هم میهن گرامی, مهر نموده و ما را در پخش نامه پان ایرانیسم یاری نماید. سپاس!
نامه پان ایرانیسم
درود بر هم میهنان گرامی
مطالب زیر تقدیم میشوند:
بیانیه تحلیلی حزب پان ایرانیست پیرامون حوادث عراق
فراموش نکنید : همهی کُردها ، ایرانی هستند !
ناصر رزازی هنرمند کُرد؛خواستار الحاق کُردهای ترکیه،سوریه و عراق به خاک ایران شد!
هرجا كرد است، آنجا ايران است
پاینده ایران
نامه پان ایرانیسم
بیانیه تحلیلی حزب پان ایرانیست پیرامون حوادث عراق
واکنشهای ما در برابر بحران عراق، که خود را به صورت همهپرسی برای استقلال در منطقه کردستان نمایاند، نشان داد این حوادث هستند که به سمت ما میآیند و ما در طراحی آینده و محیط مطلوب و همراستا با منافعمان در پیرامون خود سخت ناتوانیم واین خود به ما میگوید که حاکمان ایران فاقد دید استراتژیک و برنامهای جامع برای حضور در جهان ایرانی و
ایرانِ بیرونی هستند و به این خاطر ما به جای داشتن مدلهایی از نظم ایرانی در پیرامون با آشوب یا نظمهایی خلاف منافعمان مواجه هستیم.
ایران به عنوان مرکز جهان ایرانی و در حالی که باید مرکز معنا و قدرت باشد؛ به عناصر این جهان معنا و نظم نمیبخشد و از این جهت این عناصر میتوانند در خدمت طرحها و نظمهایی قرار بگیرند که نسبتی با حرکت در مسیر اعتلای ایرانزمین ندارد.
از زمان سقوط صدام تا کنون ما فرصت داشتیم عراق را، که از زیر ماشین سرکوب و تعریبِ حزب نژادپرست بعث نجات یافته بود، بر پایه هویت ایرانی و در راستای تمدن ایران بازسازی کنیم یا گامهای جدی در راه بازسازی آن برداریم.
نمیتوان بر سریر ایران تکیه زد و نسبتی با تاریخ زمامداری در ایران نداشت و از آن تختگاه تا فرات را به عنوان بخشی از ایران بیرونی و از مهمترین بخشهای ایرانشهر نفهمید.
در حال حاضر سرزمینهای این سوی فرات که باید در دیدگاه نظام حاکم و از دریچه مقولات تاریخ ایران، معنای ایرانی داشته باشند صرفا به عنوان بخشی از ژئوپلتیک نابودی اسراییل فهمیده میشود و اگر به شیعیان توجهی شده است و برنامههایی در ارتباط با گروههای شیعی دنبال میشود صرفا چونان بسیج نیرو و استخراج توان در این ژئوپلتیک جنگ بوده و نه چیزی بیشتر!
از عوارض بد دیدن است که عدهای در آستانه حمله آمریکا به عراق، که بعثیها بر آن حکمرانی میکردند، در سودای کمک به «خالد بن ولید» میسوختند. اگر چه صدام خالد نبود و این قیاس آیتی بود از ذهن متشنج که از بد روزگار در تهران بر اداره امور تکیه زده بود، اما نشان میداد که آن ایرانی نفهمیده است که اگر صدام خالد بن ولید هم باشد منِ ایرانی نمیتوانم به یاری او برخیزم! اقتضائات ایرانی بودن من حکم میکند که خالد از همسایگی ما رفع شود؛ حالا چه ایران زرتشتی باشد و چه شیعه نمیتواند با خالد جمع شود.
در همان حال که عدهای رویای یاری به خالد را داشتند، عدهای دیگر عراق سقوط کرده را به عنوان باتلاق آمریکا میدیدند. این باتلاق دیدن هم چیزی نبود الا قیاس وضع عراق با ویتنام! این توهم برای تحلیلگران نظامی و امنیتی وجود داشت که میشود با کمک بمبهای کنار جادهای و شکار سرباز، عراق را به باتلاقی تبدیل کرد تا آمریکا شکست خورده و دچار بحران شود!
همه این ارزیابیها امروز نشان میدهد که سردمداران، ماهیت جنگی را که برای شروع آن اشتیاق داشتند، نمیشناختند؛ حتا نمیدانستند که جنگ، اقتصادِجنگ میخواهد و اگر بدون توجه به آن درگیر جنگی بزرگ با طرفی قدرتمند شدی آن هنگام که ستون مقاومت به لرزه افتاد؛ قطعا عوارض اسفناک آن با احاله به شعار «اقتصاد مقاومتی» رفع نخواهد شد.
مصادف با سقوط صدام ما فارغ از توهماتی که وصفش گذشت؛ طرحی داشتیم به نام «طرح توسعه تیسفون»؛ بحث ما این بود که با برافتادن صدام و از آنجا که سازمان ملل، عراق را به عنوان متجاوز شناخته و غرامتی مد نظر قرار داده است بهتر است ما از دولت مرکزی عراق خسارت جنگ خود را بگیریم و از آن بانکی به نام «توسعه تیسفون» ایجاد کنیم. بانکی که معادل آن را زمان نظام سابق با نام بانک توسعه و صنعت ایجاد کرده بودند و نتایج درخشانی داشت.
