نامه پان ایرانیسم
شماره ١٥٦ – چهار شنبه ١٨ تیر ١٣٩٣ – ٨ ژوئیه ٢٠١۴
www.paniranism.info – iran@paniranism.info
فیسبوک:paniranism/ – تویتر paniranism@
درود بر هم میهنان گرامی
مطالب زیر تقدیم میشوند
پیامدهای فدرالیسم قومی در ایران – بخش نخست
آزمایشات تایید کرد؛ بنزین پتروشیمیهای ایران خطرناک است
انتصاب در مشاغل حساس، بدون استعلام از وزارت اطلاعات ممنوع میشود
حمزه حسن: آل سعود قادر به مهار آتشی که در منازل دیگران برافروخته نیست
ایلبر اورتایلی: ایران سرمنشاء تمدن ما است+فیلم
پاینده ایران
پیامدهای فدرالیسم قومی در ایران – بخش نخست
امین کریمی
پیام پارس مونترال
باز چاپ از تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست
پیشگفتار
تاکنون درباره فدرالیسم قومی و لزوم ایجاد آن در ایران برای نیل به آزادی و دموکراسی و رفع ستم بر اقوام ایرانی نوشته های بسیاری خوانده ایم و سخنهای بسیاری شنیده ایم. به این دلیل از «فدرالیسم قومی» سخن به میان آورده می شود، زیرا نسخه فدرالیستی ای که از سوی برخی گروهها برای ایران پیشنهاد می شود، بر اساس واحدهای قومی است.
این سخنان بیشتر از سوی تجزیه طلبهای قومگرا و یا احزاب دموکرات چپگرا بیان می شود. هر چند اطلاق واژه دموکرات به ایدئولوژی مارکسیست-لنینیستی دارای ایراد است. از آنجا که این ایدئولوژی در عمل، چیزی جز حکومت دیکتاتوری و پلیسی توتالیتر به جوامع زیر سلطه شان ارایه نکرده است.
الگوی اندیشه ای این افراد، لنین، مائو و جامعه آرمانی شان؛ اتحاد جماهیر شوروی یا جمهوری خلق چین است؛ آنها همچنان در پی دیکتاتوری پرولتاریا هستند. دیکتاتوری تک حزبِ تمامیت خواهی که به بهانه رفع ستم از پرولتاریا و به نام آنها، به بسط قدرت سرکوبگر خویش اقدام می کند و همچنان بر خلاف منافع ایران و ملت ایران گام برمیدارند.
جدای از این گروههای مذکور، کسانی در میان شخصیتهای ملی نیز، نسخه فدرالیسم را برای ایران فردا تجویز می کنند. یکی از آنها شاهزاده رضا پهلوی میباشد. شوربختانه ایشان که چهره ای شناخته بوده و مَنِشی دموکراتیک دارند، گاهی برای رسیدن به اتحاد در بین گروههای سیاسی قومگرا و جلب نظر برخی بازنده های این عرصه، با کلیگویی و بدون داشتن درکی عمیق از شرایط امروز ایران، سخنانی به زبان میآورد که ناآگاهی خود را در این زمینه نشان می دهند. به گمان نگارنده، ایشان و مشاوران وی، شناخت درستی از شرایط اقلیمی و قومی ایران و همچنین پراکندگی نشستگاه قومهای ایرانی ندارند، وگرنه در این شرایط حساس، شیوه فدرالیسم را برای آینده ایران پیشنهاد نمیکردند.
شاید «سکوت و گاه همراهی رضایتمندانه روشنفکران و گروههای سیاسی دیگر در برابر گروه های قومگرا و تجزیه طلب برای این است که از انگ بیتفاوتی به حقوق مردم محرومی که زبان مادریشان پارسی نیست و همچنین از متهم شدن به هم آوایی با جمهوری اسلامی می ترسند.» (۱)
برای روشن شدن پیامدهای «فدرالیسم قومی» در ایران لازم است ابتدا پیش زمینهای از این مبحث به خوانندگان گرامی ارایه شود و سپس همراه با پرسشهای کلیدی، به بررسی این شیوه و پیامدهای عملی شدن آن پرداخت. گفتنی است که نگارنده ساکن خوزستان می باشد و به دلیل شناختِ بیشترِ این بخش از ایران، از این نظرگاه به موضوع مورد بحث می پردازد.
