هم میهن گرامی, مهر نموده و ما را در پخش نامه پان ایرانیسم یاری نماید. سپاس!
نامه پان ایرانیسم
دوره دو, شماره ۲, دو شنبه ۶ شهریور ۱۳۹۶ – ۲۸ اوت ۲۰۱۷
www.paniranism.info iran@paniranism.info
درود بر هم میهنان گرامی
مطالب زیر تقدیم میشوند
بیاد شهدای سوم شهریور ۱۳۲۰ – سوم شهریور۱۳۲۰ ننگ خیانتی نابخشودنی
خون شهیدان سوم شهریور 1320 میجوشد
حماسه نیروی دریایی ایران در شهریور ١٣٢٠ گرامی باد
اسامی جانباختگان ارتش ایران در ۳ شهریور ۱۳۲۰ که در مقابله با قوای انگلیس به شهادت رسیدند
شهید راه ایران دریادر غلامعلی بایندر: می میرم تا ایران بماند
شهریورشوم سرودهای ازحیدررقابی – هاله
پاینده ایران
نامه پان ایرانیسم
شهید راه ایران دریادار غلامعلی بایندر فرمانده نیروی دریایی ایران
بیاد شهدای سوم شهریور ۱۳۲۰ – سوم شهریور۱۳۲۰ ننگ خیانتی نابخشودنی
فرهاد باغبانی
برگرفته از تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست
* جانبازیهای فرزندان فداکار ایرانزمین و پایداری نیروی دریایی شاهنشاهی ایران یادباد
* ننگ بر متجاوزین به ایرانزمین در سوم شهریور و ننگ بر فراریان سوم شهریور.
* پرچمهای دزدیده شده ایران در سوم شهریور ۱۳۲۰ را باید از جهانخواران پس گرفت.
* چرا رسانه های گروهی ایران ساکن آمریکا و انگلیس و… در برابر این هجوم تاریخی خاموش هستند؟
بعضی از روزها وحوادث تاریخی را نباید هیچگاه از یاد برد. روزهایی که یادآور وقایع و حوادثی هستند که برسرنوشت ملی ما ایرانیان تاثیری بس عمیق گذاشتند. هر قدر از عمر این روزها میگذرد، کهنهتر میشوند و همزمان در روح و روان تاریخی یک ملت ماندگار میشوند. ازجمله این روزها میتوان به پیروزیهایی همچون روز فتح بابل به دست کورش بزرگ و یا پایان سرایش شاهنامه به دست حکیم فردوسی و یا صدور فرمان مشروطه و یا هشت سال دفاع مقدس برعلیه صدام تکریتی دیوانه و همه جهانخوارن استعمارگر یاد نمود…
برخی شکستها نیز بودهاند که میتوان از شکست سپاه یزدگردسوم در قادسیه و نهاوند، همان که عرب فتحالفتوح میخواند؛ شکست سربازان شاه اسماعیل صفوی در دشت چالدران و یامرگ نابهنگام نادرشاه و یا کشته شدن آقامحمدخان درکودتایی ننگین درشبی آلوده وآکنده به ننگ خیانت و دشمنی با ایران، نام برد. ولی اشغال ایران در سوم شهریور وشکست ایران در آن روز گویی از جنس ونوع دیگری است و مایه بسی شرمساری برای نسل ها.
در این روز انگلیس و روسیه وبعد آمریکا هرکدام به بهانه واهی حمایت ایران از آلمانها، از شمال و جنوب به ایران حمله کردند. ایران اشغال شد و رضاشاه را به تبعیدی ناخواسته به جزیره موریس فرستادند. ملت و ارتش وطنپرست ایران بیگمان آماده هرگونه فداکاری و نبردی جانانه در برابر هر بیگانهای بود ولی شوربختانه دراین روز سران ارتش بویژه «تیمسار نخجوان» بدون اطلاع رضاشاه دستور تسلیمشدن ارتش را میدهد.
گفته می شود رضا شاه احمد نخجوان کفیل وزارت جنگ و سرتیپ ریاحی را که به دستور آنها پادگانها تخلیه شده و افراد ارتش مرخص شده بودند، جلوی فرماندهان به سختی با عصا کتک زد و درجه آنها را کند و سرنوشت آنها را به دادگاه نظامی سپرد. او همچنین گفت که شماها خائن هستید و نانی که ملت ایران برای حفاظت ایران به شما داده حرامتان باد.
با صدور فرمان مقاومت جز یک نفر از امرای ارتش (تیسمار دریادار غلامعلی بایَنُدر فرمانده نیروی دریایی ایران که در خرمشهر شهید شد) که آن را جدی گرفت و راه را برای انگلیسیها بست، بقیه به جز چند مقاومت جزئی متواری شدند. همچنین در آن روز خلبانان نیروی هوایی رفتن به مرخصی و تحویل هواپیماها را نپذیرفتند و بر ضد فرمانده خود «احمد خسروانی» قیام کرده و او را بازداشت کرده بودند. همچنین آنها بدون اطلاع فرماندهان هواپیماهای خویش را به پرواز درآوردند و به مقابله با هواپیماهای شوروی پرداختند. این اقدام آنان نه تنها تشویق نشد بلکه چند واحد نیروی زمینی که هنوز در تهران بودند عازم تصرف پادگان «قلعهمرغی» شدند که به درگیری بین دو گروه منجر شد و خلبانان هواپیماها را از پایگاه خارج کردند و در یافت آباد نشاندند و استتارکردند.ولی دیگر برای اقداماتی از این دست دیرشده بود. خنجر خیانت بار دیگر پهلوی ایران مظلوم را درید. ایران درعین رعایت بی طرفی در جنگ جهانی دوم به اشغال دو دشمن دیرینه خود روس و انگلیس و بعد آمریکا درآمد.
دربنیاد مکتب پان ایرانیسم فرازی هست: ملت ها در برابر هم قیدی ندارند،هر شکست خارجی ناشی ازضعف و خیانت داخلی است…
درهر نبرد شکست و پیروزی وجود دارد. ایندو همزاد یکدیگراند. مهم برخاستن و ایستادن از پس هر شکستی است. هیچ کس ناپلوون راپس از شکست در واترلو متهم به خیانت نکرده است. “رومل” روباه صحرا با اذعان به شکست در برابر “مونتگمری” فرمانده انگلیس در مصر، همیشه حتی برای هیتلر، قهرمان جنگ در آفریقا بود. شکست لهستان و روسیه در ابتدای جنگ جهانی دوم از آلمان نازی باعث نشد که مردم آنها انگ خیانت به سیاستمداران و ژنرالهای روس بزنند…
ولی تا ایران بجاست روزسوم شهریورماه که پان ایرانیستها از آن به عنوان «یورش اهریمن» یاد میکنند؛ روز ننگ و خیانت سیاستمداران و امرای ارتش بیآزرم و بی وطنی است که به مادر میهن آن هم در حساسترین لحظات تاریخ پشت کردند… ناسیونالیسم ایران هرگز آنها را نخواهد بخشید. تاریخ ایران ننگینترین شکستهای خود را در جنگی که ارتش نجنگید و سربازها ازپادگانها گریخته بودند،تقبل کرد. سوم شهریور تنها شکست بزرگ ارتش ایرانزمین است که کشور ما با کمترین مقاوت تسلیم بیقید و شرط شد. دراین روز غرور و ناموس ملی ما جریحهدار شد. یادمان باشد باید ایستاده شکست خورد… مرگ با افتخار بهتر از زندگی به ننگ و حقارت است. قهرمانانه مردن هر سرباز افتخاری است برای هر ژنرال و سرداری؛ درس عبرتانگیزی که باید ملت ایران از روز سوم شهریور۱۳۲۰ و پیامدهای حقارتآمیز آن یاد بگیرد.