وظیفه بانک توسعه تیسفون میتوانست این باشد که بخشی از پول غرامت را خرج آبادی کرانههای خلیج فارس تا دریای عمان کند که ما از آن به عنوان «کرانه زرین» نام میبریم. بنادری پیش رفته در کرانه زرین با توجه به اصول صحیح شهرسازی و نیاز ایران به آمایش جمعیت و منابع آب برپا شود؛ بخش دیگری از این مبلغ خرج گسترش زبان فارسی تا رود فرات شود و رسانه در خدمت آن قرار گیرد؛ انجمنهای فرهنگی وابسته ایجاد و در حوزه علمیه نجف زبان فارسی به زبان حوزه اضافه گردد؛ رسانههای قدرتمندی برای گسترش آگاهی به آن سوی ایجاد شود و از سوی دیگر طرحهای اقتصادی تهیه شود که در آن بخش خصوصی اقلیم و شیعهنشین، که تا فرات مرز تاریخی ما را شامل میشود، با مشارکت 50 درصدی بانک توسعه تیسفون برنامه رشد اقتصادی را در آن منطقه بصورت مکمل و وابسته به ایران طراحی کند و از سوی دیگر بازارهای مشترک تعریف شود.
در فقدان چنین طرح جامعی نظام صرفا توانست روابط نظامی مهم و قدرتمندی با دولت عراق ایجاد کند. در نبود طرحهای استراتژیک بود که خطوط لوله اقلیم از طریق بندر جیهان ترکیه راهی آشکلون شد.
نگاه ما به عراق نمیتواند صرفا از دریچه «کردها» باشد بلکه گسترهای که تا رود فرات امتداد دارد یعنی با مسامحه دل ایرانشهر دارای تنوع جمعیتی است و همه آنها بخشی از آن سرزمین هستند و البته در آنجا کردان ایرانی حضور مهمی دارند.
در فقدان نگاه معنا بخش و وحدت آفرین که منبعش ایران باشد جمعیت موجود در آن خطه راه پراکندگی و اختلاف پیمودند.
در نتیجهی نبود اقتدار موثر مرکزی عراق داعش توانست به سرعت از بخشهای آن سوی فرات و موصل به سمت مناطق شیعهنشین و کردستان بسط یابد.
صد افسوس که در گسترش و تامین منابع اقتصادی داعش زیادهخواهی شخصی و طایفهای بارزانی نقش داشت. بارزانی ترجیح داد از یک سو با ترکیه و از سوی دیگر با داعش روابط نفتی برقرار کند و پشت دولت مرکزی را خالی کرد که نتیجه آن فاجعه شنگال وکشتار و اسارت و بردگی ایزدیان بود.
در حالی که دولت مرکزی در نبرد با داعش بود، بارزانی در مرزهای خود به حالت صلح با داعش به سر میبرد و روابط اقتصادی را هم فرصت طلبانه غنیمت میشمرد. وقتی داعش به اربیل نزدیک شد بارزانی و دولت اقلیم دفاع از ایزدیان را به امری ثانویه تبدیل کردند. اقدام بارزانی نشان داد که آنها منافع خود را بر «کردها» ترجیح میدهند.
اکنون بعد از فروکش کردن داعش که با دلاوری سربازان ایرانی میسر شد؛ بارزانی در پی منافع خانواده خود و سوءاستفاده از خواستها و رویاهای برخی از کردها قصد دارد با اعلام استقلال، قلمرویی خانوادگی تشکیل دهد.
این قلمرو اگر چه شعارهایی در راستای استقلال «کردها» دارد اما نسبتی با استقلال به معنای درست کلمه ندارد. آنچه «دولت جدید» میخواهد بر پایه آن بایستد؛ نه پایههای واقعی و تاریخی و بلکه پایههایی جعلی است؛ استقلال یعنی بر پایههای حقیقی خود ایستادن.
«دولت اقلیم» زمانی میتواند در مسیر استقلال باشد که بر پایههایی درست بایستد. پایههای درست نمیتواند در ضدیت با «ایران» و «ملت ایران» باشد و نمیتواند چنان بیگانه از خود باشد که ایران را در غیریت قرار دهد و چشم طمع به بخشهایی از ایران بدوزد؛ بلکه باید خود را به عنوان بخشی از ایران بفهمد و بکوشد در امتداد وحدتی که زمانه اجازه میدهد خود را قرار دهد.
با توجه به اقدامات بارزانی و آنچه پایه حرکت در مسیر استقلال قرار گرفته باید گفت:
۱- آنچه به نام استقلال منطقه کردستان در عراق و تبدیل آن به دولتی مستقل مطرح شده است چیزی جز ابداع یک ملت برخلاف واقعیتهای آن مردم نیست. این حرکت چنان در خلاف جهت موجودیت آن مردم و آن منطقه است که خود، عین از خود بیگانگی و جنگیدن با خود است، تا چه برسد به اینکه بتوان استقلالش نامید.
سابقه دعواهای حزبی میان کردها نشان میدهد که منافع مردم قربانی زیاده خواهیها و جاهطلبیهای روسای احزاب که بیشتر حالت طایفهای و قبیلهای دارند شده است.
