نامه پان ایرانیسم
شماره ٧٦ – سه شنبه ٢٤ بهمن ١٣٩١ – ١٢ فوریه ٢٠١٣
www.paniranism.info – iran@paniranism.info
درود بر هم میهنان گرامی:
مطالب زیر تقدیم میشوند:
شاهین زینعلی، زندانی پان ایرانیست به مرخصی آمد
سرور فخرالدین سورتیجی به مینوی جاوید پیوست
رفراندم حق تعیین سرنوشت برای قراباغ
درگذشتِ سرور محمد جواد فرهند
واکنش پان ایرانیست های استان فارس به کنفرانس ضد ایرانی در مصر
پاینده ایران
شاهین زینعلی، زندانی پان ایرانیست به مرخصی آمد
شاهین زینعلی از اعضای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست ساعتی پیش به مرخصی آمد
به گزارش سازمان جوانان حزب پان ایرانیست، شاهین زینعلی عضو حزب پان ایرانیست، روزنامه نگار و عضو پیشین شورای تهران دفتر تحکیم وحدت ساعتی پیش با قید کفالت به مرخصی آمد.
این فعال سیاسی که از دانشجویان ممنوع التحصیل دانشجوی رشته مدیریت گمرکی دانشگاه علوم اقتصاد میباشد در ۷ دی ماه سال ۱۳۸۸ بازداشت شد و در شعبه ۲۶ دادگاه بدوی به دو سال حبس به جهت اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور از طریق عضویت در حزب پان ایرانیست، ۹۱ روز حبس به جهت فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق شرکت در تجمعات غیر قانونی منجر به اغتشاش، و مصاحبه با رسانههای بیگانه و پرداخت مبلغ یک میلیون و پانصد هزار ریال جزای نقدی محکوم گردید.
قابل ذکر است این زندانی سیاسی که در زندان اوین به سر می برد، چندی پیش بدون توضیح مسولان قضایی به زندان رجایی شهر کرج منتقل شده بود.
***
سرور فخرالدین سورتیجی به مینوی جاوید پیوست
بار دیگر ایران زمین در فقدان یکی از فرزانگان خود به سوگ نشست.
بر اساس گزارش سازمان جوانان حزب پان ایرانیست، در شامگاه بیستم بهمن ماه، سرور فخرالدین سورتیجی، یکی از آخرین بازماندگان مکتب پانایرانیسم، جهان خاکی را بدرود گفت و به هستی جاوید پیوست.
استاد فخرالدین سورتیجی در هشتم خرداد ماه سال ۱۳۱۰ از دودمانی محترم در شهر ساری دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ساری گذرانید؛ سپس به تهران آمد و تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته ادبیات و در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در محضر استادانی چون جلال همایی، بدیعالزمان فروزانفر، محمد معین، ابراهیم پورداود، عبدالعظیم قریب، پرویز خانلری و… به پایان رسانید. ایشان همزمان در رشته هنرهای دراماتیک و در رشته کارگردانی، در دانشگاه تهران، تحصیل میکرد.
در این دوران و با عشقی که به سرزمین ایران داشت به دیگر جوانان میهن پرست ایرانی به مکتب پانایرانیسم پیوست.
فخرالدین سورتیجی در سال ۱۳۳۷ به ساری بازگشت و با استخدام در اداره فرهنگ ساری به تدریس در دبیرستانها ودانشکدههای استان مازندران پرداخت. از آن دوران تا به امروز سرور سورتیجی با تاسیس کتابخانه، تشکیل نخستین نمایشگاه کتاب، تدریس در دورههای تربیت معلم، تاسیس دبیرستان ملی و گروه فرهنگی پیشرو، ایراد سخنرانی در مجامع فرهنگی، نوشتن برنامه رادیویی دهقان به گویش مازندرانی، تدوین سالنامه فرهنگ ساری، پایهگذاری انجمن ادبی و فرهنگی تبرستان، همکاری با روزنامههای محلی، تدوین ۱۰ جلد کتاب درسی، انتشار مجله ماهانه شیر و خورشید سرخ و تالیف دهها مقاله ادبی، نقشی تاثیر گذار و غیر قابل انکار در افزایش آگاهیهای فرهنگی و اجتماعی مردم مازندران بر جا گذاشته است.
سرور سورتیجی سالها مسوول تشکیلات حزب پانایرانیست در استان مازندران و کاندیدای حزب در دوره بیست و دوم مجلس شورای ملی بود. در آبان ۱۳۵۷ در حالی که سراسر ایران در آشفتگی و جوش و خروش انقلابی به سر میبرد، سرور سورتیجی، به عنوان سرپرست حزب پانایرانیست در استان مازندران، با هوشیاری کامل ملی و در راستای خط مشی حزب پانایرانیست در دفاع از قانون اساسی مشروطیت، همراه با بیانیهای روشنگرانه متن کامل قانون اساسی و متمم آن را در صدها نسخه تکثیر و در اختیار مردم استان قرار داد تا شاید روشنگر راه همهٔ مبارزان تحول طلب جامعه بزرگ ایرانی باشد.
