شماره ۲۷ – روز بنیاد پان ایرانیسم را به ملت ایران شاد باش میگوییم!

نامه پان ایرانیسم
هواداران پان ایرانیسم در برون مرز
دره دو، شماره ۲۷ – آدینه ۱۸ شهریور ۱۳۹۰ – ۹ سپتامبر ۲۰۱۱
www.paniranism.info – iran@paniranism.info

درود بر هم میهنان گرامی‌،

مطالب زیر تقدیم میشوند:

– شست و پنجمین سالگرد بنیاد مکتب پان ایرانیسم خجسته باد
– نگاهی گذرا به عملکرد مکتب پان ایرانیسم و پیامدهای تشکیل آن
– فشرده ای از تاریخچه نهضت ـ مکتب پان ایرانیسم
– فرهاد باغبانی به یکسال حبس تعزیری محکوم شد
– تجزیه طلبی و راه رویارویی با آن
– گفتگوی تلویزیون صدای آمریکا با دکتر کاوه فرخ
– بیانیه حزب پان ایرانیست دفتر خوزستان پیرامون دریاچه ارومیه
– دریاچه ارومیه قرمز رنگ شد

پاینده ایران،
هواداران پان ایرانیسم در برون مرز

شست و پنجمین سالگرد بنیاد مکتب پان ایرانیسم خجسته باد

در پانزدهم شهریور ۱۳۲۶،انجمن مقدس توسط کسانی که شعله های آتش وطن پرستی در قلبشان زبانه می کشید وارد “یک راه تغییر ناپذیر بسوی یک هدف والا” شد و ایده ای بزرگ را تقدیم جامعه ایرانی نمود .آنان در بیانیه خود خطاب به ایرانیان گفتند:”ای آیندگان، ای کسانی که روزی زمام امور انجمن کنونی ما را در دست می گیرید ،مردمان مبارز ،آنهایی که برای عظمت ایران به سازمان مقدس ما می پیوندید،زمامداران، ای افرادی که بر نواده های داریوش و سیروس حکومت می کنید، ای خواننده عزیز، شاید وقتی که این سطور را می خوانی اجساد ما خاک شده باشد ؛ شاید که مکان ما کنج زندان باشد و شاید به جرم وطن دوستی آواره کوه و دشت باشیم ،یا قلوب ما را که کانون آتش ایران پرستی است تبرهای جانگداز دشمنان میهن سوراخ سوراخ نموده باشند ،اما از تو می خواهیم و به تو می گوییم و تو را به اهورامزدا،خدای بزرگ ایران قسم می دهیم که به پاس احترام روح شهدای ایران و به یاد بنیانگذاران انجمن و به خاطر عظمت ایران و برای همیشه ،تو نیز یک آرمان داشته باشی و معتقد به یک عقیده کلی گردی،آن هم پان ایرانیزم، و شاید این آرزو در زمان ما ،در دوره تو یا بعد از تو به حقیقت بپیوندد ،اما باشد ،تو موظفی ذره ای از این اخگر را که در سینه داری در قلوب دیگران و آیندگان وارد کنی تا سینه سینه بگردد و خاموش نشود”
از آن زمان تا کنون کانون وطن پرستی پرفروز و پرفروغ در راه تبلیغ و گسترش آرمان وحدت ایرانزمین به راه خود ادامه داده است و در راه این وحدت،مبارزات همه جانبه ای را جهت استقرار حاکمیت ملت ،عدالت ،حقوق شهروندی و ممانعت از تحقق و بسط استبداد و استثمار و استعمار،پی گرفته است.اگر چه این مبارزات در بستری ناهموار و دشوار دنبال می شود ،و اکنون یکی از آن سخت ترین هنگامه هاست،اما آینده ای درخشان با ایمانی پرقدرت ،امید بخش ما در این مبارزه ی نابرابر هستند.باشد که دستهای همدیگر را با تحمل تفاوت نظرها و دیدگاهها جهت عبور از این باریکه ی پرخطر ،با صمیمیت بفشاریم و پشت هم باشیم
پاینده ایران

***

نگاهی گذرا به عملکرد مکتب پان ایرانیسم و پیامدهای تشکیل آن

پاینده ایران
پانزدهم شهریورماه ، سالروز بنیاد مکتب پان ایرانیسم از راه فرا رسید. در طول حیات یک ملت، روزهای خاص و سرنوشت سازی وجود دارد که این روزها و وقایع رخ داده در آنها، پیوندی شگفت و سرنوشت‌سازبا سرنوشت و اقتدار آن ملت دارد. از جمله این روزهای سرنوشت ساز در تاریخ معاصر ایران می توان به روزهایی چون ۱۴ امرداد ۱۲۸۵ ( صدور فرمان مشروطیت )، ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ ( ملی شدن صنعت نفت )، ۲۱ آذر ۱۳۲۵ ( گریز اهریمن از آذربایجان )و ۱۵ شهریور ۱۳۲۶ ( بنیاد مکتب پان ایرانیسم ) اشاره نمود .

برای درک اهمیت تشکیل مکتب پان ایرانیسم در تاریخ معاصر ایران، بررسی شرایط جامعه ایران در هنگام بنیاد مکتب ، بررسی عملکرد مکتب و پی آمد های تشکیل آن ضروری به نظر می رسد .

در حالی که ملت ایران پی آمد های شوم و ناگوار تجزیه بخش های بزرگی از سرزمین ایران و نسل کشی وحشیانه تیره ها و اقوام ایرانی در طول ۲۰۰ سال گذشته را هنوز فراموش نکرده بود، در سوم شهریور ۱۳۲۰ و درخلال جنگ جهانی دوم ، سرزمین ایران بار دیگر به اشغال نیروهای بیگانه (متفقین) درآمد .