البته جانفشانیهای سربازان فداکاری را که از دستور سران ارتش سرپیچی کردند و جان بر سر عقیده خود و پاسداری از میهن نهادند، هرگز از یاد نخواهیم برد. درود بر روان تیمسار دریادار غلامعلی بایندر فرمانده نیروی دریایی ایران که برابر بیگانه ایستاد و به آرزوی بزرگ هر ایرانی که شهادت در راه میهن است نایل گردید. درود بر روان ناخدا سوم شهید حسن میلانیان، شهید ناخداسوم نصراله نقدی، شهید ناوبان ابراهیم هریسچی، شهید ناوبان یکم کهنمویی، شهید ناوسروان یدالله بایندر.
درود برهمه سربازان گمنامی که در این روز کشته شدند ولی از خاک و خون و غرو ملی خویش پاسداری نمودند. نام و یاد شما همیشه دردل ماست ودرس زندگانی ما.
پاینده ایران
فرهاد باغبانی
***
خون شهیدان سوم شهریور ۱۳۲۰ میجوشد
دکتر هوشنگ طالع
برگرفته از ماهنامه خواندنی چاپ تهران شماره ۷۲ ، امرداد و شهریور ۱۳۹۱،۱۰
به دنبال تجاوز ارتشهای بریتانیا و شوروی به خاک کشور در سوم شهریور ماه ۱۳۲۰ ، ستاد ارتش با انتشار اعلامیهی شماره یک، مردم ایران را در جریان یورش قرار داد. ساعت سه و نیم بعدازظهر روز سوم شهریور ۱۳۲۰ علی منصور نخستوزیر در جلسهی فوقالعادهی مجلس شورای ملی، دربارهی تجاوز ارتشهای روس و انگلیس به ایران گفت:
…از ابتدای وقوع جنگ کنونی… دولت شاهنشاهی بیطرفی ایران را اعلام نموده و با تمام وسایل و قوای خود، دقیقا این سیاست را پیروی و به موقع اجرا گذاشته و با یک رویهی صریح و روشن در حفظ کشور از خطر سرایت وقایع و در صیانت حقوق مشروع تمام دول که با ایران روابط دارند و به ویژه دول همسایه کوشیده، چنان که تا حال به هیچ وجه خطری در ایران از هیچ طرف به هیچ یک از آنها متوجه نگردیده (عموم نمایندگان: صحیح است). با این حال دولت انگلیس و بعد از اتفاق آن دولت با دولت شوروی، هر دو متفقا اظهاراتی مبنی بر نگرانی از وجود یک عده آلمانی در ایران نمودند و دو نوبت در تاریخ ۲۸ تیرماه و ۲۵ مرداد ۱۳۲۰ برطبق اظهارات مزبور به وسیلهی نمایندگان خود تذکاریههایی تسلیم داشتند که اخراج قسمت عمده از آلمانهای مقیم ایران را درخواست میکردند. در پاسخ این اظهارات، چه ضمن مذاکرات عدیده شفاهی و چه طبق تذکاریههای تاریخ هفتم مرداد و تاریخ سیام مرداد ۱۳۲۰ کتباً اطمینانهای کافی در مراقبتهای دولت ایران نسبت به رفتار کلیهی اتباع بیگانه و عدم امکان بروز خطراتی از معدودی آلمانی که در ایران مشغول کارهای معینی هستند داده شد و برای مزید اطمینان دو دولت، اقدامات مقتضی برای کاستن عده معتنابهی از شمار آلمانها به عمل آمده و به جریان افتاد و مراتب مکرر چه در تهران و چه در مسکو و لندن به مقامات مربوط دولت انگلستان و شوروی خاطرنشان و آن چه ممکن بود برای حصول اطمینان و روشن ساختن نظر آنها کوشش گردید.
متاسفانه با تمام این مجاهدات که دولت ایران به منظور حفظ امنیت و آسایش کشور و رفع نگرانی دولت همسایهی خود نمود، در عوض حسن تفاهم و تصفیهی مسالمتآمیز قضیه، نتیجه این شد که نمایندگان شوروی و انگلیس، ساعت چهار صبح امروز به منزل نخستوزیر رفته و هر کدام یادداشتی مبنی برتکرار مطالب گذشته که جواب آنها با اقدامات اطمینانبخش داده شده بود، تسلیم نموده و در این یادداشتها، توسل خود را به نیروی نظامی اخطار کردند و مطابق گزارشهایی که رسیده، معلوم شد نیروی نظامی آنها در همان ساعت که نمایندگان مزبور در منزل نخست وزیر مشغول مذاکره بودند، به مرزهای ایران تجاوز نموده است. نیروی هوایی شوروی در آذربایجان به بمباران شهرهای باز و بیدفاع پرداخته و قوای زیاد از جلفا به سمت تبریز اعزام شدهاند. در خوزستان، قوای انگلیس به بندر شاهپور و خرمشهر حمله برده، کشتیهای ما را غافلگیر نموده و صدمه زدهاند و نیروی هوایی آن دولت به اهواز بمب ریخته. همچنین قوای انگلیس با وسایل موتوریزه فوقالعاده زیاد از طرف قصرشیرین به سمت کرمانشاه در حرکت میباشند. قوای متجاوز در هر نقطه که با نیروی ارتش شاهنشاهی مواجه شدهاند، طبعا تصادف و زد و خورد هم رخ داده است.
