شماره 81 – هفته دفاع مقدس

هم میهن گرامی, مهر نموده و ما را در پخش نامه پان ایرانیسم یاری نمایید. سپاس!

نامه پان ایرانیسم
شماره 81، آدینه 5 مهر ماه 1398 – 27 سپتامبر 20019
www.paniranism.info . iran@paniranism.info

درود بر هم میهنان گرامی

نوشته های زیر تقدیم می شوند:

اسناد حزب پان ایرانیست و موضع گیری درباره آغاز دفاع مقدس
بیانیه محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست در سال ۵۹ به مناسبت آغاز دفاع مقدس
برای سرکوبی دشمنان ایران متحد شویم
نامه زنده یاد سرور محسن پزشکپور به رییس شورای امنیت سازمان ملل متحد در محکومیت حمله عراق به ایران
پاسخ مدیر سیاسی شورای امنیت به سرور محسن پزشکپور
درسهایی که باید از نبرد در خرمشهر گرفت
ای وطن- سرودهٔ توران شهریاری (بهرامی) / به‌مناسبت هفته دفاع مقدس
هر آن کو شود کشته ز ایران سپاه – بهشت برینش بود جایگاه

اسناد حزب پان ایرانیست و موضع گیری درباره آغاز دفاع مقدس

بیانیه محسن پزشکپور رهبر حزب پان ایرانیست در سال ۵۹ به مناسبت آغاز دفاع مقدس

پاینده ایران مردم آزاده جهان
اکنون ملت ایران در یکی از سخت ترین شرایط تاریخ زندگی خود بسر میبرد. ستم و خیانتهای گروهی ظالم و قاتل بنام هیات حاکمه جمهوری اسلامی بر میلیونها مردم ایران و توطئه های همآهنگ سیاستهای چپ و راست بیگانه در حمایت از این رژیم ضد ایرانی و تجاوز به حاکمیت و تمامیت ارضی میهن ایرانیان نموداری از این شرایط سخت و دهشتناک میباشد. مسلط ساختن رژیم استبداد سیاه …. بعنوان دستآوردهای مبارزات حق طلبانه ملت ایــران بر مردم میهن ما و حمایت بیدریغ از حکومت غاصبانه این گروه خودکامه و ظالم جلوه ای دیگر از اقدامات سیاستهای استعماری دشمنان ملت ایران در دویست سال اخیر است. رژیم استبداد سیاه …. بر اساس برنامه تنظیم شده به درهم کوبیدن تمامی نهادهای ملی و مواضع دفاع از حقوق ملت ایران مبادرت کرد .