۲- به نظر میرسد بارزانی قصد دارد موجودیت جدیدی ساخته و با آن سودا کند. او میخواهد این موجودیت را در جنگ با ایران به دیگران بفروشد. در تلویزیونهای اقلیم، با شیطنت در بخش اخبار هواشناسی ایلام و کرمانشاه در داخل نقشه کذایی کردستان بزرگ نشان داده میشود؛ این عمل او و سایر قرائن حاکی از سوءنیت و شیطنتهای سران این حزب است که باید با قدرت و جدیت به آنها اخطار داده شود.
۴- نباید اجازه داد بخشی دیگر از ایرانیتباران با حیله و فریب برخی سیاسیون تبدیل به موجودیتی علیه ایران شوند یعنی همان سرنوشتی که جمهوری موسوم به آذربایجان به آن دچار شد؛ دولتی با چنان تعریفی از خود و این مقدار از جعل، دولتی نامشروع است.
۵- نگاه ایران به منطقه عراق تا رود فرات نمیتواند صرفا بر پایه کردها باشد بلکه سیاست درست، نگاه به آن بخش از ایرانشهر و یافتن راه حلهایی است که منافع باشندگان آنجا تامین شود. نگاه مادرانه به منطقه نمیتواند در ذیل نگاه قومی منعکس شود بلکه ایران به عنوان مادر به کلیت پهنهای از عراق خواهد نگریست که بخشی از ایرانشهر است.
۶- باید میان کردها و احزاب کردی تمایز قائل شد. عمده تحرکات سیاسی میان کردها مربوط به احزاب کردی است. در میان کردها دو جریان خطرناک وجود دارد؛ حرکت وحدت اسلامی در معنای خلافت و دو دیگر جریانهای باقی مانده از چپ. هر دو ذهن و نگاهها را آلوده میکنند؛ باید کوشید جریان قدرتمند ایرانگرا در میان کردها را پرورش و تقویت کرد.
۶- حکومت مستقر در ایران باید در زمینه کاهش تنش در عراق و یافتن فرمولهایی که سعادت آن خطه تامین شود کوششهای بیشتری به عمل آورد. وزارت خارجه منفعل، بیتحرک و اساسا جاهل به مبانی بحث و رخدادها، نقش مهم و تاریخی ایران را به خطر میاندازد. برای فعال بودن در منطقه به دستگاهی توانمند و چابک و هوشمند نیاز است و این دستگاه باید طنین صدای ملت تاریخی ایران باشد.
۷- مقامات جمهوری اسلامی نباید صدا، لحن و محتوای کلام و نگاهشان همانند مقامات ترکیه باشد. ترکیه نگاهش به کردها خصمانه است. ملیت ترک بر مبنای حذف و انکار هویت کردی، ابداع و جعل شده است. جریان کردی در منطقه و مخصوصا بازتاب تحولات در آناتولی موجودیت دولت جعلی ترکیه را به خطر میاندازد در حالی که نگاه ایران به کردها نگاه مادر به فرزند است و اختلاف بر سر امور عارضی است.
مهرماه ۱۳۹۶ خورشیدی
حزب پانایرانیست
كانال خبرى پان ايرانيست
paniranist@
***
فراموش نکنید : همهی کُردها ، ایرانی هستند !
دکتر هوشنگ طالع
برخلاف ترکیه و عراق که کردها ، اقلیتهای تحت ستم بوده و هستند ، ایران میهن همهی کردهای جهان است .
دچار اشتباه مرگبار نشوید و شانه به شانهی حکومتهای کُردکش ترکیه و کوربینیهای حاکم بر حکومت عراق ، قرار نگیرید .
کوربینی و نادانی رژیم پیشین و کوربینی و نادانی شما گردانندگان جمهوری اسلامی است که کار را بدین جا کشانده است و هممیهنان ، همتباران و هم خانمانان کرد ما را در آن سوی مرز ، تنها و بییار و یاور رها کرده است . از یاد نبرید که : « هرکجا کرد زندگی میکند ، آنجا ایران است » .
اگر امروز درنیابیدکه میراث خونآلود رژیم پیشین و ندانمکاریها و ناآگاهیهای شما گردانندگان جمهوری اسلامی ، کار را بدین جا کشاندهاست ، هزینههای سنگینی را بر ملت ایران تحمیل خواهیدکرد .
به خود آیید و حقایق را آن چنان که هستند بشناسید و از فروافتادن در چاهِ « برنیامدنیِ » همداستانی با حکومتهای کردکُش ترکیه و کوربینیهای حاکم بر حکومت عراق ، بپرهیزید .
هنگام زورآزمایی نیست ، تدبیر و خرد ایرانی را به کار گیرید و بدانید : « چو در طاس لغزنده افتاد مور / رهاننده را چاره باید نه زور » .
نروید راهی را که تنها و تنها به زیان ملت و مردم ایران خواهد بود و به سود «کُردکشان تاریخ » ؟!
باید با خواجه عبدالله انصاری ، همآوا شد و گفت : « خدایا : آن را که عقل دادی ، چه ندادی و آن را که عقل ندادی ، چه دادی » ؟!
با آرزوی پایندگی ایران
دوشنبه 10 مهرماه 1396
***
ناصر رزازی هنرمند کُرد؛خواستار الحاق کُردهای ترکیه،سوریه و عراق به خاک ایران شد!
ناصر رزازی در سخنانی خواستار الحاق کُردهای ترکیه ، سوریه و عراق به خاک ایران شد و گفت کُرد در اصل ایرانی بوده و هست و باقی خواهد ماند و هیچگاه کردهای ایران از خاک ایران جدا نخواهد شد.