سرور سورتیجی در سالهای اخیر و علیرغم بیماری طولانی، با حضور در جلسات پانایرانیستها، سرودن اشعار میهن پرستانه و درج مقالات در نشریات حزبی، عشق وافر خود به ایران و میهن پرستان را به جوانان یادآوری مینمود.
سرانجام سرور فخرالدین سورتیجی در شامگاه بیستم بهمن ماه ۱۳۹۱ خورشیدی به مینوی جاوید پیوست و پیکر پاک ایشان در ساری به خاک سپرده شد.
سال گذشته مجموعه شعرهای فارسی و مازندرانی استاد با عنوان «لالههای خیال» به چاپ رسید. سروده ذیل با عنوان «ایرانزمین کجاست» که پنج سال پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سروده شده نمونهای است از خیل اشعار میهنی ایشان که بیانگر روحیه آرمانخواه و میهن پرست این مرد بزرگ میباشد.
روانش شاد و یادش گرامی باد
ایرانزمین کجاست
در سالهای مدرسه، خواندیم بارها:
بیتی دو از عِماره و گفتیم مرو زیست.
بونصر از فراه
مُنجیک تِرمذیست
بیرونی از حوالی خوارزم بوده است
ما کودکان مدرسه را دایم این سوال، در ذهن میخلید،
مرو و فراه و ترمذ و خوارزم در کجاست؟ اندر بسیط خاک
مأوای امن ناصر خسرو، حکیم مرو
آنجا که شاعران،
بر پارههای لعل خوشابش مثل زنند
آن شهر پر شکوه بدخشان، کنون چه شد؟
گنجه،
شهری که پنج گنج نظامی در آن دیار
بر تاج تارک ادب فارسی دمید
اکنون کجاست؟
شروان،
شهری که شاعرش، خاقانی بزرگ
در پیش چشم دجله، بر ایوان خسروان
نالید و خون گریست
اکنون کجاست؟
آنجا که پیر روم، در کوی غاتفر
دلدار آن کنیزک دلداده را نشان در آن مکان دهد
آنرا چه پیش آمده کز وی نشان نماند؟
یا در گشاده دستی حافظ شنیدهایم؛
کان رند پاکباز
بخشیده بود، خاک بخارای بوعلی
بر خال هندوی رخ آن ترک فارسی
افزون بر آن ز شهر سمرقند رودکی
آن شهرهای خوب خاطره دار کهن کجاست؟
این شهرهای گمشده را، چون ستارگان، آیا افول بود؟
گویی چو پمپئی، خروارها گدازه آتشفشان قهر
بارید بر زمین
و آن خاستگاههای تمدن را، در کام خود گرفت
آموزگار ما هم، گویی که آگهیش، از کودکان مدرسهاش، بیشتر نبود
تا اینکه ناگهان، در پنج سال پیش،
طوفان سهمناک مخوفی پدید شد
رگبار و سیل و غرش و غوغای تندباد
همگام و هم رکاب زمینلرزههای سخت
شیرازهها گسست
زنجیرها برید، دیوار آهنین همه پاشید بر زمین
کمکم به چند سال، طوفان فرو نشست
و از پشت ابرها، رخشید آفتاب حقیقت بر آسمان
وان پردهٔ فریب، که دستان نابکار، هفتاد واند سال،
بر چهرهٔ تاریخ بسته بود، از هم دریده شد
اینک یکان یکان، آن شهرهای رسته ز بند آشنا طلب
با یک سرود، مژده «پیوند» میدهند
تندیس سرفراز حماسهسرای توس،
ساییده سر بر اوج فلک در دوشنبه شهر
دیگر نیاز نیست که پرسیم از این و آن
آن دستهای بر شده از شهرهای دور، گویند آشکار
ایرانزمین کجاست
پیوندتان خجسته بود، روزگار خوش
هممیهنان من!
ما بعد نیم قرن به پاسخ رسیدهایم
خرداد ۱۳۷۴ خورشیدی
***
رفراندم حق تعیین سرنوشت برای قراباغ
ارسلان مغانی -وب سایت آذریها
مناقشه قراباغ که ریشه اصلی آن را باید در جدایی هفده شهر قفقاز از ایران جستجو کرد، یکی از درگیریهای عمده قومی منطقه قفقاز است که بین آذریها و ارمنیها رخ داد. از اوایل قرن حاضر میلادی درگیریهای مهمی بین ارامنه و آذری زبانهای قفقاز رویداده است که در نهایت بعد از فروپاشی شوروی ارامنه طی جنگهایی توانستند کنترل قره باغ را بر عهده بگیرند.
