نامه پان ایرانیسم
هواداران پان ایرانیسم در برون مرز
دوره دو، شماره ۲۱ – جمعه ۳ تیر ۱۳۹۰ – ۲۴ جون ۲۰۱۱
www.paniranism.info – iran@paniranism.info
دریافت نسخه ی کامل به صورت فورمت پ دی اف (فایل متنی)
دریافت نسخه ی کامل به صورت فورمت دی او سی(فایل ورد)
با درود:
– بازداشت گروهی ده تن از اعضای حزب پان ایرانیست در خوزستان
– انتشار گسترده نشریه “ایران شمالی” در اردبیل آغاز شد
– تجمع دانشجویان دانشگاههای تبریز در اعتراض به جمهوری جعلی آذربایجان – آذربايجان مال ايران است (بخش نخست)
-ایران شمالی
– محمد حسین بهجت تبریزی – شهریار شاعر ایران دوست
پاینده ایران
هواداران پان ایرانیسم در برون مرز
بازداشت گروهی ده تن از اعضای حزب پان ایرانیست در خوزستان
عصر امروز، سوم تیرماه نیروهای امنیتی با حمله به نشست ماهیانه ی حزب پان ایرانیست در خوزستان حداقل ده تن را بازداشت کرده و جلسه ی حزب را که پیرامون تحرکات اخیر تجزیه طلبان در استانهای شمال غرب و جنوب غربی کشور برگزار شده بود، بی هیچ توضیحی برهم زدند.
پیشتر نیروهای اطلاعاتی طی تماس تلفنی با چند تن از پان ایرانیستها در اینباره تهدید کرده بودند.
حزب پان ایرانیست این اقدام غیر قانونی نظام اسلامی را قویا محکوم می کند و خواستار آزادی بی قید و شرط دستگیرشدگان است.
دفاتر برونمرزی حزب پان ایرانیست
***
انتشار گسترده نشریه “ایران شمالی” در اردبیل آغاز شد
نشریه ایران شمالی بدون مجوز دولتی در بسیاری از کیوسکهای مطبوعاتی اردبیل در حال انتشار است . خبرگزاری ایلنا می افزاید : نام و صاحب امتیاز این نشیریه مشخص نیست و به احتمال زیاد نامهای آن غیر واقعی می باشد . در این نشریه موجودیت جمهوری آذربایجان ( ایران شمالی ) به زیر سوال رفته است و گردآورندگان آن خواهان الحاق ایران شمالی به بدنه آذربایجان ایران هستند . آنان با ذکر مدارک تاریخ و ملی سرزمینهای آران قفقاز که نام جعلی جمهوری آذربایجان را برای خود برگزیده است را جزوی از خاک ایران می دانند . این دومین بار است که این نشریه به صورت گسترده در آذربایجان پخش می شود .
بیانیه انجمن حرکت آزادی بخش ایران شمالی و مسئولین نشریه ایران شمالی
هدف ما از انتشار مجلة ايران شمالي، برداشتن گامي است در راستاي تحكيم و احياي پيوندهاي تاريخي و فرهنگي ايران با ايران شمالي و ايران شمالي با ايران. انتشار مجله، با استقبال گستردهاي روبرو شده است. بسياري از خوانندگان در شهرهاي مختلف بخصوص در اردبيل، اروميه، تبريز و تهران خواستار افزايش شمارگان تيراژ و گسترش حوزة توزيع آن شدهاند . علاقمندان « حركت آزاديبخش ايران شمالي » در باكو خواستهاند كه مجله با الفباي لاتين و زبان آذري براي مخاطبان ايران شمالي نيز منتشر شود . ما ميدانيم كه پيوند مجدد ايران شمالي با ايران، نقطة پاياني بربسياري از بدبختيها و فلاكتهايي است كه مردم ايران شمالي بعد از جدايي از ايران به آنها مبتلا شده اند . الحاق ایران شمالی به آذربایجان حق طبیعی و مشروع ملت ایران است
اختصاص مطالب نشریه میثاق آذربایجان به الحاق ایران شمالی
نشریه میثاق چاپ آذربایجان که با مجوز دولتی کارخود را ادامه می دهد در یک اقدام ملی و میهنی در حمایت از مردم نیک سرشت آذربایجان با تیتر : تلاشهای مردمی برای الحاق ایران شمالی به خاک ایران صداهای بسیاری را بلند کرد و با حمایت مردمی روبرو گشت . مدیران مسئول این هفته نامه با ذکر تاریخ قراردادهای ننگین گلستان و ترکمانچای و هدف استعمار روس و انگلیس در متلاشی کردن ایران بزرگ پرده از جنایت این کشورهای مزدور برداشتند.
