهره‌های سرشناسی پای آن دیده می‌شود که همچنان نیز در حال افزایش است، سیاست‌های فرهنگی «قومی‌سازی مناسبات اجتماعی» خوانده شده که در آن حقوق طبیعی و حقوق شهروندی شهروندان ایرانی به «حقوق قومی» تقلیل داده شده است. آن هم در شرایطی که «بحران‌های بزرگی، چون چالش‌های اقتصادی، گرانی، تورّم و کاهش شدید ارزش پولِ ملّی تا سردرگمی سیاستِ خارجی کشور و خطرِ احتمالی بروز جنگ، مهاجرتِ نخبگان و خروج سرمایه‌های مادی و معنوی کشور و ناتوانیِ دولتمردان در استیفای کاملِ حقوقِ شهروندانِ ایرانی، کشور را با مخاطراتِ بزرگی مواجه کرده است». این بیانیه سیاست‌های دولت در مسائلی چون دادن اختیارات فزاینده به استانداران یا طرح آموزش به زبان مادری را «انسجام سوز» می‌داند. در ادامه محور‌هایی که این بیانیه به آنها اشاره دارد را مرور می‌کنیم.

تبدیل جشن ملی به جشن قومی

رد آنچه نویسندگان بیانیه «مخاطرات بزرگ» می‌خوانند را باید در سیاست‌گذاری‌هایی جست‌وجو کرد که منجر به حوادث اخیر شد. در این بیانیه تاکید شده که «شوربختانه برابرِ برخی تصاویر و اخبارِ منتشر شده، آنچه که با عنوانِ مراسمِ «پیشواز از نوروز» در برخی از استان‌های غرب و شمال‌غربِ کشور از جمله استانِ کُردستان و استانِ آذربایجان غربی رخ داد، فروکاستنِ نوروز از یک جشنِ بزرگِ ملّیِ ایرانی، به یک مراسمِ خُردِ قومی و طایفه‌ای و محلّی بود!» در مراسم‌هایی که در آستانه نوروز در این استان‌ها برگزار شد، برخی نشانه‌ها و شعار‌های قوم‌گرایانه و حتی تجزیه‌طلبانه دیده می‌شد. در مقابل نیز در تاریخ دوم فروردین تجمعی در واکنش به این جشن‌ها در ارومیه برگزار شد که در آن نیز شعار‌ها و صدا‌های قوم‌گرایانه و تجزیه‌طلبانه شنیده شد. در این بیانیه آمده: «نحوۀ عملکردِ دستگاه‌ها و نهاد‌های دولتی در استان‌های غرب و شمال‌غربِ کشور، بویژه در استان‌های آذربایجان غربی و کُردستان، از نگاه ما اقدامی بغایت نگران‌کننده و تحریک‌کننده و شایستۀ نکوهش است.»
پیامدهای خارجی بی‌توجهی به میراث تاریخی و فرهنگی ایران

سیاست‌های فرهنگی دولت نه فقط در داخل آثار نگران‌کننده داشته بلکه پیامد‌های بین‌المللی نیز داشته است. این موضوع در بخش دیگری از این بیانیه مورد توجه قرار گرفته است. تاجایی که ادعای رییس‌جمهور ترکیه درباره نوروز و سپس تبریز مورد اشاره قرار گرفته است. رجب طیب اردوغان رییس جمهور ترکیه که در کشور خود را اعتراضات مردمی و بحران مشروعیت روبه‌روست، پنجم فروردین در ادعا‌هایی غیرتاریخی و علیه تمامیت ارضی ایران، تبریز را جزیی از میراث معنوی کشور خود خواند. ادعا‌هایی که عملا با هیچ واکنش موثری از سوی دولت مواجه نشد. در بیانیه درباره ادعای اردوغان آمده: «واحیرتا از سکوتِ ناموجّه و نابخشودنیِ مسئولانِ ما در پاسخ به این ادعا‌های بی‌اساس! البته این سکوت، استمرارِ سیاست‌های غلط فرهنگی چند دهۀ اخیرِ مسنولانِ کشور است که به بیگانگان اجازه داده است تا به فکر مصادرۀ میراثِ فرهنگی، تاریخی و تمدّنی ایران‌زمین باشند. ما، گروهی از دغدغه‌مندان فرهنگ و تاریخ و یکپارچگی ایرانِ عزیز، عمیقاً نگرانِ تحریف، تخفیف، تقلیل و مصادرۀ جشن نوروز با هر عنوانی هستیم.»

