دوره 2 شماره 9 – رخداد تلخ زلزله و نتیجه شیرین تست انسجام ملی و همدلی ایرانیان

هم میهن گرامی, مهر نموده و ما را در پخش نامه پان ایرانیسم یاری نماید. سپاس!

نامه پان ایرانیسم

دوره ۲, شماره ۹ – آدینه ۳ آذر ماه ۱۳۹۶ – ۲۴ نوامبر ۲۰۱۷
www.paniranism.info – iran@paniranism.info

 

رخداد تلخ زلزله و نتیجه شیرین تست انسجام ملی و همدلی ایرانیان
همدستی رسانه ی دزدان دریایی با تجزیه کنندگان پهنه ی زبان فارسی
نام زبان ما ، زبان فارسی است . (سخنرانی لطیف پدرام ، در مجلس ملی افغانستان در اعتراض به سیاست های ضدفارسی رادیو بی. بی. سی)
چگونه نقشه ایران به شمایل گربه درآمد؟ ( گذری در کتاب چکیده تاریخ تجزیه ایران )
تخت جمشید در زمان آبادانی اینگونه بوده است.
آورده شدن نام کورش در نگاشته های تاریخی دوره ­ی اسلامی ‫( پاسخی به ایران ستیزان )
لبخندت زیباست
آموزش زبان فارسی در آلمان

 

رخداد تلخ زلزله و نتیجه شیرین تست انسجام ملی و همدلی ایرانیان

پیمان پاکمهر . روزنامه نگار در تبریز
زلزله بار دیگر همبستگی ملی و از خودگذشتگی ایرانیان مهربان را به رخ جهانیان کشید.
در این رخداد تلخ، نتیجه تست انسجام ملی مثبت و شیرین بود و بار دیگر نشان داد که ایران ناگسسته ترین سرزمین و مردمان را دارد.
سیل مهربانی، هزاران ایثارگر و صدها کامیون را با خود به استان کرمانشاه آورد.
افراد محلی صف های طولانی کاروان های مردمی مناطق آذری نشین را برای ما نشان می دهند.
مردم قدرشناس استان کرمانشاه در هر گوشه از شهر و روستا پلاکارد ها و دست نوشته های قدردانی از کمک رسانی گسترده مردم در دست دارند که سوژه خبری نیز برای خبرگزاری های داخلی و خارجی شده است.
خبرنگارهای خارجی تکرار می کردند ایرانیان بی نظیرند ، بی نظیر.
هم اکنون یکی از مهم ترین نیازهای زلزله زده های استان کرمانشاه اسکان موقت در سرپناهی گرم است.
تحمل شب های سرد و تاریک برای کودکان سخت تر است.

بر گرفته از فیسبوک پیمان پاکمهر

***

همدستی رسانه ی دزدان دریایی با تجزیه کنندگان پهنه ی زبان فارسی

۲۶ – آبان – ۱۳۹۶
نوشته ی : عقاب علی احمدی

در پی اعتراض های گسترده ی مردم افغانستان و ایران و تاجیکستان و اهل قلم این کشورها در برابر دگرگون کردن نام « زبان فارسی » به « زبان دری » در صفحه ای از رسانه ی دزدان دریایی ، موسوم به بی . بی. سی میزگردی با شرکت دکتر عبدالحی خراسانی ، از استادان زبان فارسی و دکترمحمدعثمان تره کی ، حقوقدان پشتون و از هواداران تغییر نام زبان فارسی برگزار شد .

در این میزگرد که از شبکه ی ماهواره ای بی .بی. سی پخش شد ، مهدی پرپنچی گرداننده ی میزگرد در آغاز شگفتی خود از چنین اعتراض دامنه داری را ابراز کرد . دیگر اینکه با بهانه هایی مانند این که « در گذشته هم در چند رسانه زیان فارسی افغانستان را « دری » نامیده اند ، اما اعتراضی به آن نشده بود » کوشید، انگیزه ی بی. بی. سی را تنها منظم کردن و علمی کردن کار نامیدن این زبان بداند ! در ادامه، پرپنچی با عوامفریبی از دکترخراسانی پرسید: « اگر در افغانستان از کسی بپرسند نام زبان شما چیست ، چه پاسخ می دهد ؟ » اما در برابر پاسخ دکتر خراسانی که گفت « زبان فارسی » ، گفت : « اما من در افغانستان چیز دیگری شنیدم . » دکتر خراسانی در برابر این ادعا گفت : « این که شما این پرسش را از چه کسی و در کجا پرسیده باشید ، محل تامل است . »

دکتر عبدالحی خراسانی
دکتر عبدالحی خراسانی

محمدعثمان تره کی اما در سخنان خود مدعی شد که «زبان دری » از «زبان فارسی» جدا است و کار بی. بی.سی را کاری در راستای «احیای هویت مستقل فرهنگی و زبان افغانستان » ؟؟!!! دانست . او بر کوشش برای جداکردن فارسی افغانستان از فارسی ایران تاکید کرد . او گفت همانطور که هنگام نام نویسی در شبکه های اجتماعی از کاربر انگلیسی زبان پرسیده می شود ، به زبان انگلیسی آمریکایی یا انگلیسی جزیره ای سخن می گوید ، ما هم در افغانستان زبان مان جدا از زبان ایران است !

دکتر محمدعثمان تره کی

دکتر محمدعثمان تره کی

در برابر ، دکتر خراسانی در سخنانی گفت : « هویت ما از زمانی شکل گرفت که رودکی به فارسی شعر سرود . » او در بخش دیگری از سخنان خود گفت : « آنچه در پنج کشور جهان ایران ، افغانستان ، تاجیکستان ، سمرقند و بخارا [ازبکستان] و کاشغر [غرب چین] ابزار ارتباط میان مردم و ارتباط آنها با چهار کشور است ، «زبان فارسی » نام دارد . » دکتر خراسانی با نام بردن از کتاب « تاریخ زبان فارسی» [۱] ، نوشته ی دکتر پرویز ناتل خانلری گفت ، ما دانش خود در باره ی زبان فارسی و گویش ها و ویژگی های آن را از راه چنین کتاب هایی به دست می آوریم . در ادامه او افزود : « پهنه ی زبان فارسی مرزهای سیاسی را به رسمیت نمی شناسد . شما [بی .بی. سی ] با این کار دارید زبان و تمدن و فرهنگ را تقسیم می کنید … واژه ی « دری » همیشه صفت زبان فارسی بوده است . »