تجمع دانشجویان دانشگاههای تبریز در اعتراض به جمهوری جعلی آذربایجان
آذربايجان مال ايران است
***
ایران شمالی
http://www.iranboom.ir/iranshahr/iranzamin/2543-iran-shomali.html
پیمان اسدزاده
منطقهٔ قفقاز ـ به ویژه اران و شروان ـ در درازای تاریخ پر فراز و نشیب ایران زمین، از کانونهای جوشندهٔ زبان و ادب پارسی و فرهنگ ایرانی بوده است. سخنورانی چون مهستی گنجهای و نظامی گنجهای و خاقانی شروانی از این دیار برخاستهاند و اشعار خود را به زبان شیرین فارسی سرودهاند. کتاب «نزهت المجالس» که در نیمه نخست سدهٔ هفتم هجری نوشته شده، آیینهای تمام نما از وضعیت فرهنگی شروان است. بررسی این کتاب، نشان میدهد که زبان و ادبیات فارسی در اران و شروان ـ جمهوری آذربایجان کنونی ـ تا چه حد رواج داشته و شعرای این دیار اگر شعری میگفتند، جز به فارسی نبوده و تا آن جا که پژوهشگران، تاریخ این منطقه را مورد تحقیق قرار دادهاند، در سدهٔ هفتم زبان اکثریت مردم، فارسی ارانی بوده است. ضمن این که اقوام و تیرههای گوناگونی از دیر باز در ناحیهٔ قفقاز وجود داشتهاندکه از جمله میتوان به کردها و ارمنیها اشاره کرد.
از زبان شاعر پارسیگوی ارانی، نظامی گنجهای، این نوا را هنوز میشنویم،
همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
چون که ایران دل زمین باشد
دل زتن به بود، یقین باشد
و باز هم نظامی از زبان دارا چنین سخن میگوید:
نژاده منم، دیگران زیردست
نژاده کیان را که آرد شکست؟!
اما این خطهٔ ایرانی در پی جنگهای روسیه علیه ایران در سالهای نخست سدهٔ نوزدهم میلاد، از ایران مادر جدا شد و ضمیمهٔ خاک روسیه گشت. از همان لحظهٔ جدایی هفده شهر قفقاز، تلاش گستردهای در جهت قلع و قمع زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در این منطقه صورت گرفت که تا به امروز ادامه دارد.
نشریهٔ مستقل « ایران شمالی» توسط جوانان فرهیخته ـ در آن سو و این سوی ارس ـ منتشر میشود. ایران شمالی ( جمهوری آذربایجان) پیوند ناگستنی با ایران مادر دارد. این نشریه در جهت احیا پیوندهای کهن فرهنگی و ادبی ایران شمالی با ایران میکوشد. «مناطق جدا شده از ایران در پی قراردادهای ننگین گلستان و ترکمنچای باید بار دیگر به آغوش مام میهن بازگردند». این سخنی است که نشریهٔ «ایران شمالی» در هفت شمارهٔ اخیر خود آن تاکید ورزیده است.
هفتمین شماره مجله ایران شمالی در حالی انتشار یافت که در آبان ماه 1385، شاهد اعتراضات گستردهٔ مردم تبریز به سبب اهانت نشریه صنعت (چاپ باکو) نسبت به پیامبر اسلام (ص) بودیم.
اگر چه اعتراض و عصیان بزرگ مردم تبریز بر اثر اقدام نشریهٔ باکویی «صنعت» آغاز شد اما پایانی جز بروز ارادهٔ جمعی، مبنی بر « الحاق ایران شمالی به ایران » نداشت.
در تظاهرات گستردهٔ مردم تبریز و در تجمع دانشجویان دانشگاههای تبریز در برابر کنسوگری رژیم باکو، مردم آشکارا خواستار القای عهدنامههای سیاه گلستان و ترکمانچای و آزادی و الحاق ایران شمالی، به مام میهن شدند.