اشغال ایران ، حفظ استقلال ، تمامیت ارضی و اقتدار ملی را به چالشی بزرگ برای ایرانیان تبدیل کرده بود . به تحریک بیگانه در هر گوشه ای از ایران ، از آذربایجان و کردستان گرفته تا بلوچستان ، نواهای شوم تجزیه به گوش می رسید . در حالی که رجال ملی و میهن پرستان خانه نشین شده بودند ، احزاب و گروه های بیگانه گرا و وابسته ، مانند حزب توده ، با اهدافی شوم و ضد ملی به گسترش فعالیت های تخریبی خود دست یازیده بودند . در این میان قدرت های خارجی با حمایت از رجال فاسد و وابستگان خود تلاش داشتند تا با نفوذ در هیات حاکمه از منافع بیشتری در ایران برخوردار شوند .

در این سال های سخت دو عامل باعث شده بود تا سخن گفتن از ناسیونالیسم چونان گناهی نابخشودنی و کفری بزرگ به نظر آید .

یکم – شکست آلمان نازی در جنگ جهانی دوم که سیاست های نژاد پرستانه و فاشیستی آن منجر به ویرانی بخش بزرگی از جهان و قتل عام میلیون ها انسان بی گناه در سراسر گیتی شده بود . این تجاوزات که تحت لوای ناسیونالیسم آلمانی صورت می گرفت ، انزجار افکار عمومی مردم جهان را نسبت به کلیه تفکرات مشابه و حتی واژه های مشابه برانگیخته بود . در این میان قدرت های استعمارگر غربی و شرقی تلاش داشتند تا با متصف کردن نهضت ها و اندیشه های آزادی خواهانه و ملت گرایانه به نژادپرستی و فاشیسم و در نتیجه تضعیف آنها ، راه را برای نفوذ در کشورهای جهان سوم و چپاول و غارت ملت های ستم کشیده هموار نمایند . لذا با سوءاستفاده از افکار عمومی داخلی و جهانی و با استفاده از دستگاه های عظیم و متنوع تبلیغاتی ، هرگونه جنبش ناسیونالیستی ، به ویژه در کشورهای جهان سوم را، مغایر با آزادی خواهی و دموکراسی معرفی کرده و ناسیونالیست ها را زیر تیغ تیز حملات تبلیغی خود قرار می دادند .

دوم – نظام رضاشاهی در طول دو دهه پیش از آن ، ناسیونالیسم ایرانی را با اقتدار حکومتی و استبداد پیوند زده بود . رضا شاه و طیفی از متفکرین آن دوره حرکت ایران به سوی مدرنیسم را تنها با اهرم ناسیونالیسم و در پناه حکومتی مقتدر میسر می دیدند . لذا رضا شاه با توجه به مقتضیات و شرایط حساس جامعه ی ایرانی تلاش داشت تا با تشکیل حکومتی مقتدر و نیرومند ، پروژه سازندگی و مدرنیسم در ایران را به مرحله ی اجرا در آورد .

این اقتدار حکومتی و استبداد ناشی از آن ، طبعا واکنش های منفی را دربسیاری از مردم ، روشنفکران و فعالین سیاسی جامعه به وجود آورده بود . اگرچه این استبداد در بسیاری از موارد گریبان گیر ملیونی چون دکتر مصدق ، مدرس ، ملک الشعرا بهار و بسیاری دیگر هم شده بود ، اما در سال های بعد از فروپاشی نظام مقتدر و البته مستبد رضاشاهی ، فرصتی فراهم شده بود تا احزاب وابسته ای مانند حزب توده و روشنفکران متعدد وابسته به آن با ملازم و مرادف دانستن ناسیونالیسم و دیکتاتوری ،تبلیغات ضد ناسیونالیستی خود را شدت بیشتری بخشند.

در این شرایط سخت و دشوار،ندای ایران پرستی و ناسیونالیسم بار دیگر توسط دهها جوان برومند ایرانی در سرزمین ایران صلا داده شد.هسته اولیه مبارزات پان ایرانیستی بعد از شهریور ۱۳۲۰ وتوسط تعدادی نوجوان از جمله محسن پزشکپور،محمد رضا عاملی تهرانی،مهدی بهره مند،پرویز صفیاری،فرید سیاح سپانلو،ابوالقاسم پورهاشمی وعده ای دیگر در محله پل چوبی تهران و با حمله به تانک های متجاوز روسی شکل گرفت.

به دنبال فعالیت های این نوجوانان و عده ای دیگر از جمله علینقی عالیخانی،مهدی عبده،ناصر معاضدی،داریوش همایون،نادر نادرپور،سیاوش کسرایی،محمود کشفیان،جهانگیر مقدادی و…در باشگاه ایران دوست،نهضت محصلین و حزب رستاخیز ملی، سرانجام (انجمن)در سال ۱۳۲۳ پایه گذاری شد تا محلی باشد برای آموزش نوجوانان میهن پرست و فعالیت های گسترده ملی و ضد بیگانه.واژه پان ایرانیزم به عنوان یک بنیاد فکری وایدیولوژیکی،برای نخستین باردر انجمن و در متن فرمان رییس(توسط محسن پزشکپور) مطرح گردید.