در پاسخ نویسنده ی این میزگرد و مهدی پرپنچی و مدیران بی. بی. سی ناگزیر از یادآوری چند نکته هستیم :

۱.در سال گذشته از سوی یکی از متحدان سنتی دولت انگلستان به نام عربستان سعودی که با همت لورنس عربستان ، مامور مخفی دولت انگلستان بر نقشه ی جهان پدیدار شده است ، پول هنگفتی برای خریدن رای نمایندگان مجلس تاجیکستان جابجا شد تا نام «زبان فارسی تاجیکی» را در کشوری که برخاستگاه شاعر فارسی زبان و ایرانی تبار کهن ، رودکی است به «زبان تاجیکی » برگردانده شود . در سال جاری نیز بی.بی.سی به نیابت از سوی انگلستان محمدعثمان تره کی پشتون را ، که پیشینه ی دیرپایی در دشمنی با ایرانیان و زبان فارسی دارد ، برای نظردادن درباره ی نام «زبان فارسی» و گرفتن تایید از زبان او ، به این میزگرد دعوت کرده است !

۲.ما از پیشینه ی سیاست های انگلستان از زمان بیرون رفتن پرتغالی ها و ورود انگلیسی ها به منطقه ی ایران ( خاورمیانه ی بعدی » آگاه هستیم و می دانیم که جداشدن دوسوم از خاک ایران از پیکر آن با دسیسه های دولت دزدان دریایی که با به اسیری درآوردن و چپاول نیمی از جهان، نام خنده آور « امپراتوری بریتانیا » را بر خود نهاده است ، و سلاح دولت راسپوتینی روسیه انجام شده است . کار بی.بی.سی در « دری » نامیدن «زبان فارسی » در ادامه ی همان تجزیه ی سیاسی دو سده ی گذشته است . اینکه بی .بی.سی برای تجزیه ی فرهنگی چندباره ی ایران دست به کار شده ، بخشی از برنامه ی مشترک دولت انگلستان و دولت روسیه است که در دو سده ی گذشته به دنبال اختراع چیزهایی چون «خلق » ، « قوم » و به تازگی ،«ملیت » های ایرانی برای انکار مفهومی به نام «ملت ایران» بوده اند .

مهدی پرپنچی

مهدی پرپنچی

۳.اگر به راستی مهدی پرپنچی و نویسنده ی این میزگرد برای آگاهی از اعتبار پدیده ها جویای دیدگاه توده ی مردم ( تو بخوان : عوام جهان) هستند ، بد نیست برای آگاهی از دیدگاه ملت های جهان در باره ی دولت انگلستان دست به نظرسنجی جهانی بزنند تا جایگاه این دسته ی تبهکار را در نزد جهانیان بدانند . راست آن است که در انگلستان نمایشنامه نویسی چون شکسپیر بوده ؛ فیزیکدانی چون نیوتن نیز انگلیسی است ؛ داستان نویس کوه پیکری چون تامس هاردی نیز در انگلستان به گنجینه ی ادبیات جهان افزود – چنان که هنرمند آزادیخواهی چون اورول . این نه تنها برای انگلیسیان که برای جهانیان افتخاری بود که دیدند فیلسوفی عدالتخواه چون برتراند راسل [۲] ، برای محکومیت دولتی چون دولت آمریکا به سبب جنایاتش در ویتنام دادگاه نمادین برپا کرد ؛ اما در انگلستان چیزی دیگر هست که « راهبرد راهزنانه در رابطه با جهان » نام دارد که شیوه ی رفتار انگلستان و سیاست خارجی آن را شکل می دهد و برای دریافت دقیق آن، باید به تفاوت میان رفتار لرد لوئیس مونت باتن [۳] و رفتار افسران انگلیسی استخدام شده به وسیله ی دولت ایران در جنگ اصلاندوز نگریست .

لرد لوئیس مونت باتن ، در کنار مهاتما گاندی

لرد لوئیس مونت باتن ، در کنار مهاتما گاندی

نمی دانم چرا با دیدن این میزگرد ، به یاد نورمحمد تره کی [۴] ، افتادم ؟

۲۶ آبان ۱۳۹۶

پی نوشت ها :

ناتل خانلری ، دکتر پرویز . تاریخ زبان فارسی . تهران ، انتشارات نشر نو ، (ویرایش تازه ) ، چاپ دهم ، ۱۳۹۵ .
ریاضیدان ، فیلسوف ، فعال ضدجنگ که به خاطر فعالیت‌های ضدجنگ در روزهای جنگ جهانی اول از دانشگاه اخراج و برای پنج ‌ماه زندانی شد. از اقدامات صلح طلبانه بعدی راسل می‌توان به راه انداختن کمپینی بر ضد آدولف هیتلر، انتقاد از استبداد و خفقان در شوروی، اعتراض علیه مداخله ی دولت ایالت های متحد آمریکا در جنگ ویتنام و تأسیس «انستیتوی دفاع از صلح » در سال ۱۹۶۳ اشاره کرد .
آخرین نایب السلطنه ی انگلستان در هندوستان که چند روز پس از اعلام استقلال هندوستان و اینکه رهبران جنبش استقلال هندوستان دریافتند توانایی اداره ی هندوستان را ندارند ، به پیشنهاد آنها و از سوی دولت استقلال مسئولیت اداره ی دولت هندوستان را پذیرفت . در واقع او در مقام کارگزار دولت استقلال هند در سال های نخست استقلال هندوستان ، با رفتار خود ، به نمادی تمام عیار از وفاداری و امانتداری در پست تازه ی خود تبدیل شد . او سرانجام با بمب گذاری ارتش آزادیخواه ایرلند در قایق تفریحی اش کشته شد.
رئیس جمهور دولت کودتایی اردیبهشت ۱۳۵۶ و دست نشانده ی اتحاد جماهیر شوروی

بر گرفته از تارنمای ایرانچهر

***

نام زبان ما ، زبان فارسی است . (سخنرانی لطیف پدرام ، در مجلس ملی افغانستان در اعتراض به سیاست های ضدفارسی رادیو بی. بی. سی)