توجه به «حقوق قومی» به جای «حقوق شهروندی ملت ایران»

هرچند که بخشی از انتقاد به سیاست‌های فرهنگی معطوف به دولت چهاردهم نیست، اما عملکرد چند ماهه این دولت نیز مورد نقد نویسندگان بیانیه قرار گرفته است. در بخش سوم بیانیه آمده که در ادبیات مسئولان دولت چهاردهم حقوق طبیعی و حقوق شهروندی شهروندان ایرانی به عنوان «حقوق قومی» یاد شده که حاکی از رویکرد و نگاه قومی به مسائل ملی دارد. طرح «آموزش به زبان‌های قومی و محلی» نیز «موجب تضعیفِ زبانِ ملّی و رسمی کشور، یعنی زبانِ تمدّنی، دیرسال، نجیب و بارورِ فارسی می‌گردد و نتیجۀ این تضعیف نیز تکه‌پاره شدنِ زبانی و فرهنگی و سرانجام از هم‌گسیختگی ارکانِ کشور و … است، چیزی که خواستِ قلبی دشمنانی است که دور و برِ ایرانِ عزیز، دندان تیز کرده‌اند تا با همراهی‌ِ اطلاعاتی و لجستیکی سرویس‌های جاسوسیِ فرامنطقه‌ای و همدستانِ منطقه‌ای‌شان، به آن دست یابند.» طرحی که دولت و برخی از نمایندگان مجلس در پی تصویب آن بودند. این طرح با وجود حمایت دولت در جلسه هشتم اسفند با مخالف ۱۳۰ رای مخالف از مجموع ۲۴۶ نماینده حاضر در مجلس رد شد. با این همه عدم توجه دولت به محوریت زبان فارسی در انسجام ملی همچنان مورد انتقاد بسیاری است. در این بیانیه با اشاره به این موضوع نیز آمده: «شوربختانه و در کمال شگفتی شنیده شده که استانداران و مدیرانِ برخی مناطق و اعضای شورای شهرِ برخی شهرها، در نشست‌های رسمی اداری با مدیرانِ استان و شهرستان، به زبانِ محلّی سخن می‌گویند! حتی استاندارِ خورستان، آن‌هم در استانی با زبان‌های محلّیِ متنوع، عید سعید فطر را به یک زبانِ محلّی تبریک گفته است و با این کار خود، «عیدی دینی» را به «عیدی قومی» تقلیل داده است!»

***

نوروز را بدزدید، لطفا!

نعمت الله فاضلی

اردوغان در این چند روز تعطیلات نوروز دو کار پر هیاهو کرد. نخست با دستگیری و زندان کردن شهردار استانبول و رقیب اصلی اش در انتخابات آینده ریاست جمهوری، بنیان دموکراسی نیم بند در ترکیه را بر باد داد و شاید تیشه بر ریشه خودش هم زده باشد؛ دوم نوروز را جشن “جهان ترک” اعلام کرد.

کاری به کار اولی اش ندارم، اما دومی اش تحسین برانگیز بود. نه از این حیث که نشان داد سواد و بینش تاریخی درستی ندارد، نه، (این که واضح است رهبران خاورمیانه حال و روزشان خراب  و شیرین عقل اند)؛ بلکه از این جنبه که با این ادعایش موجی از آگاهی در میان ایرانی ها برانگیخت و دریافتیم در کنج خانه مان گنجی قیمتی داریم و همسایه عثمانی ما چشم طمع به آن دوخته است.

امپراتور عثمانی که این روزها فیلش یاد هندوستان کرده و هوس زنده کردن دوران امپراتوریگری کهن افتاده با اعلام نوروز به عنوان “نوروز ترک”، کاری کرد کارستان. همه ی آنچه من و امثال من در ستایش نوروز و عظمت آن نوشتیم در مقایسه با آنچه جناب اردوغان کرد هیچ نیست!

حتما حتما باید دزدی، دشمنی، رقیبی و مدعی پیدا می شد و ادعای مالکیت نوروز را می کرد تا دریابیم فقط طلا، نفت، سرزمین و نخبگان نیستند که به سرقت می روند، نوروز هم دزدیدنی است!

اما اردوغان لابد این را نمی داند که دزدیدن نوروز ایرانی، اگر هم ممکن باشد، خیرش برای ایرانیان است. این دزدی، همان دزدی بوسه است که به قول صایب تبریزی:

دزدی بوسه عجب دزدی خوش عاقبتی است
که اگر باز ستانند دو چندان گردد

البته تاریخ نشان داده نوروز را هر کار کنید “صد چندان گردد”.