بر روی جلد شماره 7 این نشریه، تصویری از «عباس میرزا» سردار رشید ایران زمین در جنگهای ایران و روسیه، دیده میشود. مصاحبه با زرتشت علیزاده، دو شرح جنایات روسها در مناطق اشغالی ایران، شاعران پارسی گوی اردوبار، حرکت آزادی بخش ایران شمالی در گذر تاریخ، از گنجه تا خرمشهر، مطبوعات باکو، از جمله مطالب و مقالات این شماره به شمار میروند.
***
معرفی کتاب نقش آذربایجان در تحکیم هویت ایران
برگرفته از نشریه وطن یولی شماره 14
به کوشش: رحیم نیکبخت
ناشر: وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
سال انتشار: 1387
قیمت : 7500تومان
این اثر که مجموعه ای از مقالات پژوهشگران محققان و دانشگاهیان آذربایجانی است در سی و چهار مقاله به بررسی ”نقش آذربایجان در تحکیم هویت ایران“ می پردازد و از پنج بخش با مقالات صاحبنظران و پژوهشگران آذری شکل گرفته است در بخش اوّل در پنج مقاله به بررسی وضعت و نقش آذربایجان در ایران قبل از اسلام پرداخته شده است، بخش دوم با هفت مقاله به تاریخ این سامان در دورهی اسلامی میپردازد. بخش سوم با عنوان ”آذربایجان رسمیت تشیع و هویت ایرانی“ با پنج مقاله به موضوعات مهم شکلگیری دولت صفوی، رسمیت مذهب شیعه در آذربایجان و شکلگیری هویت ایرانی اختصاص یافته است. بخش چهارم که مفصلترین قسمت این مجموعه نیز میباشد به مرور تاریخ آذربایجان در ایران معاصر میپردازد که شامل مقالاتی از پژوهشگران و صاحبنظران تاریخ از جنگهای روسیه علیه ایران تا انقلاب اسلامی است. در بخش بعدی نقش و جایگاه آذربایجان در فرهنگ و ادب ایرانی موضوع مقالات پژوهشگران آذربایجانی بوده است، شعر و ادب پارسی، آذری، سبک آذربایجانی، فرهنگ عامه، جلوههای تعلقات مذهبی، به قدر مقدور مورد بررسی قرار گرفتهاند.
اهمیت تحولات بعد از هشت سال دفاع مقدس تلاش و کوشش مضاعف علاقمندان به تاریخ و هویت اصیل ایرانی در آذربایجان را ضروری مینمود از این رو جمعی از اساتید جوان دانشگاههای آذربایجان، پژوهشگران تاریخ و فرهنگ این سامان، محققان ایراندوست آذری در معیت بزرگان فرهیخته در نخستین تلاش خود مجموعهی ”نقش آذربایجان درتحکیم هویت ایران“ را آفریده تقدیم مردم میهندوست خود نمودهاند. اغلب مؤلفان این مجموعه فرهیختگان جوان دانشگاهی هستند که براساس رشتهی تحصیلی و تخصصی خود اثری در این مجموعه نگاشتهاند.
آنچه در این مجموعه از سوی فرهیختگان، پژوهشگران محققان و دانشگاهیان آذری گردآوری و ارایه گشته است ادامه راهی است که حدود چهل سال پیش، استاد فرزانه شادروان منوچهر مرتضوی آغازگر آن بوده است. “چهرهی آذرآبادگان در آئینهی تاریخ ایران“ عنوان مجموعهای است که به قصد نیت دفاع و صیانت از هویت اصیل ایرانی اسلامی آذربایجان به کوشش این استاد فرزانه توسط دانشگاه تبریز انتشار یافت.(1)
آذربایجان همواره در تاریخ و فرهنگ ایران از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و هست. نقش آذربایجان در شکلگیری هویت ایرانی موضوع مهمی است که هنوز در مورد آن به اندازه کافی پژوهشهای بایستهای براساس نیازهای روز صورت نگرفته است. در نقشی که آذربایجان در این زمینه ایفا کرده است جایگاه دین و مذهب را میتوان به خوبی دید و بررسی کرد. نقش و تأثیر مغان (طایفهی روحانی) در ایران، آئین زردشت و رسمیت یافتن آن در عصر ساسانی اهمیت دینی این خطه در این آئین از مسایل قابل توجه تاریخ و فرهنگ ایران قبل از اسلام است. و به همین نسبت تشکیل دولت ملی صفوی توسط شاه اسماعیل صفوی و رسمیت یافتن مذهب شیعه در قلمرو این دولت ملی ضمن اینکه نقطهی عطف تاریخ جدید ایران است گویای نقش و جایگاه آذربایجان در شکلگیری ایران جدید با هویت متمایز از همسایگان خود بود. اردبیل خاستگاه خاندان شیخ صفی با جلوههای ایرانی و مسجد جامع تبریز محل اعلام رسمیت مذهب شیعه در ایران بود. آنچه در آذربایجان تحقق یافت خواست و ارادهای تاریخی بود که برای حفظ و حراست از هویت ایران ضروری مینمود.