از نظر جمهوری باکو قره باغ یک سرزمین «اشغال» شده است که باید به این کشور باز گردد، اما مردم آنکه عمدتا متشکل از ارامنه هستند چنین تمایلی از خود بروز نمیدهند. مگر اینکه جمهوری باکو در نظر داشته باشد از طریق بیرون راندن ارامنه از خاک قراباغ به هدف خود دست یابد. اما مشکل اینجا است که کشورهای غربی چنین اجازهای به باکو نمیدهند. منازعه قراباغ یک مقصر بیشتر ندارد و آن سران مجنون و دیوانه جمهوری باکو از جمله ابوالفضل ایلچی بیک هستند. مردم مسلمان و ارمنی قراباغ سالها در کنار هم زیستند. در طول زندگی این مردم در چارچوب ایران هیچ کشتار و قتل عام و خونریزی قومی رخ نداد. اما ایلچی بیک به محض به قدرت رسیدن با اوهامی پوچ به ارمنستان حمله کرد، اما فساد اداری موجود در ارتش باعث شد تا ارامنه بتوانند به آسانی با پرداخت رشوه به سران ارتش و برخی دولتمردان موفقیتهایی کسب کنند. از سوی دیگر نبود روحیه نظامی و جنگی در بین ارتش و سربازان باکو باعث میشد که سربازان از جبهههای جنگ بگریزند. سربازان باکو ترجیح میدادند از خانواده و دهات خود دفاع کنند تا ماهیتی جدید و ناشناخته به نام کشور جمهوری باکو.
اما به هر حال در طی این جنگ ایلچی بیک باعث شد تا ارامنه بتوانند بیست درصد از اراضی که قبل در کنترل باکو بود را در اختیار بگیرند. رژیم باکو از تعبیر اشغال برای این بخش از خاک خود استفاده میکند.
بر اساس معیارهای حقوق بشری و قواعد حقوق بین الملل وضعیت اشغال و اشغالگری یک سرزمین توسط نیروهای بیگانه، یکی از موارد چند گانهٔ اعمال حق تعیین سرنوشت از طریق برگزاری رفراندم است. اما با این حال معلوم نیست که چرا جمهوری باکو با برگزاری چنین همه پرسیای که اجازه انتخاب سرنوشت را به خود انسانها میدهد موافق نیست.
جمهوری باکو بعد از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ تشکیل شد و از همان بدو تشکیل نیز کنترلی بر قرا باغ نداشت بنابراین این ادعا که قراباغ از مدتها پیش، بخشی از خاک جمهوری باکو بود، محلی از اعراب ندارد. ایلخان شاهین اوغلو رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک اطلس این کشور! در تابستان سال ۱۳۹۱ در گفتگو با تلویزیون دولتی ترکیه از طرح دولتش برای ایجاد خودمختاری برای قره باغ سخن به میان آورده بود.
مشروعترین و عقلانیترین راه حل برای مسئله قراباغ مراجعه به آرای عمومی است. اگر جمهوری باکو واقعا معتقد است که قراباغ تحت اشغال ارامنه است، باید به حق تعیین سرنوشت و انتخاب مردم آنجا احترام گذاشته و قبول نماید که به زور نمیتوان عدهای را به عنوان شهروند نگه داشت. اگر کشور باکو یک کشور قدیمی و باسابقه بود، که علاوه بر ماهیت سیاسی دارای ماهیت تاریخی به شمار میرود، شاید میشد از این موضوع صحبت کرد که اجزای یک کشور مسبوق با سابقه را که مردم آن دارای تجربه همزیستی میباشند و در گذشته مرزها و استانهای مشخصی داشته نمیتواند از هم جدا باشد. اما در اینجا مناقشه در مورد ماترک به جا مانده از شوروی است، نه بازسازی یک کشور قدیمی.
***
درگذشتِ سرور محمد جواد فرهند
با اندوه بسیار با خبر شدیم سرور محمد جواد فرهند، از کوشندگان دیرگام و پر افتخار حزب پان ایرانیست، بامداد سیزدهم بهمن ١٣٩١ یاران پان ایرانیست خود را سوگوار و جان بر سر پیمان نهادند.
سرور محمد جواد فرهند در تاریخ یکم امرداد ١٣٠٤ در بوشهر زاده شد و پس از پایان تحصیلات در سال ١٣٣٠ به استخدام شرکت نفت آبادان درآمد. روان شاد محمد جواد فرهند در سال ١٣٣١ به افتخار عضویت در حزب پان ایرانیست نائل گشت. ایشان در دهه ١٣٤٠ سال های بسیاری رییس انجمن شهر خرمشهر و سال ها رییس انجمن خیریه ی خرمشر بودند. زنده یاد فرهند در “سازمان پیکار با بی سوادی” نقش به سزایی در باسواد نمودن مردم خرمشهر داشتند. در دوران دفاع مقدس سرور فرهند تا پیش از اشغال خرمشهر در شهر مانده و جانانه از این شهر دفاع نمودند.