ناصر رزازی هنرمند کرد که روز سه شنبه ۱۶ اسنفد ماه ۱۳۹۰ خورشیدی میهمان برنامه به عبارت دیگر بی بی سی فارسی بود
ناصر رزازی در بخش پایانی مصاحبه اش خواستار الحاق کُردهای ترکیه ، سوریه و عراق به خاک ایران شد وگفت کُرد در اصل ایرانی بوده و هست وباقی خواهد ماند و هیچگاه کردهای ایران از خاک ایران جدا نخواهد شد.
ناصر رزازی در پاسخ به سؤال دیگری از ی بی سی فارسی گفت :
جدا شدن کردستان از خاک ایران برای مردم ایران پذیرفته شدنی نیست. من خودم را کُرد می دانم ولی ایرانیم.
کلیپ سخنان آقای ناصر رزازی در اینمورد:
https://www.youtube.com/watch?v=Skqf4kaXqCw
***
هرجا كرد است، آنجا ايران است
دکتر میر مهرداد میرسنجری
آغاز سخن
در تاریخ کهن ایران زمین، کردستان با توجه به پیشینه غنی تاریخی فرهنگی ، بخشی پر اهمیت و انکارناپذیر از تاریخ کهن 8000 ساله سرزمین ایران ویج را تشکیل داده است. در این میان شکل گیری و استقرار حکومت نیمه مستقل اقلیم کردستان در شمال عراق از دیدگاه ژئو پلتیک وسیاست های راهبردی بلند مدت منطقه ای از اهمیت بسیاری برای ایرانیان برخوردار است چرا که همجواری ایران با برادران هم خون ایرانیان به جای دشمنان غیر ایرانی، همچون گذشته های دور تاریخی، تعاملی دوسویه را می تواند رقم زند.
بر این اساس پشتیبانی از اقلیم کردستان عراق به عنوان حائلی در برابر رقیبان تاریخی آریانژادان محسوب می شود که شایسته است سیاست گذاران ایران در همه برهه های تاریخی از هیچگونه همکاری و پشتیبانی سیاسی ،اقتصادی،فرهنگی و… از این پاره تن ایران زمین فرو گذار نکند.
بی تردید استقرار ثبات و آرامش در مرز های باختری ایران زمین و توسعه داد و ستد های اقتصادی دو سوی مرز، فرصتی مغتنم است که با پشتوانه سترگ پیوند های مستحکم تاریخی می تواند آینده ای سازنده و در خور را برای همه آریایی تباران دو سوی مرز به دنبال داشته باشد.
به رغم تفرقه افکنی های دیرینه دشمنان یکپارچگی ایران زمین جهت تجزیه کشور ایران، بيترديد وضعيت تاریخی اجتماعی كردهاي ساکن ايران به هيچ روي با كردهاي ساكن تركيه، عراق و سوريه نبايد در يك قياس قرار گيرد. چراكه هموندی چندهزارساله كردها در بستر تمدن آريايي، شاكله سترگ تاريخي، فرهنگي، نژادي و زباني را شكل داده كه فجايع عظيم تاريخي همچون حمله اسكندر و رومیان و … هم نتوانسته اين پيوندها را از هم بگسلد.
پیوستگی های تاریخی کرد ها با ایرانیان مردم کُرد از اقوام آریاییتباری هستند که علاوه بر ایران در بخشهای دیگری از خاورمیانه و قفقاز نیز زندگی میکنند.
بر اساس اسناد تاریخی تمام سرزمین کردستان از آغاز شکل گیری ایران بزرگ(که سرزمین فعلی ایران بخشی کوچک از آن است) تا واقعه جنگ چالدران، یکی از ایالات مهم ایران بودهاست. منطقه کردستان از سال 612 قبل از میلاد تا قرن 15 پس از میلاد یعنی چیزی در حدود 2000 سال بخشی جدا نشدنی از ایران بود و واژه کردستان نیز نخستین بار در قرن 12 میلادی در زمان فرمانروایی سلطان سنجر دیده شده است .
کردها در تمام طول تاریخ کهن ایران زمین به عنوان مرزدارانی رشید و سلحشور برای حفظ و حراست از تمامیت ارضی ایران بزرگ، فداکاری های بسیار کرده اند. جنگ های پارتیزانی کردها در برابر دشمنان یونانی و رومی و… که از مغرب کشور ما را همواره مورد حمله قرار می دادند و زمین گیر شدن دشمنان در برابر مقاومت کردها بازتاب ویژه ای در اکثر کتاب های تاریخی داشته است که همواره با تحسین و شگفتی دوست و دشمن همراه بوده است.
“رشيد ياسمي” مينويسد: «در حصول پيشرفتهاي دولت ايران در زمان مادها در فتح نينوا و در زمان هخامنشيان در غلبه بر يونان و در دوران اشكانيان و ساسانيان در دفع روميان و در بعد از اسلام در جلوگيري از مهاجمان و هزاران موقع سخت ديگر بعد از آن، افواج كردان را در صف مقدم سپاه ايران ميبينيم كه براي حفظ استقلال ايران ميجنگند».