دولت ایران برای روشن ساختن علت و منظور این تجاوزات، به فوریت مذاکرات و اقدامات به عمل آورده و منتظر نتیجه میباشد که البته به استحضار مجلس شورای ملی خواهد رسانید…
شهید راه ایران دریادار غلامعلی بایندر فرمانده نیروی دریایی ایران
مزار شهدای گمنام در کنار رود ارس که به تنهائی در مقابل ارتش متجاوز روس ها مقاومت کردند
در شهریور ماه ۱۳۲۰، تنها چندسال از پایهگذاری ارتش ایران میگذشت. توان ارتش ایران، در حد حفظ آرامش داخلی و درگیریهای احتمالی منطقهای بود، نه جنگ علیه دو قدرت بزرگ روز. ارتش ایران در سالهای نخست ۱۳۰۰ خورشیدی از ادغام نیروهای «قزاق» و «ژاندارم» و برخی عناصر «پلیس جنوب»، تشکیل شده بود. ارتش ایران از سال ۱۳۱۰ خورشیدی به بعد، از تعداد معدودی افسر که در دانشگاههای نظامی کشورهای پیشرفته و به ویژه فرانسه درس خوانده بودند، بهرهمند گردید. نیروی زمینی ارتش ایران، فاقد یگانهای موتوری و یگانهای مکانیزه و زرهی در مفهوم روز بود.
در سال ۱۳۱۹، نیروی زمینی دارای شانزده لشگر و یک تیپ مستقل مکانیزه بود. تیپ مستقل مکانیزه در تهران مستقر بود و تعدادی از لشگرها، در حقیقت بر روی کاغذ وجود داشتند و دارای توان لازم رزمی در حد یک لشگر نبودند:
از لشگرهای فوق، بعضی که جدیدالتاسیس بودند، در سال ۱۳۲۰، هنوز به پایهی سازمان مصوبهی خود نرسیده و از حیث عده و کادر فرماندهی و اسلحه و وسایل، نواقصی داشتند…
نیروی دریایی ایران، از دو ناو ۹۵۰ تنی به نامهای ببر و پلنگ و چهار ناوچهی ۳۲۰ تنی و تعدادی ناو تدارکاتی و پشتیبانی تشکیل میشد. ناوها و ناوچههای مزبور در ایتالیا ساخته شده بودند و در سال ۱۳۱۱ وسیلهی افسران و دانشجویانی که در ایتالیا آموزش دیده بودند، به ایران آورده شدند.
نیروی هوایی ایران، از تعداد هواپیمای دو باله تشکیل میشد. این هواپیماها، ساخت انگلستان بودند و برای تعمیرات هواپیمای مزبور و ساخت بخشی از بدنهی آنها، کارخانهای از انگلستان خریداری شد که در سال ۱۳۱۶ در فرودگاه دوشانتپه (تهران)، راهاندازی شد.
مجموع پرسنل نیروهای مسلح ایران، کمابیش ۹۰ هزار نفر برآورده میشد. بدین سان، با توجه به این واقعیتها، ارتش ایران توان رویارویی هم زمان با دو قدرت بزرگ آن روز را نداشت.
هنوز چند روز از تعرض نظامی بریتانیا و شوروی علیه ایران نگذشته بود که سرلشگر نخجوان وزیر جنگ، بدون این که به رضاشاه اطلاع دهد، شورای عالی جنگ را تشکیل داد. این شورا که سرلشگر ضرغامی (رییس ستاد)، سرلشگر ریاضی و سرلشگر یزدانپناه در آن حضور داشتند، دستور ترک مخاصمه را صادر کرده و لشگرهای ۱ و ۲ مستقر در تهران را مرخص نمودند.
رضاشاه، به محض آگاهی از این مساله، آنها را به کاخ سعدآباد احضار و ضمن خلع درجه، دستور زندانی کردن آنان را به جرم خیانت به کشور، صادر نمود. در ضمن، وی سپهبد امیراحمدی را مامور جمعآوری سربازان و مقاومت و حفظ شهر تهران برابر بیگانگان کرد. سپهد امیراحمدی حکومت نظامی اعلام و با تلاش فراوان، توانست عدهای از افسران و سربازان را جمع آوری و نظم و آرامش را در تهران برقرار نماید.
اما، فاجعه بسیار ژرف بود. دستهای خیانتکاری که در گرماگرم جنگ، دستور ترک مخاصمه و مرخص کردن سربازها را صادر کرد، از ماهها پیش در لجستیک نیروها اخلال کرده و در نتیجه، مهمات مربوط به توپخانه و ادوات جنگی با ناهمآهنگی ارسال میشدند. به طوری که در همان روز نخست، بسیاری از یگانهای توپخانه، امکان آتش نداشتند.
پیش از اعلام ترک مخاصمه، یگانهای ارتش به خوبی برابر متجاوزان میجنگیدند، به طوری که در چند نقطه، آنان را متوقف کرده و زیانها و تلفات قابل توجهی نیز به نیروهای مهاجم وارد کرده بودند. در این میان باید از پایداری و دلیری فرماندهان و یگانهای زیر نام برد: سرلشگر شاه بختی (فرمانده لشگر خوزستان)، سرلشگر حسن مقدم مراغهای (فرمانده لشگر کردستان و کرمانشاه)، سرلشگر قدر (فرمانده لشگر رشت)، سرهنگ معتضدی (کفیل فرماندهی لشگر گرگان) و… در اینجا قابل ذکر است که پس از صدور دستور ترک مقاومت، عدهای از افراد لشگر گرگان تسلیم نشده و با عقبنشینی، خود را به تهران رساندند. البته در این میان، کسانی نیز مانند سرلشگر محتشمی (فرمانده لشگر خراسان)، خیانت کرده و تسلیم شد. همچنین، فرمانده لشگر تبریز نیز ترک خدمت کرده و فرار نمود.
به دنبال خلع درجه و بازداشت وزیر جنگ و رییس ستاد، رضاشاه دو تن از امیران تحصیل کرده ارتش، یعنی سرتیپ عبدالله هدایت و سرتیپ حاج علی رزمآرا را برای مشاوره احضار کرد. آنان باتوجه به دلایل زیر، اعلام کردند که امکان مقاومت وجود ندارد. رضاشاه هم نظر آنان را پذیرفت:
۱ ـ عدم توازن نیروهای ارتش ایران با مهاجمان
۲ـ نداشتن تحرک لازم و نداشتن برتری آتش
۳ـ نداشتن مهمات برای مقابله (باتوجه به خیانتهای به عملآمده)
۴ ـ غافلگیر شدن و عدم بسیج نیروها و نبودن فرصت کافی برای این کار
۵ ـ برتری بیچون و چرای دشمن در هوا
۶ ـ ترس و وحشت مردم از بمبارانهای هوایی
۷ ـ خیانت عوامل بیگانه
۸ ـ عدم آگاهی دولت برابر جریانهای پیش آمده و…
پس از ترک مقاومت، ارتش انگلیس تاسیسات نفت کرمانشاه را تصرف کرده و به سوی تهران به حرکت درآمد. از سوی دیگر، ارتش سرخ نیز با بهرهگیری از ترک مقاومت از سوی ارتش ایران، خود را به حومهی قزوین رسانید و در آن جا به نیروهای بریتانیا که از کرمانشاه میآمدند، پیوست.