۱۸ – آبان – ۱۳۹۶

اخیرا رادیو بی. بی. سی و مدیران آن با اقدامی که طبیعتا با حمایت مقامات بریتانیا بوده است ، با تغییر نام سایت افغانستان به نام « سایت دری » ،دست به کار رذیلانه ای ، و در واقع تفرقه افکنانه ای زده اند ؛ کما اینکه در گذشته هم حوزه ی جغرافیایی ما را همین ها بودند که تقسیم کردند . این اقدام رادیو بی. بی. سی و مقامات بریتانیایی با اعتراض شدید ما، فارسی زبان ها در افغانستان و سراسر جهان مواجه شد . زبان فارسی مفهومی است که قرابت دارد و در دوره ی فارسی میانه ، ما کمتر سخنی از واژه ی « دری » داریم . بنابر این برای ما اصل « زبان فارسی » است و واژه ی « دری » بار فرهنگی « زبان فارسی » را نمی تواند حمل کند . جلساتی هم که در قرن نوزدهم در اروپا برگزار شد ، ذیل نام « زبان فارسی » ، « سانسکریت » ، « یونانی » و « لاتین » برگزار شد ، نه « زبان دری » . در بیرون از افغانستان کسی « زبان دری » را به عنوان « زبان» نمی شناسد . وقتی شما در بیرون افغانستان درباره ی زبان و تاریخ زبان گپ می زنید ، شما می گویید « زبان فارسی » . بعضا مسامحتا در داخل یا توسعا واژه ی « زبان دری » را به کار می بریم . بنابر این برنامه ی بی. بی. سی و انگلیس ها برنامه ی توام با قصد و عمد بوده است . حدود یک سال پیش هم در برخی حرکات در داخل افغانستان این بحث مطرح بود که گویا گروهی دست به کار تدوین فرهنگ دوزبانه ی فارسی – دری بشوند ! معلوم است که چه پلان رذیلانه ای در پشت سر کارهای انگلیس ها و رادیوی استعماری بی. بی . سی وجود دارد .

من به عنوان نماینده ی مردم در پارلمان ، به عنوان یک فارسی زبان خواستم اعتراض خود را نسبت به کار رادیو بی. بی. سی و مدیران فاسد بی. بی. سی اعلام بکنم و می خواهم مقامات بریتانیایی بشنوند که ، اگر بی. بی .سی ، در رابطه با تصمیم خائنانه ای که گرفته است ، تجدیدنظر نکند ، ما می توانیم فریاد اعتراض خود را نسبت به همه ی دفترهای بی. بی .سی در افغانستان و حتی نسبت به سفارت انگلستان بلند بکنیم . ما در اعتراض به این کار ، هر کار ممکن در محدوده ی قانون و اعتراضات مدنی را انجام خواهیم داد: ما سفارت بریتانیا را محاصره ی مدنی خواهیم کرد ، تحصن خواهیم کرد ، دفترهای بی .بی. سی را خواهیم بست . بنابر این می خواهم اعلام بکنم ؛ انگلستان در اینجا بشنود که امروز قرن هجدهم و نوزدهم نیست که هر روز دست به تقسیم کشورها می زدند یا تجدید تقسیم می کردند و بخواهند تفرقه افکنی بکنند . من از همه ی فارسی زبان ها در هر کجای جهان هستند ، می خواهم اعتراضات خود را نسبت به بریتانیا ، نسبت به رادیوی فاسد و استعماری بی. بی. سی اعلام بکنند . بنابراین یک بار دیگر اعلام می کنم و هشدار می دهم ، به همین ترتیب به خائنین متعلق به زبان و فرهنگ فارسی که در این زمینه می خواهند، در واقع ، مدافع برنامه های استعماری انگلیسی باشند هشدار می دهم ، و به صاحب قلمان زبان فارسی هم ؛ که ما قلم ها و توان های خود را علیه این خائنین در خارج بسیج خواهیم کرد .

https://www.youtube.com/watch?v=M5jsf9U8Pb8

***

چگونه نقشه ایران به شمایل گربه درآمد؟ ( گذری در کتاب چکیده تاریخ تجزیه ایران )

فرشاد قربانپور

چکیده تاریخ تجزیه ایران

پژوهش : دکتر هوشنگ طالع

چاپ سوم : ۱۳۸۷

ناشر : انتشارات سمرقند – تلفن : ۸۸۳۱۴۶۱۲

برای هر ملت و کشوری پاره‌شدن بخشی از سرزمینش همیشه دردناک و دیرهضم و بدون‌تردید غیرقابل بخشش است. ایرانیان نیز از این اصل دور نیستند. ایرانیان شهره‌اند به اینکه هیچگاه کشورها و اقوام مهاجمی که منجر به تجزیه و پاره‌پاره شدن ایران شده‌اند را نبخشیده و از آنان با واژه‌های ویژه یاد کردند. از این دسته می‌توان به صفت اسکندر مقدونی اشاره کرد که از او با عنوان «اسکندر گجسته» یاد می‌شود.

نقشه بالا : قلمرو هخامنشیان ؛ نقشه پایین : قلمرو کنونی ایران

روس‌ها، انگلیسی‌ها، اعراب و اقوامی دیگر نیز کمابیش دست به اقداماتی زده‌اند که در تاریخ ایران صفحه‌ای زرین و درخشان به نام‌شان درج نشده است. البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که تجزیه از اساس عملی مدرن و جدید است و عمر آن شاید به حدود دو قرن قبل برسد. مراد از تجزیه آن دسته از اقدامات جغرافیایی است که موجب ایجاد کشوری جدید و در نتیجه جلوگیری از بازپس‌گرفتن سرزمین‌های جداشده توسط سرزمین مادر می‌شود. این ممانعت‌ها در تاریخ معاصر بیشتر از جانب کشورهایی استعماری همچون روسیه و انگلیس و فرانسه صورت گرفته است. اما ایرانیان در تاریخ معاصر خود بیشتر با روسیه و انگلیس روبه‌رو بودند. اکنون در این مجال اندک اشاره‌ای خواهیم کرد به منبعی برای شناخت جریان‌های تجزیه ایران. این منبع جدید «چکیده تاریخ تجزیه ایران» نام دارد و از سوی دکتر هوشنگ طالع تدوین یافته است.