از جمله این برنامه های ضد ایرانی میتوان از قتل عام و به زنجیر کشیدن میهن پرستان و آزادیخواهان در هم کوبیدن تمامی پایه های هویت ملی ایران و کشتارهای دسته جمعی افسران و درجه داران و سپاهیان میهن پرست برای متلاشی کردن ارتش ایران نام برد اجرای این برنامه ها از طرف رژیم استبداد سیاه نهادهای دفاع از موجودیت ملت ایران را بنابودی کشید و راه را برای تجاوز به میهن ما هموار ساخت. اکنون با استفاده از جنایات هیات سیاه حاکم بر ایران دولت متجاوز و خودکامه عراق که موجودیت آن ساخته و پرداخته دست استعمار است آشکارا به تجاوز همه جانبه نظامی بر سرزمین ما مبادرت کرده است. حکومت متجاوز عراق تصور میکند که با وجود عصیان و عدم رضایت از نظام حاکم در ایران میتواند تجاوزات خود را در ایران توجیه کند. حکومت خودکامه عراق و رژیم غاصب استبداد سیاه باید بدانند که در برابر ملت ایران بدلیل ایجاد این حوادث که نتیجه آن تجاوز بر سرزمین و حاکمیت ملت ایران است مسئولیت مشترک دارن . آنها باید بدانند که ملت ایران هرگونه تجاوز بر هر وجب از خاک میهن خود و هرگونه تعدی بر حقوق و حاکمیت ملی خود را بشدت محکوم میکند. اکنون نظر همه مردم جهان را به این جنایت هولناک که بر ضد حاکمیت ملت ایران و تمامیت ارضی ایران انجام میشود معطوف میکنیم. در این شرایط تمام میهن پرستان و نیروهای ضد استعمار و خواستاران استقلال و آزادی ایران را برای دفاع از حقوق ملت ایران و در هم شکستن هرگونه سیاست تجاوز بر ملت ایران فرا میخوانیم. هم چنین بموجب این پیام همه ی رزمندگان پان ایرانیست چون چهاردهه ی گذشته برابر هرگونه تجاوز به میهن ایرانیان ایستادگی خواهند کرد. مبارزان پان ایرانیست دوشادوش دیگر نیروهای میهن پرست ایران هسته های مقاومت ملی را برای درهم شکستن تجاوزات بیگانگان و در هم کوبیدن حاکمیت غاصبانه رژیم استبداد سیاه که دشمنی با موجودیت ملت ایران خصیصه بارز آن می باشد گسترش خواهند داد . نبرد ملت ایران برای وصول به آزادگی و سرافرازی ملی برای در هم شکستن تجاوز هر بیگانه نبردی قاطع و آشتی ناپذیر است این نبرد ادامه دارد ، ادامه دارد تا روز پیروزی ملت ایران .
پاریس ۳۱/۶/۱۳۵۹ برابر با ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰

***

برای سرکوبی دشمنان ایران متحد شویم

هم میهنان :
گستاخیهای حکومت مبعوث استعمار عراق بجائی رسیده است که علاوه بر ستمگریهای مستمر نسبت به شیعیان مقیم آن کشور و کردهای شمال عراق ، دامنه تجاوزات خود را بخاک مقدس میهن ما گسترده است . هنگام آن رسیده است که مردم میهن ما صرفنظر از اختلافات عقیدتی و ایدئولوژیک بطور یکپارچه از تمامیت ارضی ایرانزمین دفاع نمایند و به مزدوران عراقی آن درس تاریخی را که ملت ما بارها به متجاوزان داده است بیآموزند . حکومت عراق و حامیان بین المللی آن باید بدانند که ملت ایران از معدود ملتهای جهان است که از هزاره های دور تا کنون با ایستادگی دلاورانه در برابر متجاوزان متعدد ، از شرف و حیثیت ملی خود دفاع کرده و چون کوه ، استوار بر جا مانده است این بار نیز ملت بزرگ ما برای دفاع از شرف ملی خود یکپارچه به پا میخیزد و خواب و خیال توطئه گران ، بویژه آنها که فکر باطل تجزیه این سرزمین ایزدی را در سر دارند ، آشفته میسازد .

پان ایرانیستهای سراسر ایران که شهادت در راه ایران را برترین آرزوی خود میدانند اکنون در صفوف دیگر هم میهنان خود برای شرکت در این جنگ میهنی بسیج شده اند . همه اعضاء حزب دستور یافته اند که بی نام و نشان حزبی در فعالیتهای رزمی و امدادی شرکت جویند .

از طرف دیگر هیات حاکمه در این شرایط باید با تمام توان مواظب توطئه ها باشد و اساس برنامه های خود را حفظ تمامیت ارضی کشور بداند .