با گذشت زمان و ورود این جوانان به دانشگاه ودبیرستانها و پختگی بیشتر کوشش های ایران پرستانه،سرانجام مکتب پان ایرانیسم در روز پانزدهم شهریور ۱۳۲۶ تاسیس گردید.به گمان راقم این سطور،از نظر بنیان گذاران مکتب،ضرورت تاسیس و کارکردهای مکتب پان ایرانیسم را می توان در موارد ذیل مورد تحلیل و شناخت قرار داد:

الف-تشکیل کانون مبارزه و مقاومت ملی در سالهای پس از اشغال ایران

در این سالها اعضای مکتب ضمن کوشش برای گسترش اندیشه ها و آرمان های میهن پرستانه و ملی،تلاش نمودند تا فضای بسته وخطرناک جامعه برای کوشش های وطن پرستانه را تغییر دهند.این تلاشها نه تنها به صورت مبارزات فکری و فرهنگی در دانشگاه تهران و دبیرستانها که حتی به صورت مبارزات خیابانی و فیزیکی در شهرها با احزاب و گروههای بیگانه گرا و از جمله حزب توده ادامه داشت.مجموع این تلتشها منجر به شکسته شدن جو ارعاب و تهدید گروههای یاد شده و تغییر نسبی اوضاع به سود ملیون گردید که پیامدهای مهم آن را میتوان در جریان ملی شدن صنعت نفت مشاهده نمود.

ب-کوشش برای تدوین مبانی ناسیونالیسم ایرانی

با توجه به فقر مباحث علمی در ناسیونالیسم ایرانی،در سالهای ۱۳۲۶ تا ۱۳۲۸ مبانی پان ایرانیسم در کلاسهای مبلغان پان ایرانیسم،کلاس گویندگان و کلاس های آرمان شناسی توسط محسن پزشکپور،محمد رضا عاملی تهرانی و علعنقی عالیخانی برای پان ایرانیست های مکتبی تدریس و تحلیل میگردیده است.چکیده این درسها و تحلیل ها در سال ۱۳۲۸ در کتاب (بنیاد مکتب پان ایرانیسم)منتشر شد که مانیفست اولیه پان ایرانیستها می باشد.

ج-پرورش و آموزش نیروها و فعالین سیاسی میهن پرست

مکتب پان ایرانیسم،آنچنان که از نام آن پیداست،در آن سالها با آموزش حرفه ای جوانان میهن پرست تلاش داشت تا آنها را برای فعالیت های جدی تر سیاسی آماده سازد.بسیاری از دانش آموختگان مکتب پان ایرانیسم در سالهای بعد مصدر امور اجرایی کشور گردیدندکه میتوان به دکتر محمد رضا عاملی تهرانی(۲ دوره وزارت و ۲ دوره وکالت مجلس)،محسن پزشکپور(۲دوره وکالت مجلس و عضو هیات مدیره کانون وکلا)،علینقی عالیخانی(۷ سال وزارت اقتصاد)،داریوش همایون(وزارت)،فضل الله صدر(۲دوره وکالت مجلس)،داریوش فروهر(وزارت)،پرویز ورجاوند(وزارت)،رضا کرمانی(شهردار خرمشهر)،اسماعیل فریور(وکالت مجلس)،هوشنگ طالع(وکالت مجلس)،پرویز ظفری(وکالت مجلس)،حسین طبیب(وکالت مجلس)وموارد متعدد دیگر اشاره نمود.

لازم به ذکر است در سالهای بعد،از بطن مکتب پان ایرانیسم دو حزب سیاسی یعنی حزب پان ایرانیست و حزب ملت ایران بیرون آمدند که هرکدام نقش قابل توجهی در تاریخ معاصر ایران داشته اند.همچنین گروههای فرهنگی و سیاسی بسیاری از درون مکتب پان ایرانیسم نضج گرفتند که مجموع آنها نقش مهمی در فرهنگ و سیاست ایران داشته اند که بررسی آن مجال دیگری می طلبد.

بررسی تحلیلی مواردی که به آنها اشاره شد،ما را به این مهم رهنمون خواهد شد که بی گمان برای ملت ایران ،۱۵ شهریور ماه ۱۳۲۶ روزی مهم و فراموش ناشدنی خواهد بود.با تشکیل مکتب پان ایرانیسم،جوانان میهن پرست ایرانی سرآغاز راهی شدند تا اندیشه های بزرگی و عظمت ایران و دفاع از منافع ملی را در مکتب ایران پرستی به فرزندان میهن آموزش دهند و این اندیشه ها را دیگر بار به جامعه ایرانی تزریق نمایند.

بزرگداشت سالروز بنیاد مکتب پان ایرانیسم،بزرگداشت سرزمین ایران،ملت ایران و فرهنگ ورجاوند ملت ایران است.