اما علاوه بر این ناگفته نباید گذاشت که دکتر هوشنگ طالع نویسنده و پژوهشگری است پرکار. او به مسائل ملی و میهنی توجه‌ای ویژه دارد. ایران کانون توجه و نقطه پرگار توجه اوست. او در کتابی شش جلدی روند تجزیه ایران را مورد بررسی قرار داده است. این کتاب‌ها هر یک عنوانی دارند و به تجزیه بخشی از ایران اختصاص یافته‌اند؛ «تلاش نافرجام برای تجزیه آذربایجان»، «تجزیه بحرین»، «کردستان و میان رودان»، «تجزیه قفقاز» ، «افغانستان، بلوچستان، سیستان، خوارزم و فرارود» و « تلاش برای وحدت » عناوین این پنج کتاب است و کتابی که با عنوان «چکیده تاریخ تجزیه ایران» مورد اشاره قرار گرفته است ، در واقع چکیده این شش جلد است.

تاریخ ایران از ابتدا تا زمان سقوط صفویه و استوارشدن محمود غلجایی یا همان محمود افغان را می‌توان تاریخ قدیم خواند که تا آن زمان سرزمینی گرفته می‌شد و دوباره باز پس داده می‌شد. سرزمین‌ها در کشاکش بین اقوام و ملت‌های مختلف دست به دست می‌شد و این دست به دست شدن هنوز مفهوم مدرن «تجزیه» نیافته بود. اما از این زمان به بعد است که با مجوز محمود افغان به پترکبیر برای سرکوب سرزمین «لزگی‌ها» و «خیوه» حضور یک امپراتوری سرسخت و قدرتمند در ایران رسمی شد. اگر این مجوز را با اختلافی حدود چند ماه در سال ۱۷۲۲ بدانیم، حضور روس‌ها در ایران برای مدت ۲۲۵ سال تا ۱۹۴۷ به‌طور مستقیم ادامه داشت. در طول این دوره روس‌ها بارها و بارها به سرزمین‌های ایران هجوم آوردند. اگر بخواهیم تنها یکی از عملکرد‌های ددمنشانه روس‌ها را نشان دهیم بدون‌تردید از انجام آن عاجز خواهیم بود چرا که روس‌ها ده‌ها عمل وحشیانه و خیانت‌بار علیه ملت و سرزمین ایران انجام دادند؛ از این رو انگشت گذاشتن روی یکی از آنها کار آسانی نیست. جدا کردن دوسوم سرزمین‌های ایران، تحمیل دو عهدنامه ننگین گلستان و ترکمانچای، اولتیماتوم برای اخراج مورگان شوستر، به توپ بستن مجلس شورای ملی تحت‌فرماندهی لیاخوف، بنیادگذاشتن بانک استقراضی، اعدام آزادیخواهان در رشت و تبریز و تهران و…، برکشیدن فرقه دموکرات آذربایجان و بنیاد گذاشتن جمهوری آذربایجان، سرکوب قیام جنگل، اشغال شمال ایران در زمان جنگ جهانی دوم و ده‌ها مورد دیگر ازجمله عملکرد‌های نامناسب آن دولت است. شاید از آخرین موارد این نیز بتوان به اشغال غیرقانونی پارک اتابک در تهران به‌عنوان محل سفارتخانه خود و اشغال بنایی در اصفهان به‌عنوان محل کنسولگری دولت روسیه اشاره کرد.

اما این فقط روس‌ها نبودند که در ایران دست به چنین اقداماتی می‌زدند. در غارت شرق، روس‌ها یار و رقیبی هم داشتند که از شمال اروپا آمده بودند و آن دولت بریتانیای کبیر نام داشت.

هوشنگ طالع در کتاب چکیده تاریخ تجزیه ایران به روند‌هایی اشاره می‌کند که تجزیه‌های متعدد و کوچک شدن سرزمین ایران را به دنبال داشت. اولین قسمت کتاب دوازده بخشی هوشنگ طالع به شکل‌گیری تجاوز سازمان‌یافته در راستای تجزیه سرزمین‌های ایرانی‌نشین می‌پردازد و آخرین بخش به مساله جدایی بحرین از ایران اختصاص دارد.

در بخش دوم، تجزیه ایران با روی کار آمدن فتحعلی‌شاه آغاز می‌شود. به نظر نویسنده فتحعلی‌شاه فردی مقتدر و کاردان بود. اما زمام امور به علت خیانت برخی و نیز هم‌پیمانی فرانسه و روسیه از دست رفت. در آغاز پادشاهی فتحعلی‌شاه طی سه سال روس‌ها در جنگ‌ها و زدوخورد‌های پی‌درپی هیچ پیروزی‌ای کسب نکرده بودند. اما دنبال کردن اشغال ایران در عین شکست‌های پی‌درپی نشان از آن دارد که روس‌ها طمع‌ورزی شدیدی به سرزمین‌های شمالی ایران داشتند و حاضر نبودند به هیچ عنوان از این منطقه چشم‌پوشی کنند. کتاب درواقع این مساله را به ترتیب تاریخ موشکافی می‌کند. روشی که هوشنگ طالع در تدوین کتاب اختیار کرده، پیش رفتن با تاریخ است. او لحظه به لحظه با تاریخ جلو می‌رود و هر جا که خیانت و موردی را می‌یابد به موشکافی آن می‌پردازد. از این‌رو خواننده به خوبی می‌تواند با خواندن این کتاب ضمن اینکه با تاریخ ایران به خوبی آشنا شود پاره‌ای از عملکرد‌های نادرستی را که موجب جدایی بخش‌هایی از سرزمین بزرگ ایران شد، ردیابی کند. برای نمونه ، در بخش دوم چنین می‌خوانیم: «با کشته شدن آقا محمدخان در یازدهم خردادماه ۱۱۷۶ آثار هرج و مرج در سرزمین پهناور ایران پیدا شد… خان باباخان… والی ایالت فارس… در نوروز ۱۱۷۷ به نام فتحعلی‌شاه در تهران تاجگذاری کرد… روس‌ها که از قتل آقا محمدخان تشجیع شده بودند به تفلیس یورش برده… با شدت هرچه تمام‌تر دست به قتل و غارت مردم و نابودی سازمان‌های موجود در گرجستان زدند… روس‌ها به دنبال نبردهای شدید شهر گنجه را تصرف کردند… در بهمن‌ماه ۱۱۸۲ ارتش عباس‌میرزا ولیعهد، نیروهای روسیه را نزدیکی «سه کلیسا» (ایچمیازین) به شدت در هم کوبیدند.»