يكي از قديميترين اخباري كه درباره كردها در دست است، كتاب «Anabasis» يا سفرنامه جنگلي گزنفون (xenephon) سردار لشكر، جغرافيدان و مورخ يونان باستان است كه رويارويي كردهاي ايراني را در قالب سپاه اردشير دوم هخامنشي (401 ـ 400 پيش از ميلاد مسيح) با يونانيان باستان [در منطقه اربلا (اربيل یا هولر امروزي)] شرح ميدهد كه منجر به شكست ارتش ده هزار نفره يونان شد.
«استرابون» جغرافيدان و مورخ يونان باستان در چند قرن پيش از ميلاد درباره چگونگي تربيت و پرورش بدني جوانان كرد مينويسد: «جوانان ايراني را چنان تربيت ميكنند كه در سرما و گرما و بارندگي تاب و توان داشته، ورزيده باشند. اينها را كردك (kardak) گويند».
در زمان ساسانیان منطقه امروزی عراق به عنوان بخشی از ایران بزرگ به عنوان منطقه سورستان یا دل ایرانشهر نامیده می شد و طبق تقسیمات کشوری ایران آن زمان، منطقه دل ایرانشهر به دوازده استان و شصت تسو (شهرستان) بخش شده بود که منطقه امروزی کردستان عراق در استان شادپیروز ایران قرار داشت و شمال غربی کردستان عراق هم استان بالا نام داشت. شهرهای بزرگ آن دوره استان شادپیروز(کردستان عراق امروزین) عبارت بودند از؛ اربلا(اربیل یاهولیر امروزی)، گرمیان (کرکوک امروزی) و آشب (عمادیه امروزی).
پروفسور ان لمبتون در تاریخ ایلات ایران از قول ابن بلخی مینویسد: ” کردان زبدگان لشکر ساسانی بودند…” بنا بر نظر غالب پژوهشگران و محققان غيرايراني، كردها كه از قوم ماد هستند، همواره در طول تاريخ به عنوان قومي آريايي از فرهنگ، نژاد و زبان مشتركي با ديگر ايرانيان برخوردار بودهاند و زبان كردي به عنوان يكي از كهنترين گويشهاي ايران باستان شناخته شده است. هويت قوم كرد هم همواره با مليت ايراني عجين شده است.
«هنري فيلد» در كتاب «مردمشناسي ايران» مينويسد: «كردها از حيث زبان و خصوصيات جسماني، ايراني هستند و به عنوان شعبهاي از نژاد ايراني از حيث زبان، اخلاق، عادت و شيوه معيشت با ساير ايرانيان داراي جهات اشتراك هستند».
درباره زبان کردی زبان شناسان و شرق شناسان غربی گفتهاند که: این زبان از زبان های هندواروپایی در و خانوادههای هند و ایرانی و در زمرهٔ زبان های ایرانی است وبا زبان فارسی قرابت نزدیکی دارد.
«دانيلو» نويسنده غربي نيز در اين باب نوشته است: «كردهاي تركيه هم از حيث زبان و خصوصيات جسماني ايراني هستند». «لرد كرزن» هم گفته كه: «زبان كردها، لرها و بختياريها شبيه زبان فارسي است و چندان تفاوتي با هم ندارند».
سیداحمد کسروی، در کتاب شیخ صفی و تبارش، در باره تاریخ تبار و زبان مردم آذربایجان مینویسد:” پیش از صفوی هیچ شاعر ترک گویی در آذربایجان پیدا نشد و همگی مردم هر که ماد و آریایی تبار بودند به زبان پهلوی آذری گفتگو میکردند که همانند لری و کردی بود…”
در کتاب کرد و کردستان ترجمه جواد هاتفی آمده است :
“کردها از اصیل ترین نژاد ایرانی هستند که قرن ها از کرانه های بین النهرین و کشور عراق و ترکیه تا مرزهای شوروی بخشی از ایران بوده است . آنان در فلات ایران به کشاورزی و دامداری مشغولند و زبانشان بخشی از زبان ایرانیان باستانی است که هویت خود را پس از حمله سپاه اسلام حفظ نموده اند.”
در دایره المعارف کلمبیا و ایکنیک دسک آمده است : “کوردها بخشی از نژاد ایرانی هستند برخی چادر نشین هستند و برخی شهر نشین . مردمی دلاور – جنگجو و قوی دارد. ”
بازیل نیکیتین در کتاب تاریخچه کرد نوشته است: “کردها ….. یکی از مهم ترین و کهن ترین ایلات ایران می باشند . طوایف گوناگونی منجمله گورانی – کلهری – سنجابی – قبادی – زعفرانلو – شادلو و . . . دارند . ”
در کتاب ایرانشهر نوشته استاد شاپور راسخ و جمشید بهنام از انتشارات یونسکو آمده است: “اگر کردان را از حیث نژادی نسبت به دیگر اقوام ایرانی مقایسه کنیم از لحاظ جسمانی و چهره ای و نیرومندی به ایرانیان باستان بسیار نزدیک هستند.”
پيشنيه جدايي سرزمينهاي كردنشين از خاك ايران
جنگ چالدران پیوند های هزاران ساله بخش بزرگی از کردستان را با سرزمین آبا و اجدادی خود ایران قطع کرد. بر اثر شکست غم انگیز ایران در جنگ نابرابر با امپراتوری عثمانی در سال ۱۵۱۴ میلادی بخش بزرگی از کردستان از ایران جدا و نصیب امپراتوری عثمانی گردید.