دولت ایران که از یورش نظامی دو همسایهی نیرومند غافلگیر شده بود، وسیلهی سفیران کشور در مسکو، لندن و واشنگتن از دولتهای روس و انگلیس خواست تا با توقف عملیات نظامی، با ایران وارد گفتگو شوند. اما دولتهای مزبور به درخواست دولت ایران پاسخ ندادند. از آنجا که علی منصور نخست وزیر وقت، از نظر متفقین معروف به داشتن نظرات دوستانه نسبت به آلمانها بود، روز پنجم شهریورماه (۲۷ اوت) از کار کناره گرفت و محمدعلی فروغی که «بیشتر مورد قبول انگلیسها بود، مامور تشکیل کابینهی جدید» شد.
سرانجام، به دنبال استعفای رضاشاه از پادشاهی، روز ۲۵ شهریور آیین سوگند محمدرضا پهلوی در مجلس شورای ملی به عمل آمد.
فردای آنروز نیروهای روس و انگلیس وارد تهران شدند…
***
حماسه نیروی دریای ایران در شهریور ١٣٢٠ گرامی باد
روان دریادار بایندر فرمانده نیروی دریای ایران شاد باد
روزبه پارساپور
بر گرفته از کانون پژوهش های خلیج فارس
خوزستان سرزمین مهر و دوستی و فرهنگ و تمدن ایران زمین در کرانه های خلیج همیشه فارس طی تهاجمات مختلف دشمنان به زیانهای بسیار دچار گشته است. خرمشهر، آبادان، بندرامام، سه شهر بندری خوزستان از جایگاه ویژه ای برخوردار هستند که همین امر موجب دست درازی استعمار انگلیس و اشغال آبادان و خرمشهر شد. پس از پایان اشغال خوزستان در زمان قاجار و پایان دادن رضاشاه به فتنه شیخ خزعل رهبر انگلیسی اعراب منطقه ٬ دیگر در عرصه بین المللی انگلستان توان تجاوزگری آشکارا و محسوس بر ضد کشورهای غنی را نداشت و از این روی با تحریک کشورهایی دیکتاتور – عقب مانده و بی ریشه ای همچون عراق و بسیاری از کشورهای اتحادیه عرب ٬ جنگ هشت ساله ایران و عراق و به شهادت رسیدن بی سابقه جوانان سرزمین ایران را رقم زدند.
اما با نگاهی به گذشته های کمی دورتر از جنگ ایران و عراق حماسه ای به یاد ماندنی از نیروی دریای ایران در خلیج فارس به سال ۱۳۲۰ در خاطره ها نقش می بندند . حماسه ای که نیروهای دریایی ارتش برای دفاع از کیان ایران زمین در برابر تجاوزات و اشغالگرایان انگلسی از خود به جای گذاشتند. فاجعه تجاوز انگلستان به خوزستان عزیز و به شهادت رساند دلاوران دریادار ارتش ایران و مردم بیگناه منطقه برگی سیاه دیگری از کشورهایی است که امروزه مدعی رهبری حقوق بشر جهان شده اند و فریاد دموکراسی خواهی آنان گوش جهانیان را پر کرده است.
بی شک هر انسان آگاهی که کمترین دانشی پیرامون تاریخ منطقه خاورمیانه داشته باشد به خوبی آگاه است که کشوری مانند انگلستان در طول سیصد سال اخیر از هیچ تلاش و کوششی برای تفرقه ٬ چپاول نفت ٬ غارت ٬ کشتار دگراندیشان و میهن دوستان ٬ دخالت در امور کشورها ٬ جنگ و درگیری و گسترش واپسگرایی در میان کشورها دریغ نورزیده است . با نگرشی کوتاه ٬ حماسه شهریور ۱۳۲۰ را بررسی میکنیم تا درس بزرگی برای دریادلان شیر دل امروز ایران عزیز باشد:
۱ ستاد نیروی دریایی جنوب در خرمشهر، در ساعت ۲۰ روز ۲۲ /۲ /۱۳۲۰ به ناو انگلیسی اخطار می کند از لنگرگاه خسروآباد آبادان در دهانه اروندرود بیرون برود، فرمانده کشتی آنجا را از آبهای عراق می داند که به فرمان انگلیس است، و همانجا می ماند آن کشتی تا پایان مرداد ۱۳۲۰ چند بار در گستره اروندرود گشت داشته، گزارش فراهم می کرده.
۲ رزم ناو انگلیسی روز ۲۴ /۲ /۱۳۲۰ روبروی نهر اشوشان در ۹ کیلومتری شمال باختری قصبه آبادان لنگر انداخت. و چندین روز در آنجا ماند به اخطارهای نیروی دریایی ایران کاری نداشت و به حضور اشغال گرایانه اش ادامه داد.
۳ ناو پلنگ به فرماندهی ناخدا حسن میلانیان، برای پاسداری از پالایشگاه آبادان در کنار یکی از اسکله ها، پهلو گرفته بود. یکشنبه ۲ /۶ /۱۳۲۰ یک نفتکش انگلیسی در بندر آبادان اسکله گرفت. و اندکی پس از آن یک ناو انگلیسی در آبهای آبادان لنگر انداخت.
ناخدا میلانیان به روش انسانی و آیین بین المللی دریایی، به دیدار فرمانده ناو انگلیسی رفت. فرمانده انگلیسی برابر آیین دریایی می بایست همان روز به دیدار فرمانده ایرانی می رفت، ولی پوزش خواسته و دیدار را به فردا انداخت.
ناخدا میلانیان بر حسب حس انسان دوستی و محافظت از میهمان ٬ شب را تا بامداد بیدار مانده و از نفتکش های انگلیسی مراقبت نمود.
بامداد روز دوشنبه ۳ /۶ /۱۳۲۰ ناو انگلیسی با پشتیبانی توپهای پنهان شده در کشتی نفتکش، ناو ایرانی پلنگ را به توپ بسته ٬ آنرا غرق کرد و در کمال ناباوری ناخدا میلانیان و تنی چند تن از ارتشیان ایران را به شهادت رساند. این بود پاداش انگلیسی ها به نگهبانی شبانه ناوهای ایرانی و افسران نیروی دریایی.
۴ دریادار غلامعلی بایندر فرمانده نیروی دریایی جنوب، روز یکشنبه ۲ /۶ /۱۳۲۰ در بازگشت از آبادان با گلوله های ناو انگلیسی روبرو شد. ناوچه های ناو غافلگیر شده غرق شدند. گروهی زیادی از افسران و ناوی های ایرانی شهید شدند.
دریادار بایندر، همراه با سروان مکری نژاد، برای چاره اندیشی و آماده باش به ستاد نیروی دریایی جنوب، به سوی خرمشهر به راه افتادند ولی پیش از آنکه به خرمشهر برسند، با آتش ناگهانی مسلسلهای انگلیسی از پای درآمدند.