پاینده ایران

۱۵ شهریورماه ۱۳۹۰

هومن اسکندری

***

فشرده ای از تاریخچه نهضت ـ مکتب پان ایرانیسم
پاینده ایران

در شهریور ماه ۱۳۲۰ هنگام اشغال ایران توسط نیروهای بیگانه انگلیس و روس و آمریکا و عبور تانکهای شوروی از خیابانهای تهران در محل پل چوبی تهران سر کوچه آسیاب بادی ( نزدیک به میدان فوزیه یا امام حسین فعلی ) چند نوجوان با سنگ تانکها را مورد حمله قرارداند.
این نوجوانان عبارت بودند از : محسن پزشکپور ـ محمد رضا عاملی تهرانی ـ ابوالقاسم پور هاشمی ـ پرویز صفیاری ـ فرید سیاح سپانلو ـ مهدی بهره مند و چند تن دیگر که نام نشانی از آنان در دست نداریم.
این جوانان پس از ورود به دبیرستان پایه کوششهای میهن پرستانه را نهاده و با نامهای انجمن ایران دوست ـ جویندگان ـ رستاخیز ملی ایران ـ نهضت محصلین و . . . به همراه گروه دیگری از جوانان وطن پرست دست به مبارزه زدند.
در سالهای ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ همزمان با توطئه جدایی آذربایجان گروهی از این جوانان دست به تشکیل سازمانی زیرزمینی به نام “انجمن” به گونه و همراه با خشونت زدند. از افراد سر شناس انجمن می‌توان ازمحسن پزشکپور ـ علی نقی عالیخانی ـ بیژن فروهر ـ علیرضا رئیس ـ جواد تقی زاده ـ داریوش همایون ـ حسن غفوری ـ هوشنگ حق نویس در شاخه نظامی و محمدرضا عاملی تهرانی ـ حسن علی صارم کلالی ـ حسین خان مصدق در سازمان خارجی انجمن نام برد.
در پانزدهم اردیبهشت ۱۳۲۵ هنگامی که محسن پزشک پور و داریوش همایون در تپه های امیرآباد (خوابگاه دانشجویان فعلی) به دنبال نارنجکهای باز مانده از کمپ اشغالگران در آن نقطه بودند پای داریوش همایون به روی مین رفته با انفجار آن داریوش همایون مصدوم و توسط پزشکپور به بیمارستان سینا رسانده می شود و تا زمان درگذشت، پای داریوش همایون می لنگد.
در تاریخ هشتم خرداد ۱۳۲۵ هنگامیکه علیرضا رئیس سرگرم آماده ساختن نارنجکی برای استفاده علیه بیگانه پرستان و عاملان سرشناس کشورهای بیگانه در ایران بود نارنجک منفجر و بدن علیرضا رئیس قطعه قطعه می گردد. مزار رئیس در باغ طوطی شاهزاده عبدالعظیم می باشد.
علینقی علیخانی – بیژن فروهر- عاطفی نیا و سید حسین طبیب متهمین ردیف ۱ تا ۴ پرونده شهادت علیرضا رئیس بودند که علیخانی مسئول انجمن – بیژن فروهر مسئول شاخه نظامی در انجمن و عاطفی نیا و حسین طبیب، هم‌کلاس و از دوستان نزدیک علیرضا رئیس در سال ششم دبرستان البرز تهران بوده و حدود یک ماه در بازداشت بسر بردند.
به دنبال شهادت علیرضا رئیس توسط محسن پزشکپور متنی به نام «فرمان رئیس» نوشته می‌شود که نام جنبش ایران‌پرستان و افراد انجمن را به «پان ایرانیسم» که یک جنبش سیاسی و یک آرمان ملی است بیان می دارد. پان ایرانیسم قبلا در مجله آینده و توسط مرحوم دکتر افشار به صورت یک عنوان فرهنگی برای ایران بزرگ به کار رفته بود.
مکتب پان ایرانیسم در روز ۱۵ شهریور ۱۳۲۶ بنیانگذاری و پان ایرانیست ها از این تاریخ رسما پای در راه مبارزات ملی – ناسیونالیستی و پان ایرانیستی می گذارند.
پس از شهادت علیرضا رئیس و نوشته شدن فرمان رئیس محسن پزشکپور کتاب «ما چه می‌خواهیم» را می نگارد.
در دوران مکتب پان ایرانیسم مبارزات پان ایرانیست ها در دبیرستان ها و دانشگاه تهران گسترش بسیار می یابد که علیه حزب توده قویترین حزب حاضر در صحنه مبارزات آن زمان که ضمنا آشکارا وابستگی خود را به روس ها اعلام می کرد دست به مبارزات پر دامنه ای می زنند .
کتاب های ما چه می‌خواهیم و بنیاد مکتب پان ایرانیسم (تنظیم شده توسط محسن پزشکپور، محمدرضا عاملی تهرانی و علینقی عالی‌خانی) در فروردین ماه ۱۳۲۹ و ۱۳۳۰ چاپ و منتشر می‌گردد. روزنامه «ساسانی» به مدیریت صادق بهداد در سال های ۱۳۲۹ و ۱۳۳۰ ناشر اندیشه و ارگان مکتب پان ایرانیسم بود . از پان ایرانیست هایی که در مکتب پان ایرانیسم کوشش داشتند می توان افزون بر بنیانگذاران انجمن و مکتب پان ایرانیسم از افراد سرشناس زیر نام برد.
سید حسین طبیب – مهدی صدیقی ـ داریوش فروهر ـ محمد مهرداد ـ منوچهر تیمسار – علی محمد لشگری ـ هوشنگ آق بیاتی ـ حسین تجدد ـ مهرداد سالور ـ علاالدین خطیر ـ محمد علی زرشکی ـ تقی کبریت ساز توکلی ـ داریوش پروین ـ اسدالله حقدادی ـ عبدالله افسرپور ـ منوچهر آدمیت – مهوش سرخوش ـ شهربانو باوند ـ مهین ارژنگی ـ جلال پسیان ـ محمد علی معدلت ـ رحمت الله قاسمی ـ کنعانی مقدم ـ حسن کامبخش و فضل الله صدر و . . . .
از هفدهم دی‌ماه ۱۳۳۰ حزب پان ایرانیست تشکیل و روزنامه ندای پان ایرانیسم از چهارم دی ماه ۱۳۳۰ تا روز بیست و هشتم مرداد ۱۳۳۲ سخن گوی آن بود.