نبرد چالدران بين شاه اسماعيل صفوي و سلطان سليم پادشاه عثماني در حالی صورت گرفت كه ارتش ايران طي نبردي غافلگيرانه با كمتر از بیست و هفت هزار نفر در برابر ارتش 120 هزار نفره عثماني كه به توپخانه و سلاحهاي آتشين مجهز بودند، قهرمانانه مقاومت کرد و بدون دادن حتی یک اسیر،شكست خورد و این گونه بود که بخشهاي وسيعي از بيست امارت کرد نشين (كه دو سوم كل مناطق كردنشين ايران را تشكيل ميدادند) به ويژه حاكمنشين بدليس در قلمرو عثماني قرار گرفت.
البته بعدها شاهعباس كبير و نادرشاه افشار توانستند بخشهايي از اين سرزمينها را به مام ميهن بازگردانند، ولي بيكفايتي پادشاهان قاجار به ويژه فتحعليشاه و محمدشاه قاجار و دسايس استعمار انگليس و روسيه سبب شد بخشهاي وسيعي از كردستانات و میان رودان( از جمله كربلا ، نجف و بغداد) مجددا از قلمرو ايران جدا شده و به عثماني ملحق شوند.
شهرهای اشغال شده ایران در کردستان ترکیه پس از نبرد چالدران بین شاه اسماعیل صفوی و ترکان عثمانی در سال 1514 میلادی بدین قرار می باشند : دیار بکر (آمد) – وان – غازی عینتاب (دیلوک) – بینگول ( هزار گل) – آدیامان (سمسور) – سیواس – اسکندرون – ارزروم – ارزنجان – قارص – تاتوان – مرعش – الازیغ (خارپوت) – باتمان – تونجلی (درسیم) – ماردین – مالاتیا – دوغو بایزید – حکاری (جولامیرگ) – شرناخ – بوتان امپراتوری عثمانی سال ها بر بخش جداشده سرزمین کردستان در جنگ چالدران فرمانراندند تا این که با پایان جنگ جهانی اول بخش جدا شده سرزمین کردستان از ایران، در نقشهٔ جغرافیای امروزی در سه کشور ترکیه، عراق، و سوریه قرار گرفت که درسال ۱۹۲۳ تاسیس شدند .
دولت عثمانی و بعد ها دولت ترکیه نوین برای انکار و حذف هویت آریایی کردی مردم سرزمین های شمالی کردستان نام بسیاری از شهر ها ی آن سامان را به ترکی تغییر داد از جمله نام های کردی –فارسی شهرهای ، “هزار گل” به بین گول ،”آمد” به دیاربکر ،”در سیم” به تونجلی و “جولامرگ” به حکاری تغییر داده شدند.
کردهای خارج ایران علاوه بر این سه کشور در بخش هایی از ایران شمالی(تاریخی) ، جمهوری ارمنستان، جمهوری ازبکستان و جمهوری تاجیکستان، نیز زندگی میکنند.
پيشينه مقاومت كردها در برابر اشغالگران بيگانه
كردها همچون ديگر ايرانيان از اعتقادات اصيلي همچون احترام به پاكيزگي آب، خاك و آتش برخوردار بودهاند كه هماكنون نيز بسياري از رسوم كهن ايراني همچون جشنهاي نوروز و چهارشنبهسوري با شكوه منحصر به فرد در مناطق كردنشين با جدیت پاس داشته ميشود. كردها از دوران باستان به كيش يكتاپرستي زرتشتي اعتقاد داشتهاند كه بعدها به دين اسلام تغيير يافته است.
كردهاي سرزمين عثماني پس از جدایی از ایران همواره با ظلم بي حد تركهای عثمانی روبهرو بوده اند به گونهاي كه با اعتراف صريح مورخان ترك، عثمانيها بيش از چهل هزار نفر از كردهاي تكلو را به قتل رساندند و بنابر برخی روایت ها بیش از دویست هزار کرد شهر آمد(دیار بکر) در آغاز جدایی این شهر از ایران به بهانه حمایت از کشور مادری خود ایران توسط سربازان سلطان سلیم عثمانی قتل عام شده اند. رويارويي كردها عليه مظالم عثماني از آغاز جدايي اين سرزمينها از ايران آغاز شد و نزديك به ده جنگ بين آنها به وقوع پيوست.
خاطرات نوري پاشا، ژنرال كرد عثماني كه براي رهايي كردها از يوغ عثمانی ها قيام خود را در كوههاي آرارات و شرق تركيه آغاز كرد و قيام نافرجام او به پناهنده شدن او به سرزمين مادري، ايران انجاميد ، قابل تأمل است آنجا كه گفته است: «سلحشوران كرد گويي شيران نبرد رستم و اسفنديار، با خون ايراني خود جهت حفظ هويت نژادي و فرهنگي كهن آريايي خود در برابر دشمنان تا بن دندان مسلح عثماني به مقاومت برخاستند… ».
علاوه بر كردهاي تركيه، كردهاي عراق هم جهت احقاق حقوق پايمالشده خود قيامهاي دامنهداري را تدارك ديدند كه قيام شيخ محمود مفيدزاده در سالهاي 1325 تا 1939 از مهمترين آنها بوده است. اين نبرد با نيروهاي انگليسي و اعراب عراقي در نهايت به شكست انجاميد و شيخ محمود مفيدزاده هم به ايران پناهنده شد.