۵ روز یکشنبه ۲ /۶ /۱۳۲۰ ناو انگلیسی یارا به فرماندهی یک دریا سالار انگلیسی، از دهانه کارون، به سوی بصره راه افتاد. هنگام گذر از برابر ساختمان نیروی دریایی جنوب در خرمشهر، آیین احترام از سوی نیروی دریایی ایران از ناو ایرانی ببر انجام شد.ناو انگلیسی پس از نزدیک شدن، ناگهان ناو ایرانی ببر را زیر آتش گرفت.افسران، ملوانان و مهناوی ها، سراسیمه از خواب بیدار شده پیش از پدافند، گلوله باران شدند و به شهادت رسیدند. ناو ببر غرق شد. کرانه های دو سوی کارون به توپ بسته شد، تاسیسات نیروی دریایی و ساختمانهای بسیار در خرمشهر آسیب فراوان دید. پنج کشتی آلمانی ده هزار تنی و سه کشتی ده هزار تنی ایتالیایی در بندر شاهپور پیشین “بندر امام کنونی” پناهنده بودند، ناو ایرانی شهباز به فرماندهی ناو سروان فرج الله رسایی و ناو ایرانی سیمرغ به فرماندهی ناو سروان جعفر فزونی، از کشتیهای آلمانی و ایتالیایی پاسداری می کردند.
انگلیس با ۱۶ ناو انگلیسی و استرالیایی حمله کرده، و سه کشتی آلمانی را سالم به چنگ آوردند. ۲ کشتی آلمان و ۳ کشتی ایتالیایی را منفجر کردند.
ناوهای ایرانی، هنگام پدافند از کشتیهای پناهنده، غافلگیر شده به چنگ انگلیسیها افتادند. شماری از نیروها شهید و برخی زخمی شدند. پس از آن جنگ و گریز، چند ساعته نیروهای انگلیسی در بندر پیاده شدند.
بدین سان، از بامداد روز یکشنبه ۲ /۶ /۱۳۲۰ تا شامگاه روز دوشنبه ۳ /۶ /۱۳۲۰ نیروی دریایی جنوب ایران، زیان بسیار یافت. ناوهای فرماندهی ببر و پلنگ و ناوچه های پشتیبانی آنها غرق شدند. ناوهای فرماندهی سیمرغ و شهباز بدست دشمن افتاد و ویرانی های بسیار ببار آمد. نزدیک به ۶۵۰ ناوی در آبادان، خرمشهر و بندر شاهپور پیشین، شهید و شماری زخمی شدند. زیان های خرمشهر بیش از ۲ بندر دیگر بود، زیرا کارون، گذرگاه اروندرود و ستاد نیروی دریایی، در بافت شهری و درمیان ساختمان ها و ادارات و جایهای دیگر زندگی و کار مردم جای دارد. ناویهای پایگاه دریایی خرمشهر آسیب بیشتری دیدند.
نام برخی از شهدای نیروی دریایی جنوب غربی ایران در شهریور ۱۳۲۰ چنین است:
دریابان غلامعلی بایندر فرمانده نیروی دریای جنوب ٬ با توجه به دستور عقب نشینی از خلیج فارس و خوزستان تا آخرین لحظه ایستاد و برای دفاع از کشورش به شهادت رسید. ناخدا سوم حسن میلانیان. ناخدا سوم نصراله نقدی. نام سروان کهنمویی. ناوبان یکم ابراهیم هریسچی. ناوبان یکم مهدی ریاضی، سروان مکری نژاد. ناوبان جلالی. ناوبان عشقی.
ناو سروان یداله بایندر. ناوبان سوم جعفر مسگرزاده. استوار دوم جواد پرستنده. مهناوی یکم جواد همراز. مهناوی یک محمدابراهیم طاهری. مهناوی یکم محمد ربیع گیلانی. مهناوی یکم حسین حرزبان. مهناوی دوم اسماعیل یوسفی. مهناوی دوم سرخه ای. مهناوی دوم هاشم واحدی. مهناوی دوم محمود پورثابت. و ششصد و چند ناوی دیگر. نامگذاری خیابان و دبیرستان بایندر. و نامگذاری خیابانهایی به نام شهدای ردیف دوم تا ردیف نهم در خرمشهر “تا سوم خرداد ۶۱″ نشانه اندکی از گرامیداشت یاد و نام برخی از آنان بوده است. فداکاری آنان و همه سربازان دیگر در جایگاه سربازان کشور گرامی باد. به روان یک یک آنان درود.
راهشان پایدار باد
بن مایه : تاریخ خوزستان سید محمدعلی امام
سیدمحمدرضا سلامی پور
***
اسامی جانباختگان ارتش ایران در ۳ شهریور ۱۳۲۰ که در مقابله با قوای انگلیس به شهادت رسیدند
برگرفته از تارنمای بالاترین
سربازان انگلیس در خوزستان
ناو نیروی دریایی ایران پس از بمباران قوای انگلیس
بغیر از لیست شهدای اعلام شده نیروی دریایی در بالا۵۹۱ نفر دیگر از درجه داران و ناویان وظیفه رشید و فداکار نیروی دریایی شاهنشاهی در ساعت ۴ صبح سوم شهریور ۱۳۲۰ در حمله ناجوانمردانه قوای مهاجم انگلیس به سواحل جنوب کشور بشهادت رسیدند.
تعدادی از درجه داران و سربازان آتشبار ضدهوایی لشگر تبریز که واحدشان ۳ هواپیمای شوروی را سرنگون ساخته بودء در روز ۵ شهریور ۱۳۲۰ در ناحیه بین مراغه و میانه توسط قوای زرهی شوروی بشهادت رسیدند.
در روز ۴ شهریور ۱۳۲۰ در ساعت ۴ بامدادء عده ای از افراد نگهبانان مرزی لشگر گرگان که در امتداد رود “اترک” استقرار جسته بودند مورد حمله نیروهای روسیه قرار گرفته و در راه انجام وظیفه مقدس خود بشهادت رسیدند.
صبح جمعه هفتم شهریور نیز پس از ترک مقاومت ارتش شاهنشاهیء در اثر حملات هواپیماهای شوروی – ۲۰۳ نفر دیگر از سربازان و اهالی در شهر رشت و ۷ نفر در بندر پهلوی و ۲۹ نفر در لاهیجان کشته شدند.
همچنین تعداد زیاد دیگری از مرزبانان و سربازان ارتش شاهنشاهی که در برابر تجاوز نیروهای بیگانه انگلیس و روسیه در شهریور ۱۳۲۰ بشهادت رسیدند.
***
شهید راه ایران دریادر غلامعلی بایندر : می میرم تا ایران بماند
برگرفته از تارنمای هوا نوردی و هوا فضای پارسی
بر صفحات تاریخ ایران زمین نام دلاوران بسیار نقش بسته است. مردان از جان گذشته ای که جان بر سر دفاع از کیان ایران گذاشتند. دریابان غلامعلی بایندر از این جمله است. او به عنوان اولین فرمانده نیروی دریایی نوین ایران، در هیاهوی شهریور ١٣٢٠ تسلیم در برابر دشمن متجاوز انگلیسی را تاب نیاورد. مردانه ایستاد و جان بر سر آرمان خویش نهاد.