بن مایه:
فشرده ای از تاریخچه نهضت، مکتب و حزب پان ایرانیست – جزوه شماره یک تشکیلات کرج- گردآوری مهندس رضا کرمانی

***

هرانا؛ فرهاد باغبانی به یکسال حبس تعزیری محکوم شد

خبرگزاری هرانا – امروز یکشنبه ۱۳شهریور ماه۱۳۹۰ شعبه چهارم دادگاه انقلاب اهواز فرهاد باغبانی، از اعضای حزب پان ایرانیست در استان خوزستان را به جرم عضویت در این حزب به یکسال حبس تعزیری که به مدت دو سال به حالت تعلیق در آمده است؛کرد.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، فرهاد باغبانی اسفند ماه سال ۱۳۸۸ به همراه مهندس رضا کرمانی از مسوولان ارشد حزب پان‌ایرانیست در فرودگاه اهواز دستگیر شد،

 

هرانا؛ فرهاد باغبانی به یکسال حبس تعزیری محکوم شد

خبرگزاری هرانا – امروز یکشنبه ۱۳شهریور ماه۱۳۹۰ شعبه چهارم دادگاه انقلاب اهواز فرهاد باغبانی، از اعضای حزب پان ایرانیست در استان خوزستان را به جرم عضویت در این حزب به یکسال حبس تعزیری که به مدت دو سال به حالت تعلیق در آمده است؛کرد.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، فرهاد باغبانی اسفند ماه سال ۱۳۸۸ به همراه مهندس رضا کرمانی از مسوولان ارشد حزب پان‌ایرانیست در فرودگاه اهواز دستگیر شد،

وی بیش از یک‌هفته در بازداشت بسر برد و سپس به قید وثیقه آزاد شد. ماموران انتظامی امنیتی با مراجعه به منزل این روزنامه‌نگار، وسایل شخصی و کاری از جمله کامپو‌تر، دوربین عکاسی، سی دی و تعدادی از کتابهای ایشان را توقیف کردند.

سردبیر روزنامه کار و پیمان آخرین بار سوم تیرماه سال جاری نیز به همراه ۸ تن دیگر از فعالین حزب پان ایرانیست در خوزستان بازداشت شد.

لازم به ذکر است دیگر متهم این پرونده آقای مهندس رضا کرمانی ۷۸ ساله یکی از مسن‌ترین زندانی سیاسی کشور است که طی هفته گذشته پس از تایید حکم پروندهٔ دیگر خود در شعبهٔ یک دادگاه کرج، جهت گذراندن یکسال حبس تعذیری به زندان قزل حصار منتقل شد و پرونده کنونی وی در دادگاه انقلاب اهواز به جرم تبلیغ علیه نظام و عضویت در حزب پان‌ایرانیست همچنان مفتوح است.