در رویارویی تاریخی ایران با غرب چه در ایران قبل از اسلام (امپراتوری روم) و چه ایران عصر صفوی (امپراتوری عثمانی) مذهب مهمترین نقش را در حفظ وحدت ملی و ارضی ایران ایفا کرده است که بدون آن حفظ شیرازه هویت این کهن بوم امری غیر ممکن به نظر میآید. تأثیرات عمیق و پر دامنه صفویه در فرهنگ و هویت ایرانی هنوز هم به قدرت و قوت در حیات است و از این جهت بخش قابل ملاحظهای از هویت ملی و ایرانی کنونی ما مدیون تلاش ایشان است.
از دو قرن گذشته ایران بدون آنکه خود بخواهد وارد گردونهی سیاست جهانی استعماری گردید که حاصل آن از دست رفتن قسمتهای زیادی از قلمرو ایران بود. نگاه توسعهطلبانهی روسیهی تزاری و سپس جاشین آن اتحاد جماهیر شوروی، آذربایجان را کانون رویارویی هویت ملی و ایرانی و تعرض و تهاجم بیگانه و بیگانهگرایی قرار داد. سایههای سنگین و خونین حضور بیگانگان روسی و عثمانی در آذربایجان حکایت از چشم طمع بیگانگان به این قسمت از خاک ایران داشت که ادامهی آن در جریان جنگ جهانی دوم به وقوع پیوست و اکنون نیز به شکلی دیگر در جریان است.آذربایجان همچنان که مصافگاه جنگ روسیه علیه ایران بود در عصر مشروطه و بعد از آن نیز آوردگاه هویت ایرانی و هویت بیگانهی روسی و ترک عثمانی بوده است. مردم آذربایجان چون مزهی تلخ حضور خشن و خونین بیگانگان را چشیده اند بیش از سایر نواحی هویت ایرانی شان را متجلیتر ساختهاند و بر این اساس است آذربایجان و آذربایجانیان پیشگام حفظ هویت ایرانی در نهضت تحریم تنباکو، نهضت مشروطه، نهضت ملی کردن صنعت نفت و انقلاب اسلامی بوده اند.
1. اهانتهای ناجوانمردانهای که به این استاد فقید شده و می شود تاوان دفاع وی از هویت ایرانی آذربایجانیان است.
***
خاک بلاگردان ایرانی
از بسیج خلخالی، شاعر نامآور آذربایجان
من آن خاک بلاخیز بلا گردان ایرانم
من آذربایجانم، پرورشگاه دلیرانم
بگو با خصم من، تاریخ عالم را به دقت خوان
که دانی من پدیده آرندهی، تاریخ ایرانم
من از چنگیزیان، مشت فراوان خوردم و اینک
نه چنگیز است و نه مشتش، من آن دیرینه سندانم
من از سم ستور، لشکر ترکان عثمانی
لگدها خوردم و نگذاشتم، گردی بدامانم
من اندر سخت جانی، شهره دنیای دیرنیم
تو پنداری: مجارستانم و چین و لهستانم؟!
من آذربایجانم، لایموتم، من نمیمیرم
اگر ایران ما جسم است، من در جسم او جانم
به چندین حرف هذیانی، به افسونم چه میخوانی
مگر من ای حریف خیره سر، طفل دبستانم؟!
برای من عبث، افسون همی خوانی، نمیدانی؟
که من خود کهنه پیر دیرم و، استاد دستانم؟!