نبردهاي شيخ احمد بارزاني نيز از سالهاي 1933 و 1934 در كردستان عراق آغاز شد كه بعدها توسط برادرش ملامصطفي بارزاني ادامه يافت. در نبردهايي كه بين كردها و ارتش عراق در طول سالهاي 1943، 1945، 1946 و 1947 درگرفت، ضربات سختي به رژيم عراق وارد آمد ولي اوج اين درگيريها در سالهاي 1956 تا 1971 بود كه قيام كردها عليه حاكمان خونخوار بعث عراق، به اوج خود رسيد. سرانجام اين قيام نافرجام نيز با پناهنده شدن ملامصطفي بارزاني به ايران پايان يافت.
جملهاي مشهور از ملامصطفي به يادگار مانده كه هنوز در اذهان میهن پرستان ایرانی زنده است و آن اينكه «هرجا كرد است، آنجا ايران است».
کردستان امروزین به علت عدم وجود بر آورد دقیق، حدود تقریبی جمعیتی کردستان بزرگ در مساحتی حدود 190هزار کیلومتر مربع بیش از 25000000 تخمین زده می شود که ۵ تا ۷ میلیون تن از آنها در ایران زندگی میکنند.
محدوده زیست اکثریت جمعیت کردهای آریایی تبار از حد فاصل مهاباد و سنندج آغاز می شود تا کرمانشاه و بخش هایی از ایلام امتداد یافته و از سوی دیگر تا کرکوک، سلیمانیه، اربیل(هولر)، دهوک، زاخو،آمد(دیاربکر)بدلیس(بیتیلیس)، تا قامشلی سوریه را در بر می گیرد.
کرد هادر سرتاسر ایران در استانهای کردستان، ایلام، آذربایجان غربی، بلوچستان، کرمانشاه، همدان، لرستان، خراسان شمالی وخراسان رضوی(شامل اسفراین، بجنورد، شیروان، قوچان، درگز، چناران) باجگیران ، گیلان، مازندران، گلستان، قم، قزوین، کرمان، و فارس زندگی میکنند.
ریشه زبان کردی از زبان پهلوی و اوستایی ایران باستان می باشد . منطقه بسیار زیبا – دست نخورده – شگفت انگیز و رویایی هورامانات یا اورامانات که بر فراز کوهستان های زیبای کردستان قرار گرفته خود نشان از هویت کهن آنجا دارد . مردمان اورامان کردستان هنوز پس از گذشت هزاران سال به زبان پهلوی سخن میگویند و بسیاری از آداب و رسوم کهن نیاکانمان را از جمله در پوشاک،گویش و روابط اجتماعی به زیبایی حفظ کرده اند.
زبان کردی خود لهجه های متعدد دارد مانند: مکری، کرمانجی، سلیمانیهای، سنندجی، کرمانشاهی، هورامی یا اورامی و… کرمانجی گویش کردهای شمال خراسان، ناحیه مرزی ایران و ترکیه، روستاهای تکاب وشاهین دژ، شرق ترکیه و شمال عراق است. سورانی در بخش میانی مناطق کردنشین ایران و همچنین در نیمه جنوبی کردستان عراق صحبت میشود. شهرهای اصلی سورانیزبان عبارتند از: مهاباد، سنندج، سلیمانیه، اربیل و کرکوک . کرمانشاه دارای گویش های کردی کلهری، لکی، فیلی است که در استان کرمانشاه و استان ایلام و استان لرستان و مناطق هم مرز با این دو استان در کشور عراق یعنی استان دیاله و بخش هایی از کرکوک و موسل بدان تکلم دارند.
کردستان بزرگ در قالب سرزمین مادری٫ ایران بزرگ
فرجام سخن
1-تفاوتهاي آشكار فرهنگي نژادي كردها با تركهاي عثماني در طول سالها موجب ممنوعيت كاربرد نام «كرد» و مجازات زندان براي مردمي بود كه از اين نام استفاده ميكردند و اين فشارهاي فرهنگي تا آنجا گسترش يافته بود كه كردها تا سالیان اخیر از بزرگداشت رسمي سنت آبا اجدادي آریایی نوروز و چهارشنبهسوري محروم بودند، تركهاي عثماني هيچگاه كردها را با اين نام نميخواندند بلكه به آنها «تركهاي كوهستاني»!! ميگفتند و سخن گفتن به زبان زيباي كردي در تركيه به صورت رسمي ممنوع بود، گو اينكه فشارهاي بينالمللي سبب شده كه به تازگي بخشي از اين سختگيريها كاهش يابد، از سوي ديگر سختگيري بي حد سران پان عربیست بعث عراق در طول دههها ظلم و جور بر كردهاي عراق بر كسي پوشيده نيست كه نقطه اوج آن كشتار پنج هزار زن و مرد و كودك و پير در حلبچه به دست رژيم نژادپرست عراق و نيز 180 هزار مفقودالاثر كرد در قيام دهه 1990 بوده که اعدام علی حسن المجید معروف به علی شیمیایی، پسر عموی صدام و قصاب کرد ها و شیعیان عراق تنها مرحمی بر درد های فروخفته هم تباران کردستان عراق تلقی می شود.