***

تجزیه طلبی و راه رویارویی با آن

هوشنگ کردستانی
شعار تجزیه طلبی و جدایی خواهی که گهگاه از سوی برخی افراد ناآگاه فریب خورده یا خود فروخته مطرح می شود، نباید باعث انحراف و سر در گمی آزادیخواهان از مسیر درست رسیدن به استقلال و آزادی و استقرار حاکمیت ملی گردد.
در درازای تاریخ پر نشیب و فراز ایران که غالباً با فرمانروایی خودکامگان و مستبدان همراه بوده، مسـئله جدایی خواهی گاه و بی گاه آشفتگی هایی را پدید آورده است. در گذشته شکل برخورد با تجزیه طلبان به گونه‌ای بود که اکنون دوران آن سر آمده است.
در دوران پیشین، اگر شخصی یا گروهی در گوشه‌ای از خاک ایران عَلَم طغیان یا خودمختاری بر می افراشت، پادشاه که فرمانروای مطلق و حاکم بی چون و چرای کشور بود، با لشگر کشی و از میان بردن جدایی خواهان آرامش را برقرار می کرد. گاه نیز فرمانروا بود که در جنگ شکست می‌خورد و چه بسا با کشته شدن او، پادشاهی به تجزیه طلب منتقل می شد.
یکی از نمونه‌های تاریخی خروج محمود، رئیس طایفه غلجایی، از منطقه افغانستان بود. او که در تاریخ به محمود افغان معروف است، نخست پرچم جدایی و استقلال بر افراشت، سپس با آگاهی از ضعف تصمیم گیری دربار صفوی به رویارویی با پادشاه پرداخت وپس ازتسخیراصفهان و تسلیم شاه سلطان صفوی خودرا پادشاه ایران خواند.
پدیده تجزیه طلبی و جدایی خواهی نه تنها در طول تاریخ در کشور ما، بلکه در سایر کشورها هم وجود داشته و اکنون نیز در بسیاری از کشورهای جهان دیده می شود.
در دوران اخیر، نحوة برخورد دولت ها با این پدیده به دو شکل انجام گرفته است. در کشورهایی که حکومت هایشان به شیوه دیکتاتوری اداره می شود، برخورد با تجزیه طلبان نظامی و قهرآمیز است.
در گذشته با شکست نظامی جدایی خواهان موضوع خاتمه پیدا می کرد، ولی اکنون با وجود شکست نظامی، به صورت عملیات چریکی و گاه همراه با عملیات انتحاری می‌تواند ادامه یابد و تنها با پیروزی نظامی نمی‌توان شعله های آتش آنرا خاموش کرد.
تجربه پاکستان که به استقلال بنگلادش انجامید و اریتره و سودان که منجر به پدید آمدن سودان جنوبی گردید را می‌توان در ا ین زمره دانست.
شعار تجزیه طلبی در کشورهای صاحب دمکراسی نیز دیده شده است، اما به دلیل عدم استقبا ل مردم منطقه، موفق نبوده و راه به جایی نبرده است.
نمونه‌هایی از این نوع در اروپا، کُرس (فرانسه) باسک (اسپانیا و فرانسه)، کاتالان (اسپانیا)، ولز و اسکاتلند (انگلستان) و کِبِک (کانادا) مشاهده می شود. در این کشورها در رویارویی با تجزیه طلبی کمتر از زور و نیروی نظامی استفاده می شود، حتی در مواردی، مانند «کِبِک» برای آگاهی از خواست مردم همه‌پرسی نیز انجام داده‌اند ولی اکثریت خواهان ساکنان منطقه خواهان جدایی واستقلال نشده اند
حال این پرسش پیش می‌آید که چرا شعار تجزیه طلبی در سرزمین های عقب‌مانده یا قدرتمند اقتصادی و نظامی که مردم از آزادی و مردم سالاری برخوردار نیستند، شعار جدایی خواهی حمایت مردمی می‌یابد ولی در کشورهای صاحب دمکراسی نه؟
پاسخ به این پرسش در آن نهفته است که مردم این کشورها از نعمت آزادی و حاکمیت ملی برخوردار و در سرنوشت سیاسی کشور و امور منطقه خود دخالت دارند یعنی، شرایطی که باعث شکوفایی اقتصاد و رفاه زندگی می شود.
در کشورهای عقب‌مانده یا عقب نگاه داشته شده، نبودِ آزادی که با نبودِ استقلال به مفهوم واقعی آن همراه است، مانع و سدّی در برابر شکوفایی استعدادها ایجاد می‌کنند که منجر به عقب‌ماندگی اقتصادی و گسترش فقر در جامعه می گردد. شعار تجزیه طلبی که استقلال، آزادی، عدالت اجتماعی و بهبود شرایط اقتصادی را وعده می دهد، می‌تواند مقبولیت مردمی پیدا نماید.
نبود ِ استقلال و آزادی همراه با نارضایتی مردم از حکومت گران گاه می‌تواند به مذهب نیز حقانیت بخشد و دکّانداران دین با طرح شعار استقلال، آزادی و دادن وعده شرایط بهتر اقتصادی و رفاه زندگی از حمایت آن‌ها برخوردار گردند و پس از رسیدن به قدرت، همه آثار آزادی و استقلال به مفهوم واقعی آنرا پایمال کرده و فقر و تهی دستی جامعه را به مراتب بدتر از گذشته سازند.
آنچه در ایران و کشورهای همجوار ما اتفاق افتاد و بی تردید با سلطه گری و استعمار پیوند داشت و اکنون می‌رود تا در کشورهای خاورمیانه عربی تکرار گردد، نمونه‌هایی از این دست می باشند.
بنابراین، آزادیخواهان و ملی گرایانی که به حق نگران تجزیه ایران هستند باید پیش از هر چیز در جهت تحقق آزادی و استقرار مردم سالاری و از میان برداشتن تبعیض که همزاد استبداد و خودکامگی است، تلاش و کوشش نمایند.
زمانی که در ایران آزادی و استقلال واقعی و عدالت اجتماعی تحقق یابد، بی تردید شعار تجزیه طلبی- ولو از پشتیبانی بیگانگان هم برخوردار باشد – ره به جایی نمی‌بَرَد و مردم میهن دوست استان ها و اقوام غیور و سلحشور ایران هیچ‌گاه حاضر به جدایی از سرزمین مادری و رسیدن به جدایی یا پیوند با هیچ همسایه‌ای نخواهند بود و چون گذشته با تکیه بر مشترکات فرهنگی، شکوفایی و یگانگی خود را پاسداری خواهند کرد.
باید دانست که اقوام تشکیل‌دهنده ملت ایران، تا چه اندازه به ایران دلبستگی دارند و چگونه با گزینش نام های ایرانی، برپایی آئین ها و سُنّت های ملی به بهره برداری از نام و شرافت اسطوره های تاریخی احترام می‌گذارند و به حفظ یکپارچگی سرزمین مادری که هویت ملی آنان را تشکیل می دهد، پایبند و معتقد هستند. اقوام غیور و میهن پرست کُرد که نگارنده افتخار تعلق به آن قوم را دارد تاریخ تأسیس امپراتوری ایران زمین را به جای روزِ به پادشاهی رسیدن کوروش بزرگ، روزِ بنیانگذاری سلسله ماد می‌دانند و قوم کُرد را به درستی آغاز کننده نظام امپراتوری بشمار می آورند. از این رو، هموطنانی که نگران شعار تجزیه طلبی و جدایی خواهی که این روزها به گوش می‌رسد هستند، بیش از هر چیز باید بکوشند استقلال-آزای و حاکمیت ملی راجایگزین نظام استبداد سیا سی- مذهبی حاکم برکشورسازند وهمه اقوام وتیره های ایرانی رادر هماهنگی های برابر قراردهند.
کسانی که می‌گویند «اگر قرار باشد یک وجب خاک مقدس ایران از مام وطن جدا گردد، پشت سر نظام می ایستیم» باید توجه داشته باشند که وجود و تداوم نظام کنونی است که خطر تجزیه طلبی را پدید آورده و به آن دامن می زند. از این رو، برای حفظ تمامیت ارضی به جای آنکه پشت سر حکومت استبدادی قرار گیرند بهتر است که در رویارویی با آن برخاسته و با برپایی نظامی برخاسته از اراده مردم، آزادی‌های فردی و اجتماعی را تحقق بخشیده و به وابستگی اقتصادی و سیاسی کشور به بیگانگان پایان دهند.
باید توجه داشت که سردمداران جمهوری اسلامی به دو دلیل از طرح شعار تجزیه طلبی ناخرسند نیستند:
1- به دلیل آنکه آزادیخواهان و مخالفان استبداد مذهبی به جای رویارویی با نظام پشت سر آن‌ها قرار گیرند.
2- با توجه به آنکه سرنگونی جمهوری اسلامی در پیدایش یک همبستگی ملی و سراسری است. به همین دلیل با همه توان و قدرت استبدادی مانع شکل‌گیری این همبستگی در درون کشور شده و اکنون نیز از راه‌ها و شیوه‌های گوناگون می کوشند مانع ایجاد همبستگی ملی میان ایرانیان بیرون از کشور شوند.
طرح شعار تجزیه طلبی می تواند در میان آزادی خواهان تفرقه ایجاد کرده مانع شکل گرفتن همبستگی ملی گشته و یا دست کم آنرا به تأخیر اندازد.
پس از فروپاشی روسیه شوروی اگر در ایران نظامی صاحب دمکراسی وجود می داشت، این امکان می‌بود که بخش‌هایی از سرزمین های جدا شده از سرزمین مادری به دامن وطن برگردند و این امید هم بود که با یکی شدن مردم سرزمین هایی که از هزاره های گذشته دارای تاریخ و فرهنگ مشترک بوده‌اند با یک اتحاد وپیوند اقتصادی – سیاسی قدرتی پدید آورند که حافظ بقای آنها در دنیای آشوب زده ومتحول کنونی باشد ولی وجود حاکمیت استبداد مذهبی بر ایران و سیاست‌های نادرست و نابخردانه ای که کاربدستان جمهوری اسلامی پیش گرفته اند، امکان سودبری از فرصت تاریخی پدید آمده را در التیام بخشیدن روابطه ارمنستان و آذربایجان شمالی وهم آهنگی میان آن‌ها با ایران را از میان برد. فرصت بی مانندی که امکان تکرارش در شرایط فعلی بسیار ضعیف بنظر می رسد.
اکنون اگر بیست و هفت کشور اروپایی با فرهنگ، زبان و تاریخ متفاوت و برخوردهای نظامی خونین می‌توانند به خاطر منافع مشترک با هم متحد شوند، دلیلی وجود ندارد که مردم سرزمین هایی که دارای تاریخ، فرهنگ، گاه آداب و رسوم و زبان مشترک هستند نتوانند اتحاد اقتصادی و سیاسی قدرتمندی را بنیان گذارند.
تنها راه برآورده شدن این آرزوی بزرگ آن است که مردم در این سرزمین ها از نعمت استقلال و آزادی برخوردار باشند تا در سایه مردم سالاری، دولت مردانی را بر گزینند که به منافع بزرگ این اتحاد و قدرت بزرگ برآمده از آن بیاندیشند و به خواست مردم خود جامة عمل بپوشانند و با تلاش‌های خود، آسیای مرکزی و غربی و نیز قفقاز تاریخی را به منزلت فرهنگی و سیاسی که در گذشته داشت، باز رسانند. بی تردید این اتحاد همانند اتحادیه های دیگر آسیایی موجب رشد و پیشرفت کشورهای تمدن ساز یاد شده آسیایی خواهد شد.