من امضاء کردهام، منشور استقلال ایران را
به خون پاک خود، کان موجها دارد بشریانم
نباشد در نهادش غیر مهر پرچم ایران
هر آن طفلی که نوشد، شیر پاک از نوک پستانم
***
محمد حسین بهجت تبریزی ،شهریار، شاعر ایران دوست
کورش محسنی
http://ariapars.persianblog.ir/post/101
محمدحسین بهجت تبریزی (۱۲۸۵-۱۳۶۷) متخلص به شهریار (پیش از آن بهجت) شاعر و چامه سرای ایرانی اهل آذربایجان بود که به زبانهای فارسی و ترکی آذربایجانی شعر سرودهاست. وی در تبریز بهدنیا آمد و بنا به وصیتش در مقبرةالشعرای همین شهر به خاک سپرده شد. در ایران روز درگذشت این شاعر معاصر را «روز شعر و ادب فارسی» نامگذاری کردهاند. شهریار 90% از شعرهای خود را به زبان پارسی سروده است.
مهمترین اثر شهریار منظومهٔ حیدربابایه سلام (سلام به حیدربابا) است که از شاهکارهای ادبیات ترکی آذربایجانی بهشمار میرود و شاعر در آن از اصالت و زیباییهای روستا یاد کردهاست.
شهریار در سرودن انواع گونههای شعر فارسی -مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی- نیز تبحر داشتهاست.
شهریار بهسال ۱۲۸۵ در شهر تبریز متولد شد. دوران کودکی را در روستای مادریاش -قیشقورشاق- و روستای پدریاش -خشگناب- در بخش تیکمهداش شهرستان بستانآباد در شرق استان آذربایجان شرقی سپری نمود. پدرش حاج میرآقا خشگنابی نام داشت که در تبریز وکیل بود. پس از پایان سیکل اول متوسطه در تبریز، در سال ۱۳۰۰ برای ادامهٔ تحصیل از تبریز عازم تهران شد و در مدرسهٔ دارالفنون تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در رشتهٔ پزشکی ادامهٔ تحصیل داد.
حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکتری بهعلت شکست عشقی و ناراحتی خیال و پیشآمدهای دیگر ترک تحصیل کرد. پس از سفری چهارساله به خراسان برای کار در ادارهٔ ثبت اسناد مشهد و نیشابور، شهریار به تهران بازگشت. در سال ۱۳۱۳ که شهریار در خراسان بود، پدرش حاج میرآقا خشگنابی درگذشت. او بهسال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد.
گفته میشود شهریار دانشجوی سال آخر رشتهٔ پزشکی بود که عاشق دختری شد. پس از مدتی خواستگاری نیز از سوی دربار برای دختر پیدا میشود. گویا خانوادهٔ دختر با توجه به وضع مالی محمدحسین تصمیم میگیرند که دختر خود را به خواستگار مرفهتر بدهند. این شکست عشقی بر شهریار بسیار گران آمد و با اینکه فقط یک سال به پایان دورهٔ ۷ سالهٔ رشتهٔ پزشکی ماندهبود، ترک تحصیل کرد. شهریار بعد از این شکست عشقی که منجر به ترک تحصیل وی میشود. بهصورت جدی به شعر روی میآورد و منظومههای بسیاری را میسراید (وی کی پدیا پارسی).