***

تسلیم و زبونی در برابر نوروز

محمد محبی

آتاترک خطاب به محمدعلی فروغی: «شما ایرانی‌ها قدر ملیت خود را نمی‌شناسید، و معنی آن را نمی‌فهمید، و نمی‌دانید که ریشه‌داشتن، و حق آب و گل داشتن در قسمتی از زمین چه نعمت عظیمی است، و ملیت وقتی مصداق پیدا می‌کند که آن ملت را بزرگان ادب و حکمت و سیاست، و در معارف و تمدن بشری سابقه‌مند باشد، شما قدر و قیمت آن بزرگان خود را نمی‌شناسید و عظمت شاهنامه را درنمی‌یابید که این کتاب سند مالکیت و ملیت و ورقه هویت شماست، و من ناگریزم برای ملت ترک چنین سوابقی دست‌وپا کنم.» (مقالات فرُوغی، جلد اول، ص۱۷)
سیروس غنی هم به نقل از پدرش در کتاب «یادداشت‌های دکتر قاسم غنی» (ص۱۲۱)، خاطره مشابهی را از ملاقات و گفتگوی قاسم غنی و مصطفی کمال آتاترک نقل کرده است. حال با در نظر گرفتن این فقره، می‌توانید این خبر جالب مبنی بر اعلام «نوروز به عنوان جشن دنیای مشترک ترکان» از طرف اردوغان را در ذهن خود تحلیل کنید.
فراموش نکنیم که در دولت جمهوری ترکیه تا همین دو دهه پیش، برگزاری جشن نوروز در بسیاری از نقاط ترکیه ممنوع، و یا دست‌کم با محدودیت و تضییق همراه بود، حتی در زمان دولت تورگوت اوزال که ادعای اصلاحات‌طلیی هم داشت، در سال ۱۹۹۲، قوای دولتی به شهر نصیبین و روستاهای اطراف قشون‌کشی کرده و شهروندان عمدتاً کردی را که در حال برگزاری جشن نوروز بودند، با چوب و چماق و دگنک لت‌وپار کردند. در یک قرن پایانی عمر حکومت عثمانی هم به دلیل شیوع دو ویروس پان‌اسلامیسم به سرکردگی سیدجمال و شرکا و و پان‌ترکیسم به سرکردگی ضیا گوک‌آلپ، در پهنه این امپراتوری، برگزاری جشن نوروز با محدودیت‌های فراوانی روبه‌رو بود.

سران و کارگزاران جمهوری ترکیه و اسلاف عثمانی آن‌ها اگر چیزی به اسم نوروز به گوش‌شان خورد، به لطف سلاجقه روم بود، و همان سلاجقه هم نوروز و زبان پارسی و نمودهای تمدن ایرانی را از وزرای ایرانی خود یاد گرفتند.
نوروز قابل سرقت و مصادره نیست، این تصویر نشانه تسلیم و زبونی اردوغان و اردوغانیسم و پان‌ترکیسم در برابر نوروز است، آن‌ها با آن همه عقبه در جعل و دروغ‌بافی حتی نتوانستند، برای نام ایرانی نوروز، واژه‌ای دیگر برگزینند. این تصویر نشانه عظمت نوروز و تمدن ایرانی و عمق نفوذ آن است. البته در کوتاه‌مدت و با توجه به اشغال ایران به دست فرقه ج.ا کمی نگران‌کننده می‌تواند باشد، اما در بلندمدت، افزایش گستره نوروز در هر جایی و با هر کیفیتی نیکوست. نوروز نتیجه زیست ایرانیان در پهنه تمدن ایرانی و مناطق هم‌جوار در چندهزارسال گذشته است. نوروز همانند قلمرو کنونی ایران، دارایی مشاع همه ایرانیان است. می‌توان ضمن مخالفت با مصادره، از گسترش آن استقبال کرد.

***

اتا تورک به محمدعلی فروغی: شما ایرانی‌ها قدر ملیت خود را نمی‌شناسید

امیر طاهری

‏روزگاری کمال پاشا بنیانگذار ملت جدید التأسیس ترک به محمدعلی فروغی سفیر وقت ایران در ترکیه گفت بود که:
“شما ایرانی‌ها قدر ملیت خود را نمی‌شناسید و معنی آنرا نمی‌فهمید و نمی‌دانید که ریشه داشتن و حق آب و گل داشتن در قسمتی از زمین چه نعمتی عظیم است… شما قدر و قیمت بزرگان خود را نمی‌شناسید و عظمت شاهنامه را در نمی‌یابید که این کتاب سند مالکیت و ملیت و ورقه هویت شماست و من ناگزیرم برای ملت ترک چنین سوابقی را دست و پا (بخوانید جعل) کنم.”
از آنزمان این جعل و تقلب به رویه‌ای بنیادین در سیاست و حکومت ترکیه جدید از زمان پدر ترک اما یونانی الاصل تا اردوغان با تبار گرجی تبدیل شده است. ترکیه جدید که بر خرابه‌های “مرد بیمار اروپا” یعنی عثمانی با میراثی ترکی-اسلامی و کوششی برای پیوست به جهان مدرن بنا شده بود، از همان روز نخست با بحران بی‌هویتی روبرو بود اما کوشندگان سیاست آن تلاش کردند تا مخروبه گذشته را زیر فرش کنند و گمان بردند که با تغییر خط‌الرسم می‌توانند با گسست از پیشینه خود، هویتی جدید بنا کنند غافل از اینکه برای تأسیس ملت بیش از هر چیز تاریخ و دولت-ملتی کهن لازم است که خوب البته چنین چیزی در اختیارشان نبود. از این‌رو کشتیبان ترک را سیاستی پدید آمد که دست بردن به انبان دیگران بود و در این میان “ایران به مثابه دولت-ملتی کهن” با بنیانهایی غنی دم دست‌ترین آنها بود.