***

گفتگوی تلویزیون صدای آمریکا با دکتر کاوه فرخ

 

[youtube]http://www.youtube.com/watch?v=pfHk9LtF_tQ[/youtube]

youtube.com/watch?v=pfHk9LtF_tQ

***

“بیانیه‌ی پان‌ایرانیست‌های خوزستان پیرامون دریاچه‌ی ارومیه (چیچست)”

به نام خداوند جان و خرد

پاینده ایران

دریاچه ارومیه با نام دیرین چیچست، با بن‌مایه‌های روایت تاریخی کهن ملی ایران زمین آمیختگی رازآلوده‌ای دارد. در سایه روشن‌های این آمیختگی حکایت دو پادشاه پر رمز و راز با آرایه‌ای از سمبل‌های هویتی-ارزشی و آرمانی دیده می‌شوند.

در آبان یشت آمده است: “یل کشورهای ایران و آراینده‌ی پادشاهی، کیخسرو در کنار دریاچه‌ی ژرف و فراخ چیچست (ارومیه) صد اسب و هزار گاو و ده هزار گوسفند فدا ساخت و درخواست که در سراسر کشورها بزرگترین شهریار شود. به دیوان و مردمان و جادوان و پریان و کوی‌ها و کرپن‌های ستمکار دست یابد.” در گوش یشت می‌خوانیم؛ “کیخسرو صد اسب و هزار گاو و ده هزار گوسفند از برای ناهید فدا کرد و از او درخواست که روبروی دریاچه ژرف و فراخ چیچست، افراسیاب بزهکار تورانی را بکشد برای کین پدرش سیاوش دلیر که به بیداد کشته شد و برای کین اغریرث دلیر.”

در بافت آنچه که در کنار دریاچه چیچست یا ارومیه در کتب مقدس به عنوان رخدادهای بارز تاریخی ثبت شده است، دنیایی حضور دارد که سه نقش برجسته‌ی حوادث تاریخ ایران، کیخسرو، سیاوش و افراسیاب را به یکباره دارد. سه نام که جدا از نام بودن نماد و سمبل هم هستند. کیخسرو نمونه‌ی والا و والاترین نمونه‌ی مفهوم ” شاهی آرمانی” است. عرصه‌ی بسیاری از رویدادهای مهم زندگی او کناره‌ی دریاچه‌ی ارومیه می‌باشد. کیخسرو نه تنها نمونه‌ی اعلای شاهی آرمانی است بلکه چونان یک مفهومی است که می‌توان از آن “حکمت خسروانی” را فهمید و ایده‌ی او یا “او به مثابه یک ایده” حیات خود را در اندیشه‌ی پر فروغ شیخ شهید، شهاب الدین سهروردی، تجدید می‌کند و رجعت تاریخی خود را انجام می‌دهد. کیخسرو در کنار این دریاچه است که از ایزد بانوی “آناهیتا” می‌خواهد به افراسیاب تورانی که جدا از شخصیت تاریخی در روایت مفهومی تاریخ ایران نمادی از ظلم و پلشتی است، پیروز شود. این “پیروزی مقدس” با خون پاک و سرگذشت مظلومانه “شاهزاده ی شهید” سیاوش دلیر گره خورده است.