دلبستگی شهریار به ایران
عشق شهریار به ایران در این سروده ها به سادگی قابل مشاهده است همان گونه که دلبستگی او به زبان پارسی از فراوانی چامههای او به زبان فارسی آشکار است. شهریار در دیوان سه جلدی خود با اشاره به اینکه آذربایجان خاستگاه زرتشت پیامبر ایرانی است، مردم این دیار را از نژاد آریا میداند و نسبت به اشاعة سخنان تفرقه انگیز که بوی تهدید و تجزیه از آنها به مشام میآید، هشدار میدهد و خطاب به آذربایجان میگوید:
تو همایون مهد زرتشتی و فرزندان تو // پور ایرانند و پاک آئین نژاد آریان
اختلاف لهجه ملیت نزاید بهر کس // ملتی با یک زبان کمتر به یاد آرد زمان
گر بدین منطق ترا گفتند ایرانی نه ایی // صبح را خواندند شام و آسمان را ریسمان
( دیوان – ج ۱ – ص ۳۵۲)
شهریار قطعه شعر فوق را «جوش خون ایرانیت» خویش میداند و میگوید:
این قصیدت را که جوش خون ایرانیت است // گوهر افشان خواستم در پای ایران جوان
شهریارا تا بود از آب، آتش را گزند // باد خاک پاک ایران جوان مهدامان
(دیوان – ج ۱- ص ۳۶۵)
***
نام آذربايجان
آتورپاتکان
از: دکتر محمدرضا عاملی تهرانی (آژير)
در تاريكيهای تاريخ، آن زمان كه كوهها، دشتها، جنگلها و درياها نامی نداشتند. آنگاه كه نامها برخون بود و آن را با خون بر جايها مينوشتند و يا بهتر، در كار نوشتن بودند، دودههايی از دور يا نزديك، يا از پس كوههايی كه امروزه در دامان اروپا جای دارند و يا از سرزمينهايی كه امروز «جدا قفقاز» ما خوانده میشوند و بعضی آنجا را از كهن سرزمين سپيدنژادان دانستهاند، به سوی جنوب روان شده و هر تيره جايی گزيد: از كوههای قفقاز و سرزمين مادهای جنگآور و پارسهای « فرهنگ خدای» تا كرانههای دريای هند، سراسر از دودمانها و خانوادههای آريايی پوشيده گشت. چنين سرزمينی كه از سوی « فرغانه» نيزتيرههای جدا گشته از سر نژاد هند و ايراني، بر آن انبوهی كرده بودند، ايران نام يافت. پيوندی پاك از خون نخست آرياها با خاك پرارج فلات ايران پديد آمد، به ريخت خانواده، دودمان، شاهی و سپس شاهنشاهی ايران كه گاه پادشاهی ماد بود، گاه شاهنشاهی بی نظيردر نظم هخامنشيان و گاه شاهنشاهی كمنظير در شكوه ساسانيان.
تاريخ جهان گواه است كه نخست نام ها را با خون مینوشتند، بر جايها و چنين كردند نخست آرياها و چنين از پيوند خون آنان با خاك، «ايران» پديد گشت. چونان كه به گاه ديرين، نه قفقاز، نه افغانستان، نه بلوچستان، نه فارس، نه خوزستان، نه كردستان و نه تهران، هيچ يك جدا به ياد نيايند بلكه ايران همه جاست، از آنان كه گفتيم و بسياری كه نگفتيم.
چون نامی بر خاك نوشته شد و ميهن پديد آمد، استوار جايگاه فرهنگ پديد گشته است. آن گاه به فرهنگ و زبان چه بسيار نوين نامها پديد آيند كه بر جايها به يادگار آن خون و آن فرهنگ و آن زبان، سالها، بماند.
آن تيرههای نخست آريا هم كه بر خاك ايران زمين جای گرفتند تا اين سرزمين، ايران شد، با خون خود فرهنگی آفريدند كه در انديشههای تابناك، همه خونی و جنگي، بود: خونی بود، در چهرهی بيپايان قدرتها و يكتا خواستها، چنين بيكران، بيآغاز، بيهمتا و بزرگتر از هر بزرگ و قويتر از هر قوی و زيباتر از هر زيبا كه بيچون هست به هر انديشيدنی يكتا خدای و معبود آنها گشت. جنگی بود، به رنگ هستي، كه نه آسايش است و نه سكون. بل همه در رفت، همه درآمد و چنين هستی واحد و بيچون، نيز نيست، جز به چهرهی جنگی و ستيزی پيوسته و هميشه.
از سويی ميدانستند كه خونی كه آدمها از آنند، پيوسته در جوشش است، به خواست هستی و نيرومندی و يكتا گشتن به هر هنر و هر آيين و هر قدرت. چنين خونی نميميرد، هر چند آدمها امروز هستند و فردا، نه. زيرا آدمهايی كه امروز نيستند. فردا خواهند بود. زين روي، همه در آنها، نمايشهای جاويدی بود، چه به چهرهی جاويدی روان و رستاخيز و چه به گونهای اميد همگان و شوشيانس.