فدرالیسم
فدرالیسم از واژهی “Federer”در لغت، به معنای اتحاد و متحد شدن (۲) گرفته شده است و یکی از سه شیوه اداره هر کشور (متمرکز-فدرال-بینابین) می باشد. بدینگونه به جای اداره همه امور کشوری به دست دولت مرکزی، این امور به وسیله واحدهای خودگردان که آزادی عمل و قدرت تصمیم گیری بالایی دارند -زیر نظر دولت فدرال- به انجام میرسند. فدرالیسم با شکل حکومتی، یکی نیست. این شیوه میتواند در هر شکل حکومتی پیاده شود؛ خواه پادشاهی باشد، خواه جمهوری و یا دیگر شکلها. نتیجه فدرالیسم؛ دولتی است که از اتحاد چند واحد سیاسی -ایالت،کشور- پدید میآید. (۳)
یک دولت فدرال از یکپارچگی، اتحاد و به هم پیوستن چند ایالت یا کشور که دارای ساختار سیاسی مستقل هستند، پدید میآید. پرسش اینجاست: چه تعداد از اقوام ایرانی دارای چنین شرایطی هستند که بتوانند با اتحاد یکدیگر، دولتی فدرال را هستی بخشند؟ عدهای از عناصر خود فروخته و میهن فروش، ستم حکومتها بر همه ایرانیان را تبدیل به ستم یک قوم خودساخته به نام فارس بر دیگر اقوام ایرانی کرده اند تا با وارون جلوه دادن شیوه فدرالیسم (ایجاد چند واحد سیاسی از یک کشور یکپارچه) بر اساس واحدهای قومی، راه را بر تجزیه ایران هموار کنند. البته آنها از واژه “ملت فارس” برای این منظور استفاده میکنند.
باید به این نکته ظریف، نیک نگریست که در جهان، هر ملتی از اقوام گوناگون با گویشها یا زبانهای مختلف تشکیل شده است و ایران نیز از این قاعده جدا نیست. مردم این سرزمین، متشکل از اقوام بسیاری می باشند و این اقوام، سالیانی بس دراز با زبانها، گویشها و مذاهب گوناگون در کنار هم به عنوان ملت ایران روزگار گذرانده اند. اما قومگرایان، با دروغ پردازی از تسلط یک قوم ستمگر به نام فارس بر اقوام ترک، کرد، بلوچ، عرب و ترکمن یاد میکنند، در حالیکه بسیار اقوام دیگر را به شمار نمی آورند. نه تنها چند روشنفکرنما که خود را نماینده خود خوانده اقوام خویش میدانند و همواره بر طبل جدایی میکوبند، بلکه همه اقوام ایرانی در تلاش برای رسیدن به آزادی می باشند. حاکمیت جمهوری اسلامی، نظامی برخاسته از یک قوم خاص نیست. این نظام از همه اقوام ایرانی تشکیل شده است و رهبر نظام –خامنه ای- خود یک آذری است.
شگفتا که بزرگترین منتقدان قومگرایی و تجزیه طلبی در قالب افراد و احزاب ملی و دیگر اندیشهها، از میان کردها و آذریها و دیگر اقوام میباشند که فدرالیسم قومی را بزرگترین خطر برای ایران میدانند. همانگونه که اشاره شد، قومگرایان برای گمراه کردن ذهن ها، از ستم پارس ها یا ملت فارس سخن میرانند که این سخن گزافه ای بیش نیست. در ایران امروز؛ همانگونه که ملت یا قومی به نام «ماد» و «پارت» نداریم، ملت یا قومی به نام “فارس” هم وجود خارجی ندارد. در واقع بیشتر ایرانیان از جمله آذریها، کردها، بلوچها و …از زیر مجموعه های این سه قوم (و نه ملت) ایرانی میباشند.
مشکل قومگرایان و فدرالیستها با زبان پارسی
قومگرایانِ تجزیه طلب، رسمی بودن زبان فارسی را نشانهای از ستم فارسها! بر دیگر اقوام به شمار می آورند که این سخن نیز در مسیر همان گزافهگوییهاست. اگر بتوان وجود حکومت ساسانیان را نشانهای از تسلط قوم پارس بر دیگر اقوام ایرانی به شمار آورد، از زمان چیرگی نظامی عرب بر ایران تا پایان سلسله قاجار، کدامین حکومت توانسته تسلط تمام عیار قوم پارس را بر دیگر اقوام ایرانی تحمیل کرده باشد؟
پس از حمله و سلطه اعراب بر ایران، نخستین حکومتی که توانست فرمانروایی خود را بر کل ایران گسترش دهد، سلجوقیان ترکتبار بودند.
آیا پس از روی کار آمدن سلجوقیان ترکتبار در سال ۴۳۱ هجری و تا نُه سده پس از آن، به غیر از ترکها و ترکمنها و مغولها، -به جز دوره کوتاه زندیه- قوم یا ایل دیگری بر ایران فرمان راند؟ آیا حکومت پهلوی، سیادت فارسها را بر دیگر اقوام در پی داشت؟ اگر اینگونه است، چرا اسدالله علم عرب تبار را نزدیکترین شخص به شاه ایران می بینیم؟
آیا می توان -بنا به گفته تجزیه طلبان- پذیرفت که در زمان شوونیسم پهلوی و فارسها، هویدایِ بهایی، سیزده سال زمام امور کشور را در دست داشته باشد؟ آیا به زعم ایشان، فاشیسم نژادی در ایران برمیتابد که رهبر نظام جمهوری اسلامی یک آذری باشد و یا این تعداد نمایندگان ترک، کرد، عرب و بلوچ به مجلس شورای اسلامی راه یابند؟
چگونه است که زبان پارسی باز با قدرت به حیات خویش ادامه داد و این میراث، امروز به ما رسید؟ چگونه است که در درازای نُهصد سال، زبان درباریان ترکتبار ایران، پارسی است و چگونه است ملتی با این همه آمیختگی قومی و با زبان ها و گویش های گوناگون و بدون داشتن آموزش همگانی تا ۸۰ سال پیش و همه گیری بی سوادی تا سالهایی نه چندان دور، در گذر سده ها، زبان پارسی را چون میراثی گرانمایه و یگانه حفظ کرده است؟ تا پایان قرن ۱۶ میلادی، زبان ادبی دربار و دیوان عثمانی، پارسی بود. همانگونه که زبان رسمی هندوستان تا اواخر قرن ۱۹ پارسی بوده است.