حال ما فرزندان خوزستانی ایران زمین با صد و هزاران افسوس می‌شنویم که این دریاچه‌ی مقدس که با بن‌مایه‌های هویتی ما ایرانیان گره خورده است از پیامد بی‌تدبیری مسولان امر در حال خشکیدن است! و شاید از این پس جای آن را کویری آکنده از نمک فرا بگیرد. راستی ایزدبانوی آناهیتا، آن “بی آهوی” زاینده‌ی “مهر” از این بی‌مهری ما چه سان خواهد اندیشید!؟

ما پان‌ایرانیست‌های خوزستان ضمن اعلام مراتب نگرانی خود نسبت به وقوع این فاجعه خواهان مدیریت علمی و اصولی جهت پاسداشت این میراث ملی و تاریخی بوده و پیگیری احیای دریاچه و محاکمه و مجازات مقصرین را از حقوق مسلم و قانونی مردم سراسر ایران می‌دانیم.

پاینده ایران
دفتر حزب پان‌ایرانیست خوزستان
شنبه پنجم شهریور ماه 1390

***

دریاچه ارومیه قرمز رنگ شد

به گزارش آفتاب دریاچه در حال احتضار ارومیه امروز به رنگ قرمز درآمد، رخ‌دادی که مدیر کل محیط زیست آذربایجان غربی ضمن تایید، آن را طبیعی می‌داند.

“اسماعیل کهرم”، استاد محیط زیست دانشگاه تهران نیز با تایید این مطلب گفت: «در دریاچه ارومیه حدود ۱۴ گونه جلبک زیست می‌کنند که هر کدام ازآنها در شوری ویژه، بهترین شرایط را برای رشد دارند.»

او ادامه داد: «رشد سریع جلبک‌ها که “بلوم” نام دارد هنگامی رخ می‌دهد که در نتیجه مساعد شدن شرایط محیطی یکسری از جلبک‌ها به طور ناگهانی در محیط زیاد می‌شود.»

استاد محیط زیست دانشگاه تهران افزود: « جلبکی که هم اکنون موجب قرمز شدن آب دریاچه ارومیه شده در شوری حدود ۴۰۰ میلی گرم در لیتر نمک شروع به رشد می‌کند و مواد ناشی از ترشح آن سمی است که موجب می‌شود باقی مانده آرتمیاها نیز در دریاچه ارومیه از بین برود.»

کهرم توضیح داد:« این پدیده تغییر رنگ به دلیل شکوفایی جلبکی به نام “دونالیدا سالینا” است که یکی از چندین گونه فیتوپلانکتون این دریاچه است.»

به گفته وی با افزایش شوری در حد اشباع و فوق اشباع برای سازگاری با محیط مقدار رنگیزه بتاکاروتن در این جلبک بیشتر می‌شود که افزایش رنگیزه‌ها جلبک را در مقابل مقدار زیاد غلظت نمک حفاظت می‌کند.»

استاد محیط زیست دانشگاه تهران تاکید کرد: «همچنین وقتی کریستال برخی از کلرورها و یدورها‏ در اثر بالا رفتن غلظت‏، به صورت متراکم در می‌آید رنگ ارغوانی و قرمز به خود می‌گیرد و این امر موجب قرمزی دریاچه می‌شود.»

کهرم با اعلام اینکه تاکنون ۶۰ درصد از دریاچه ارومیه نابود شده است افزود:« با توجه به این که بیش از نصف دریاچه ارومیه از بین رفته دیگر دریاچه‌ای نمانده که این جلبک‌ها به اکوسیستم آن لطمه بزند .»

او ادامه داد: «ولی باید دانست که طبیعت پایدار است و من ایمان دارم به محض اینکه آب وارد دریاچه شود و حق آبه دریاچه تامین شود دوباره نگین فیروزه‌ای ایران به حیات خود ادامه می‌دهد.»

***

پان ایرانیست‌های دربند و زندانیان سیاسی را آزاد کنید.

به سرویس رایگان وبگاه میهن دوستان ایران بپیوندید و مطالب میهن دوستانه ی خود را در آن منتشر کنید این تارنما امکان انتشار مطالب را یه صورت ایمن برای شما فراهم می کند:
www.webgah.org

تارنمای هواداران پان ایرانیسم:
www.paniranism.net

تارنمای نامه پان ایرانیسم
http://paniranism. info

فیسبوک هواداران پان ایرانیسم:
www.facebook.com/paniranism

تارنمای حزب پان ایرانیست:
http://paniranist. org

تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست:
http://paniranist. info

تارنمای تریبون آزاد پان ایرانیست در خوزستان:
www.pan-iranist.net

کانال یوتیوب حزب پان ایرانیست

http://www.youtube.com/paniranistparty

فیسبوک حزب پان ایرانیست:
www.facebook.com/paniranistparty

 

حزب پان ایرانیست
همبستگی‌ ملی‌ . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی‌: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید.

iran@paniranism.info
http://www.paniranist.org/a.htm

You can leave a response, or trackback from your own site.

Leave a Reply

Copyright©2010-2018.