در آخرین ساعات شب دوم شهریور ۱۳۲۰ سفیران روس و انگلیس به دولت ایران اطلاع دادند به خاطر عدم توجه رضاخان به خواسته متفقین مبنی بر اخراج نیروهای آلمانی، ارتش ۲ کشور به شمال و جنوب ایران حمله خواهند کرد. این تصمیم در حالی گرفته شد که آلمان و متحدانش (اسپانیا و ایتالیا) وضعیت ناگواری را برای ارتش متفقین در اروپا فراهم کرده بودند و تنها راه رهایی از این شرایط، عبور از ایران بود.
به فاصله چند ساعت از زمین و هوا و دریا کشور ما در معرض تهاجم قرار گرفت. در شمال کشتیهای روسی با خشونت بندر انزلی را به توپ بستند و باعث کشتهشدن ناو سروان یدالله بایندر شدند. در جنوب هم مقاومت دلیرانهای در بندر خرمشهر که پایگاه نیروی دریایی ایران به سرپرستی دریادار غلامعلی بایندر بود، صورت گرفت که در همان ساعات اولیه بسیاری از افسران جان باختند. در اینجا نگاهی می اندازیم به زندگی و نحوه شهادت دریابان بایندر.
زندگی نامه شهید دریادر غلامعلی بایندر
شهید غلامعلی بایندر فرزند دوم مرحوم علیاکبر بایندر (پدر ۳ شهید) از تیره ترکان آق قویونلو (بایندریه) بود که سال ۱۲۷۷خورشیدی در تهران دیده به جهان گشود. وی تحصیلات متوسطه خود را در مدرسه دارالفنون به پایان رسانده و سال۱۲۹۹ از مدرسه نظام مشیرالدوله با درجه ستواندومی فارغالتحصیل شد.
پس از دریافت اولین نشان نظامی خود در اردوکشی مازندران، به خاطر شرکت در جنگ با «سیمیتقو» و ابراز شجاعت و نبرد با نیروهای متجاوز روسیه (در شمال کشور) به دریافت نشان ذوالفقار که بالاترین نشان ارتش بود، مفتخر شد. سپس خرداد ۱۳۰۲به فرانسه اعزام شد و تا سال ۱۳۰۷، طی مدت ۵ سال، دورههای دانشکده توپخانه «پوآتیه» و دانشکده تکمیلی«مونتن بلو» و دانشگاه جنگ فرانسه را با موفقیت طی و به کشور مراجعت کرد.
سال ۱۳۱۰ و در شرایطی که با درجه سرگردی مسوولیت فرماندهی هنگ توپخانه لشکر یک مرکز را عهدهدار بود، برای تشکیل نیروی دریایی ایران به همراه یک گروه ۲۰۰ نفری جهت آموزش به ایتالیا عزیمت و پس از خاتمه آموزش به همراه ناوهای خریداری شده جدید به کشور مراجعت و نیروی دریایی نوین ایران را در آبهای گرم خلیج همیشه فارس، عملیاتی کرد. وی پس از بازگشت به ایران در ۱۳۱۰شمسی به سمت کفیل فرماندهى نیروی دریایى جنوب منصوب و عازم آنجا شد. حضور بایندر در این منصب برای پاسداری از حریم مرزهای آبی ایران بخصوص اروندرود اهمیت زیادی داشت.
اروندرود در مقاطع زیادی از تاریخ، کانون اختلافات بین ایران با همسایگان غربی بود. براساس آخرین قرارداد منعقده بین ایران و پادشاهی عثمانی (قبل از استقلال عراق) مربوط به پروتکل ۱۲۹۲ هجری شمسی(مطابق با ۱۹۱۳ میلادی) و تحدید حدود ۱۹۱۴ میلادی بود که طی آن برای نخستین بار اروندرود، از دهانه آن و به طول ۸۱ کیلومتر به دولت عثمانی واگذار و ورود اتباع ایرانی به اروندرود به منزله ورود به خاک عثمانی تلقی میشد تا این که دولت ایران پس از استقلال عراق و به رسمیت شناختن دولت آن کشور، طی یادداشتی به جامعه بینالملل و دولت عراق اعلام کرد که قراردادهای منعقده با دولت عثمانی از نظر ایران فاقد اعتبار است.
متعاقب این اعلام نظر روابط ۲ کشور رو به تیرگی گذاشت و مذاکرات فیمابین آغاز شد. دولت انگلیس که نقش عمدهای در استقلال عراق داشت به منظور تأمین منافع گوناگون خود در هند و تسلط بر خلیج فارس، با گماردن یک افسر انگلیسی به سمت رئیس بندر بصره و ایجاد زمینه حضور وی در جلسات متشکله بین ۲ دولت ایران و عراق، عملا با دستیابی ایران به امتیاز حاکمیت مشترک در اروندرود مخالفت کرد که نتیجه آن صدور عهدنامه جدیدی در سیزدهم تیر ماه ۱۳۱۶ (مطابق با ۱۹۳۷ میلادی) بین ایران و عراق بود.
در عهدنامه اخیر که باز هم با نفوذ استعمارگرانه انگلیس تدوین شده بود، خط تالوگ (خط عمیق رودخانه) در بخش کوچکی از مسیر اروندرود بهعنوان مرز مشترک معین شده و بقیه خط مرزی در حد کمعمق ساحل ایران منظور و مقرر شد که ظرف مدت یک سال قراردادی جهت تشکیل اداره مشترک اروندرود تنظیم و به امضای طرفین برسد. رضاخان پس از پذیرش عهدنامه و بدان جهت که در قرارداد اخیرالذکر امتیازات بیشتری از دست ندهد طی حکمی فرمانده وقت نیروی دریایی (ناخدایکم غلامعلی بایندر) را به عنوان نماینده دولت ایران در امور دریایی، به وزارت امور خارجه معرفی کرد.