«زبان فارسی امروزین در پارس یا فارس پا نگرفت. از سیستان، خوارزم و خراسان و به یاری پادشاهان و امیران ترکتبار بالندگی یافت.» (۴)
«در زمان انقلاب مشروطه و به هنگام تصویب قانون اساسی، زبان فارسی به عنوان زبان ملی و مشترک ایرانیان به رسمیت شناخته شد. توجه کنید که رسمیت داده نشد، بلکه به رسمیت شناخته شد.» (۵)
پاسخ بیشتر به این بیهوده گویی در این نوشته نمیگنجد. برای آگاهی در این زمینه، کتاب پر بار «زبان فارسی و هویت ایرانیان»، نوشته آقای محمد جلالی چیمه پیشنهاد می شود.
چرا فدرالیسم؟
دلیل چند کشور یا ایالت برای تشکیل دولت فدرال چه میتواند باشد؟ در جغرافیای سیاسی و در تعریف کلاسیک قدرت، یکی از اصول نخستین پیشرفت هر کشور و ملتی در تمامی زمینه ها، جمعیت و مساحت آن کشور معرفی شده است. یعنی هر اندازه جمعیت و مساحت بیشتری داشته باشد، توان بالقوه بیشتری برای پیشرفت دارد. یکی از اصلیترین دلایل ایجاد یک اتحاد فدرال نیز بر همین نکته استوار است. درنگ در این نکته باعث میشود که از فلسفه تشکیل اتحادیه اروپا آگاهی بیشتری داشته باشیم. چون یک اروپای واحد با مساحت و جمعیت بیشتر؛ در معادلات نظامی، سیاسی و اقتصادی بین المللی تاثیر گذاری بیشتری دارد.
فروریختن دیوار برلین و یکپارچگی دوباره آلمان و همچنین رهایی اروپای شرقی از بند و زنجیر کمونیسم پس از فروپاشی شوروی، ایجاد اتحادیه اروپا را بیش از پیش الزامی کرد. خواست اروپاییان؛ پیدا کردن هویتی جدید، جدا از سیطره آمریکا بود. خواست آنها؛ ایجاد یک ابرقدرت همپای آمریکا بود و چاره را در اتحاد با یکدیگر یافتند. ریشههای ایجاد آلمان متحد در سال ۱۸۷۵ علاوه بر خواست تاریخی ملت آلمان برای یکی شدن، همین امر است. اتحاد اولیه سیزده ایالت آمریکا در سال ۱۷۷۶ برای بیرون راندن استعمار انگلیس نیز بر همین اصل بوده است. این پیروزی در ایجاد یک حکومت فدرال، به مرور زمان باعث پیوستن دیگر ایالتها به آن گردید.
«در اروپای قرن ۱۸، برخی پادشاهان برای ایجاد بستری مناسب در جهت پیشرفت سرزمین خویش، به این نتیجه رسیدند که علاوه بر کشورگشایی، باید بر جمعیت سرزمین خود بیافزایند. بنابراین با دادن زمینهای کشاورزی و پرداخت کمکهای مالی بلاعوض به مردم دیگر کشورها، آنها را برای مهاجرت به خاک تحت فرمان خویش تشویق می کردند.» (۶)
همه جهانیان در تلاشند تا با ایجاد پیوستگیهایی هر چند کوچک، بر توان کشور و ملت خود بیافزایند، اما برخی افراد که درد ایران را بر دل دارند، همراستا با میهن فروشان، با سخنان نسنجیده خود بر خطر تکه تکه شدن ایران می افزایند.
انتظاری از قومگرایان و فرزندان مارکسیسم-لنینیسم نمیتوان داشت. چرا که اندیشه ضد ایرانی آنها بر کسی پوشیده نیست. آنها امتحان خود را پس داده اند، اما بر کسانی که عنوان “ملی” را یدک میکشند، بایسته است که مواضعشان را به صورت علمی و با شناخت کافی بیان کنند.