پیش‌رفتن با رخداد‌ها ،ویژگی منحصربه‌فردی به کتابی تاریخی داده است که هوشنگ طالع در پی تدوین تاریخ موضوع آن است. از این رو خواندن کتاب چکیده تاریخ تجزیه ایران هم جذاب است و هم دردناک. دردناک از این جهت که ایران همیشه در همیشه تاریخ خود گرفتار یک «اگر» بوده است. به‌عنوان نمونه اگر آن‌کس در آن شب هولناک خنجر در پهلوی آقامحمدخان فرو نمی‌کرد، تاریخ ایران مسیری دیگر را می‌پیمود. تا آنجا که هوشنگ طالع می‌نویسد: «راستی را که آنها آقا محمدخان را نکشتند بلکه همان‌سان که او گفت؛ ایران را کشتند. به دنبال کشته شدن آقا محمدخان قاجار، دوران تجزیه آغاز گردید و ایران پاره‌پاره شد. نخست، سرزمین قفقاز، سپس افغانستان. آن‌گاه مکران و بلوچستان وفرارود و…» ص ۱۰.

جنگ‌های ایران و روسیه بخش مهم و گسترده کتاب را تشکیل می‌دهد. این جنگ‌ها که سال‌های سال به طول انجامید و نتیجه آن جدا شدن بخش بزرگی از سرزمین‌های شمال ایران بود از دیدگاه هوشنگ طالع نیز پنهان نمانده و در کتاب او بخش محوری و پراهمیت را تشکیل می‌دهند.

هوشنگ طالع در واقع رشته‌ای از تاریخ را با موضوعی روشن و دقیق دنبال می‌کند. در این رهگذار گاهی آنچه را تاکنون در مورد تاریخ قطعی می‌دانستیم ، نیز به پرسش می کشد. روش انتقادی او باورهای ما را به نقد می‌کشد ؛ از این رو به دقیق‌تر دیدن و درست‌تر قضاوت کردن ما کمک بسیاری می‌کند.

«روز چهارم تیرماه ۱۲۰۵ ارتش عباس‌میرزا منطقه اشغالی تالش و لنکران را آزاد کرد. همزمان به اشغال مناطق گوگچای و بالغ لو پایان داده شد و قلعه شیشه به محاصره درآمد… روسیان از تاخیر عباس‌میرزا در تصرف قلعه شیشه بهره جسته و با تجهیز یک نیروی پنجاه هزار نفری دوباره به قفقاز یورش بردند… بنا به دلایلی که هنوز از سوی تاریخ‌نگاران روشن نشده است در این مرحله عباس میرزا دلبستگی به جنگ از خود نشان نمی‌داد و به جای آنکه با تصرف قلعه شیشه که نیرومند‌ترین دژ جنگی قفقاز بود، ارتش ایران را از یورش احتمالی روس‌ها در امان دارد و همزمان با ایجاد استحکامات و تجهیز هرچه بیشتر عشایر و حفظ روحیه خیزش و قیام در میان مردم قفقاز، آمادگی رزمی را برای رویارویی با تجاوز روسیان افزایش دهد، دست روی دست گذارد تا روس‌ها با تجدیدقوا، دوباره قفقاز را تصرف کنند… عباس‌میرزا دیگر دل به جنگ نمی‌داد و مایل بود که هرچه زود‌تر به این جنگ‌ها پایان دهد.» ص ۴۸ و ۴۹.

تلاش برای وحدت

اما تاریخ ایران تاریخی شگفت انگیز و پر فراز و نشیب است. ایران سرزمینی است تاریخی که در آن رخدادهایی دیده می‌شود که شاید در کمتر جایی روی داده باشد . چنانچه ما روسیه و انگلیس را همیشه به‌عنوان دو قدرت بزرگ و رقیب می‌شناسیم. اما این دو قدرت در داخل سرزمین ایران گاهی چنان به یکدیگر کمک می‌کردند که هیچ نشانی از رقابت در آن مشاهده نمی‌شد. نمونه آن را در جنگ‌های ایران و روسیه نیز می توان دید. دوره دوم جنگ‌های ایران و روسیه در حالی رو به اتمام بود که عباس میرزا در عین اینکه از قدرتی نسبی برخوردار شد اما دل به جنگ نداده و گاهی در فرماندهی کوتاهی‌هایی می‌کرد. از این‌رو تمایل داشت هر چه زودتر جنگ خاتمه یافته و نیرویش را در مسیر دیگری بر عهده بگیرد. شاید او تمایل داشت با توسعه و پیشرفت ایران، در فرصتی دیگر سرزمین‌های قفقاز را دوباره به ایران وصل کند. این روش در ابتدا برای فتحعلی‌شاه قابل‌قبول نبود. از این رو وقتی متوجه شد عباس میرزا در حال صلح با روسیه و قبول منضم‌شدن بخش وسیعی از کشور به خاک روسیه است دستور جمع‌آوری ارتش داده و خود در فرماندهی آن قرار گرفته و به سمت شمال حرکت کرد.

« در این لحظه بار دیگر انگلیسی ها وارد صحنه شدند. وزیر مختار کشور مزبور می‌دانست که در صورت حضور فتحعلی‌شاه در رأس ارتش ایران در صحنه‌های جنگ، پیروزی از آن ایرانیان خواهد بود. از این رو، سخت به تکاپو افتادند. دولت انگلستان در پی آن بود که ایران را تضعیف کند تا نتواند خطر جدی برای هندوستان به حساب آید و همچنین در اثر شکست از روس‌ها، تنها به دولت بریتانیا متکی گردد. انگلیس‌ها با نیرنگ، تطمیع و تهدید اطرافیان فتحعلی‌شاه و بی‌میلی ولیعهد به ادامه جنگ، وی را از میان راه مجبور به بازگشت کردند.» ص ۵۲.