سرنوشت حتی یک وجب از خاک ایران را نمیتوان بر سر میز مورد مذاکره قرار داد. ملت ما با متجاوز سرسازش ندارد ، ملت ما راه نبرد را انتخاب کرده است و این نبرد را تا پیروزی قطعی بر دشمن و هزیمت مزدوران ادامه خواهد داد .
ــ شاد باد روان شهدای بخون خفته در راه دفاع از مرز و بوم ایرانزمین .
ــ در اهتزاز باد درفش ملی ایران بر پهنه ایرانزمین .
ــ پیروز باد مبارزات جنگاوران ارتش دلاور ایران .
پاینده ایران
حزب پان ایرانیست ۸/۷/۱۳۵۹

***

نامه زنده یاد سرور محسن پزشکپور به رییس شورای امنیت سازمان ملل متحد در محکومیت حمله عراق به ایران

درسهایی که باید از نبرد در خرمشهر گرفت

میلاد دهقان

پس از انقلاب اسلامی در بهمن ۵۷ تا چند ماه اوضاع کشور آشفته بود و این آشفتگی باعث شد دشمنان این آب و خاک به تکاپو بیافتند. در خردادماه ۱۳۵۸ خلق عرب با ایجاد شورش و درگیری در خوزستان و بویژه خرمشهر در اندیشه تجزیه این بخش از ایران زمین بودند که با اقدامان کوبنده زنده یاد دریادار مدنی این شورش ناکام ماند. به دلیل تضعیف ارتش ایران پس اعدام ها و تصفیه ارتش، صدام حسین زمان را برای حمله به ایران و تجزیه خوزستان مهیا دید. صدام و هم​پیمانانش این را در نظر داشتند که در استان خوزستان تعداد زیادی عرب و عرب زبان وجود دارد و با توجه به قومیت آنها پتانسیل زیادی برای پیروزی کوتاه مدت و فتح سه روزه ایران دارد. به همین دلیل در ۳۱ شهریور۱۳۵۹ از چند محور عملیاتی به ایران حمله کرد. آنچه همه معادلات بعثی ها را بهم زد ایستادگی جانانه مردم خرمشهر بود که با دست خالی در برابر دشمن تا بنِ دندان مسلح و لشکرهای مکانیزه عراقی حماسه ای ۳۵ روزه آفریدند و سرانجام ۴ آبان ۱۳۵۹ خرمشهر اشغال شد. بسیاری از خرمشهری ها ا لحظه آخر در شهر ماندند و جسد بسیاری از آنان مانند سرور “سالمی” از پان ایرانیست های عرب خرمشهر هرگز پیدا نشد. بدین ترتیب همه فرماندهان عراقی از مقاومت بی مانند خوزستانی ها و بویژه اعراب در شگفت شدند! پرسش اساسی این است که چه عاملی باعث شد که عرب های خوزستان در برابر دشمنانِ هم نژاد، هم زبان و هم فرهنگ ،هم مذهب خود بایستند و شهید شوند؟ چه عاملی باعث می شد که سرباز عرب شیعه ی عراقی به روی سرباز شیعه ایرانی گلوله شلیک کند؟ پاسخ را باید در واژه «ایران» جستجو کرد. ملیت رزمنده ی عرب خوزستانی، ایرانی بود. او با کسی که در برابرش ایستاده بود و قصد فتح ایران را داشت مشترکات قومی فراوان داشت. هر دو عرب زبان بودند، هر دو مذهب تشیع داشتند، لباس محلی هر دو چفیه و عگال و دِشداشِه بود ولی با همه این اشتراکات، یک تفاوت اساسی وجود داشت! رزمنده این سوی مرز ایرانی بود و سرباز آن سوی مرز عراقی! «ملیت ایرانی» آن عنصر والا و پر رنگی بود که مذهب و قومیت و زبان عربی در برابرش رنگ باخت.

عرب های ساکن خوزستان خود را ایرانی می دانستند و دلبسته این آب و خاک و جایگاه زندگی خود بودند و گر نه دلیلی برای مقاومت در برابر لشگر صدام وجود نداشت. آنان در راه این مقاومت، جان خود را که با ارزش ترین دارایی شان بود، فدا کردند! برخی این مهم را به عقاید مذهبی رزمندگان و دفاع از حکومت و نظام تقلیل می​دهند که این افراد یا مغرض هستند یا ناآگاه!