هنگامی که چند ایالت یا کشور به این نتیجه میرسند که با اتحاد، میتوانند بهتر در مسیر پیشرفت قرار گیرند، تشکیل یک دولت فدرال میدهند؛ نه اینکه یک سرزمین همیشه یکپارچه را با دست خود از طریق ایجاد فدرالیسم -آن هم بر پایه واحدهای قومی- به سوی تجزیه سوق دهند. زمانی میتوان از ایجاد یک فدرال ایرانی سخن به میان آورد که یک ایران با حکومت متمرکز ملی، دموکراتیک و نیرومند در همه عرصه ها، وجود داشته باشد که هر فردش بدون تبعیض با هر اندیشه، دین، جنسیت و قومیت دارای حق شهروندی یکسان باشد و ایرانی بدون «اقلیت قومی و دینی» هستی یافته باشد. آن زمان بر اساس گستره فرهنگی ایرانِ بزرگ میتوان از به هم پیوستن سرزمینهای به زور جدا شده از پیکره ایران که دارای ساختار سیاسی جداگانه شدهاند، تشکیل یک دولت فدرال داد که برپایه واحدهای قومی نباشد.
آزادی دادن به اقوام ایرانی برای تصمیمگیری همگانی در سرنوشت خود که یکی از مباحث حقوقی “حق تعیین سرنوشت” میباشد، با ایجاد فدرالیسم قومی که نتیجه ای جز تجزیه و بر باد رفتن ایران نخواهد داشت، به کلی متفاوت است.
واحدهای کوچکتر تشکیل دهنده دولت فدرال دارای حقوق خودگردانی و خودمختاری هستند. (۷)
بدیهی است زمانیکه چند ایالت یا کشور، تشکیل یک فدرال می دهند، حق خودگردانی و خودمختاری خویش را نگاه میدارند. دولت فدرال برآمده از آن چند ایالت یا کشور نیز نگرانی از بابت تجزیه طلبی واحدها نخواهد داشت، زیرا تمامی واحدها با اراده و خواست خویش این اتحاد را تشکیل دادهاند. آنها به این اتحاد نیازمند می باشند و گرنه آن را هستی نمی بخشیدند.
پی نوشت:
(۱) جنگ افروزی قومی و پیامدهای هولناک آن، محمد امینی
(۲) فدرالیسم درجهان سوم، محمد رضا خوبروی پاک، رویه ۱۴
(۳) دانشنامه سیاسی، داریوش آشوری، رویه ۲۳۸
(۴) بغرنج قومی و ملی در ایران، محمد امینی
(۵) نقل به مضمون از فرهاد عرفانی از نوشتار “چرا آموزش همگانی باید به زبان فارسی باشد؟”
(۶) تاریخ قرن ۱۸، انقلاب کبیر فرانسه
(۷) دانشنامه سیاسی، رویه ۲۳۸
***
آزمایشات تایید کرد؛ بنزین پتروشیمیهای ایران خطرناک است
بر گرفته از تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست
به دنبال ماهها کشمکش بر سر خطرناک بودن بنزینهای داخلی تولید پتروشیمیها سرانجام روز دوشنبه ۱۶ تیر یک مقام مسئول در شرکت کنترل کیفیت هوای تهران گفت که نتایج آزمایش نمونههای بنزین داخلی از سوی آلمانیها نشان میدهد که میزان گوگرد بنزین عرضه شده در تهران ۲۰ برابر حد مجاز بودهاست.
وحید حسینی، مدیر کل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران روز دوشنبه به خبرگزاری مهر گفت «که سه مرحله نمونهبرداری در سه سال گذشته از بنزین معمولی و سوپر توزیعشده در شهر تهران از چند پمپ بنزین مختلف تهیه و برای آنالیز به آزمایشگاهی در آلمان فرستاده شد.»
به گفته او، «باید توجه شود نتایج ارایه شده تنها نتایج یک نمونه تصادفی از بنزینهای توزیعشده در سطح شهر تهران است.»
بر اساس نمونهگیری و آنالیز انجام شده در آلمان عدد اکتان بنزینهای نمونهبرداری شده به جز یک مورد بنزین سوپر عرضه شده بسیار پایینتر از حد استاندارد آلایندگی است.
عدد اکتان پایین موجب افزایش مصرف سوخت، کاهش عمر مفید موتور و افزایش آلایندههای تولیدی است.
به گفته مدیر کل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران، محتوای گوگرد بنزینهای نمونهبرداری شده بین ۱۶۶ پی.پی.ام تا ۲۷۰ یعنی به طور میانگین حدود ۲۰ برابر استاندارد بودهاست.
در همین حال به گفته وحید حسینی میزان بَنزن موجود در نمونههای بنزین آزمایش شده در مقایسه با حد استاندارد یک درصد حجمی، بیشتر است و میتواند اثرات مخربی بر سلامت انسان داشته باشد.
بنزن مادهای خطرناک در بنزین است که به منظور افزایش عدد اکتان بکار گرفته میشود.
پیشتر کمالالدین پیرموذن، نماینده اردبیل در مجلس گفته بود که بنزین تولیدشده در پتروشیمیها، موجب مرگ دست کم چهار هزار تن در شهرهای صنعتی ایران شدهاست.