آخرین فصل این کتاب هم به جدایی بحرین از ایران می‌پردازد. جالب آنکه زنده‌یاد دکتر فریدون آدمیت نویسنده و تاریخ‌نگار ایران نیز که در آن زمان در دستگاه امور خارجه کشور دیپلمات برجسته‌ای بود ، به دلیل جدایی بحرین از ایران و موافقت حکومت وقت از این مساله، طی نامه‌ای از حضور در وزارت خارجه استعفا داده و خود را بازنشسته می‌کند.

بحرین که برای هزاران سال جزئی از خاک ایران بود و استان چهاردهم ایران به حساب می‌آمد و دو نماینده در مجلس شورای ملی داشت، بدون اینکه کشوری دیگر بر آن ادعای مالکیت داشته باشد ،با توطئه‌های شوم کشورهای عرب منطقه ازجمله عربستان، مصر و عراق که در رأس برنامه خود انگلیس را قرار داده بودند از سرزمین اصلی جدا شد. امیر عباس هویدا نخست‌وزیر وقت نیز در آن زمان به مجلس شورای ملی رفت و با حرارتی وصف‌ناشدنی از استقلال بحرین و درواقع از جدایی بحرین سخن راند و چه بسا آن را پیروزی بزرگی در دیپلماسی دولت خود خواند، چنانکه مرسوم است.

در مقابل نیز شاهنشاه آریامهر که به کوروش می‌گفت ، « بخواب که ما بیداریم » ، به همان تکه کوچک از سرزمین که از کوروش باقی مانده بود نیز خیانت کرده و استراتژیک‌ترین جزیره جهان را به ثمن بخس داد. برای جدایی بحرین از پیکر ایران ، در بحرین انتخاباتی فرمایشی برگزار شد که در آن نه آرایی در کار بود و نه کسی رای داد و نه رایی شمارش شد، بلکه همه‌چیز از پیش تعیین شده بود و محمدرضا پهلوی تنها بر اساس نامه‌ای که نماینده دبیرکل سازمان ملل در بحرین فرستاده بود ، دستور استقلال بحرین را صادر کرد و عملکردی به غایت خیانت‌بار مرتکب شد. استقلال بحرین در هشتم فروردین ۱۳۴۹ انجام شد. هیچکس هیچگاه متوجه این نکته نشد که به راستی استقلال بحرین و درواقع جدا کردن بخشی از سرزمین خویش به دست خویش چه دستاوری می‌تواند به دنبال داشته باشد.

بررسی این نکته که بحرین پس از استقلال به چه مسیری رفت و برخورد این کشور در مجامع بین‌المللی در قبال ایران و عملکرد این کشور در زمان هشت سال جنگ عراق با ایران، می‌تواند نشان دهد که این استقلال چقدر به‌نفع ایران بوده است.

آنچه گفته شد ،بررسی کوتاهی بود درباره کتاب چکیده تاریخ تجزیه ایران. این تاریخ دردناک با تمام سرافکندگی‌ها و ناراحتی‌ها سرانجام باید خوانده شود. اقدام درست این است که ایرانیان بر همه تاریخ خود مسلط باشند. تاریخ ایران فقط گزارش پیروزی های کوروش و داریوش نیست، بخشی از تاریخ ایران نیز چنان دردناک است که به کمدی بیشتر شباهت دارد و از همین روست که پیش‌تر نوشتم ایرانیان لااقل در دوره معاصر تاریخی خود بیشتر گرفتار یک «اگر» بودند. کتاب چکیده تاریخ تجزیه ایران بیش از هر کتاب دیگری می‌تواند نشان دهد که این اگر‌ها در کجا و چگونه تاثیر گذاشته‌اند. به راستی اگر آقا محمدخان در آن شب هولناک هوس خربزه نمی‌کرد یا اینکه فتحعلی‌شاه به حرف کسی گوش نمی‌داد و به شمال می‌تاخت یا اگر محمدرضا پهلوی به استقلال بحرین تن نمی‌داد و هزاران اگر دیگر، امروز ما در چه وضعی قرار داشتیم؟

نام دوازده بخش کتاب چکیده تاریخ تجزیه ایران به این شرح است: «شکل‌گیری تجاوز سازمان‌یافته در راستای تجزیه سرزمین‌های ایرانی‌نشین»، «تجزیه بخش‌هایی از قفقاز»، «تجزیه سرتاسر قفقاز»، «جدایی ایران و افغانستان»، «تجزیه مکران، بلوچستان و سیستان»، «تجزیه سرزمین‌های خوارزم و فرارود»، «گذر از استبداد صغیر و توطئه در راستای تجزیه کامل ایران»، «غوغای جنگ جهانی نخست؛ تقاضای اهالی نخجوان در الحاق به ایران؛ تقاضای جمهوری آذربایجان درباره فدراسیون با ایران؛ تقاضای مردم سرخس در الحاق به ایران»، «انتقال ارثیه خونین تزارهای به تزارهای سرخ»، «اشغال ایران در جریان جنگ جهانی دوم»، «توطئه نافرجام برای تجزیه آذربایجان» و «جدایی بحرین».

برگرفته از : روزنامه فرهیختگان ، ۱۲ مهرماه ۱۳۸۹ .