در سقوط خرمشهر و آزاد سازی اش درس های بسیار نهفته است. مهمترین آن درسی بود که مردم ایران به دنیا نشان داند. اقوام ایرانی با گویش ها و خرده فرهنگ های گوناگون از جای جای ایران در قالب ملت یکپارچه و متحد ایران توانستند صدام را بامتحدان قدرتمند جهانی اش شکست دهند و مام میهن را از تکه پارچه شدن و تبدیل شدن به جولانگاه بیگانه نگاه​ دارند. ایرانیان ملیت خود را بالاتر از هر چیزی حتا جان خود می دانند و این را در ۸ سال دفاع مقدس نشان دادند.

عملیات بیت‌المقدس در دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ آغاز شد و در چهار مرحله عملیات نهایتا در سوم خرداد ۱۳۶۱ به آزادسازی خرمشهر انجامید و بدین ترتیب ، پس از ۵۷۸ روز (۱۹ ماه) از فرزند به آغوش مادر درآمد. در این نبرد ۲۲ روزه ما ۶۰۰۰ شهید دادیم. چه دلیلی برای تقدیم این همه شهید و جانباز برای آزاد سازی یک شهر وجود داشت. مگر این خاک چه داشت که برایش باید این همه خون ریخته شود؟ آن را باید در مفهوم بسیار بزرگ و عمیق عشق به میهنی جستجو کرد که هر ذره اش با وجود ملت پیوند خورده است.

چون که وطن تا ابد زنده است * جان به رهش دادنم ارزنده است

ور نه خردمند نخواهد سپرد * جان به ره توده خاکی که مُرد

این سیر تاریخی و ناایستا همچنان ادامه دارد. هنوز چشم برخی دشمنان به دنبال بخش هایی از این سرزمین است. از گذشته تاکنون خون های زیادی برای نگهداری این سرزمین ریخته شده است. هنگامی که جانفشانی تکاوران نیروی دریایی ارتش را در خرمشهر می بینیم به ناگاه یاد دریادار غلامعلی بایندر و نیروهای زیر فرمانش می افتیم که چگونه در جنگ دوم جهانی و اشغال ایران در بامداد سوم شهریور ۱۳۲۰ در همان خرمشهر و آبادان در برابر کشتی های مسلح انگلیسی شجاعانه ایستاد تا خونش آبهای خلیج پارس را ارغوانی کرد. وقتی که داستان مقاومت مردان وزنان خرمشهر را می شنویم به یاد همه مقاومت های مردمی در برابر دشمن بیگانه می افتیم.

امروز که نوای شوم تفرقه و زمزمه های پان عربیسم در خوزستان شنیده می شود به جاست با صدای بلند نکاتی برای آن دسته از هم میهنانی که به این جماعت ضد ایرانی دلخوش کرده اند یادآوری شود:

برادر عرب خوزستانی من! هم نژادهای شما در دفاع مقدس، سینه های برادرانت را در خوزستان سوراخ سوراخ کردند فقط به این دلیل که ایرانی بودند! اینجا نه نژاد عربی و نه زبان عربی و نه دشدانه و چفیه هیچ کدام مانع تیراندازی دشمن نشد تنها اختلاف ملیت بود شما عرب شیعه ایرانی بودی و او عرب شیعه عراقی و این دو کشور با یکدیگر در جنگ… نژاد و لهجه و پوشش و مذهب و ملیتِ دشمن ایران برای من تفاوتی ندارد. خاک پای آنهایی هستم که بیش از یکماه ارتش صدام را در خرمشهر زمین​گیر کردند تا کمک های مردمی برای مقابله با آن جانی تکریتی و سردار پوشالی قادسیه فراهم شود. به روان همه شهدای عرب ایرانی درود می فرستم که ایران برای انها از همه چیز حتا جان شیرین​شان با ارزش تر بود. هر ایرانی در پاسداری از ایران زمین باید ادامه دهنده راه جانباختگان میهن در سده ها و هزاره های پیش از این باشد. یاد و خاطره ی همه شهدا و جانبازان عملیات بیت المقدس و سالروز آزادی خونین شهر گرامی باد.