ایران تا سال ۸۸ چهل درصد از بنزین مصرفی خود را از خارج تامین میکرد، اما به دلیل تحریمهای غرب، مجبور شد کمبود ظرفیت پالایشگاهی تولید بنزین را به جای واردات از طریق تولید این سوخت در مجتمعهای پتروشیمی و با افزودن سرب یا کاتالیستهای شیمیایی و خطرناک جبران کند.
اندکی بعد بسیاری از کارشناسان محیط زیست درباره خطرناک بودن بنزینهای تولید پتروشیمیها هشدار دادند که مقامهای مسئول در دولت این موضوع را تکذیب میکردند.
اما به دنبال روی کار آمدن دولت حسن روحانی سازمان حفاظت محیط زیست و وزارت نفت، آلوده بودن بنزینهای تولیدشده در پتروشیمیها را تایید کردهاند.
کمیسیون اصل ۹۰ مجلس نیز چندی پیش اعلام کرد که ماجرای تولید و عرضه بنزینهای خطرناک را پیگیری خواهد کرد.
***
انتصاب در مشاغل حساس، بدون استعلام از وزارت اطلاعات ممنوع میشود
بر گرفته از تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست
نمایندگان مجلس شورای اسلامی در نشست علنی روز یکشنبه با کلیات طرحی موافقت کردند که در صورت تصویب نهایی، انتصاب افراد در مشاغل حساس، براساس استعلام از وزارت اطلاعات انجام می شود.
به گزارش خبرگزاری ایسنا، از مجموع ۲۲۹ نماینده، ۱۲۷ تن به کلیات این طرح رأی داده اند.
براساس جزئیات این طرح استخدام یا انتصاب بدون استعلام از وزارت اطلاعات، فاقد اعتبار است و هرگونه پرداخت به این افراد در حکم دخل و تصرف غیر قانونی در اموال دولتی و قابل تعقیب کیفری است.
این طرح پیش از این تنها در قالب مادۀ ۵ قانون گزینش معلمان و کارکنان آموزش و پرورش اجرا می شد.
در صورت تصویب نهایی طرح جدید، قرار است استعلام از وزارت اطلاعات برای انتصاب در مشاغل حساسِ سایر وزارتخانه ها نیز اجرا شود.
***
حمزه حسن: آل سعود قادر به مهار آتشی که در منازل دیگران برافروخته نیست
بر گرفته از تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست
یکی از مخالفان سرشناس عربستان سعودی با اشاره به حوادث دو روز اخیر و نفوذ القاعده به خاک این کشور گفت: آلسعود هم اکنون میتواند مقداری بر روی القاعده تاثیر بگذارند اما دیگر قادر به تاثیر گذاری عمده بر این گروه نیست.
به گزارش سازمان جوانان پان ایرانیست به نقل از تسنیم، «حمزه حسن» یکی از فعالان سیاسی عربستان که درخارج از این کشور به سر میبرد در گفتوگو با خبرنگار بینالملل خبرگزاری تسنیم درخصوص حملات اخیر القاعده به خاک عربستان گفت: حمله به مرزهای جنوبی عربستان و ترس از حمله به مرزهای شمالی از سوی داعش جدیدترین تغییرات در عرصه عربستان هستند که نگرانی خانواده سلطنتی نیز در این خصوص روشن است، آنان میترسند که منبع تروریسم و خشونت که آن را به خارج از خاک خود صادر کردهاند در حال بازگشت به سوی خودشان است و این امر از یک جهت روی نمیدهد بلکه از شمال و جنوب آن رخ میدهد.
وی افزود: بسیاری از تروریستها در جنوب عربستان نیز از اعضای القاعده هستند که پیشتر تحت نام مناصحه از زندانهای آلسعود آزاد شدند.
این فعال سیاسی عربستان در ادامه گفت: عربستان از گسترش القاعده در خاک خود از مرزهای شمالی و جنوبی بیم دارد، در این کشور سرخوشی فراوانی از پیروزیهای داعش در عراق به وجود آمد و این امر باعث شد تا طرفداران القاعده در داخل عربستان که تعداد آنان نیز کم نیست از تشکیل دولت خلافت اسلامی و پیروزیهای آن خوشحال شوند.
حمزه حسن تصریح کرد: دولت عربستان که تفکر القاعدهای و وهابی را به خارج از مرزهای خود صادر کرده و از آن پشتیبانی کرد، میداند این جریان شروع به بازگشت به سوی خودش کرده است، برای اولین بار احساس میکنم که نگرانی به داخل جامعه عربستان به خصوص در استان نجد بازگشته است.
وی افزود: به خصوص هم اکنون که تفکر وهابی البغدادی با تفکر آلسعود در زمینه مشروعیت رقابت میکند، او امام شرعی آنان و فرد لازم الاطاعه است، زبان دینی بغدادی در حجاز، مناطق غربی و شرقی اثر و فایده ای ندارد بلکه وهابیهای نجد که از آلسعود پشتیبانی میکنند این سخنان را میپذیرند.