در تازه‌ترین اقدام برای دستبرد به ایرانیان، اردوغان بنا دارد تا نوروز را به عنوان جشن مشترک جهان ترک! اعلام کند. ترکیه رانده از جهان اسلام و مانده از جهان غرب (اتحادیه اروپا) را سیاستی دیگر افتاد و آن تشکیل جهان ترک (امت ترکی) و اعلام پدرخواندگی ترکیه بر این امت به زعامت اردوغان است. البته او نیز چون پیشینیانش چیزی در چنته ندارد اما شگفت که در ناشی‌گری جعل گوی سبقت را از همه آنان ربوده است. اردوغان «نوروز» سنت کهن ایرانی که حتی نامش نیز آنرا فریاد می‌زند را تلاش می‌کند تا به نفع امت و جهان ترک مصادره کند، غافل از اینکه اگر در همان کوچه‌های آنکارا از ملتش! می‌پرسید که آیا نوروز را می‌شناسند چیزی بیش از ” بیلمی‌یوروم” نصیبش نمی‌شد.
جاعل بزرگ اما بعید است که از این سنت اسلافش سربپیچد اما همانگونه که تغییر رسم‌الخط و نام و عنوان کشور جدیدشان چیزی بیشتر از بحران هویتی ملتش نصیبشان نکرده، این جعل جدید نیز چیزی جز سرگردانی عاید خودش و امتش نخواهد کرد و آنها را درگرداب بی‌هویتی هر چه بیشتر غرق خواهد کرد. البته اعضای جهان ترکش نیز هرگز نخواهند خواست که زیر بیرق برادر بزرگتر بروند چه برخی از آنها یکبار برادر بزرگتر روس/شوروی را تجربه کرده و خود دربدر بدنبال تأسیسی جدیدند که باید برای این هویت جدید احتمالا جعلیاتی دست و پا کنند و حاضر نیستند خود را در جماهیری دیگر تعریف کنند؛ از سوی دیگر آنها باید بدانند که برای تأسیس این هویت جدید اگر تلاش کنند که از ایران جدا شوند هرگز دیگر چیزی برای گفتن و ارائه نخواهند داشت.

اما سخن دیگر اینکه جمهوری اسلامی نیز که نسبتی با ایران ندارد و در تلاش برای بنای امت اسلامی-شیعی شکست خورده است، هرگز دغدغه این ندارد که برای مثال ترکیه مولانا و جمهوری باکو چوگان را بدزدند (لیست دزدی‌ها البته بسیار بزرگتر است) و بعید است در برابر سرقت جدید نوروز توسط اردوغان غیرتی از خود نشان دهد. تداوم چنین حکومتی بیگانه با تاریخ و سنت و فرهنگ کشورمان علاوه بر به تاراج دادن منابع و ثروتهایمان، فرهنگ غنی و تاریخی ما را نیز بر باد خواهد داد. در غیاب دولتی ملی باید همچنان شاهد چنین تاراجی باشیم و اگر بخواهیم از چنین چیزی جلوگیری کنیم هیچ راهی جز بازگشایی دولت ملی و حکومت قانون آنگونه که پیش از پنجاه و هفت داشتیم، نداریم.

***

سازمان برونمرزی حزب پان ایرانیست
همبستگی‌ ملی‌ . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی‌: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید
کنون ای هم وطن ای جان جانان / بیا با ما بگو پاینده ایران

به پان ایرانیست ها بپیوندید
اندیشه وحدت بخش پان ایرانیسم و کوشش در حزب پان ایرانیست یگانه راه نجات ایران از تجزیه و فروپاشی است.
***

درخواست هموندی
hamvandi@paniranist.org

You can leave a response, or trackback from your own site.

Leave a Reply

Copyright©2010-2018.