«ایران! ایران! ایران! ای کشور آریان! نامت بجاست و مهرت در دل ما، بدبخت تر از خائن تو، اهریمنی نیست، خوشبخت تر از سرباز تو، شهید تو، کیست؟ شادباد، شادباد، شاد باشید ای شهیدان راه ایران که به قرن ها در دل دشت ها، کوه ها و دریاهای میهن، به خون خود کفن پوشیده و خفته اید، نام شما و یاد شما، افتخار ماست و درس زندگی ما.کیست که برترین آرزوی خود را شهادت در راه ایران می داند؟ …مــا» ( فرازی از هفت پیمان پان​ایرانیست)

پاینده ایران – میلاد دهقان – خوزستان – دوم خرداد۱۳۹۱
سازمان جوانان حزب پان ایرانیست

***

ای وطن- سرودهٔ توران شهریاری (بهرامی) / به‌مناسبت هفته دفاع مقدس

ای وطن(1)، ای عشقِ پاک و جاودان خاک راهت توتیای چشمِ جان
نیست پیدا مبدأ تاریخِ تو آفرین بر این تناور بیخ تو
مادری دیرینه سالی و کهن سال عمرت کِی بگنجد در سخن؟
کوه و دشتت زادگاه یادهاست سینه‌ات آکنده از فریادهاست
قلّه‌هایت سرفراز و سربلند همچو الوند و دماوند و سهند
آب‌ها و رودهایت پرخروش مردمت جان بر کفانی سخت‌کوش
دامنِ عطر آکنت مهدِ هنر خاک پاکت برتر ار درّ و گهر
هر ده و هر شهر و هر کوی و کنار از تو دارد خاطرات بی‌شمار
سرزمینت بارگاه‌ِ داد بود هگمتانه مهد قوم ماد بود
پارس مهد کورش و دارا بُود پارسی چون کوه، پا برجا بُود
از ارس تا ساحل اَروند رود پیش جانبازانت آرد سر فرود
سینه گسترده است از سوی دگر آبِ آبی رنگ دریای خزر
گر سپاهانت بُود نیمِ جهان نیمِ دیگر، دیلم و مازندران
تختِ جم فرّ تو را یادآور است نقش رستم را شکوهی دیگر است
چون در آن کوه بلند و سرفراز شد کتاب عشق باز از دیرباز
کز هزاران سال برجا مانده است یادگارِ مردمی یکتاپرست
زان زمان، در آن کتیبه، داریوش شهریارِ بخردِ با فرّ و هوش
«می‌ستاید هورمزدِ پاک را خالق آب و هوا و خاک را
آن‌که شادی و بشر را آفرید آسمان و بحر و بر را آفرید»(2)
این رساند، کز هزاران سال پیش بوده‌ای یکتاپرست و راد کیش
پیشِ بت‌ها، سر نیاوردی فرود بر جهان‌داور فرستادی درود
هر که در رگ‌های پاکش خونِ توست از دل و جان عاشق و مفتون توست
عشق تو باشد فروغِ جان ما آفرین بر عشقِ جاویدان ما
من که هستم؟ موجی از دریایِ تو قطره‌ای از ساغرِ صهبایِ تو
سرخوشی و حال و جوشم از تو هست شور و فریاد و خروشم از تو هست
تار و پود من ز خاک پاک توست ریشه‌هایم در درون خاک توست
ریشه از خاک تو گر آرم به در خشک گردم همچو شاخی بی‌ثمر
یا چنان ماهی که دور افتد زِ آب می‌رود از جان و دل، نیرو و تاب
بر ندارم دست خویش از دامنت جان‌ِ ناچیزم به قربان تنت
پهنه‌ات خاک نیاکان منست بند بندت بسته با جان منست
جشن نوروزت توان بخشد به جان یاد باد از جشن فرخ مهرگان
تیرگانت شادی‌افزا چون سده است کز فراسوی زمان‌ها آمده‌است
کوه البرز تو رو در روی من مهرِ تابانت، پرستش سویِ(3) من
چون بتابد مهر بر این کوه و دشت یادم آید از سرودِ مهریشت(4)
گاتها و یشت‌ها آوای توست پرتوی از عشقِ بی‌همتای توست
شَت اشوزرتشت تو خورشیدوار داد نور و روشنی بر این دیار
«فکر و گفت و کار نیک» آیین اوست در حقیقت شاهکار دین اوست
این سه پند نغز و ژرف و مختصر هست اوج قدرت فکرِ بشر