این معارض سعودی گفت: البغدادی با منطق آلسعود آمده و سخنرانی میکند بنابراین این مساله دولت عربستان را آزار داده است، از این رو میبینیم، به محض پیشروی داعش در عراق بسیاری از ساکنان جنوب اقدام به اعلام ولایت در مناطق بریده، حائل و الجوف کردند.
وی افزود: من مطمئنم که اگر داعش به نزدیکی مرزهای شمالی همچون منطقه عرعر نزدیک شود، اوضاع داخلی عربستان شکننده خواهد شد، بسیاری از جوانان دارای تفکر القاعده با هیجان به میدان آمده و دست به اقداماتی میزنند.
این معارض سعودی در ادامه گفت: دولت عربستان گمان کرده بود که پس از انفجارهای روی داده در سال ۲۰۰۳ الی ۲۰۰۷ در داخل خاک این کشور بر القاعده چیره شده و باقی ماندگان آن را به خارج از مرزهای خود رانده است. عربستان به تروریستهای القاعده اعلام کرد، اگر مایل به جهاد هستید به عراق بروید و علیه شیعیان جهاد کنید، دولت عربستان این افراد را تحت عنوان مناصحه از زندانهای حود خارج کرد.
وی افزود: حملات تروریستی کنونی پیامی به عربستان است که القاعده همچنان وجود داشته و خطرناک است. خانواده سلطنتی آلسعود برای اولین بار است که این خطر را احساس میکند، این خانواده پیش تر احساس میکرد که تنها بازی دهنده القاعده بوده و میدانند که چگونه القاعده و شاخههای آنان را مدیریت کنند آنان فکر میکردند که خود تنها میتوانند از القاعده استفاده کنند. خانواده سلطنتی آلسعود گمان کردند که در این خصوص زیرک بوده و میتوانند این جریان افراطی را هر گاه خواستند شکسته و به هر سویی که مایل بودند سوق دهند.
این معارض سرشناس سعودی گفت: اما این بار این مساله روی نداده و آنان احساس میکنند که نمیتوانند مانند گذشته بر روی القاعده و شاخههای آن سیطره داشته باشند و دلیل آن را این مساله میدانند که القاعده و شاخههای آن هم اکنونی خارجی و دشمن هستند.آلسعود هم اکنون میتواند مقداری بر روی القاعده تاثیر بگذارند اما دیگر قادر به تاثیر گذاری عمده بر این گروه نیست.
حمزه حسن در پایان تاکید کرد که آل سعود بیم دارد، پس از آنکه معتقد بود میتواند از القاعده علیه دیگران استفاده کند هم اکنون ممکن است که از این گروه علیه این کشور استفاده شود. آنان دیگر نمیتوانند آتشی را که در منازل دیگران افروختند کنترل کنند.
***
ایلبر اورتایلی: ایران سرمنشاء تمدن ما است+فیلم
بر گرفته از تارنمای آذری ها
ایلبر اورتایلی مورخ شهیر ترک و مولف ده ها کتاب تاریخی است. وی از تاتارهای کریمه است که خانواده اش در نتیجه سیاست های جمعیتی استالین مجبور به مهاجرت به اروپا شده بودند و به بیست زبان زنده دنیا و چند زبان مرده تسلط دارد.
اورتایلی در دانشکده های تاریخ وین،پاریس،مسکو،قاهره،رم،مونیخ،برلین،پرینستون،آکسفورد و کمبریج به عنوان استاد مهمان و در دانشگاه های ترکیه به عنوان استاد و ریاست دانشکده تدریس کرده است.
به گزارش آذریها وی در یکی از آخرین برنامه های تلویزیونی مختصرا به تبیین نقش ایران در تاریخ منطقه و تاثیر آن بر تمدن و فرهنگ ترکیه پرداخت. وی گفت:
« ایران خیلی مهم است .ایران تاثیر دارد. ایران دریا میخواهد. ایران برای ما(ترکیه) هم اهمیت زیادی دارد. ایران سرمنشاء تمدن و فرهنگ ما است. برای ما ترک ها تمدن ایران بسیار مهم است. همه ما ایران را دوست داریم. اما این را هم باید مشخصا گفت این کشور چندان نسبت به ترکیه نگاه خیرخواهانه ای ندارد.
به خاطر اینکه جامعه ای است لازم است باید به جهان دریاها تسلط بیشتری داشته باشد. خلیج هرمز (فارس) را مجبور است با عرب ها تقسیم کند.
ایران کشوری است که در مسائل خاورمیانه دخالت می کند. فراموش نکنید که عراق همان ایران باستان است. پایتخت پادشاهی ساسانی در عراق بود. این هم خیلی مهم است.
در دوران عثمانی هم دست به دست شد. در زمان مراد چهارم یکبار دیگر پس گرفتیم».