آنها «مهر» را ستودنی ميدانستند كه نگاهبان ميهن بود و خانواده و «آذر» را كه پرتو از آن برميخاست. به هر خطهای آذرگاه و آتشكدهها داشتند، به نامهای گوناگون. و از آن ميان، به جنوب «جدا قفقاز» ما نيز آذرگاهی بود، آذرگشسب، نام و سرداری بر آن پاسدار، آذرپاد نام. سالهای بعد كه تا زمان ما همی كشد، نام آذرپادگان يا آذربايگان يا آذربايجان، بر آن خطه مانده است، به نام خون آذريها، به نام زبان آذريها، و به ياد صدها صد مردی كه در آن خطه جان فشانده و خونشان بر خاك ريخته. و هزاران هزار بانويی كه كودكان آذری زبان را به آغوش پر مهر خود پروريدهاند. و نه نام و ياد آتشكدهی آذرگشسب كه در آن خطه ميبوده است و هست، كه آذر آن به هر قلبی است كه به ياد ايران و به ياد آذربايجان، ميتپد.
***
مهمان شهریور – شعری از استاد شهریار در فرار ” فرقه دمکرات ” از آذربایجان
هان به یغما برده آن ناخوانده مهمان میرود
آن نمک نشناس ، بشکسته نمکدان میرود
گرچه بام ودر به سر کوبید صاحب خانه را
خانه آبادان که جغد از بوم ویران میرود
از حریم بوستان باد خزانی بسته باد
با سپاه اجنبی از خاک ایران میرود
خاتم جم گو به وقت آصف دوران قوام
اهرمن دیدم که از ملک سلیمان میرود
بار قحط و رنج و درد آورد و رفت
گو بماند درد را، کز سینه پیکان میرود
دیزی سفت و سیاهی پشت پایش بشکنید
ترسم آخر باز گردد چون پشیمان میرود
شرّ آن کوبنده چکش از سر ما کنده شد
لیک از رو مشکل این کوبنده سندان میرود
***
پان ایرانیستهای دربند و زندانیان سیاسی را آزاد کنید.
***
به سرویس رایگان وبگاه میهن دوستان ایران بپیوندید و مطالب میهن دوستانه ی خود را در آن منتشر کنید این تارنما امکان انتشار مطالب را یه صورت ایمن برای شما فراهم می کند:
www.webgah.org
تارنمای هواداران پان ایرانیسم:
www.paniranism.net
تارنمای نامه پان ایرانیسم
http://paniranism. info
فیسبوک هواداران پان ایرانیسم:
www.facebook.com/paniranism
تارنمای حزب پان ایرانیست:
http://paniranist. org
تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست:
http://pan-iranist. info
تارنمای تريبون آزاد پان ايرانيست در خوزستان:
www.paniranist.net
کانال یوتیوب حزب پان ایرانیست
http://www.youtube.com/paniranistparty
فیسبوک حزب پان ایرانیست:
www.facebook.com/paniranistparty
حزب پان ایرانیست
همبستگی ملی . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید.
iran@paniranism.info
http://www.paniranist.org/a.htm
http://www.paniranist.info/?page_id=353
ببخشید این ایران شمالی که می فرمایید فقط منظورتان جمهوری جاودانه آذربایجان است یا اینکه همه 17 شهر قفقاز شامل مناطق آذربایجان،ارمنستان،گرجستان و … نیز می گردد. واقعا اینهمه دورویی و وقاحت؟!!!!!
ضمنا لازم نیست مناطق شمالی آذربایجان تاریخی را از فلاکت خارج کنید خود آنها به خوبی از عهده این کار بر می آیند اگر توان چنین کارهایی را دارید مناطق جنوبی آن رااز فلاکت خارج کنید یا اجازه دهند تا خود چنین کنند.
درود دوست گرامی
خیر منظور از ایران شمالی «جمهوری جاودانه آذربایجان» نیست، اشاره به جمهوری جعلی اران است که چند سالی است از بطن اتحاد جماهیر شوروی درآمده و از نام جعلی آذربایجان هم استفاده می کند.و البته ما هم در این اندازه ی دورویی و وقاحت حیرانیم
درود سرور گرامی،
سپاس از ایمیل پور مهر و پیشنهادهای شما دوست گرامی. بچشم اجرا میشوند. شما نیز لطف کنید و با ما در راه انتشار “نامه پان ایرانیسم” کمک کنید. سپاس گذار میشویم.
پاینده ایران
هواداران پان ایرانیسم در برون مرز