نیست این گفتار تنها یک شعار گوهری باشد به فرق روزگار
برتر از آن نیست گفتاری دگر به که بنویسی ورا با آبِ زَر
ای وطن ای مظهر شادی و غم مانده‌ای بسیار و خواهی ماند هم
گرچه گاهی چهره در هم کرده‌ای از حوادث کِی کمر خم کرده‌ای؟
ضربه‌ها آمد فرو بر پیکرت گه تنت خونین شد و گاهی سرت
وای از آن ضربه‌های هولناک بارها بُردت به غرقابِ هلاک
آن همه زیر و بم اندر روزگار ساختت چون کوه، سخت و استوار
بس که دیدی ضربه‌های سهمگین گشته‌ای پولادگون و آهنین
خنجر افراسیابی تیز بود کاری و بُرّنده و خونریز بود
آتش بنیان کنِ اسکندری زان ستمگر می‌کند یادآوری
حمله‌های بی‌امان تازیان بر دل و جانت غم آورد و زیان
تیغ چنگیزی دلت را خون نمود با تو آن کس چه گویم چون نمود؟
جور تیموری تو را رنجور کرد ظلم‌ها در حق تو تیمور کرد
ناوک ترکان غُز جانسوز بود ضربه‌های ازبکان کین‌توز بود
ترک و تازی با تو بازی کرده‌اند در حریمت ترکتازی کرده‌اند
بارها و بارها و بارها رستی از چنگ و کفِ کفتارها
کاوه را در دامنت پرورده‌ای تا ستمگر را به بند آورده‌ای
دیده‌ای رزم آوران بی‌شمار سام و زال و رستم و اسفندیار
آرش آن پرورده‌ی دامان تو داد جان را بر سر پیمان تو
چشم جانت بس شگفتی‌ها که دید یاد کن از دخترت، گُردآفرید
کِی رَوَند این نام‌ها از یادها؟ گیوها، گودرزها، گُشوادها(5)
تا سیاووشت به ناحق کُشته شد لاله‌ات با خون او آغشته شد
هم سورِن(6) را پروراندی هم اُرُد(7) عاشق ایران ورجاوند خود
گوهر دُردانه‌ات بوذرجمهر پرتو افشانده‌ است هر سویی چو مهر
پور فرخ‌زاد(8) آن جان‌باخته بهر تو تا قلب دشمن تاخته
گر ابولؤلؤ(9) به خون یازید دست بود هم آزاده هم میهن پرست
هرمزانت(10) پاکبازی دیگر است در کَفَش تیغِ جزا و کیفر است
یاد باد از عاشقان خوب تو بابک و بومسلم و یعقوب تو
رودکی‌ها از تن و پشتِ تواند برمکی‌ها پنج انگشت تواند
تا که پیش دشمنان بندی میان شد نمایان پرچمِ سامانیان
بس گهرها پروراندی در کنار گاه مردآویج و گاهی مازیار
راه بر بیگانگان سد کرده‌ای دودمان بویه را پرورده‌ای
تا تو را قومِ مغول بستند راه راند بر موج گران خوارزمشاه
چون ز بی‌دردان دلت آمد به درد نادرت شد مرد میدانِ نبرد
در کفِ آزادگان دادی زمام چون امیر نامی(11) و قائم‌مقام
شعر و عرفان و ادب جان تواند در غم و سختی نگهبان تواند
تا بُود فردوسی و خیامِ تو جاودان مانَد به گیتی نام تو
سعدی و حافظ دو نور دیده‌ات پور سینا گوهرِ بُگزیده‌ات
گر نظامی خالِ حسنِ رویِ توست مولوی عطرِ تنِ گُلبویِ توست
در رهت این مقفع(12) سوخته است شیخِ صنعان(13) از تو عشق آموخته است
اوجِ زیبایی و بوی گل تویی ناله‌ی نی، نغمه بلبل تویی
در کویرت خفته راز زندگی دشت و کوهت مظهرِ پایندگی
بر درت بیگانگان را راه نیست در خورِ شیر ژیان روباه نیست
ای وطن، ای نازنین ایرانِ من ای فدای خاک راهت جانِ من
مرز و بومت در نبردِ دشمن است در کنارت سایه‌ی اهریمن است
پاره کن این قید و بند و دام را بگسلان دام دو صد صدام را
همچنان بگذشته‌ها این بار هم خم نگردد شانه‌ات از بارِ غم
ای وطن، ای رشکِ فردوسِ برین بر تو و دلدادگانت آفرین