برای دیدن و دانلود فیلم کلیک کنید
[youtube]https://www.youtube.com/watch?v=kcEZvgCI8hU[/youtube]
برای دیدن و دانلود شاهنامه خوانی و ستایش اورتایلی از فردوسی کلیک کنید+با زیر نویس فارسی
[youtube]https://www.youtube.com/watch?v=oUGNJNBbbJc[/youtube]
روایت مورخ سرشناس ترک از تهران: فرهنگ خمیرمایه ایران است
آذریها ها- ایلبر اورتایلی مورخ شناخته شده ترک و مولف ده ها کتاب تاریخی است. وی از تاتارهای کریمه است که خانواده اش در نتیجه سیاست های جمعیتی استالین مجبور به مهاجرت به اروپا شده بودند.
اورتایلی در دانشکده های تاریخ وین،پاریس،مسکو،قاهره،رم،مونیخ،برلین،پرینستون،آکسفورد و کمبریج به عنوان استاد مهمان و در دانشگاه های ترکیه به عنوان استاد و ریاست دانشکده تدریس کرده است. وی مدتی رئیس موزه توپقاپی در استانبول بود.
اورتایلی به بیش از ده زبان زنده دنیا از جمله فارسی تسلط دارد. آن چه در زیر می آید روایتی کوتاه از مشاهدات وی در سفر به ایران است که در روزنامه “ملیت” چاپ ترکیه منتشر شده است. وی در این یادداشت کوتاه و البته غیر منسجم با استفاده از کدهای تاریخی و هویتی سعی کرده است عناصر فرهنگ عمومی در ایران را بشکافد و به جامعه ترکیه معرفی نماید.
در یکی از سفره خانه های سنتی تهران به نام “عالی قاپو”. نامی که سلسله های ترک زبان ایران، کشور را از آن جا اداره می کردند. معادل باب عالی در عثمانی. این گونه رستوران ها مکان هایی هستند برای تمدد اعصاب. گروه موسیقی که در صحنه است آهنگ هایی با ملودی های آذربایجانی و ترکی می نوازد. موسیقی فارسی و بلوچی هر یک بعد از دیگری به صحنه می روند.
این تنوع مختص این رستوران نیست. سراسر تهران همین گونه است. ایران یک امپراتوری است و عناصری که آن را موجودیت بخشیده اند نه با ستیز و تنش بلکه با لذت هنر و هماهنگی موسیقی کنار هم زندگی می کنند. شاعران آذربایجان شعر عروضی را به بهترین نحو به منصه ظهور رسانده اند. بلوچ ها با موسیقی محلی خود هویت شان را به میدان آورده اند و روشنفکران کرد با استفاده آزادانه از زبان کردی.
اما ستون اصلی این همبستگی فرهنگ ایرانی و زبان پارسی است. همه سعی می کنند این زبان را به خوبی یاد بگیرند،به آن شعر بگویند و صدها شعر فارسی را حفظ کنند. فارسی و آذربایجانی دو زبان عمده در این کشوراند. کارگزارانی که در مناطق آذری نشین خدمت می کنند سعی می کنند که این زبان را یاد بگیرند. محمود احمدی نژاد نمونه آن ها است که گه گاهی شعر ترکی از شهریار می خواند.
“شهریار” که یکی از نمونه های بارز روشنفکران ترک زبان در ایران و در عین حال یکی از شاعران بزرگ ایران است می سراید: ایران را ما بنا کردیم، ایران کشور ما است.
اصطلاح “ایرانشهر” که در دوران ساسانی رواج پیدا کرده به واقع مصداق دقیقی در ایران دارد. سلجوقی ها و ایلخانی ها نیز به همین شکل در این جغرافیا سنت ایران شدن را تجربه کردند. اقوام ایرانی در صدد دشمنی با هم نیستند اما رقابت های ظریفی بین آنها است. آن چه باعث تضعیف گروه های قومی می شود بیشتر از اقتصاد، عدم بروز، ظهور و ایفای هویت، ادبیات،خودآگاهی و زبان اقوام است. همه اینها باعث تشخص است. امپراتوری ایران چه در گذشته و چه اکنون اجازه این ظهور و بروز را به اقوامش داده است. نمونه آن اردکان است. اردکان شهری مابین یزد و اصفهان است که به روحانیون شیعه اش می بالد. در اطراف این شهر مراکز مهم زرتشتی مانند پیر سبز،پیر شالیار و پیربانوی سبز قرار گرفته اند. ابتدا تصور می کردم که حیات خارجی این گروه (زرتشتی ها) به پایان رسیده است. اما فرزندان هخامنشیان به فرهنگ نیاکانشان احترام قائل اند. سایر گروه های قومی نیز نزدیکی اسرار آمیزی نسبت به زرتشتی ها احساس می کنند.