این ضایعه ی بزرگ را به خانواده ی گرامی ایشان و همه ی پان ایرانیست ها دل آرامی گفته، شادی روان آن درگذشته را خواستاریم.
***
واکنش پان ایرانیست های استان فارس به کنفرانس ضد ایرانی در مصر
مهدی امیری
1 بهمن ١٣٩١
با کمال سربلندی و افثخار، ما – همه ی پان ایرانیست های استان فارس (شیراز، جهرم، ممسنی) – اعتراض شدید خود را به یاوه گویی های کسانیکه کنفرانسی در مصر و با تبلیغات تلویزیون مزدور معلوم الحال بی بی سی در مورد استان زرخیز خوزستان که از هزاران سال پیش یکی از پایتخث های ایران بوده و پاره ی تن و روان و جان ملت سربلند و میهن پرست ایران است برگزار کردند اعلام میداریم و به این دسیسه ی شوم و نابخشودنی استعمار پیر انگلیس و دولت های مزدور عربی حامی و محرک اینگونه اندیشه های خام و جاهلانه اخطار میکنیم و تا آخرین قطره ی خون در راه ثمامیت ارضی ایران و همچنین خوزستان عزیز جانفشانی خواهیم کرد و پوزه ی دشمنان ایران زمین را بخاک سیاه خواهیم مالید.
مزدوران داخلی بیگانه و دشمنان خارجی خاک مقدس ایران باید بدانند که فرزندان جمشید و کاوه و فریدون و گردآفرید و رستم و زرتشت هوخشتره( کیاسار) و کوروش و داریوش و آرتمیس و بابک و مازیار و یعقوب لیث صفاری و فرذوسی بزرگ همیشه بیدارند و بیشه ایران هرگز خالی از شیر نخواهد شد و برای جان باختن در راه نیا خاک خود شیرزنان و شیرمردان ایران زمین همیشه آماده اند همچنانکه هنوز خون جان باختگان راه میهن با صدام و صدامیان خشک نشده است.
چو ایران نباشد تن من مباد بدین بوم و برزنده یک تن مباد
اگر سر به سر تن به کشتن دهیم از آن به که کشور به دشمن دهیم
هم میهنان عرب زبان ما در خوزستان کشور زادگاه خود را دوست خواهند داشت و بجز عده ی انگشت شماری که فریب یاوه گویان را خورده اند با برادران دلیر لر بختیاری ذر مسجد سلیمان و ایذه ولالی و باغملک و هفتگل و لرهای بهمیی و شوشتریها و دزفولی ها و آبادانی ها و رامهرمزی ها و بهبهانی ها و امیدیه ای ها و اهوازی ها و ماهشهریها و سایر خوزستانی ها دلاورانه زندگی نموده و از میهن اهورایی و دوست داشتنی خود همواره دوش به دوش سایر برادران ایرانی خود پاسداری خواهند نمود.
دولت مصر باید بداند هنوز صدای شیهه ی اسبان و صدای شمشیر های سربازان هخامنشی در دشت ها و فضای مصر طنین افکن است. از این یاوه گویی ها عبد الناصر دیوانه و صدام حسین جانی و قذافی بیابانی هم گفته اند ولی خدای ایران زمین آنها را با دوزخیان همنشین کرد و اکنون هم دولت جنایتکار انگلیس و مزدوران وهابی و امارات عربی جنوب خلیج همیشه فارس باید بدانند ملت سربلند ایران تکلیف خود را با آنها روشن خواهد کرد.
از طرف پان ایرانیست های استان فارس شامل شیراز جهرم ممسنی
مهدی(خشایار) امیری
پاینده ایران
***
پان ایرانیستهای دربند و زندانیان سیاسی را آزاد کنید
***
تارنمای هواداران پان ایرانیسم:
www.paniranism.net
تارنمای نامه پان ایرانیسم
http://paniranism.info
فیسبوک هواداران پان ایرانیسم:
www.facebook.com/paniranism
تارنمای حزب پان ایرانیست:
http://paniranist.org
تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست:
http://paniranist.info
تارنمای تریبون آزاد پان ایرانیست در خوزستان:
www.pan-iranist.net
کانال یوتیوب حزب پان ایرانیست:
http://www.youtube.com/paniranistparty
فیسبوک حزب پان ایرانیست:
www.facebook.com/paniranistparty
سازمانهای برونمرزی حزب پان ایرانیست
همبستگی ملی . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید
iran@paniranism.info
http://www.paniranist.org/a.htm