پی‌نوشت‌ها:
1- این شعر در سال ١٣٦١ و در بحبوحه‌ی جنگ ایران و عراق سروده شد.
2- اشاره به کتیبه داریوش در نقش رستم
3- در آیین زرتشت نمازگزار باید نمازش را رو به سوی نور و روشنایی بخواند معنی پرستش‌سو تقریباً مشابه قبله در اسلام است.
4- یکی از طولانی‌ترین و زیباترین یشت‌های اوستا
5- نام سه تن از پهلوانان نامی شاهنامه
6- سورِن یا سورِنا نام یکی از سرداران به نام دوران اشکانی است که بر رومی‌ها پیروز شد
7- اُرُد: نام یکی از پادشاهان مقتدر و با کفایت اشکانی
8- پور فرخ‌زاد مصود رستم فرخ‌زاد سردار معروف نامدار یزدگرد سوم است که در جنگ با تازیان کشته شد و همین امر یکی از عوامل شکست ایرانیان گردید
9- ابولؤلؤ یا فیروز شاهزاده ساسانی است که اسلام آورد و عمر به دست او کشته شد
10- شاهزاده دیگر ایرانی که گرچه اسلام آورد ولی از مخالفان و دشمنان سرسخت عمر بود. می‌گویند ابولؤلؤ به تشویق و تحریک او عمر را کشت.
11- مقصود امیرکبیر است
12- ابن مقفع از بزرگ‌ترین دانشمندان ایرانی است که کتاب‌های زیادی را از فارسی پهلوی به عربی ترجمه کرد یکی از آنها خداینامک است که فردوسی آن را به نظم در آورد. در آغاز کیش زرتشتی داشت و نامش روزبه و پدرش دادبه بود. بعداً اسلام آورد و به باورها و سنن ایرانی سخت پای‌بند بود و همین امر باعث شد که دشمنان و عمّال خلیفه او را مثله کنند و در آتش بسوزانند این رباعی منسوب به اوست.
ای خانه‌ی مهر گر شــدم از تو برون با دیده‌ پراشک و دلی غرقه به خون
سوگند به خاک درت ای خانه‌ی مهر تن بردم و دل نهادم اینـجا به درون
13- شیخ صنعان که عشق او به دختر ترسا در ادبیات ایران معروف است.

حزب پان ایرانیست
همبستگی‌ ملی‌ . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی‌: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید
کنون ای هم وطن ای جان جانان / بیا با ما بگو پاینده ایران

درخواست هموندی
hamvandi@paniranist.org

نامه پان ایرانیسم در شبکه های اجتماعی

تارنما: www.paniranism.info
فیسبوک: facebook.com/nameh_paniranism
تویتر: twitter.com/paniranism
تلگرام: t.me/Naameh_Pan

You can leave a response, or trackback from your own site.

Leave a Reply

Copyright©2010-2018.