اکتشافات باستان شناسی اخیر تاریخ ایران را به زمان های دورتری می رساند. یافته های موجود بسیار جالب و عجیب اند. بر اساس این یافته ها شباهت های زیادی میان مناطق غربی ایران، شرق فلات آناتولی و شمال میان رودان دیده شده است. چقدر جالب است که در این کشور مثلا تپه های باستانی “حسنلو” در آذربایجان بوسیله باستان شناسان آذری مورد اکتشاف قرار می گیرد و جالب تر آن که ابزاری برای ادعاهای قوم گریانه سطحی و روزمره نمی شود.
موزه “ایران باستان” در تهران که معماری اش یکی از اصلی ترین موزه های جهان است سالانه با یافته های تاریخی جدیدتری پر می شود که می تواند تفسیرها و ادعاهای تاریخی جدیدی را به میان آورد. انشاالله نمایشگاه تاریخی امسال در کاخ “توپ قاپی” استانبول نظر بسیاری از ما را تغییر خواهد داد.
علیرغم دشواری های اقتصادی ،فرهنگ ایران بزرگ ترین ملات این کشور است.
در کنار جنگل های مازندران و خزر، ایران در عین حال کشور بیابان های وسیع نیز هست. تهران در دامنه های یک قله زیبا یعنی کوه دماوند بنا شده است. شمال تهران در زمستان پوشیده از برف است و تابستان ها خنک. از محلات و خانه های ویلایی و رفاه شمال تهران در دهه های 1960 و 1970 در ترکیه با غلبطه یاد می شد. حتی اگر آن دوران برای بورژوازیی ترکیه به پایان رسیده باشد چنین مناطقی امروز هم برای آنکارا و ازمیر یک آرزو و خیال است. در عین حال جنوب تهران بسیار گرم، جرم خیر و متراکم است.
طبقه بندی روشنفکران چنین جامعه ی ضد و نقیضی دشوار است. بعد از جنگ جهانی دوم قوام السلطنه هم ایران و هم شاه ایران را هدایت می کرد. او توانست قوای ارتش سرخ را بدون حادثه از طرق دیپلماتیک از ایران خارج کند.
در کشوری ها هنوز مشکل بیسواد وجود دارد می توان در روستاهای دور افتاده با پیرمردهایی صحبت کرد که علاوه بر نقد های ادبی در خصوص ادبیات فارسی، در مورد مسائل سیاسی و حتی بین الملل (در عین فروتنی) نظراتی دارند! دلیل این اطلاعات گسترده این است که ایرانی بر خلاف ما در خصوص همه نوشته هایی که در خصوص کشورشان در جهان منتشر می شود، آگاهی دارند و فوری دست به ترجمه آن ها می برند.
این علاقه برای آگاهی از جهان تنها منحصر به ایران نیست. ترجمه ها و تالیفات زیادی در خصوص آلمان،روسیه، اسپانیای فرانکو و ترکیه در ایران یافت می شود. در واقع ایرانی ها مترجمان ماهر و زبردستی هستند.
در میان سیاستمداران رده بالا نیز می توان به افراد با فرهنگ زیادی برخورد کرد. بایگانی ها و کتاب خانه ها بسیار مرتب و عالی چیده شده اند. انتشارات و بایگانی وزارت خارجه ایران هم از همین نظم و انتظام پیروی می کند و متاسفانه باید بگویم حتی قابل قیاس با آرشیو وزارت خارجه ما نیست.
ناشی گری و خامی دیپلمات های ما در حوزه تاریخ،جغرافیا و ادبیات ترکیه بسیار ناراحت کننده و تهدید آمیز است زیرا روشنفکری که هویت خود را به درستی نشناسد قادر به هدایت جامعه نیز نخواهد شد.
کوتاه آنکه با وجود مشکلات مادی و اقتصادی در ایران، امکان ندارد شما به این کشور سفر کنید و شیفته هویت فرهنگی و تاریخی این جامعه نشوید.
***
پان ایرانیستها و همه زندانیان سیاسی را آزاد کنید
رزمنده پان ایرانیست ابوالفضل عابدینی پیش از زندان هنگام تظاهرات در مقابل سفارت شیخک نشین امارات
***
تارنمای نامه پان ایرانیسم:
http://paniranism.info
فیسبوک نامه پان ایرانیسم:
www.facebook.com/paniranism
تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست:
http://paniranist.info
فیسبوک سازمان جوانان حزب پان ایرانیست:
https://www.facebook.com/paniranist.info
تارنمای حزب پان ایرانیست – سازمان برونمرزی (شاخه آمریکای شمالی)
www.paniranism.net
تارنمای حزب پان ایرانیست:
www.paniranism.org
فیسبوک حزب پان ایرانیست
www.facebook.com/paniranistparty
تارنمای تریبون آزاد پان ایرانیست در خوزستان:
www.pan-iranist.net
کانال یوتیوب حزب پان ایرانیست:
http://www.youtube.com/paniranistparty
حزب پان ایرانیست – سازمان برونمرزی
همبستگی ملی . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید
iran@paniranism.info
www.paniranism.info
درخواست هموندی
www.paniranist.org/a.htm
کنون ای هم وطن ای جان جانان / بیا با ما بگو پاینده ایران