ناو بایندر با شماره بدنه ۸۱
از ماموریتهای مهم بایندر در این منصب سفر به جزیره تنب همراه گروهى از افراد نیروی دریایى در سال ۱۳۱۳شمسی بود. او ضمن بازدید از آنجا رسما به مقامات نیروی دریایى انگلیس، مستقر در تنب اعلام کرد که این جزیره بخشى از ایران است؛ وی با این کار موجبات نگرانى و اعتراض وزارت خارجه بریتانیا را فراهم آورد. در سال ۱۳۱۲ به دستور غلامعلی بایندر فرماندهی نیروی دریایی ایران ناو پلنگ به بندر باسعیدوی جزیره قشم رفته و با پایین آوردن پرچم انگلیس، پرچم ایران را در این بندر به اهتزاز درمیآورد. این اقدام، هیجان گستردهای در بحرین و ساحل جنوبی خلیج فارس ایجاد میکند، اما انگلیسها نیز ساکت نمینشینند و اعتراضات گسترده و پیاپی را علیه دولت ایران اقامه میکنند. در این میان، رضاشاه و ارکان حرب کل قشون نیز به سرزنش بایندر میپردازند و وی را به دلیل اقدام ابتکاریاش در اخراج انگلیسیها تخطئه میکنند. انگلیسیها نیز از فرصت استفاده کرده و ضمن بازگشت به باسعیدو، تبلیغات زیادی علیه نیروی دریایی ایران راه میاندازند. با این حال مقاومت دستگاه سیاست خارجی ایران منجر به خروج انگلیسیها از باسعیدو میشود ولی با تاکیدات رضاشاه، بایندر از ادامه سیاست اعتراضی نسبت به انگلیسیها دست برمیدارد. به این ترتیب با وجود آزادی باسعیدو، بخش دیگری از خاک ایران یعنی بحرین کماکان در اشغال نظامی انگلیس باقی مانده و بایندر موفق به تداوم سیاستهای خویش نمیشود.
غلامعلی بایندر در سال ۱۳۱۵ در مقام اولین فرمانده نیروی دریایی نوین ایران به درجه ناخدایکمی (سرهنگی) نایل آمد و در سال ۱۳۱۹ به درجه دریاداری (سرتیپی) رسید و برابر مقرارت ارتش، از تاریخ یک روز قبل از شهادت به درجه دریابانی (سرلشکری) نایل شد.
غلامعلی بایندر فرزند خانوادهای بود که دارای ۵ فرزند پسر بودند. برادر بزرگتر وی به نام غلامحسین بایندر که او هم از افسران تحصیلکرده نیروی دریایی بود، ۱۱ سال پس از شهادت غلامعلی در سمت سومین فرمانده نیروی دریایی ایران منصوب شد. ۳ برادر کوچکتر شهید دریابان غلامعلی بایندر که آنها هم از افسران برجسته ارتش ایران بودند به ترتیب عبارت بودند از:
سرتیپ مهندس نصرالله بایندر (پسر سوم خانواده)، شهید سرهنگ هوایی اسدالله بایندر (پسر چهارم خانواده) و شهید ناوسروان مهندس دریایی یدالله بایندر (پسر پنجم خانواده)
چگونگی شهادت دریادر بایندر
شهید بایندر که ۴۸ ساعت قبل از شهادت علاوه بر مسوولیت فرماندهی نیروی دریایی، به سمت فرماندهی کل منطقه جنوب خوزستان نیز منصوب شده بود و تیپ مستقل مرزی را تحت امر داشت در ساعت ۴ بامداد سوم شهریور ۱۳۲۰، با شنیدن صدای انفجار، با سرعت از منزل خارج و با استفاده از قایق موتوری و زیر آتش مسلسل نیروهای مهاجم انگلیسی، خود را به مقر فرماندهی رسانده و پس از صدور دستورات لازم به افسران ستاد و فرماندهان، به تلگرافخانه رفته و گزارش وقایع و هجوم نیروهای انگلیسی را به تهران و اهواز مخابره میکند. آنگاه با حضور در قرارگاه گردان مرزی، عدهای را مامور مقاومت در برابر مهاجمین کرده و خود که مسلح به یک قبضه تفنگ برنو بود به اتفاق سروان ولیالله مکرینژاد که معاون فرمانده گردان یکم هنگ ۸ توپخانه بود با اتومبیل و از راه خشکی عازم خرمشهر شد، تا ستاد فرماندهی عملیات را در منطقه حفار(که از لحاظ نظامی موقعیت مناسبی داشت و بیش از ۲ قبضه توپ ۱۰۵م.م و گروهی سرباز در آنجا مستقر بودند) تشکیل دهد. اما چند دقیقه بعد از حرکت، با نیروهای موتوریزه مهاجمین انگلیسی مواجه و در حین مقاومت و جنگ و گریز با آنان در شرایطی که تلاش میکردند تا با استفاده از پستی و بلندیهای منطقه، خود را به نهر جاسبی برسانند با رگبار مسلسل متجاوزان انگلیسی در حوالی پاسگاهی نزدیک بیسیم خرمشهر به شهادت رسیدند.
بایندر در روزگار نوجوانى دارای علایق ملى و سیاسى بود. از این رو، زمانى که در مدرسه نظام مشیرالدوله تحصیل مىکرد، داخل فعالیتهای سیاسى شد و همراه با چند تن از همکارانش چون عبدالله هدایت (بعدا ارتشبد) و رزم آرا (بعدا سپهبد و نخستوزیر) به عضویت حزب سوسیال دموکرات درآمد.
دریادار بایندر با توجه به اقامت چند ساله در کشورهای اروپایى به زبانهای انگلیسى، فرانسه، ایتالیایى و ترکى تسلط داشت و به این زبانها به خوبى تکلم مىکرد. وی مردی اهل مطالعه و تحقیق و نویسنده بود. در ایام اقامتش در جنوب به تحقیقات و مطالعات قابل توجهى درباره خلیج فارس دست زد که نتایج برخى از آنها را بعدا منتشر کرد.
آثار مکتوب بایندر عبارتند: ۱٫ نقشه خلیج فارس (تهران، ۱۳۱۰ش)؛ ۲٫ خلیج فارس (خرمشهر، ۱۳۱۷ش)، ۳٫ جغرافیای خلیج فارس (تهران، ۱۳۱۹ش)، ۴٫ اصول دریانوردی؛ ۵٫ آییننامههای توپخانه در ۶ جلد، ۶٫ راهنمای ناوی، ۷٫ مقالاتى در مجله ارتش، ۸٫ دستور تیر توپخانه سبک، ۹٫ آییننامه مشق پای توپ کوهستانى.
مقاومت جدی دیگر ارتش ایران در شمال صورت گرفت. در آن زمان، ناوسروان یدالله بایندر مسوولیت کفالت فرماندهى نیروی دریایى در دریای خزر را به عهده داشت. در سال ۱۳۲۰ به واسطه اسناد به دست آمده از جاسوسان روسیه در ارتش ایران، متوجه میشود که نیروهای روسیه قصد دارند با بهرهگیری از درگیری جنوب ایران و تخلیه نیروهای نظامی شمال، به ایران حمله کرده و شهرهای شمالی را متصرف شوند. او درصدد دفاع برمیآید. وی ابتدا از ستاد فرماندهی در تهران کسب تکلیف میکند. اما با وجود پاسخ مخابره شده مبنی بر پرهیز از درگیری به علت کمبود نیرو و عدم توان مقابله، یکتنه تدابیری دفاعی را اتخاذ میکند. بایندر معتقد بود «مملکت به دست یک مشت بزدل اداره می شود و اجازه نخواهد داد تاریخ از او به عنوان یک خیانتکار یاد کند».