***
تخت جمشید در زمان آبادانی اینگونه بوده است.

فیلم زیبایی که یک ایرانی از موزه بریتانیا تهیه کرده است و شامل تصاویر جالب توجهی می باشد

***

آورده شدن نام کورش در نگاشته های تاریخی دوره ­ی اسلامی ‫( پاسخی به ایران ستیزان )

آرسام-محمودی

آرسام-محمودی

در راستای پاسخگویی به ایران ستیزان « نخوانده ملا » یی که با سواستفاده از امکانات فضای مجازی ، با طرح ادعاهای کودکانه ای مدعی دروغین بودن شخصیت کورش هخامنشی شده اند، مطالب بسیاری نوشته و منتشر شده است. یکی از ادعاهای این دسته افراد، دیده نشدن نام کورش در متن های تاریخی است. در سال­ های اخیر پاسخ­ های درخوری به این شبهه داده شده و در پی آن، بخش­ هایی از آن دسته از متن های تاریخی که نام کورش در آنها آمده شده است، باز نشر شده ­اند. از جمله­ ی این متن ها که در آنها نام کورش آمده است و بیشتر مورد استناد قرار گرفته­ اند، آثارالباقیه ابوریحان بیرونی و جامع ­البیان طبری و… را می توان نام برد. در بازه ­هایی که ترکتازی اقوام بیگانه باعث کمرنگ شدن تاریخ باستانی ایران شده بود، یادکرد مستقیم از نام کورش (هر چند با روایت هایی نادرست از نظر تاریخی همراه شده باشد) نشان می­ دهد که روح ایرانی و حافظه­ ی جمعی ایرانیان در سخت ­ترین روزهای زندگی جهان ایرانی، اجازه نداده­ است که غبار فراموشی به طور کامل بر تاریخ ایران بنشیند .
از منابعی که نام کورش به روشنی در آنها آمده است، کتاب « التنبیه و الاشراف» ، نوشته ی ابوالحسن علی بن حسین مسعودی مورخ، جغرافیدان و پژوهشگر عرب قرن چهارم هجری است. مسعودی در بخش تاریخ اقوام و پیغمبران و ملوک پس از اشاره به زمان وقوع رویدادهای مهم بنی اسراییل، به نجات این قوم به دست پادشاهی ایرانی که او را کورش می­ نامیدند، اشاره کرده است :
«فکان من إبراهیم الى خروج بنى إسرائیل من مصر خمسمائه و سبع و ستون سنه، و من الطوفان الى خروجهم ثلاثه آلاف و ثمانمائه و خمس و ثلاثون سنه، ثم ارخوا بإخراب نصر أورشلم و هی بیت المقدس و سبیهم الى بابل، و کان من ابتداء ملک بخت‌نصّر الى ظهور الإسرائیلیین و سبیهم احدى و ثلاثون سنه و اربعه و ثلاثون یوما، و من ملک داود الى سبى بابل و أربعمائه سنه و سبع و سبعون سنه، و من خروج بنى إسرائیل من مصر الى سببهم ألف و ثلاث و ثمانون سنه، و من إبراهیم الى سبیهم ألف و خمسمائه و تسعون سنه، و من فالغ بن عابر الى سبیهم ألفان و مائه و احدى و ثلاثون سنه، و من الطوفان الى سبیهم ألفان و ستمائه و اثنتان و ستون و من آدم الى سبیهم اربعه آلاف و تسعمائه و ثمانی عشره سنه، و کان مقامهم ببابل سبعین سنه الى أن ردهم بهمن بن إسفندیاربن کیبشتاسب بن کیلهراسب الى أورشلم، و امر بعمارتهما و الإسرائیلیون و کثیر من الناس یسمونه کورش» [۱]

(ترجمه : از ابراهیم تا خروج بنی ­اسراییل از مصر پانصد و شصت و هفت سال بود و از طوفان تا خروج ایشان سه هزار و هشتصد و سی و پنج سال بود. پس از آن ویرانی اورشلیم یا بیت­ المقدس را بدست بخت­ النصر با اسارت بابل مبدأ تاریخ کردند. از آغاز پادشاهی بخت­ النصر تا ظهور اسراییلیان و اسارتشان سی و یکسال و سی و چهار روز بود. از پادشاهی داود تا اسارت بابل چهارصد و هفتاد و هشت سال بود. از خروج بنی­ اسراییل از مصر تا اسارتشان هزار و هشتاد و سه سال بود. از ابراهیم تا اسارتشان هزار و پانصد و نود سال بود. از فالغ بن عابر تا اسارت یهود دوهزار و یکصد و سی و یکسال بود. از طوفان تا اسارتشان چهارهزار و نهصد و هیجده سال بود. مدت اقامتشان در بابل تا وقتی که بهمن پسر اسفندیار پسر کی­ بشتاسب پسر کی ­لهراسب آن­ها را به اورشلیم باز فرستاد هفتاد سال بود. اسراییلیان و بسیاری کسان او را کورش نامند. …) [۲]

altanbih 2

برگی از کتاب « التنبیه و الاشراف » ، نوشته ی مسعودی

یکی دیگر از کتاب هایی که در آن از کورش یاد شده است، «تاریخ گزیده» ، اثر فارسی حمدالله مستوفی، تاریخنگار و جغرافیدان ایرانی قرن هشتم هجری است. مستوفی در بخش مربوط به تاریخ پادشاهان باستانی ایران زمین، با اشاره به یکی از پادشاهان ایرانی، از کورش نامیده شدن او در کتاب های بنی­ اسراییل سخن گفته است :
«ابن اسفندیاربن گشتاسف بن لهراسف بن اروند شاه بن کی­ پشن بن کیقباد، به حکم وصیت نیا، پادشاه شد و به کین پدر به جنگ خاندان رستم زال رفت و فرامرزبن رستم را بکشت و زال زر را محبوس گردانید، پس خلاص داد.[ و رستم در آن حال در چاه به مکر برادر مجروح شده بود ] . فارسیان او را [اردشیر] درازدست [خوانند]. جهت آنکه ولایات بسیار در حکم خود آورد. از آثار او بند کوار فارس و آباداردشیر به یمن. اکنون آن را تماشا می­ خوانند و [میشان] به حدود بصره و [نسا در ولایت بم کرمان] و سه [آتش­خانه] به عراق یکی به [ماربین] اصفهان [و یکی برخوار اصفهان] و یکی به [اردستان] و در کتاب بنی­ اسراییل نام او کورش ملک آمده است.» [۳]