2- كردها از نظر تاریخی حق بزرگی به گردن همه ایرانی تباران دارند چراکه این كاوه آهنگر رادمرد کرد بود كه ايرانيان را از ستم ضحاك ستمگر رها ساخت و درفش ملي ايران زمين را به دست فريدون داد تا بنیان کشور ایران بزرگ پایه گذاری شود، کرد های نژاده هيچگاه احساس بيگانگي با ديگر ايرانيان نداشتهاند و اشتراكات كهن نژادي، آييني، فرهنگي، زباني و… و افتخاراتي همچون كتيبه بيستون و طاق بستان و غيره نمادهاي مشترك كردها و ديگر ايرانيان به شمار ميروند كه اين پيوند تاريخي را استوارتر ساختهاند. نمی توان انکار کرد که این افتخارات تاریخی قابل تفکیک و انحصار برای کرد ها و یا سایر اقوام ایرانی نیست و با این رویکرد که همه مردم ایران از کرد و لر و بلوچ و مازندرانی و آذری و تالش و بختیاری و گیلکی و … دوشادوش هم و با یاری یکدیگر هویت و ملیت ایرانی را در طول تاریخ شکل داده اند،کردها هم هیچ گاه به عنوان عضوی جدا از جامعه ایرانی قابل تصور نیستند. آنچه در حال حاضر بايد به آن توجه شود، پرهيز انديشمندان كرد از وسوسههاي تجزیه طلبانه و جدایی خواهانه دشمنان ايرانزمين است كه از هر فرصتي براي ايجاد و دامن زدن به اختلافهاي زبانی جهت تفرقه افکنی قومی و در نهایت تجزيه و كوچكتر كردن سرزمین مادری ایران یزرگ سود ميجويند.
بيترديد نگرش نوين به توسعه همهجانبه سرزمين كهن كردستان ايران و توجه و سرمايهگذاري شايسته بر روي منابع طبيعي و طبيعت زيبا و منحصر به فرد آن ديار و همزمان به كارگيري بيش از پيش نخبگان و سهيم كردن هرچه بيشتر شايستگان علمي فرهنگي كرد در بدنه دستگاههاي اجرايي كشور، علاوه بر اينكه استفاده بهينه از تمامي ثروتهاي مادي و معنوي كشور عزيزمان ايران را در پي خواهد داشت، بهانهها و دستاويزهاي دشمنان قسمخورده ايران و ايراني را نیز نقش بر آب خواهد ساخت .
3- از دیگر سو شایسته است دولت ایران علاوه بر به کارگیری پتانسیل های فراوان سازندگی و استعداد های نهفته در کرد ستان ایران از مردم سرزمین های کرد نشین خارج ایران نیز به عنوان متحدانی استراتژیک و بالقوه به طور همه جانبه حمایت نماید و در این راستا حمایت از کردهای عراق برای باز گشت منطقه کردنشین گرمیان(کرکوک )به اقلیم کردستان حد اقل حمایتی است که ایرانیان از برادران هم تبار خود می توانند به عمل آورند.
فراموش نکنیم که دولت ترکیه با سیاست های استراتژیک بلند مدت خود از اقلیت کم جمعیت ترکمن ها کرکوک به بهانه نزدیکی های زبانی حمایت قاطعانه ای به عمل می آورد و این در حالی است که ترکمن های کرکوک شیعه بوده و فقط از نظر زبانی با ترکیه نزدیکی هایی دارند.
4- با وجود این که نام “ایران” بر سرزمین واقع شده در مرز جغرافیای و سیاسی ِ کنونی ِ ایران نهاده شده ،اما ورای نام ایران ِ سیاسی، ایران فرهنگی کلیه ی سرزمین های پیشین، در قلمروی گذشته ی ایران ِ تاریخی را در بر می گیرد. به دیگر سخن، کلیه سرزمین هایی که فرهنگ ِ آنان، در بخشی یا به تمامی با هویت، فرهنگ، آداب و رسوم، جشن ها، روحیات و معنویات، اساطیر و قهرمانان ملی، دین، زبان، و دیگر عناصر هویت ِ ایرانی نزدیکی و یا یکسانی دارد، قلمروی ایران ِ فرهنگی و تاریخی شناخته می گردد و در این میان کردستان بزرگ به عنوان یکی از ارکان حفاظت و پاسداری از سرمایه ها و میراث معنوی تاریخی ایرانی شایسته هر گونه سرمایه گذاری است.
5- انکار نمی توان کرد که ایجاد حس ماندگار ِ وطن پرستی در مقابل تهدیدات خارجی و داخلی و همچنین بسط فرهنگ هویت ایرانی در قلمروی ایران فرهنگی، این امید را در دل های آریایی تباران زنده خواهد کرد که با ایجاد بستر ها و شرایط مناسب سیاسی و فرهنگی در سال های آینده موقعیت بازیابی هم تباران تاریخی ایران ،آماده و فراهم گردد.
***
سازمان برونمرزی حزب پان ایرانیست
همبستگی ملی . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید
iran@paniranism.info
www.paniranism.info
درخواست هموندی
www.paniranist.org/a.htm
کنون ای هم وطن ای جان جانان / بیا با ما بگو پاینده ایران
نامه پان ایرانیسم
https://paniranism.info
فیسبوک نامه پان ایرانیسم
https://www.facebook.com/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%BE%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85-Nameh-Pan-Iranism-147723055600332/