وی به همراه ناویهای جوان با دست خالی، وقتی ستاد نیروی دریایی رشت از فرماندهان فراری خالی شده بود، جلوی بمبافکنهای دشمن سینه سپر کردند و از شهر و میهنشان دفاع کردند. او با تنها ناو جنگی که در بندر انزلی وجود داشت بعد از ۳ روز نبرد طاقتفرسا راه نفوذ از طریق دریا را روی ارتش شوروی مسدود کرد. سرانجام بعد از ۳ روز مقاومت توسط هواپیماهای ارتش شوروی هدف قرار گرفت. مزار وی در بندر انزلی در محوطه گمرک بندر انزلی است.
بخشی از متن وصیتنامه شهید دریابان غلامعلی بایندر
تو ای ایرانی، که در این سرزمین پهناور زیست می کنی و خلیج فارس را تنها به این انگیزه که بخشی از وطن توست دوست می داری. ای هموطن که کرانه های سوزان خلیج فارس زادگاه توست و این ژرفای زندگیبخش، مرواریدهایش را نثار تو می سازد تا مزد تلاشت را از کام کوسه ها به درآری و ماهیانش را هدیه فرزندانت، تا قوت آنان را تامین کنی و تو که فرسنگ ها دورتر از این دریای ایرانی، خلیج فارس را تنها از روی نقشه جغرافیا می شناسی. آیا هرگز با خود اندیشیدهای که این آب تلخ و شور پهناور، بهترین پاسدار تاریخ تو، شرف تو و ملیت توست؟
تو ای ایرانی که در گوشهای از این آب و خاک به سر می بری و به فرهنگ و تمدن اسلامی خویش می بالی و افتخار می کنی؛ هیچ میدانی که همین دریا، زاده فرهنگ و تاریخ و تمدن تو بوده است؟
تو ای ایرانی که در دامنه مفرح کوهستانها، در کرانه های فیروزفام دریای مازندران، در دشتهای گسترده داخل کشور زندگی می کنی و در سایه درختانش آرامش می یابی، در باغهای مصفایش روح خود را صفا می بخشی و با تماشای طبیعت زیبا و دلانگیز آن غرق در لذت می شوی… و همه شما که در هر منطقه، از مواهب این سرزمین برخوردارید و آنچنان به دهکده و یا شهرستان زادگاه خود دل بستهاید که حتی به هنگام ضرورت نیز به زحمت قادر به ترک آن هستید؛
هیچ می دانید که اگر روزگاری، که هرگز چنان روزی مباد، ایران این مرز دریایی خود را از دست بدهد و یا نیروی لازم برای پاسداری از آبهای آن نداشته باشد، همه ما چون پرندهای اسیر در قفس زادگاهمان زندانی خواهیم شد.
تو ای ایرانی، همواره به یاد داشته باش که اگر چنان روزی فرارسد، همه شیرینی های زندگی در کامت شرنگ خواهد شد.
در قفس سرزمین خود آنقدر محبوس می مانی تا ناگزیر همه دسترنج سالیانهات، همه آنچه را که با تحمل تلخی ها و مشقات بسیار فراچنگ آورده ای، همه دار و ندارت را به کمترین بها از دست می دهی و آنچه را که مورد نیاز توست، به بهای جان به دست آوری.
پس هرگاه که به این مرز سوزان و آذرخیز می نگری، یا بر آبهای تلخ و شورش گذر داری یا درباره آن سخنی می شنوی نخست بهیاد آور که این آذر برای آن است که در جان دشمنان ایران درگیرد و این تلخی و شوری برای فروبردن درکام آنان است.
اگر می خواهی سرزمین آباییت، بزرگ و سربلند بماند و تو که فرزند و زاده این سرزمینی از این سربلندی ببالی و افتخار کنی، اگر می خواهی که شایسته نام ایران و قوم ایرانی باشی، نخست این مایه زندگی خود را پاسدار باش، این مرز محافظ را نیرو بخش و آن را چنان که به میراث بردهای به دست آیندگان بسپار.
به روان پاک آن مرد دلیر، شهید دریابان غلامعلی بایندر و تمام شهدای نیروی دریایی درود می فرستیم.
منابع:
۱ـ دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، جلد ۱۱
۲ـ نقش نیروی دریایی و بایندر در اخراج انگلیسیها از هنگام و باسعیدو ، نوشته محمدعلی بهمنی قاجار، فصلنامه مطالعات تاریخی، شماره ۲۷، زمستان ۸۸
۳ـ در هنگامه شهریور هزار و سیصد و بیست، بیگانگان با ما چه کردند، سیدمحمدرضا سلامیپور، روزنامه اطلاعات، ۲۱/۶/۸۵
برگرفته از jamejamonline.ir
***
شهریورشوم سرودهای ازحیدررقابی – هاله
به مناسبت سوم شهریور روزی که متفقین جنگ جهانی دوم به خاک ایران هجوم آوردند.
شهریور شوم
از شام مرگ، شوم تر وتیره گون تر است
روزی که بر وطن برسد پای اجنبی
خواهد ز ما جدائی هر پاره خاک ما
جز این نبود و نیست تقاضای اجنبی
لیک همواره ملت ایران باستان
خندد بدین توقع بیجای اجنبی
تا نشنود بگوش خود این نغمه های شوم
گیرد بدست همت خود نای اجنبی
کاری کند با اجنبی بد گهر که کرد
با نوکران خائن و رسوای اجنبی
آری که نشنود آوای شوم آن
شهریوری که بشنود آوای اجنبی
(بایندر) آن فدائی میهن که رفت
تا از وطن بریده شود پای اجنبی
سیما ز خون بآب وطن شست و جان سپرد
هرگز نگه نکرد بسیمای اجنبی
دیگر بخاک تیره گوراست جای ما
خاک وطن اگر بشود جای اجنبی
ما تن به مرگ داده و از جان گذشته ایم
مارا بدینقرار چه پروای اجنبی
آزاد ملتی که بپوشد قبای مرگ
این جامه را بریده به بلای اجنبی
دشمن گذشت و محنت دیروز ما گذشت
بنگر تو (هاله) محنت فردای اجنبی
حیدر رقابی (هاله) دوم شهریور ۱۳۳۰
برگرفته از نشریه ساسانی(ارگان حزب پان ایرانیست) شماره ۳۶
***
سازمان برونمرزی حزب پان ایرانیست
همبستگی ملی . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید
iran@paniranism.info
www.paniranism.info
درخواست هموندی
www.paniranist.org/a.htm
کنون ای هم وطن ای جان جانان / بیا با ما بگو پاینده ایران
نامه پان ایرانیسم
http://paniranism.info
سازمان برونمرزی حزب پان ایرانیست
www.paniranism.org