Tarikh-Gozideh 3

برگی از کتاب « تاریخ گزیده » ، نوشته ی حمدالله مستوفی

حمید یزدان­ پرست در اثر خود « ایران و ایرانیان در متون مقدس» از چند متن مذهبی نام برده است که در آنها به روشنی نام کورش آمده و شوربختانه امروزه این متن ها کمتر مورد توجه قرار گرفته اند. نگارنده­ با جستجو در این کتاب ها ، تصویری از بخش ­های مربوطه­ ی این آثار را در این گفتار آورده است :
شیخ ابوالفتوح رازی از مفسران شیعه­ ی سده ­ی ششم هجری در اثر فارسی خود «روض ­الجِنان و روح ­الجَنان فی تفسیرالقرآن» در ترجمه­ ی حدیثی از پیامبر اسلام (ص) به نقل از حذیفه ابن الیمان (صحابی پیامبر) پیرامون بیت ­المقدس و بنی­ اسراییل، می­ نویسد:
«…حذیفه گفت، من گفتم : یا رسول الله بیت المقدس همانا جایى بزرگوار بوده است. [پیامبر] گفت : اصل آن را سلیمان بن داود بنا کرد از درّ و یاقوت و زبرجد و ملاطش زر بود و انکرش سیم بود و ستون­ هایش زر بود از آن مال­ها که خداى داده بود سلیمان را و شیاطین مسخّر او بودند تا آنچه او خواست مى‌آوردند از اقصاى عالم، بخت‌نصّر این‌همه مال­ها ببرد و به بابل آمد و اسیران بنى­اسرایل را با خود به آنجا برد و ایشان در دست او صد سال بماندند. ایشان را به بندگى مى‌داشت و بخت‌نصّر و لشکرش گبرکان بودند و در میان این بنی اسراییل بعضى صالحان و پیغامبرزادگان بودند خداى تعالى بر زبان بعضى پیغامبران امر کرد پادشاهى را از پادشاهان پارس نام او کورش- و او مردى مؤمن بود- که : برو و بنى اسراییل را از دست بخت‌نصّر بستان و حلّى بیت المقدّس از او بستان و باز جاى بر. او برفت با بخت‌نصّر کارزار کرد و بنى اسراییل را از دست او بستد و حلىّ بیت المقدّس بازگرفت و باز جاى آورد و بنی اسراییل پس از آن صد سال بر طاعت و استقامت بایستادند.» [۴]

rozoljenan 4

برگی از کتاب « روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن »

سند دیگری که نشان می ­دهد نام کورش و اقدام او در رهایی دادن بنی اسراییل و بازسازی بیت­المقدس حتی در شعرهای عربی بازتاب پیدا کرده است ، شعری است عربی از « وافر» که ابن سعد تمیمی سمعانی، محدث، فقیه شافعی و تاریخنگار خراسانی قرن ششم هجری در اثر خود «الانساب» ، پس از اشاره به ویران شدن بیت­ المقدس به دست بخت­ النصر و کوشش کورش در بازسازی آن، بازگو کرده است : [۵]
و بیت المقدس المعمور بیت ورثناه عن المتقدمینا
بناه کورش البانی المعالی بامرالله خیرالآمرینا
(ترجمه : بیت المقدس، این خانه آباد را ما از پیشینیان خود به میراث برده ­ایم. کورش- آن بنیانگذار بزرگواری­ ها- به دستور خداوند که بهترین فرماندهان است، آن را بنا نهاد.) [۶]

alansab 6

برگی از کتاب « انساب » ، نوشته ی ابن سعد تمیمی سمعانی

مطالبی که در بالا آوردیم ، تنها بخشی از اشاره های متن های تاریخی به نام کورش است، که نه تنها برای رد خرده گیری های ناشیانه ی ایران ستیزان کفایت می­ کند، بلکه به کار آنان که دانسته ، از شکوه ایران سخن می گویند تا بهتر از ایرانی که آن را دوست می دارند ، دفاع کنند ، می آید . دیگر اینکه نشان می­ دهد ایرانیان در دوره­ ی اسلامی با نام و شخصیت کورش (هرچند با روایت ها و داستان­ های نادرست از نظر تاریخی همراه شده باشد) آشنا بوده ­اند. بدیهی است که نه اشاره به دیگر روایت های مربوطه در این مطلب کوتاه میسر است و نه آگاهی از همه ی روایت های موجود و آشنایی با آنها در دایره ی اطلاعات اندک نگارنده می­ گنجد .
کتابنامه :
ابوالحسن علی­ بن حسین مسعودی . التنبیه و الاشراف . تصحیح : عبدالله اسماعیل صاوی . قاهره، ص۱۷۱ .
ابوالحسن علی­ بن حسین مسعودی . التنبیه و الاشراف . ترجمه ی : ابوالقاسم پاینده . تهران ، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم، ۱۳۸۹، ص ۱۸۱ .
حمدالله مستوفی . تاریخ گزیده . به اهتمام : دکتر عبدالحسین نوایی . تهران ، انتشارات امیرکبیر، چاپ ششم، ۱۳۹۶، ص۹۴ .
شیخ ابوالفتوح رازی . روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن. به تصحیح : محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح. آستان قدس رضوی (بنیاد پژوهش­های اسلامی)، ۱۳۷۱، جلد ۱۲، ص۱۶۳ .
ابن سعد تمیمی سمعانی. الانساب . به تصحیح : عبدالله عمرالبارودی . بیروت ، انتشارات دارالجنان، ۱۹۸۸، جلد ۵، ص۳۶۳ .
یزدان­پرست ، حمید. ایران و ایرانیان در متون مقدس (اوستا ، تورات ، انجیل ، قرآن و حدیت ). تهران ، انتشارات اطلاعات ، چاپ دوم، ۱۳۹۵، ص۲۳۷ .

***
لبخندت زیباست

لبخندت زیباست
بخند
خنده؛ نفس کشیدن را
برای غصه سخت می کند
میخواهم بخندی
تا نفس غصه هایت
بند بیاید

بر گرفته از فیسبوک بانو هما ارژنگی

***

آموزش زبان فارسی در آلمان

 

سازمان برونمرزی حزب پان ایرانیست
همبستگی‌ ملی‌ . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی‌: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید

درخواست هموندی
www.paniranist.org/a.htm

کنون ای هم وطن ای جان جانان / بیا با ما بگو پاینده ایران

 

نامه پان ایرانیسم
https://paniranism.info

فیسبوک نامه پان ایرانیسم
https://www.facebook.com/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%BE%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85-Nameh-Pan-Iranism-147723055600332/

توئیتر نامه پان ایرانیسم
paniranism@

You can leave a response, or trackback from your own site.

Leave a Reply

Copyright©2010-2018.